سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
انتخابات؛ نوروز رهایی از اصلاحطلبان و گرانی
مردم نسبت به انتخابات بیاعتنا هستند یا برای آن لحظهشماری میکنند؟
«مصطفی درایتی»، فعال چپ و مشاور رئیس دولت اصلاحات طی یادداشتی در شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز پیرامون مسئله انتخابات نوشته است:
«اگر با عملکرد، اظهار نظرها یا فرایندهایی که پیش از انتخابات ایجاد میشود این درک در جامعه بهوجود آید که کاری از صندوقهای رای ساخته نیست، مسائل در جای دیگری انجام میشود و مردم به صورت نمایشی برای اهداف دیگران در صحنه هستند، شاهد کاهش چشمگیر مشارکت مردم خواهیم بود. طبیعتا صرف اینکه فقط گفته شود حضور در انتخابات مهم و ضروری است ممکن است اقناع کننده جامعه نباشد چرا که مردم این مفاهیم را با عملکردها در یک ترازو قرار میدهند و اگر با یکدیکر جور در نیاید طبیعی است که احتمالا در انتخابات شرکت نکنند که این امر خطرناکی است.»
او در ادامه تصریح میکند:
«آنچه که اکنون موجب بیاعتنایی به انتخابات شده نیز ناشی از نوع عملکرد و عدم وجود موضعگیریهایی است که موجب انگیزه مردم برای حضور در انتخابات میشود.»[1]
*اصرارهای صریح و تلویحی اصلاحطلبان مبنی بر ناامید شدن مردم و کاهش مشارکت و ایجاد بلوا در انتخابات اسفند 98 امریست که ما در مجموعه وبلاگ مشرق کراراً به آن پرداختهایم و کدهای آن را برای مخاطبان محترم ارائه کردهایم.
صحبتهای درایتی نیز چیزی خارج از همین دایره نیست!
اصرار بر اینکه مردم بیاعتنا شدهاند و باید اتفاقی بیافتد تا مردم اعتنا کنند... و آن اتفاق نیز به زعم آقایان تأیید صلاحیت پیر و پاتالهای اصلاحطلب و معمّرینی است که عمر خود را در فتنه و سیاستبازی و ناکارآمدی صرف کردهاند و هنوز هم دست بردار مردم و منافع سیاست نیستند.
این اصرار و ابرامها اما در حالی است که اتفاقا عملکرد اصلاحطلبان در شورای شهر پنجم، در مجلس دهم و در دولت اعتدال موجب اشتیاق بیشتر مردم به گذشتن سریعتر زمان و برگزاری انتخابات شده است.
در واقع عملکرد ضعیف اصلاحطلبان به ارج و قرب انتخابات در ایران افزوده است و حالا حتی رأیاولیهای آینده و نوجوانان دبیرستانی هم میدانند که یک انتخابات چگونه میتواند فضای زندگی آنها را به سمت ارزانی بیشتر، کارآمدی بیشتر و احترام به عزت ملی سوق دهد.
ارزانی و کارآمدی و احترام بیشتری که البته بایستی تا موسم دو انتخابات پیش رو در اسفند 98 و در سال 1400 به انتظار آنها ماند و به پای دردسرهای فعلی که اصلاحطلبان پدید آوردهاند، سوخت و ساخت...
***
جریان چپ در حسرت اسکندر و کاوه...
اصغرزاده: فلک را سقف بشکافیم اگر ردّ صلاحیت شویم
«ابراهیم اصغرزاده»، از چهرههای اصلاحطلب و از عاملان وضع موجود کشور، در بخشی از مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه دولتی ایران، پیرامون انتخابات آینده و اصرار اصلاحطلبان به تأیید صلاحیت چهرههای این جریان سیاسی گفته است:
«اگر قرار است با هر مقدار زمینی که در اختیارمان گذاشته شود بسازیم و در آن بازی کنیم. یعنی اگر تشخیص دادند سهم ما از سیاست همین مقدار اندک مقرر و مقدر است، خب به فتوای حافظ فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم. در شطرنج سیاسی پات شدن رنجآورتر از کیش و مات شدن است.»
او در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز در تأیید معنای پیشگفته اظهار میکند:
«شرایط فعلی برای جبهه اصلاحطلبان سنگلاخی و ناهموار شده است. فشار فلج کننده ترامپ، رادیکالیزه شدن حرکات اعتراضی مردم و آلترناتیوسازیهای خارج که موجب گردیده بریدهها سرود کاشکی اسکندری پیدا شود را زیر لب زمزمه کنند، عملکرد دولت و عزم جزم اقتدارگرایان برای تسخیر همین چند تپه باقیمانده در دو دستگاه دولت و مجلس، (گفتم دولت و مجلس، نه قوای مقننه و مجریه) اصلاحطلبان را در موقعیتی به مراتب دشوارتر از یک پروژه انتخاباتی قرار داده است.»
اصغرزاده تأکید میکند:
«اکنون اگر اصلاحطلبان بخواهند در جبهه مردم بمانند، ناچارند سقف مطالبات خود را با کف خواستههای مردم و معوقات انباشت شده و متنوع اصناف و اقشار مماس کنند و بر مبنای آن رابطه خود را با اصولگرایان حاکم و انتخابات پیش رو تنظیم نمایند. ایستادن در کنار اصولگرایان به بهانه امنیت ملی بدون دست گذاشتن و تمرکز بر گسلهای فعال شده از تبعیض و نابرابری، جداسازیهای تصنعی خودی غیرخودی، تحقیر و فقر و طرد فزاینده در لایههای وسیع اجتماعی، و بدون اعلام تصمیم قاطعانه برای حل یا تعدیل قسمتی از این گرفتاریها و مشکلات، آنها را در مقابل مردم و در صف رانده شدگان ملت قرار خواهد داد. کنار کشیدن و توسل به سیاست صبر و انتظار هم آنها را به نیروهای فرصتطلب غیرمسئول که در بزنگاه نیمکت نشین میشوند بدل خواهد کرد.»
این فعال اصلاحطلب همچنین گفته است:
«ارائه پلتفرم شفاف و صریح انتخاباتی از جانب اصلاحطلبان ضروری است. آنها باید اعلام کنند که تنها در شرایطی حاضر به فعالیت انتخاباتیاند که انحصار قانونگذاری در اختیار مجلس باشد و حق ضابطهگذاری از قدرتهای خودمختار و دولت در دولت گرفته شود. بیش از دوسوم اقتصاد کشور در اختیار غولهای اقتصادی عظیم الجثهای است که هر یک دارای امپراطوری سیاسی فرهنگی و اقتصادی مخصوص به خودند. اثربخشی صدا و سیما و تریبونهای نماز جمعه که این روزها آماج انتقاد دولت و اصلاحطلبان است بمراتب کوچکتر و کمرنگتر از تأثیر هریک از آنهاست. اصلاحطلبان باید به صراحت بگویند که چگونه به جنگ دولتهای پنهان خواهند رفت؟»[2]
*ناظران آگاه متوجه درد و دل آقای اصغرزاده درباره هدف هسته سخته اصلاحات مبنی بر شکافتن سقف فلک هستند.
هدفی که در سال 88 محقق نشد، در اغتشاشات دیماه 96 هم نشد و اکنون قرار است در قالب «فتنه اقتصادی» محقق شود!
ناظران همچنین این تلمیح اصغرزاده را هم در رصد خود داشتهاند که بریدگان خارجی و البته داخلی! مشغول سرودن ترانه مهدی اخوان ثالث یا همان کاشکی اسکندری پیدا شود، هستند... ترانهای که 40 سال است زیر لب این افراد و اسلاف آنها زمزمه میشود اما نتیجهای نداشته و نخواهد داشت.
و البته مردم و چشمان بیدار نظام باید بدانند که همانطور که بریدگان مورد نظر اصلاحطلبان، خواهان «اسکندر» هستند اما کسانی در داخل هم خیلی وقت است که تمنای «کاوه آهنگر» را مطرح میکنند و در گفتههای و نوشتههای خود مردم را به کاوه آهنگر شدن در مقابل نظام اسلامی تشویق میکنند! (اسناد نزد مشرق موجود است)
گفتهها و نوشتههایی که در یک سر آن اظهاراتی شبیه به امثال تاجزاده و اصغرزاده و تاجیک و حجاریان قرار دارد و در سر دیگر آن صحبتهای برخی روزنامهنگاران، استادان دانشگاه و سایر مراجع اجتماعی نزدیک به اصلاحطلبان که صراحتاً نیز از کاوه آهنگر اسم بردهاند. و جملگی نیز گویا هدفی جز شکافتن سقف فلک! ندارند و به موج سواری بر روی گسلهای مورد اشاره اصغرزاده دل بستهاند.
گسلهایی که یک مفهوم برساخته در ذهن اصلاحطلبان هستند و البته تقلا میشود تا این مفهوم برساخته به ذهن مردم نیز رسوخ کند و آنها به مصداق یک افسانه اروپایی، از ملودی نواخته شده از سرنای اصلاحطلبان مدهوش شوند و با کنترل از راه دور هسته سخت اصلاحات به خیابان بیایند.
اظهارات اصغرزاده و دوستان او همچنین در حالی است که نظام دستاوردهای اقتصادی فراوانی دارد، «تأیید صلاحیت» یک فرایند قانونیست، به دلیل روندهای عقلانی حاکمیت، گسل فعال شدهای وجود ندارد و اعتراضی هم اگر هست به رأی بهتر در انتخابات میاندیشد نه به خیابان. و البته هسته سخت اصلاحات به جنگ این واقعیتها آمده و قصد دارد با تخریب ذهن مردم و بیان صحبتهایی شبیه به آنچه که اصغرزاده در بالا گفته است شرایط کشور را نومیدانه، سیاه و تباه، ناکارآمد، گرسنه و رسیده به انتهای خط جلوه دهد. که باید طرحی نو در آن درانداخت و سقفش را شکافت.
جالب است که البته اصغرزاده حاضر نیست به مخاطب توضیح بدهد مشکلات فعلی تماماً دستکند دولت و اصلاحطلبان و ماحصل حضور همزمان یک جریان سیاسی خاص در شورای شهر، مجلس و دولت است و نوشدارو نیز رأی خوب مردم به جریانات کارآمد در انتخاباتهای آتی است. حقیقتی که اگر اصغرزاده به آن اشاره کند، دکان ترانهسرایی پیرامون اسکندر و کاوه تعطیل خواهد شد...
این نکته بدیهیست که موارد اشاره شده در سطور بالا از جمله تخریب فضای ذهنی مردم، عدم بیان واقعیتها و نمادسازی از کاوه و اسکندر اگر مورد توجه خواص کشور قرار نگیرد و فیالمثل عوامل مشکلات فعلی به مردم معرفی نشوند؛ بایستی منتظر رویدادهای تلخی مثل اغتشاشات دیماه 96 بود.
اغتشاشاتی که طبق آمارهای رسمی عمده حضّار آن شاغل بودهاند و عمده شعارها نیز بعد از ساعات اولیه! شعارهای سیاسی بوده است نه اقتصادی...
***
علت گرانی، حمایت ایران از محور مقاومت است!
سکوت بهزاد نبوی درباره قتل «کریستوفر استیونز»
«بهزاد نبوی»، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران ضمن تأکید بر اینکه مشکلات ایران به دلیل عدم سرمایهگذاری خارجی است، گفته است:
«من نمیگویم که دوستان شعار "مرگ بر آمریکا" یا "مرگ بر اسرائیل" را فراموش کنند. چنین بحثی مطرح نیست. ولی هر عقل سلیمی حکم میکند وقتی شما ماهها با 5 کشور دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و آلمان مذاکره انجام داده و برجام را امضا میکنید که نگرانی جهانی را در مورد ساخت سلاح هسته ای در ایران از بین ببرید، دقیقا در همان روز نباید دست به اقداماتی تحریکآمیز بزنید که اثر همه آن تلاشها را از بین ببرد.
نباید برای تحریک دنیا علیه خودمان همزمان با امضای برجام، اقداماتی ماجراجویانه انجام دهیم. از همین رو، با اینکه اروپا، ژاپن و کره این اقدامات ما را خلاف برجام ندانستند، ولی از سرمایهگذاری در ایران منصرف شدند. این کار میتواند ناقل پیامی برای دنیا باشد که ایران کشور مطمئنی برای سرمایه گذاری نیست و دادن چنین پیامی به دنیا در چنان شرایطی خلاف منافع ملی است، نه نشانه اسلام خواهی و انقلابی گری ما.»
او میافزاید: باید بدانیم تمام کشورهای مستقل و مردم دوست جهان به فکر منافع ملی و کشور خود هستند و عمدتاً مائیم که متاسفانه عامداً و عالماً به منافع ملی خود پشت پا میزنیم. به دوستان توصیه به ارتباط و حتی مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی نمی کنم، ولی از آنها انتظار می رود به خاطر خدا، مواردی مانند حمله به فرودگاه ابوظبی را تیتر یک روزنامه های وابسته به حاکمیت نکنند و این تصور را در جهانیان تقویت نکنند که ایران پشت این قبیل اقدامات است.[3]
*قبل از بهزاد نبوی، محمد نعیمیپور نیز طی اظهاراتی در روزنامه دولتی ایران مدعی شد که مشکلات و گرانیهای فعلی کشور به دلیل سیاستهای منطقهای ایران و قرار دادن سنگر حفاظت از منافع کشور در خارج از مرزهاست![4]
اینکه گرانیها، عدم نظارت بر قیمتها و تهدید کشور به تنش سیاسی و امنیتی در آستانه انتخابات! به رفتارهای مدافعان حرم و حمایت سیاسی ایران از یمن ربط دارد یا به رفتارهای دولت و اصلاحطلبان؛ مقولهایست که ما آنرا به قضاوت مردم میگذاریم...
جدای از این، بهزاد نبوی و دوستانش طی روزهای پس از شکست برجام، یکی از ناجوانمردانهترین دروغها را در ساحت افکار عمومی ایران مطرح کردند و آن اینکه شکست برجام و بیدستاوردی آن به دلیل رفتارهای تحریک آمیز داخلی، تیترهای انتقادی برخی روزنامهها و حمایت ایران از محور مقاومت بوده است!
این در حالی است که رفتار طرفهای مذاکره آقای روحانی قابل پیشبینی بود و رهبری انقلاب، این بیدستاوردی و شکست را پیشبینی کرده بودند.
از سوی دیگر مشخص نیست بهزاد نبوی و دوستان او در قبال رفتار آمریکا در لیبی پس از کشته شدن سفیر این کشور چه موضعی دارند؟!
آقایان در حالی حمایت کشورمان از یمن و از محور مقاومت را دلیل عدم سرمایهگذاری آمریکا و اذنابش معرفی میکنند که نمیگویند سرمایهگذاری تابعی از سیاستهای آمریکاست نه تابعی از رفتارهای ما.
آنها به مردم نمیگویند که آمریکا پس از کشته شدن کریستوفر استیونز، سفیر این کشور در لیبی به همراه چند دیپلمات دیگر؛ اما از لیبی نرنجید و در این کشور ماند و به سرمایهگذاری هم ادامه داد!
دلیل ماجرا ساده است... آمریکا میتواند به نفت لیبی و بازار فروش سلاح در این کشور امیدوار باشد اما در ایران هیچ بازاری برای سلطهگری وجود ندارد. پس باید دشمنی را آشکار کرد.
اما بهزاد نبوی و دوستان او جهانی جعلی میسازند، درباره بیتأثیری کشته شدن کریستوفر استیونز بر سیاست سرمایهگذاری آمریکا در لیبی چیزی نمیگویند و اصرار دارند که مقصر گرانی را حمایت از محور مقاومت و مدافعان حرم جلوه دهند.
بیدستاوردی برجام به این دلیل که 80 درصد مشکلات کشور منشأ داخلی دارد از روز نخست محرز بود. و ایضا این مسئله هم محرز است که گرانی این روزها به عدم نظارت دولت بر قیمتها ربط دارد نه به سیاستهای ایران در قبال یمن و محور مقاومت!
چه اگر حمایت ایران از محور مقاومت نبود و فرمان امنیت نیز مثل اقتصاد به اختیار اصلاحطلبان بود؛ امروز باید غیر از گرانی، در تهران و همدان نیز مقابل تروریستهای سعودی و تکفیری میایستادیم...
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با دانشجویان صراحتاً بر ترویج «نهضت کتابخوانی» تأکید کردند. نهضتی که اگر فراگیر شود و مردم و دانشجویان در حرکتی جهادی و فراگیرتر به آن بپردازند؛ دیگری هیچ بازاری برای این قبیل اباطیل سیاسی و اکاذیب منجر به روی کار آمدن ناکارآمدان وجود نخواهد داشت.
بهزاد نبوی و همقطاران او همچنین از همین ضعف استفاه میکنند که به خود اجازه میدهند به حضور هیئتی مثل هیئت اقتصادی یونان در ایران پسابرجام ببالند و ژست حسرت نبودش را بگیرند که مطالعات نشان میدهد نرخ بیکاری یونان از ایران بیشتر است و اقتصاد این کشور به حدی ضعیف است که با استقراض از اتحادیه اروپا روزگار میگذراند.
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/263179
2_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/7106/1/516488/0
3_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1207575