گروه فرهنگ و هنر مشرق - حدود ۱۳ روز پیش بود که خبری مبنی بر تعطیلی کتابستان متروی شهدا در بنی اهالی فرهنگ و کتاب دست به دست شد. مشرق هم بنا بر رسالتش در پیگیری موضوعات فرهنگی با مدیر این پاتوق فرهنگی تماس گرفت و گزارشی از روند تاسیس و حال و روز فعلی اش منتشر کرد.
گزارش کتابستان مترو را اینجا بخوانید:
اتحاد رسانه ای در برخورد با یک تصمیم اشتباه در متروی تهران باعث شد که برخی دیگر از رسانه ها نیز گزارش های مفصلی درباره اهمیت این پاتوق و تبعات تعطیلی اش منتشر کنند.
فقط ۴ روز گذشته بود که پیگیری های برخی از مسئولان مجمع ناشران انقلاب اسلامی و البته توجه احسان بیسادی معاون فرهنگی مترو به این موضوع باعث شد خبر دیگری در شبکه های اجتماعی منتشر شود.
خبر رفع تعطیلی کتابستان مترو را اینجا بخوانید:
کتابستان شهدا غرفه مختصر و مفیدی است که اگر مسیرتان به ایستگاه متروی شهدا خورده باشد، حتماً آن را دیده اید. این فروشگاه کتاب حدود ۹ سال است در پاگرد زیرین متروی شهدا، میزبان کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب و مخاطبان آن هاست. این غرفه بعد از سال ها تلاش برای عرضه کتاب های انقلابی و محصولات فرهنگی زیر فشار مدیران مترو نفس های آخرش را می کشید اما همبستگی رسانه ای و حمایت بی دریغ مخاطبان و کتابدوستان در شبکه های اجتماعی باعث شد از خطر تعطیلی بگریزد.
حالا این پاتوق فرهنگی در اولین اقدام بعد از دوره جدید فعالیت هایش، میزبان علاقمندان و مخاطبان کتاب «فرشته ها هم عاشق می شوند» است.
قرار است فردا (چهارشنبه ۲۶ تیرماه) جشن امضا و همنشینی نویسنده این داستان «نعمیه اسلاملو» با مخاطبانش از ساعت ۱۷ در این پاتوق فرهنگی برگزار شود. کتابستان شهدا در طبقه زیرین متروی شهدا واقع در ضلع شمالی میدان شهدای تهران قرار دارد و علاقمندان ضمن تهیه کتاب «فرشته ها هم عاشق می شوند» می توانند از سایر کتاب ها و محصولات فرهنگی این فروشگاه نیز خریداری کنند.
«فرشته ها هم عاشق می شوند» که به همت انتشارات تلاوت آرامش منتشر شده است، داستانی است که شخصیت اصلی آن فرشته، عشق پاک خود را با تقوا و خواستن از خداوند به دست می آورد. دختری که با ورود به فضای دانشگاه درگیر روابطی عاطفی میشود. فرشته که در خانوادهای مذهبی بزرگ شده، نمیخواهد وارد روابط خارج از چهارچوب شود ولی در عین حال خواستار تجربه حس شیرین "عاشقی" است. این تقابل و درگیریهای ذهنی، آرامش فرشته را بر هم زده و زندگی او را وارد مرحله جدیدی میکند. آشنایی با خانم افتخاری باعث میشود تا او با مفهوم تازهای از عشق آشنا شده و ماجراهای جذاب و جدیدی برای او رقم میخورد. این داستان در بیست فصل تنظیم شده است.
اسلاملو در این اثر به مقایسه دغدغههای دو نسل از زنان و دختران میپردازد و مشکلات و تفاوت دیدگاههای آنان را به شکلی هنرمندانه در قالب داستانی عاشقانه به تصویر میکشد. الگوگیری از زندگی عاشقانه شهدا یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این داستان بوده و تجربه این سبک زندگی را برای خواننده باورپذیرتر میکند.
نویسنده این اثر ۱۵ اثر مکتوب دیگر در حوزه زنان دارد و در این داستان کوشیده است اثرش صرفا بر مبنای تخیل نباشد بنابراین زندگی مستند ۱۵۰ نفر از زنان ایرانی را بررسی کرده و با زنان بسیاری مصاحبه و گفتگو نموده است و این موضوع از ویژگی های متمایز کننده کتاب است.
نعیمه اسلاملو درباره انگیزه و علل شکلگیری این داستان گفته است: طبق نظر سنجیهایی که ما سالهای متمادی در دبیرستانهای دخترانه انجام دادیم متوجه شدیم که تاثیرگذارترین رسانه در حوزه ادبیات مکتوب، داستان است و طبق این نتیجه تعداد زیادی از داستانهای مؤثر را جهت رسیدن به مؤلفههای تاثیرگذار این داستانها بررسی کردیم. مهمترین این مؤلفهها عشق بود. از طرفی هم چون شاهد سردرگمی و بحران هویت دختران جوان در این سن بودیم قالب داستان را بهترین نوع ارائه راهکار و الگو برای دختران یافتیم و نوشتن فرشتهها هم عاشق میشوند شروع شد.
اسلاملو همچنین گفته: برای من به عنوان نویسنده خیلی راحت تر بود که از فضای تخیل استفاده کرده و پیامهایی را که میخواستم به مخاطب بدهم لابه لای کلمات پنهان کنم اما این خرق عادت را کردم و با اینکه میدانستم شاید از لحاظ فنی پسندیده نباشد اما با توجه به نوع متفاوت دغدغهای که در تغییر حال دختران جوانی که کسی را برای پاسخگویی به سوالات ذهنیشان ندارند، داشتم نوع جدیدی از انتقال پیام را برای کتاب فرشتهها انتخاب کردم و با توجه به بازخوردهایی که در طی این چند سال گرفتم، میبینم همین مساله باعث ارتباط دختران جوانی که تشنه شنیدن این پیامها هستند با کتاب شده است. البته تایید میکنم که این پیامها باید کنترل شده باشد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
از همان لحظه ای که به هم محرم شدیم آن قدر به او عادت کردم و با او خو گرفتم که انگار سالهاست داریم با هم زندگی می کنیم . وقتی مراسم جشن عقد تمام شدو امیر با من خداحافظی کرد تا برود به قدری برایم سخت بود که احساس می کردم قسمتی از وجودم را دارد با خودش می برد.
آن شب هم سر به مهر گذاشتم و تا نیمه های شب با خدا حرف زدم , از او تشکر کردم و خواستم که به همه جوان هایی که عاشق میشوند صبر و تحمل بدهد و برای همه ی آنها زندگی شیرینی مقدر کند همان طور که برای من چنین خواست.
با همه علاقه شدیدی که به امیر داشتم هیچ وقت فکرش را نمی کردم و انتظارش را نداشتم که امیر حسین علوی جدی و به قول بچه ها خشن آنقدر مهربان و با محبت باشد و این قدر به من علاقه داشته باشد و با تمام وجودش به من ابراز علاقه کند.
امیر برایم بعد ها تعریف کرد وگفت:
- تو دانشکده با اینکه چهره خانم ها را نگاه نمی کردم و درست نمی شناختمشون ولی همیشه احساس می کردم دخترایی که که اطراف خانم افتخاری هستند با بقیه فرق می کنن ,چون خانم افتخاری با بقیه فرق می کنه . چند بار هم که پیش اومد شما سراغش رو از من گرفتین متوجه شدم که از شما دو نفر (من و مریم )یکی تون چادریه , چادری بودنت برام مهم بود .خانم افتخاری هم چند بار اسم خانم حق جو رو جلوی من می آورد , نمی دونم شاید از اول هم برای ما نقشه داشته .
رفتار هات هم خیلی برام مهم و با ارزش بود. چند باری که پیش اومد با هم حرف بزنیم خیلی با حجب و حیا حرف می زدی و برخوردت موقع حرف زدن سنگین و با وقار بود. حرف اضافه نمی زدی . لحنت جدی و محکم بود و در عین حال با احترام ...
(کتاب فرشته ها هم عاشق می شوند /صفحه ۳۹۲و ۳۹۳ )