به گزارش مشرق، مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا گزارشی درباره ساخت تجهیزات نفتی در داخل منتشر کرده است. در این گزارش گفته شده است علی رغم توان ۷۰ درصدی تولید داخل در صنعت نفت اما فقط ۳۰ درصد از این ظرفیت استفاده می شود.
بیشتر بخوانید
شروط زنگنه برای حمایت از تولیدات ایرانی
وزیر نفت در اولین سال مسئولیت در دولت یازدهم وعده داد که ۱۰ گروه کالایی که امکان ساخت داخل آنها وجود دارد احصا شده و با سازندگان و متخصصان داخلی برای تولید آنها در داخل کشور قرارداد بسته خواهد شد. با این حال همچنان مشخص نیست ساخت این ۱۰ گروه کالایی دقیقا به کجا رسیده است.
در همین رابطه با سیامک صمیمی دهکردی یکی از اعضای انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت که در گذشته نیز مسئولیت های دولتی از جمله قائم مقام معاونت صنایع و مدیرکل صنایع برنامه و بودجه را نیز در کارنامه خود دارد گفتوگو کردیم.
صمیمی دهکردی جزئیاتی جذاب خواندنی از فرآیند ساخت تجهیزات نفتی در داخل کشور و انجام کارهای غیرممکنی که شرکتهای مشهور و باسابقه خارجی هم از پس آنها برنیامدهاند را تشریح کرد.
در ادامه این گفتوگو را ملاحظه می کنید.
اخیرا مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی را منتشر کرده است که در این گزارش عنوان شده است فقط ۳۰ درصد از تجهیزات ساخت داخل در صنعت نفت به کار گرفته می شود. شما به عنوان فعال این صنعت علت این موضوع را ناشی از چه چیزی می دانید؟
صمیمی دهکردی: در ابتدا باید گفت صنعت نفت از دو بخش صنایع بالادستی و پایین دست تشکیل می شود که باید این دو را از هم جدا کرد. صنایع بالادستی یعنی صنعتی که منجر می شود به اکتشاف مخزن، مطالعات مخزن و استخراج نفت میشود.اما وقتی نفت می آید روی زمین این نفت جدا سازی، انتقال و پالایش دارد و فراورش دارد که اینها صنایع پایین دستی محسوب می شود.
در صنعت پایین دستی به علت اینکه این بخش مشابه دیگر صنایع کشور است پتانسیل داخلی از نظر من به راحتی تا ۷۵ درصد هست و صنعت نفت هم نسبتا خوب از این ظرفیت استفاده می کند. یعنی تا حدود زیادی از صنعت پایین دست نفت را همین تجهیزات بومی استفاده می شود. اما در صنعت بالادستی که شامل مطالعات مخزن می شود احتیاج به دستگاه های لرزه نگاری و بعد کارهای اکتشافی و چاه های اکتشافی و مطالعات تفصیلی و نهایتا چاه های استخراجی و بهره برداری از آن مخزن است که این مسئله در صنعت نفت به دلایل مختلف هم خیلی کم بومی سازی شده و هم شرکت نفت خیلی کم از همین مقداری که بومی سازی شده است استفاده کرده است.
*تکلیف بخش خصوصی با دولت در نفت مشخص نیست
علت اینکه در بخش بالادست تجهیزات مورد نیاز کمتر بومی سازی شده چیست؟ توانایی وجود ندارد یا مسئله چیز دیگری است
صمیمی دهکردی: یکی از علت های اصلی در این رابطه این است که ما در رابطه با ساختار دولت در بخش نفت و استخراج نفت هنوز به یک تعریف مشخصی نرسیدیم. بنابراین مشخص نیست که دولت و شرکت نفت در این رابطه کارفرما است؟ یا پیمانکار است؟ یا بهره بردار است؟ و دقیقا نقشش چیست؟ الان با دستگاهی مواجه هستیم که همه اینها هست یعنی هم کارفرما است و هم پیمانکار است یعنی خودش چاه دارد خودش کار بهره برداری انجام می دهد و خودش توسعه میدان می دهد. خودش صادر می کند. خودش عملیات انجام می دهد .بنابراین ما هنوز با شرکت نفت رابطه مان مشخص نیست. این درحالی است که در بخش های دیگر کشور این مسئله حل شده است.
مثلا در بخش نیروگاه الان دولت در واقع رگولاتور است یعنی هرکس برق تولید کند برق را از او می خرد یعنی تنظیم کننده رابطه است دیگر خودش از تولیدکنندگی بیرون آمده است یا در مخابرات هم همین گونه است، دولت رگولاتور است. یک سازمان تنظیم مقررات دارد ولی دیگر خودش نمی رود دکل مخابراتی بزند و این کارها را بخش خصوصی انجام می دهد. بنابراین بخش خصوصی در آنجا تکلیف خودش را می داند اما در بخش نفت بلاتکلیف هستیم. مگر بخش خصوصی چاه نفت دارد؟ کل چاه ، بهره برداری و فروش و صادرات همه با دولت است.
البته قانون اساسی اجازه تملک میادین را به بخش غیر دولتی نمی دهد چون انفال است و مخازن کلا باید در اختیار دولت باشد.
صمیمی دهکردی:سر این موضوع بحث شده است مالکیت در اختیار دولت است. اما می تواند بهره برداری را واگذار کند. یعنی می تواند بهره مالکانه بگیرد. یعنی اینکه هرکس اکتشاف کرد و نفت پیدا کرد بهره برداری کرد باید بهره مالکانه بپردازد حالا با هر قیمتی استخراج کرد و فروخت اما چون انفال است باید مثل معدن با آن برخورد کرد.
الان معادن بزرگ را که بخش خصوصی کشف می کند باید بهره مالکانه بدهد. چون جزو انفال است. الان دولت در این بخش برای بخش خصوصی پروانه ۲۵ ساله بهره برداری صادر می کند. سالی یک مقدار هم باید بهره مالکانه بدهند که هر سال عدد آن در قانون بودجه تغییر می کند ولی در نفت چهطور؟ در صورتی که تولید، فروش و صادرات برای دولت است و بخش خصوصی حق ورود ندارد.
جالب اینجا است که قانون به شرکت نفت اجازه داده است ۱۴.۵ درصد از فروش نفت را چون زحمت اکتشاف و تولید و صادرات را می کشد می تواند برای خودش بردارد و مابقی را به خزانه واریز کند. بنابراین تنها دستگاهی است که دلار دارد یعنی دستگاه دولتی دیگری نیز وجود ندارد که قبل از آنکه پول را به خزانه واریز کند ۱۴.۵ درصد از دلار را برای خودش بردارد. خوب کسی که با این شرایط کار می کند و همیشه دلار دارد نگاهش به سوی آن سمت آب است. چون پولش آن سمت آب است و چون قبلا با خارجی هاهم کار می کرده ترجیح می دهد که این کار را ادامه دهد.
* شرکت ملی نفت حتی به امکان گرفتن خدمات تکنولوژی حفاری از ایرانیها فکر هم نمیکرد
من یک مثال بزنم که مربوط به همین کار خودمان است. ما کارمان در اینجا سرویس های حفاری است یعنی حفاری کج، گذاشتن پمپ در چاه و شن زدایی است و این کارها را سرویس های خدمات حفاری می گویند. وقتی یک دکل می رود بالا سر چاه احتیاج است که به آن دکل سرویس داده شود و دکل فقط کار حفاری را انجام می دهد ولی کلی سرویس باید به آن داده شود. یک سری شرکت های بزرگی در دنیا وجود دارند که عمدتا آمریکایی هستند و این کارهای را انجام می دهند مانند شلمبرژه ، اسمیت، ودرفورد و غیره.
شلمبرژه در ایران کارش این بود که مثلا یک قرارداد سالانه ۵۰۰ میلیون دلاری با شرکت نفت می بست و سایتی در یکی از مناطق عملیاتی راه اندازی می کرد و تجهیزات لازم را به منطقه و سایت می برد و کارفرما که دولت است می گفت مثلا چاه شماره ۲۰ را کج کن و می رفت و این کار را برایش انجام می داد و ۵۰۰ نفر متخصص برای این کارها داشت. بعد از انجام کار پولش را می گرفت و کارش همین بود. چون دولت و شرکت نفت دلار داشته و مسئول این بوده است که این چاه ها را توسعه دهد و چاه جدید حفر کند و شرکت ملی حفاری وجود داشته است اما این سرویس ها همه تکنولوژی بر است که همه خاص و نیاز دکل و چاه است تا چاه تکمیل شود این شرکت ها می آمدند به ایران و کارشان خدمات دهی به چاه بود. چه چاه را توسعه دهد چه بهره بردار باشد.
به همین دلیل تا وقتی که این شرکت ها در ایران بودند اصلا فکر اینکه اینها چه کار می کنند و ابزارهایشان چیست و ایرانی ها می توانند این کار را انجام دهند یا نمی توانند در ذهن مسئولان دولتی شرکت ملی نفت نبود. برای اینکه شلمبرژه و غیره در ایران بودند و شرکت نفت هم دلار داشت و دلار می داد و آنها هم کارشان را انجام می دادند.
*ماجرای ساخت اولین تجهیز حفاری مورب بعد از خروج خارجیها
این شرایط تاکی ادامه داشت؟
صمیمی دهکردی: این موضوع ادامه داشت تا رسید به سال ۸۴ که کمی شرایط سخت شد و اولین تحریم ها شروع شد. ما نمایندگی ودرفورد را داشتیم و تجهیزات ودر فورد را می گرفتیم ولی ما کارش را در ایران انجام می دادیم یعنی شرکت نفت برای آن ال سی خارجی باز می کرد اما ما در داخل کار ودر فورد را انجام می دادیم. ما به عنوان کننده کار می رفتیم سرچاه و چاه را کج می کردیم. به عنوان نماینده این شرکت در ایران با سوپروایزری آن می رفتیم و در منطقه عملیات انجام می دادیم.
یک دفعه تحریم ها کلید خورد و در سال ۸۴ من از دولت بازنشست شدم و با صنایع کاملا آشنا بودم و آمدم اینجا و مواجه شدم با این که ودرفورد که قبلا به ما تجهیزات می داد همه بساطش را جمع کردو رفت و گفت چون من آمریکایی هستم نمی توانم دیگر با شما کار کنم. ما ماندیم بدون اسلحه و حدود ۸۰ نفر متخصص بودیم که اسلحه نداشتیم در صورتی که توان انجام کار را داشتیم. من آن موقع تمام نیروهای خودم را جمع کردم و گفتم این تجهیزات را خودمان می سازیم ولی کمی مخالفت وجود داشت که البته مخالفت نبود فقط خودباوری بین برخی از نیروها وجود نداشت و با تردید به موضوع نگاه می کردند. اما با این حال شروع کردیم به ساخت تجهیزات مورد نیاز که نشان دهیم این کار را میتوانیم انجام دهیم.
به این ترتیب که من یک تیم از بچه های شرکت سایپا آوردم و یک تیم نفتی هم که ما بودیم و باید با هم همگام پیش می رفتیم تیم نفتی به تیم ساخت میگفت عملکرد این دستگاه چیست و تیم مهندسی نقشه آن را طراحی می کرد و بعد می ساخت.
البته تیمی که از سایپا آمده بود به این دلیل بود که من بچه های مرکز تحقیقات سایپا را می شناختم و ۴ و ۵ نفر خبره را صدا زدم و بعد رفتیم یک کارگاه در منطقه کمالشهر کرج گرفتیم و بایک پیمانکار هم قرار گذاشتیم و یک سوله هم اجاره کردیم و نقشه را دادیم به پیمانکار و گفتیم تو براساس این نقشه ها شروع به ساخت کن.
این شد که یک تیم ۱۵ نفره از بچه های نفتی و ساخت باهم شروع کردند. یک میلیارد تومان در سال ۸۴ هزینه کردیم و یک ست از این تجهیزات مورد نیاز برای کج کردن چاه را ساختیم و تنها چیزی که ریسک نکردیم در آن موقع این بود که این ست نیازمند یک رابر است که این رابر وقتی می رود می نشیند در چاه در عمق ۳۰۰۰ متری باد می شود و محکم به دیواره چاه می چسبد که اصلاحا می گویند چاه باید سیر شود و آن رابر را آن موقع از خارج وارد کردیم و ریسک نکردیم.
* ماجرای فحش خوردن از مسئول پروژه
ما این کار را بلد بودیم اما تجهیزات نداشتیم و توانستیم با مهندسی معکوس آن را بسازیم. بعد از ساخت تجهیز مورد نیاز گفتم مانند تجهیزات شرکت ودرفورد رنگ کنید و مارک وردفورد هم زدیم و زنگ زدیم به شرکت نفت و گفتیم یک ست از تجهیزات شرکت ودرفورد پیش ما جامانده است. آنها هم از خدا خواسته گفتند بروید چاه شماره ۱۹۰ را کج کنید و بچه ها هم چون کار را بلد بودند رفتند و با این تجهیز چاه را کج کردند و مشکل چاه برطرف شد و این تجهیز خوب جواب داد.
تنها علت این موفقیت این بود که تیم نفتی و تیم مهندسی خوب در کنار هم قرار گرفته بودند؛ ساخت این تجهیز حدود ۶ ماه طول کشید بعد از آنکه عملیات موفقیت آمیز بود من نامه ای نوشتم به مسئول پروژه و گفتم این تجهیزی که وارد چاه کردیم ساخت خودمان در ایران بود که آن موقع مسئول پروژه کلی به ما فحش وبد و بیراه گفت.
عکسالعمل شما چه بود؟
صمیمی دهکردی: من جواب دادم مگر ما چه کار کردیم که این رفتار را با ما دارید؟ گفتند شما غلط کردید. گفتم اگر به شما می گفتیم این تجهیز ایرانی است شما اجازه می دادید این تجهیز را در داخل چاه استفاده کنیم؟ که پاسخ داد اجازه نمی دادیم.
گفتم چرا؟ گفت این تجهیز تو چه مقدار ارزش دارد ؟ گفتم حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان. گفت اگر این تجهیز کار نمی کرد و می رفت ته چاه من چه مقدار زمان می برد تا این تجهیز را از ته چاه بیرون بیاورم؟ گفتم حدود یک ماه زمان نیاز بود.
گفت: این چاه روزانه ۵۰۰۰ بشکه نفت تولید می کند این رقم را ضرب در ۱۰۰ دلار کن روزی ۵ میلیون دلار ضرر می کردم من بیایم این ضرر را بکنم تا تو سازنده تجهیز بشوی؟می خواهم صد سال سازنده نشوی اصلا به من ربطی ندارد که تو سازنده بشوی یا نشوی.
من مسئول این چاهم که روزی ۵۰۰۰ بشکه نفت تولید می کند. هرگز قبول نمی کنم که این چاه را در اختیار تو قرار بدهم که تو با آن بازی کنی تا یاد بگیری. چه کسی گفته است که من باید چنین کاری انجام دهم؟ گفتم پس من کار درستی انجام دادم که گفتم این تجهیز ایرانی نیست و خارجی است چون اگر می گفتم ایرانی است که اصلا اجاره نمی دادی من آن را به کار ببندم.
گفت: تا تجهیزی استاندارد آمریکا را نداشته باشد اصلا وارد چاه نمی کنیم و ما دستور العمل داریم که گفتم ببخشید این دستور العمل ها را چه کسانی نوشتند مگر غیر از همین خارجی ها نوشتند.
گفت: تجهیز شما استاندارد آمریکا را دارد که گفتم این تجهیز هیچ استانداردی ندارد خلاصه کلی فحش داد و گفت شانس آوردی که این موفق بود و اگر ناموفق بود بلایی سرتان می آوردم که دیگر چنین کاری نکنید.
* کارخانه سوسیس و کالباسی که تبدیل به کارخانه ساخت تجهیزات نفتی شد
ناامید نشدید؟ کار به کجا رسید؟
صمیمی دهکردی: دو ماه از این ماجرا گذشت. این بار آنها برای من نامه نوشتند که این تجهیز را کجا ساختید. گفتیم در همین کمالشهر کرج. آنها یک تیم ۱۰ نفره فرستادند و بازدید کردند ودیدند که جدی جدی توانستیم این تجهیز را بسازیم بعد از این بازدید آنها ۶۰ ست به ما سفارش دادند.
چرا؟ چون نیازداشتند، چاه ها خوابیده بود، چاره ای نداشتند و هیچ شرکت خارجی هم با آنها همکاری نمی کرد و یک نمونه هم رفته بود در چاه و موفق بود و از همه مهمتر اینکه شرکت ما را می شناختند که قبلا این کار را انجام می داده است. برای همین چاره ای جز اعتماد به ما نداشتند.
من از همین محل ۶۰ ست رفتم یک کارخانه سوسیس و کالباس که برای یک ارمنی بود را در هشتگرد خریدم و تجهیز کردم و الان این کارخانه تجهیزات درون چاهی می سازد و الان حدود ۴۵۰ چاه را با همین تجهیزات ساخت داخل کار کردیم.
این را گفتم تا چند نتیجه بگیرم اول اینکه زمانی که بچه های ساخت و نفتی را کنار هم قراردادیم بچه های ساخت چون از بچه های سایپا بودند خیلی تعجب کردند و گفتند این تجهیزی که به ما گفتی بساز خیلی تجهیز پیچیده ای نیست چرا تا کنون ساخت داخل نشده است؟ ما از این پیچیده تر را در صنعت خودرو ساختیم و این تجهیز پیچیدگی زیادی ندارد پس چرا تاکنون ساخته نشده است ؟
من آن موقع به آنها گفتم ببینید این شرکت نفتی ها هم دلار دارند و هم چاه نفت بنابراین تاوقتی که دلار دارند می روند سمت کسی که قبلا بارها و بارها این کار را انجام داده و کارهایش هم موفقیت آمیز بوده است و اگر شما جای آن ها بودید چه کار می کردید؟ اگر لوله کشی خانه شما مشکل دار شود آیا می روید سراغ یک جوانی که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده یا یک فردی که در این زمینه تخصص دارد؟ جوابش خیلی ساده است.
اینی که الان آمده سراغ ما ناچار است و اگر دوباره خارجی ها بازگردند می رود سراغ همان خارجی ها و الان هم همین جور است.
* به ما میگویند تا وقتی بتوانیم از خارج بخریم از تجهیزات داخلی استفاده نمیکنیم
با این توصیفات الان شرایط شما چگونه است؟ زمانی که برجام وجود داشت و خارجیها امکان بازگشت به ایران داشتند وضعیت شما چه گونه بود؟
صمیمی دهکردی: بعد از اینکه شرکت نفت ما را جایگزین خارجی ها کرد با ما نیز قرارداد دلاری بست از همان سال ۸۵. چون با خارجی ها قرارداد دلاری می بست با ما نیز شروع کرد به صورت دلاری کار کردن و بعد دلاری و ریالی و بعد ریالی کرد. از وقتی که ریالی شد به ضرر ما شد برای اینکه به شدت قیمت ها را پایین آورد. مثلا تجهیز ما را قبلا از همین شرکت ودرفورد می خرید ۱۸۰ هزار دلار ولی با ما قرارداد بست ۶۵ میلیون تومان باز با این حال اینقدر این صنعت سودآور است که باز هم ما در همین شرایط سود میکردیم. اما دولت نمی دید که ما باید برای ساخت این تجهیز باید تحقیق و توسعه داشته باشیم و عملا هزینه این تحقیقات را نمی داد که البته الان هم همین گونه است.
مواد اولیه شما داخلی است یا خارجی؟
صمیمی دهکردی: مواد اولیه ما خارجی است اما ما آن را از داخل بازار ایران تهیه می کردیم.کسان دیگری می آوردند و ما آن را خریداری می کردیم و خودمان وارد نمی کردیم اما بعدها ما همین مواد را در داخل کشور تولید کردیم. رفتیم با شرکت فولاد نشستیم و گفت وگو کردیم و آنها گفتند اگر شما در یک تناژ معقول لازم دارید و برای ما صرفه اقتصادی داشته باشد ما حاضریم این مواد را برای شما تولید کنیم و برای ما صرفه اقتصادی دارد که بعد نشستیم و با آنها مذاکره جدی کردیم و مقرر شد آنها این مواد را برای ما تولید کنند. زیرا ما حساب و کتاب کردیم دیدیم برای ما ساخت مواد اولیه صرفه اقتصادی دارد تا اینکه بیاییم آن را از خارج از کشور وارد کنیم. هم به نفع ما بود هم به نفع آنها حتی بعد ها ما رفتیم همان رابر که پیشتر گفتم را در داخل کشور تولید کردیم و با رابر سازها گفتوگو کردیم و به آنها گفتیم که دقیقا چه چیزی می خواهیم و آنها رفتند براساس سفارشی که به آنها دادیم ساختند و الان ۱۰۰ درصد این تجهیزات ساخت داخل است.
وقتی شما می روید در کار ساخت و همه را بسیج می کنید تبدیل می شوید به یک لوکومتیو پیشران که همه را به حرکت در می آورید .ما الان یکسری از تجهیزات سرچاهی را نیز ساخت داخل کرده ایم و حتی اعلام کردیم که توانمندی ما بالاتر از این تجهیزات است الان ما تیمی داریم که این تیم بچه های نفتی و ساخت هرچیزی را می توانند طراحی کنند و بسازند. کافی است که سفارش داشته باشیم.
اما آنها رسما گفتند ما تا چیزی که بتوانیم از خارج خریداری کنم هرگز به دنبال ساخت داخل نخواهیم رفت. اما باز با این حال گفتیم که ما هم مته می سازیم و هم پمپ درون چاهی ما الان می توانیم نقشه ساخت بکشیم و پیمانکار سازنده داریم که نقشه را می دهیم و جنس را تحویل می گیریم و آن را مونتاژ می کنیم و حتی چاه تست هم داریم که تجهیزات را تست می کنیم و الان توانمند هستیم.
*ماجرای دورزدن موانع در عمق ۳۰۰۰ متری؛ ساخت تجهیزی که حتی خارجیها هم نداشتند
جالب است که بدانید روزی شرکت اکتشاف به ما تماس گرفت و گفت در حال حفاری یک چاه به بن بست خورده ایم اما هنوز لوله گذاری نکردیم بنابراین نیازمند این هستیم که چاه را کج کنیم و از مانع عبور کنیم و بعد دوباره به سرجای خود و همان مسیر قبلی بازگردیم. آیا شما تجهیزی دارید که این کار را برای ما انجام دهد؟ تیم ما گشتند در سایت ودرفورد و شلمبرژه و غیره دیدند که چنین تجهیزی وجود ندارد ولی به بچه ها گفتم بنشینید و این تجهیز را طراحی کنید و آنها تجهیزی را ساختند که این کار را برایشان انجام می داد و رفتند این کار را انجام دادند. آنها برای ما تقدیر نامه فرستادند که شما صرفه جویی کردید و مشکلات ما را حل کردید و غیره چون اگر نمی شد باید چاه را می بستند و یک چاه دیگر حفر می کرد حالا شما تصور کنید که چه مقدار زمان صرف کرده اند تا این چاه حفر شود این تجهیز ما شد اختراع برتر جشنواره ۲۳ خوارزمی یعنی توانمندی ایجاد شد که مانع را در داخل چاه دور بزنیم و این یک اختراع جدید بود.
حالا اینکه چرا ما نتوانستیم در بالادست نفت به توانمندی برسیم این است که در بالادست خودباوری کمتری وجود دارد. از طرف دیگر نباید از یاد ببریم که چاه یک موجود زنده است و هر روز دیتای آن در حال تغییر است بنابراین باید مطابق به آن عمل کنیم. چاه یک عمری دارد و هرروزی که از آن می گذرد از تولیدش کم می شود و اینها باید کنترل شود و باید به درد چاه برسند و اگر این کار را نکنند روزی می رسد که نفت در چاه وجود دارد اما دیگر نمیتوان از آن تولید کرد. بنابراین می گویند ریکاوری فکتور زیر ۲۰ درصد است. در حال حاضر ضریب ریکاوری مخازن حدود ۲۵ درصد است و هنوز نتوانستهاند به بیشتر از آن برسند. اگر به داد چاه ها نرسید این رقم کاهش پیدا خواهد کرد و دیگر نمیتوان از چاه تولید کرد بنابراین یک دفعه ما ۲ میلیارد بشکه نفت را از دست می دهیم.که اگر ضرب در ۵۰ دلار کنیم حجم قابل توجهی از درآمد را از دست داده ایم .
بنابراین باید تجهیزات جدید برایش طراحی کرد امروز روی این تجهیزاتی که ما ساختیم ۹ ورژن جدید وجود دارد که همه آن را در داخل کشور ساختیم. برای اینکه یک تجهیز بنا به شرایط به یک چاه جواب می دهد و روی چاه دیگر جواب نمی دهد. بنابراین لازم بود که ما تجهیزات را متنوع بسازیم.
امروز که به ما می گویند چاه را کج کن اول به کار فرما می گوییم باید شرایط چاه را به ما بگویید و براساس این دیتایی که می دهند ما طراحی میکنیم. این کار یک کار تخصصی و روزانه است و برخلاف دیگر صنایع است مثلا صنعت سیمان ۵۰ سال است که همین است.
*توتال حاضر نبود با ایرانی ها کارکند
در دوران برجام و رواج مدل قراردادهای IPC شرایط شما چگونه بود. آیا توانستید با شرکتهای خارجی کار کنید؟
صمیمی دهکردی: در IPC نحوه قرار داد اینگونه بود که ۲۰ سال کار توسعه را به توتال بدهند و حرف توتال این بود که من باید بهترین راندمان را برای برداشت داشته باشم تا بتوانم در این مدت ۲۰ سال پول و سود بیشتری را کسب کنم. بنابراین من حاضر نیستم که با پیمانکارانی که شما به من می گویید کار کنم و من اصلا نمی پذیرم که شما به من بگویید که از کدام شرکت داخلی کمک بگیرم. زیرا می خواهم کمترین هزینه و بیشتین سود را داشته باشم. من شرکت های ایرانی را بررسی می کنم و اگر تشخیص دادم که این شرکت ها مناسب هستند استفاده می کنم در غیر این صورت از شرکت های خودم استفاده می کنم.
پس از بررسی های صورت گرفته مشخص شد که توتال حاضر نیست با شرکت های داخلی ایرانی کار کند. تا توتال می خواست کار را شروع کند آمریکا از برجام خارج شد و توتال نیز از ایران رفت.شرکت نفت هم آمد شرکت های ای اند پی را معرفی کرد اما کار کلا تعطیل شد.
همواره مسئولان دولتی به این نکته پافشاری میکنند که ساخت تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت در داخل کشور گران تر از خارجی ها و زمان بر است آیا شما این موارد را می پذیرید؟
صمیمی دهکردی: اینکه میگویند کالای ما گران تر است ویا دیر تحویل می دهند دو علت دارد. اگر با ارز ۱۰۰۰ تومانی مقایسه می کردید خب آن یک ارز مصنوعی بود هر کالایی در کشور از اول انقلاب تا الان ۱۰۰۰ برابر شده است. اول انقلاب ارز ۷ تومان بود وقتی که نرخ ارز ۱۰۰۰ تومان بود دولتیها به ما گفتند شما گرانتر از خارجی تولید می کنید. خوب این ارز را مصنوعی پایین نگه داشته بودند برای همین خارجی ها ارزان تر می دادند. اگر قیمت ارز بالا نمی رفت تولید تماما از بین رفته بود آن موقع می رفتند در چین کالا می ساختند و بامارک ایران وارد کشور می کردند. اما الان شرایط فرق کرده است و تولید تا حدودی نجات پیدا کرده که تازه معلوم شده می صرفد چیزهایی را در ایران تولید کرد اگر موانعی که بر سر تولید است برندارند باز مشکلاتی ایجاد می شود.
*رونق تولید با وام ایجاد نمی شود
الان بازده اقتصادی در بانکداری و دلالی بسیار بالا است اما در تولید زیر ۱۰ درصد است. بنابر این آن کسی که پول دارد یا می رود کار تجاری انجام می دهد یا بانک و موسسه مالی می زند و به سمت تولید نمی رود. دولت باید این را رصد کند که مشکلات تولید برطرف شود و بازده بالا رود. دولت باید مانیتور کند و مشکلات تولید را برطرف کند. اگر مشکلات برطرف شود آنوقت کل کشور تبدیل به کارخانه می شود و رونق تولید یعنی همین اصلا تولید کننده نیاز به وام ندارد نیازبه حمایت دارد تا سود کند.
قرار بود صندوق حمایت از بخش خصوصی راه اندازی شود که شرکت نفت ۴۹ درصد سهم بیاورد و بخش خصوصی ۵۱ درصد بیاورد که مصوبه هم بود اما شرکت نفت هرگز نیامد به ما کمک کند. الان از ۷۰ کارمند شرکت ما ۵۰ کارمند رفته اند خارج از کشور که روزی ۱۰۰۰ دلار در عراق و بصره به آنها می دادند. من چون نتوانستم حقوقشان را بدهم آنها رفتند خارج از کشور برای اینکه نقدینگی وجود ندارد و دولت باید حمایت کند تا تولید در ایران سرپا بایستد و این یعنی رونق تولید. ما فقط از دولت انتظار داریم تا تولید سودده شود و سودش نسبت به دیگر بخش ها بهتر شود در این صورت مردم پول خود را به تولید می اورند اما اگر این شرایط ادامه یابد نمی توان انتظار داشت که تولید رونق پیدا کند.