به گزارش مشرق، لوئی فنخال سرمربی مشهور و هلندی دنیای فوتبال گفتوگوی بسیار مفصلی با فرانس فوتبال داشته و درباره موضوعات مختلفی از روزهای خانهنشینی اش گرفته تا سیستمهای بازی و آنالیز باشگاههای بزرگ صحبت کرده است. فانخان در این گفتوگوی بلند اشارهای به سبک بارسلونای قدیم و جدید هم کرده است. البته به موضوعات شخصی هم اشاره کرده ولی مهمترین موضوعی که به آن اشاره کرده این است که گفته از فوتبال خداحافظی نکرده است! او میگوید رسانهها این حرف را به جای او زدهاند.
بیشتر بخوانید:
اعلام بازنشستگی سرمربی سرشناس هلندی
*روزهای بازنشستگی تان چطور سپری میشود؟
خوب. خیلی لذت میبرم. این هم شیوهای دیگر برای لذت بردن از زندگی است. هیچکس واقعاً نمیتواند درک کند. فکر میکنند که من دیوانه کار کردن هستم ولی اینطوری نیست. آن زمان هم که سرمربی بودم و کار میکردم وقتی به خانه برمیگشتم دیگر به فوتبال فکر نمیکردم و خودم را درگیرش نمیکردم. وقتم را همسر و فرزندانم سپری میکردم. خیلی از مربیها قادر به انجام چنین کاری نیستند ولی من چرا. خب همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که با اینکه قرار است در خانه کنار نوهها، بچهها و همسرم بمانم هیچ مشکلی ندارم.
*دلتان برای فوتبال تنگ نشده است؟
چرا، کمی، چون ورزش فوق العادهای است. بیشتر دلم برای جوانهای فوتبال تنگ شده، چون مدام اطرافم میچرخیدند. این روزها ولی بیشتر وقتم را با همسن و سالهای خودم میگذرانم. دلم برای رقابتی که در فوتبال وجود داشت هم تنگ شده است. معنی حرفم میشود اینکه دنیای فوتبال همیشه هم خیلی زیبا نیست و بعضی چیزها دارد که دوستش ندارم.
*آخرین پیشنهاد مربیگری که به دستتان رسید کی بود؟
هر هفته پیشنهاد به دستم میرسد ولی ترجیح میدهم به احترام مربیانی که فعلاً در آن تیمها مشغول هستند چیزی نگویم.
*ولی دو، سه ماه قبل بود که گفتید برای همیشه بازنشسته شدهاید...
اشتباه است. این رسانهها بودند که چنین چیزی را دربارهام گفتهاند. آنها تصمیم گرفتند که من بازنشسته شوم! من فقط گفتم: «حس میکنم بازنشسته شدهام» تفاوت ظریفی با هم دارند! وگرنه چه کسی میتواند آینده را پیشبینی کند؟ من که خدا نیستم. تصور کنید همسرم همین فردا بمیرد، این موضوع خیلی مسائل را عوض میکند. سال ۱۹۹۷ تصمیم گرفت قید کارش را بزند تا من را در حرفهام همراهی کند. آن موقع گفتم؛ «۵۵ سالگی فوتبال را کنار میگذارم». خب، من ۶۵ سالگی و با ۱۰ سال تأخیر کنار گذاشتم، چیزی که به نظر همسرم عادلانه نبود. با این حال باز تأکید میکنم؛ آدم هرگز نباید خودش را بازنشسته اعلام کند به ویژه اینکه این همه پیشنهاد به دستش میرسد. معنی اش هم میشود اینکه از زمانی که رسانهها خبر بازنشستگیام را اعلام کردهاند پیشنهادات بیشتری به دستم رسیده است... (میخندد).
*چند تا مسابقه را از تلویزیون میبینید؟
به نظرم همسرم که خیلی (میخندد). در کل رقابتهای لیگ برتر انگلیس را نگاه میکنم، چون بهترین لیگ دنیاست، هیجان زیادی دارد و حسابی هم رقابتی است. بازیهای آژاکس را هم دنبال میکنم که فصل خوبی داشت. بازیهای سیتی را به خاطر گواردیولا و بازیهای لیورپول را هم به خاطر یورگن کلوپ و استایلی که دارد دنبال میکنم.
*دیدن یک مسابقه از تلویزیون با نشستن روی نیمکت در یک مسابقه چه تفاوتی دارد؟
به عنوان یک مربی شما با تمرکز بیشتر میبینید و آنالیز بیشتری میکند. این روزها کنجکاوم درباره تاکتیکهای کلوپ، گواردیولا و تن هاخ آنالیز بیشتری کنم؛ خودم را غالباً جای آنها میگذارم و میگویم اگر من در چنین شرایطی بودم چه واکنشی نشان میدادم.
*ولی مفاهیمی مثل فضا، سرعت، شدت و جو، قاعدتاً از طریق تلویزیون منتقل نمیشود...
اگر شما سه بعدی نداشته باشید طبیعتاً نمیتوانید درباره عمق، فضای به وجود آمده بین خطوط و جاگیری بازیکنان صحبت کنید. در کادر فنیام از سال ۲۰۰۵ به این طرف یک دستیار به نام مکس رکرز داشتم که به طور ویژه روی این جنبه کار میکرد. به من کمک زیادی کرد تا از آن طریق بتوانم پیامهای زیادی به بازیکنان انتقال دهم. به لطف او به فاصله بین مدافعان و هافبک تیمها در طول و عرض زمین پی بردم. این موضوع کمک زیادی به جاگیری بازیکنان کرد. اریگو ساکی برای اینکه جاگیری بازیکنان مشخص شود از روبان استفاده میکرد، من از تکنولوژی و تصاویر چندبعدی.
*شما میگویید عاشق دیدن بازیهای منچسترسیتی، لیورپول و آژاکس هستید... این یعنی که برای شما فوتبال فقط جنبه تهاجمی دارد؟
اینطوری فکر نمیکنم. اتفاقاً به همین خاطر است که خیلی از من انتقاد میشود. خودم همیشه مربیای بودم که میل به هجوم داشتهام ولی همانطور که قبلاً هم گفتهام بازی تهاجمی سختترین مسیر برای رسیدن به قهرمانیهای بزرگ است. وقتی شما حمله میکنید مدام در زمین رقیب هستید. اینطوری شما فضای زیادی پشتسرتان خالی میگذارید که باید از آن مراقبت کنید. اتفاقاً به همین دلیل است که خیلی از مربیها دوست دارند بازیکنانشان از بالا پرس کنند. اینجا همان قانون ۵ ثانیه معروف به وجود میآید که میگوید ۵ ثانیه فرصت دارید که توپ را پس بگیرید یا خطا کنید. اینکار، اما سخت است، چون بازیکن وقتی در زمین است خودش غالباً هیجانی و درگیر ماجراست و فراموش میکند که پرس کند. این کار واقعاً نیاز به دیسیپلین خاصی دارد. وقتی بازیکنی فراموش کند پرس کند و رقیب بازیکنی مثل صلاح، مانه و فیرمینو داشته باشد که به خوبی فضا را میشناسند، آن وقت کار شما خیلی سخت میشود.
*نظرتان درباره فصلی که بارسلونا داشت چیست؟
بارسلونا از زمانی که لوئیس انریکه هدایتش را به عهده گرفت تغییر کرد. آنها دیگر آن تهاجمیای که بودند نیستند. تیمی هستند که بیشتر تدافعی و فشرده شدهاند. دیگر کمتر ۳-۳-۴ بازی میکنند و بیشتر رو به بازی ۲-۴-۴ آوردهاند. اینطوری است که کوتینیو بیشتر یک هافبک میانی شده است. تیم زیبایی هستند که توانستند قهرمان اسپانیا شوند ولی فکر میکنم مسی باید این سؤال را به طور جدی از خودش بپرسد که چرا لیگ قهرمانان را نبردند.
*فکر میکنید گواردیولا، کسی که شما آن را کاپیتان بارسلونا کردید، در بسط فلسفه فوتبالی اش زیادهروی میکند؟
فقط گواردیولا نیست، تن هاخ همینطوری است. به همین خاطر است که آنها به فینال لیگ قهرمانان اروپا نرسیدند. بردن لیگ برتر انگلیس به صورت متوالی باشکوه است! گواردیولا در فصلی که گذشت همه جامهای ممکن در انگلیس را برد، ولی فوتبال سطح بالا یعنی لیگ قهرمانان اروپا. گواردیولا نه با سیتی و نه بایرنمونیخ نتوانسته لیگ قهرمانان را ببرد. این حاصل افراط و تمرکز زیاد به بازی تیم خودی است ولی اگر کمی به بازی تیم رقیب فکر میکرد شرایط اینطور نبود. باید در این زمینه باید به تعادل برسد. همین موضوع درباره تن هاخ هم صدق میکند ولی تفاوت این دو مربی این است که گواردیولا قبلاً چوب این کارش را خورده است ولی باز همان اشتباه را مرتکب شد.
*پس تفاوت گواردیولا و مورینیو که دستیار شما در بارسلونا بود، همین است؟
بله، مورینیو مربی بسیار تاکتیکی است؛ گواردیولا هم تاکتیکی است ولی تهاجمی. مورینیو بیشتر روی دفاع تمرکز میکند.