به گزارش مشرق، بیانیه «گام دوم انقلاب اسلامی» که بعد از 22 بهمن 97 و از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد، سرآغاز فصل جدیدی در جمهوری اسلامی ایران است، فصلی که از این پس باید با امید و تکیه بر جوانان بر مشکلات گذشته و ناکامیها غلبه کرد و این کار جز با شناخت نقاط ضعف و قوت 40ساله انقلاب میسر نمیشود.
بیشتر بخوانید:
حضرت آیتالله خامنهای در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب با اشاره به افزایش چشمگیر معنویت در فضای عمومی فرمودند: "... اگر بیتوجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهل ساله نمیبود - که متاسفانه بود و خسارتبار هم بود - بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت."
** اولین غفلت؛ سازش با استکبار
چند روز پس از بازگشت امام خمینی (ره) به ایران، مهندس مهدی بازرگان عهدهدار تشکیل دولت موقت شد. امام خمینی در حکم انتصاب بازرگان به ریاست دولت موقت عنوان فرمودند که "بنا به پیشنهاد شورای انقلاب... جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم." اما علیرغم تاکید امام بیشتر وزرای دولت موقت از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی بودند.
دولت موقت نه تنها اهتمامی به کنار گذاشتن کارگزاران رژیم پهلوی از دستگاهها و ادارات نداشت، بلکه تلاش داشت برخی از مسئولان قبل از انقلاب را همچنان در مقام مسئولیتی خود نگه دارد که این برخلاف خواسته مردم انقلابی ایران بود.
دولت موقت به دنبال کاهش اختیارات شورای انقلاب و تسلط بر ارتش و نیروهای نظامی بود؛ اما تصمیمات و اقدامات دولت موقت نه تنها موجب تقویت ارتش نشد، بلکه مقدمات تضعیف ارتش را هم فراهم آورد. این دولت از یک سو قراردادهای خرید تجهیزات نظامی که هزینههای آن پرداخت شده بود را لغو کرد و از سوی دیگر مدت زمان سربازی را به یک سال کاهش داد. همچنین دولت موقت با اعزام هیات حسن نیت به کردستان و با اعطای امتیازاتی به گروهکهای ضدانقلاب، ارتش را در وضعیت منفعلانه قرار داد و غائله کردستان را پیچیدهتر کرد.
بازرگان به دلیل مشی سازشکارانه در برابر آمریکا و پس از دیدار با برژینسکی (مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا) از سوی نیروهای انقلابی طرد شد و در نهایت با تسخیر لانه جاسوسی (سفارت آمریکا در ایران) توسط دانشجویان پیرو خط امام، از ریاست دولت موقت استعفا داد و پس از اینکه یک دوره نماینده مجلس شورای اسلامی شد، به تدریج خود و نهضت متبوعش (نهضت آزادی) از صحنه سیاست ایران حذف شدند.
بنیصدر نیز در دوره ریاستجمهوری، راه بازرگان را طی کرد و مسیر سازش با آمریکا را در پیش گرفت. ضمن اینکه اسنادی از سفارت آمریکا مبنی بر ارتباط بنیصدر با سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیدا شد.
بنیصدر که از پاریس با امام خمینی همراه شده بود، پس از انتخاب به رئیس جمهوری، آرام آرام در برابر حزب جمهوری اسلامی و رهبران آن و به خصوص شهید بهشتی قرار گرفت. او همچنین با سازمان مجاهدین خلق و مسعود رجوی همراه شد که نتیجه این همراهی منجر به حذف بنیصدر از سیاست ایران شد.
بنیصدر پس از حمله آمریکا به صحرای طبس، دستور به بمباران هلیکوپترهای سالم به جا مانده داد که بنابر اعتراف رادیو آمریکا، این هلیکوپترها حاوی اسناد با ارزشی بودند.
در رابطه با جنگ تحمیلی نیز بنیصدر علاوه بر اینکه نسبت به هشدارهای فرماندهان نظامی مبنی بر احتمال حمله نظامی عراق به ایران بیتفاوت بود، از نقش آفرینی نیروهای مردمی و سپاهی در جنگ جلوگیری کرد.
بنیصدر پس از اینکه نتوانست جلوی پیشروی دشمن بعثی را بگیرد، موضوع سازش با دشمن را مطرح کرد. او معتقد بود که ما نمیتوانیم دشمن را از خاک خود بیرون کنیم. تصوری که پس از برکناری او از فرماندهی کل قوا، باطل بودنش مشخص شد؛ چرا که نیروهای ارتش و سپاه با فرماندهی مشترک توانستند با سلسله عملیاتهای پیروز، دشمن را از سرزمینهای اشغالی به بیرون برانند و در ادامه راهبرد تعقیب متجاوز را دنبال کنند.
نگاههای سازشکارانه بنیصدر و اعتقاد به ناتوانی در برابر دشمن، موجب شد که خرمشهر به اشغال دشمن درآید و آبادان در محاصره بعثیها قرار گیرد.
در پشت جبههها و در شهرها نیز مواضع اختلاف برانگیز بنیصدر موجب شد که جامعه آشفته شود. سخنرانیهای بنیصدر در روزهای 17 شهریور و 14 اسفند 59 فضای جامعه را بیش از گذشته ملتهب و دوقطبی کرد و خسارتهایی را متوجه انقلاب اسلامی ساخت.
** آغاز گفتمانهای غیرانقلابی پس از دفاع مقدس
پس از دفاع مقدس و با تشکیل دولت سازندگی آرام آرام گفتمانهای غیرانقلابی در جامعه سر بر آوردند؛ البته ریشه این گفتمانها در دولت میرحسین موسوی شکل گرفت که در آن دوره مورد انتقاد برخی افراد از جمله رئیس جمهور وقت قرار گرفت.
دولت سازندگی به دنبال توسعه کمی بنا بر الگوی غربی بود و در این مسیر بسیاری از اصول انقلاب اسلامی همچون حمایت از مستضعفان را نادیده گرفت و فضای رسانهای کشور بسته شد. در دوره هاشمی، کوچکترین اعتراض یا انتقادی در رسانهها با واکنش دولت وقت همراه شد.
همچنین در دوره سازندگی، مجموعهای از افراد به مدیران قدرت و ثروت تبدیل شدند و اشرافیگریای به وجود آوردند که این اشرافیگری و عدم سادهزیستی مسئولان بارها مورد انتقاد رهبر انقلاب قرار گرفت. رهبر انقلاب در سال 71 فرمودند: "امروز عدهای به اسم سازندگی خودشان را غرق در پول و دنیا و مادهپرستی میکنند. این سازندگی است؟! آنچه که جامعهی ما را فاسد میکند، غرق شدن در شهوات است؛ از دست دادن روح تقوا و فداکاری است."
سازندگی به معنای توسعهای و نه پیشرفت موجب شد تا موضوع فرهنگ و جامعه نادیده گرفته شود و جامعه اسلامی ایران از اصول انقلاب اسلامی فاصله بگیرد. نتیجه بیتوجهی دولت سازندگی به شعارهای انقلاب اسلامی، کمرنگ شدن موضوع عدالت و حمایت از مظلومان بود. در دوره سازندگی اگرچه فعالیتهای اقتصادی بسیاری در کشور انجام گرفت، اما بخش خصوصی نتوانست رشد کند، فاصله طبقاتی افزایش یافت و تورم به رقم 50 درصد رسید.
پس از دوره سازندگی، دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی آغاز به کار کرد. توسعه سیاسی در دوره خاتمی با شدت یافتن تهاجم فرهنگی دشمن همراه شد. در این دوره بسیاری از شعارهای انقلاب به تمسخر گرفته شد و حتی برخی از اصلاحطلبان رادیکال به امام خمینی (ره) توهین کردند.
آشوب در کوی دانشگاه، ماجرای قتلهای زنجیرهای و مطبوعات زنجیرهای، استعفای دسته جمعی و تحصن نمایندگان مجلس ششم و دادگاه کرباسچی از جمله حوادث و موضوعاتی بودند که در دوره اصلاحات به وقوع پیوستند. همچنین از اواخر دوره اصلاحات و در پی مذاکرات هستهای، فعالیتهای هستهای ایران به تعلیق درآمد.
** فتنه 88؛ خسارت بزرگ
فتنه سال 88 خسارت دیگری است که پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری در کشور به وجود آمد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی به دنبال عدم تمکین در برابر رای مردم و قانون، با اردوکشیهای خیابانی زمینهساز آشوب بزرگی در کشور شدند که تمامی کشور را حدود 8 ماه درگیر خود ساخت.
انتخابات دهم ریاست جمهوری با بالاترین میزان مشارکت برگزار شد که در جهان بیسابقه یا کمسابقه بود. مشارکت 85 درصدی دستاورد بزرگی برای جمهوری اسلامی ایران بود که میتوانست در عرصه بینالمللی از آن استفاده شود؛ اما با اتفاقاتی که پس از انتخابات رخ داد، این فرصت از بین رفت.
در فتنه 88 بسیاری از آنانی که در دورههای سازندگی و اصلاحات عامل توسعه گفتمانهای غیرانقلابی بودند، صحنهگردان فتنه شدند. فتنهای که خسارتهای بزرگی برای انقلاب اسلامی به همراه آورد.
همچنین در خلال فتنه 88، جریانی انحرافی در داخل دولت شکل گرفت که هزینههایی را برای کشور به وجود آورد. انتصاب رحیم مشایی به معاون اولی در مرداد ماه 88، کشور را برای چند روز درگیر موضوعی کرد که موجب سواستفاده فتنهگران قرار گرفت.
در ادامه اقداماتی که جریان انحرافی در دولت دهم منشا انجام آن شد، عامل بروز اختلافاتی در کشور شد. طرح موضوع مکتب ایرانی، برکناری وزیر اطلاعات، غیبت 11 روزه احمدی نژاد و حادثه یکشنبه سیاه مجلس از جمله اتفاقاتی بودند که برای نظام هزینهساز بودند.
** خسارتی به نام اعتماد به آمریکا
با روی کار آمدن دولت روحانی، موضوع گفتگو با آمریکا و حل موضوع هستهای در دستور کار قرار گرفت. در این دوره رفع بسیاری از مشکلات اقتصادی و معیشتی و حتی آب آشامیدنی به مذاکرات هستهای و توافق نهایی گره زده شد. بالاخره پس از ماهها مذاکره، توافقی به نام برجام (برنامه جامع اقدامات مشترک) به وجود آمد.
بر اساس برجام، ایران برخی از فعالیتهای هستهای خود را تعدیل و تعطیل کرد تا تحریمها علیه ایران لغو شود. همان زمان نسبت به توافق ایجاد شده انتقادهایی از سوی برخی افراد مطرح شد و هشدار داده شد که به آمریکا نمیتوان اعتماد کرد، اما محمدجواد ظریف اعلام کرد که امضای کری تضمین است.
پس از توافق برجام نه تنها تمامی تحریمها لغو نشد بلکه از همان دوره اوباما و دموکراتها تحریمها علیه ایران تمدید و تحریمهای جدیدی نیز وضع شد.
با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، برجام به حالت احتضار در آمد و پس از مدتی آمریکا از برجام خارج شد و جنگ اقتصادی علیه ایران را شدت بخشید. برجام که تنها با انجام تعهدات ایران برجا بود، دستاوردی اقتصادی و معیشتی برای ایران نداشت.