سرویس فرهنگ و هنر مشرق - سینمای ایران از همان دهه چهل و با شروع نهضت نقدنویسی، برای خودش طبقه بندی جامعی را ترسیم کرد و در دل همین طبقه بندی، تعاریفی چون فیلمفارسی و موج نو سینمای ایران شکل گرفت. اگرچه بخشی از سینمای واپسین سالهای دهه چهل تحت تاثیر همین نقدهای سینمایی شکل گرفته ولی می توان گفت که غالب سینمای ایران و به تبع آن نقدهای سینمایی متاثر از تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی ایران بوده است. در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، مبتنی بر همین تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه نوین ایرانی، وجوه دیگری از سینمای ایران شکل گرفت و تعابیر جدیدی همچون سینمای دفاع مقدس و سینمای اجتماعی به دایره واژگان نقد نویسان سینمای ایران اضافه شد. معیار این طبقه بندی جدید در سینمای ایران وام گرفته از فیلمهای ایده الی بود که به مرور به آرشیو سینمای ایران اضافه شدند و اینگونه بود که حد و مرز سینمای دفاع مقدس با عناصر و الگوهای سینمایی فیلمسازانی همچون حاتمی کیا و ملاقلی پور شکل گرفت و بر اساس قد و قواره این آثار بود که فیلمهای دیگر این ژانر محک خوردند.
بیشتر بخوانید:
«عصر جدید» خار چشم شبکههای ماهوارهای/ جنگ سعودیها با شبکه سه آغاز شد
اگرچه این نظام بندی و تعیین حد و مرز ژانرها و تعاریف سینمایی مختص اهل رسانه و نقد نویسان است و کار دستگاههای تولید فیلم برای مخاطب انبوه را راحت میکرد ولی مسئله برای فیلمساز در دوره بعد از خلق این طبقه بندی ژانری شکل میگرفت. به تعبیری، دیگر مخاطب آنچه فیلمساز میساخت و میسازد را نمیخواهد، بلکه بیشتر فیلمی را دوست دارد ببیند که به دنیایی که از فیلمساز ساخته، نزدیک است. وقتی فیلمساز محدود به تعاریف و مفاهیمی میشود که خودش و ساختههایش به آن سر و شکل دادند، آثارش نیز گرفتار تکرار میشوند، مگر اینکه جسارت و تیزهوشی به دادش برسد و بتواند چشمش را به گستره وسیع دیگری از ایده ها، اتفاقات و قصه آدمهای جدید باز کند.
ابراهیم حاتمی کیا نمونهای از همین فیلمسازان جسور سینمای بعد از انقلاب است. فیلمهای حاتمی کیا بخشی از قد وقواره سینمای بعد از انقلاب را شکل داده و با وجود اینکه هر کدام به شدت مستعد این بودند که کارگردانش را در چارچوبهایی باقی نگه دارد که معمولا نقدنویسان میتراشند اما حاتمی کیا جسورانه هر بار پوست انداخته و فیلم به فیلم از دنیای جدیدی از آدمها در قالب یک قصه ای نو حرف زده است. سوال اینجاست که چه چیزی باعث میشود که حاتمیکیا و فیلمهایش غیر قابل پیش بینی شوند؟ غیر قابل پیش بینی است و قهرمانهایی که میسازد حرفهای تازه از دل دنیای جدیدی می زند. آیا میتوان پیش بینی کرد او در فیلم جدیدش قرار است لباس اعتراض را بر تن کدام قهرمانش کند ؟ البته که این غیرقابل پیش بینی بودن حاتمیکیا به معنای بدون موضع و ایده بودن او نیست. اتفاقا به خاطر «داشتن موضع» است که گاهی محل نقدهای محفلی قرار میگیرد. اصلا مگر میشود دنیایی که حاتمی کیا میسازد را بدون موضع آرمان خواهانه تعریف کرد به خصوص که گاهی از قامت یک دیده بان نسبت به پدیده اجتماعی بیرون میآید و در حد جامعه شناس پشت دوربین ظاهر میشود و گاهی از پشت دوربین بیرون آمده و بخشهای گم شده و فراموش شدهای از جامعه را دوباره به رخ مخاطبانش میکشد.
این روزها حاتمی کیا در اوقاتی از احوالات جامعه ایرانی، ساخت بیستمین اثر سینمایی خود را شروع کرده که بخش مهمی از مردم ایران نسبت به مسائلی چون نابرابری، آقازادگی، بهرهکشی و چالش شکاف طبقاتی در جامعه خود سوال دارند. علاوه بر اینکه او قرار است در مختصات امروز سینمای اجتماعی ایران، فیلم بسازد. سینمایی که سالهاست اولویت هایش جابه جا شده است. بیعدالتی اجتماعی ناشی از آسیبهای دنیای سرمایهداری در حال خرد کردن قشرهای اجتماعی است و سالهای سال سینمای ایران فارغ از آن چیزی که در حال اتفاق افتادن است، در حال تکرار خود است.
شاید بگویید حاتمی کیا در فیملهایی مثل «ارتفاع پست» هم سراغ موضوع عدالت اجتماعی رفته بود یا شاید هم بگویید در سینمای ایران، فیلم مدعی عدالت کم نداریم. اما باید گفت که فیلم جدید حاتمی کیا همچنان کنجکاوی برانگیز است چون حاتمی کیا در عین حال که فیلمهایش گرفتار بن بست نیست و قهرمان دارد، اما غیرقابل پیش بینی است و طرفدارانش دوست دارند بار دیگر به جامعه ایران از دنیای فیلمسازی نگاه کنند که احتمالا قواره جدیدی از سینمای اجتماعی آرمانخواه را نشان خواهد داد.
**معین احمدیان