به گزارش مشرق به نقل از ایبنا، چند سالی است که شاهد حضور چهرههای سلبریتی در فضای ادبی کشور هستیم، موضوعی که مخالفان و موافقان بسیاری دارد و هرکدام از این افراد نیز دلایل خاص خودشان را دارند. در این راستا و برای پرداختن به این موضوع گفتوگوهایی با چند شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات انجام دادهایم که در خلال این گفتوگوها به بررسی این موضوع پرداخته شده است.
جاده دوطرفه
اگر بخواهیم این پدیده را بررسی کنیم باید بگوییم که همواره سرکشیدن در حوزههای دیگر یک جاده دو طرفه بین ادبیات و سینما یا موسیقی بوده است. زندهنام حسین پناهی، بهاره رهنما، لیلا اوتادی، امیر آقایی، الهام پاوهنژاد، صابر ابر، رستاک حلاج، سپیده خداوردی، شیلا خداداد، بهنوش بختیاری، افسانه بایگان، عادل فردوسیپور، مژده لواسانی، فلامک جنیدی، مهرداد ضیایی، شایان مصلح، سجاد افشاریان و ترانه علیدوستی از جمله افرادی هستند که به واسطه مطرح شدن در سینما و تلویزیون به سراغ ادبیات آمدند و از آن طرف نیز میتوان به نامهایی مانند فروغ فرخزاد، احمد شاملو، محمدعلی سپانلو، منوچهر آتشی، شمس لنگرودی، رسول یونان، روزبهبمانی و اندیشه فولادوند اشاره کرد که پیش از دنیای تصویر در ادبیات حضور داشتهاند.
آیا میتوان دور ادبیات حصار کشید؟
رسول یونان جمله معروفی دارد و هر کسی که این سوال کلیشهای را از او بپرسد «چرا به سراغ ادبیات آمدهای؟» در جواب میگوید: «به سراغ حوزه ادبیات آمدم؛ چراکه فکر کردم ادبیات ملک شخصی کسی نیست.» اگر بخواهیم منطقی به موضوع نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم که این حرف رسول یونان تا حد زیادی درست است؛ چراکه ما نمیتوانم بگوییم که آقای الف کتاب بنویسد و خانم ب حق ندارد کتاب چاپ کند. اما چرا حضور سلبریتیها انقدر چالشبرانگیز است؟
سابقه ورود
بهمن بنیهاشمی، شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات درباره تاریخ حضور چهرههای مطرح جامعه در حوزه ادبیات میگوید: «میرزا جلال اسیر شهرستانی که از شاعران آغاز قرن 11 هجری قمری و داماد شاه عباس اول بود، حضور پررنگی در ادبیات داشته است؛ این شخص به علت رابطه خانوادگی که با شاه ایران داشته، یکی از مطرحترین شاعران آن دوره است که شعرش حتی به هند هم فرستاده میشد و پیروان بسیار زیادی هم داشت و به مرور زمان میبینیم که دعوایی که بین طرفداران میرزا جلال و طرفداران صائب بوده به نفع صائب تغییر کرده و امروز من باید میرزا جلال را معرفی کنم اما صائب نیازی به معرفی ندارد. ناصرعلی سرهنگی هم از شاعران سبک هندی که در هند زندگی میکرد، یک بار یک فیل با بار طلا صله گرفت. او وقتی از دربار بیرون میآید کنار راه میایستد و به هر کس که رد میشود یک تکه طلا هدیه میدهد. او با این بخشندگی یک جایگاه ویژه پیدا کرد و سبب شده بود که او را با بیدل مقایسه کنند. در آن شرایط یک عده طرفدار بیدل و یک عده طرفدار ناصرعلی شده بودند اما میبینیم که این دعوا به نفع بیدل تمام میشود. از قدیمتر هم میشود مثال زد. مثلا مجد همگر از شاعران درباری زمان سعدی است که شعر معروفی دارد و میگوید «هرگز من و سعدی به امامی نرسیم.» و شاید این گزاره برای مخاطب امروز که نه همگر را میشناسد و نه امامی را گزارهای خندهدار به نظر رسد. به هر حال این شخصیتهای مطرحی که به ادبیات آمدند، ماندگار نشدند.»
دلایل ورود به ادبیات
اگر بخواهیم دلایل ورود شخصیتهای مطرح به حوزه ادبیات را بررسی کنیم، میتوانیم دلایل مختلفی را بیان کنیم و بگوییم که این افراد به چند دلیل، تمایل به حضور در ادبیات و انتشار کتاب دارند؛ البته وجود نمونههای موفق در این حوزه به ما این نکته را یادآور میشود که گاهی برخی از این چهرههای مطرح با دغدغههای ادبی وارد این حوزه شدهاند. با این حال وقتی از محمدرضا اصلانی، شاعر و هنرپژوه علت را جویا شدیم در پاسخ گفت: «ورود هنرمندان به شعر و ادبیات بیانگر جریان ابتذال است. این کار مصادره کردن تمام ساحتهاست. این کار تمامیتطلبی است و جزو اخلاقیات توتالیتاریسم است. اینها به دنبال معتبر کردن نام خود میگردند؛ چراکه در حوزهای که کار میکنند معتبر نیستند.»
فواید حضور
خیلی از این آثاری که درباره آن صحبت میکنیم، خوشبختانه یا متاسفانه در چاپ نخست میمانند و اتفاق خاصی برایشان رخ نمیدهد اما اگر خوشبینانه به این اتفاق نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم که فروش این کتابها میتواند برای ناشر پشتوانه مالی ایجاد کند تا با درآمد حاصل از کتاب به چاپ کتابهای شعر و داستان از مولفانی بپردازد که آثار باکیفیت و قابل قبولی تولید میکنند اما فروش چندانی ندارد. از طرفی حضور طرفداران این افراد در کتابفروشیها برای خرید کتابشان میتواند فتحالبابی برای حضور این افراد در کتابفروشیها باشد. بهمن بنیهاشمی در این رابطه میگوید: «در کنار آسیبهای موجود، چاپ این گونه کتابها میتواند فوایدی هم داشته باشد. شاید حضور یک فرد بیگانه با کتاب برای تهیه کتاب شاعر یا نویسنده سلبریتی در کتابفروشی، باعث شود تا آن فرد در فضای کتابفروشی قرار بگیرد و کتابهای خوب دیگری هم خریداری کند. ذوق چگونه تربیت میشود؟ ذوق با خواندن مرحله به مرحله انجام میشود. ای بسا با خواندن همین اشعاری که ما ضعیف میدانیم، ذائقه مخاطب به مرور تغییر کند. از طرفی این کتابها از نظر مالی هم میتوانند برای نشر مفید باشند.»
در کتابفروشیها چه خبر است؟
برای صحت صحبتهایی که در قسمت قبلی بیان شد باید به سراغ کتابفروشیها برویم تا بررسی کنیم و ببینیم که آیا چاپ چنین کتابهایی در میزان فروش کتابفروشی تاثیر دارد یا خیر. مجید تیموری، شاعر و مدیر کتابفروشیهای نشر چشمه در پاسخ به سوال ما در رابطه با وضعیت کتاب چهرههای مطرح در کتابفروشیها گفت: «وقتی کتاب سلبریتیها منتشر میشود، باتوجه به تیراژ کم کتاب (بین 500 تا 1000 نسخه)، چاپ نخست به سرعت تمام میشود؛ پس میتوان گفت که این افراد در فروش موفق هستند. برای مثال در حال حاضر چاپ پانزدهم کتاب سجاد افشاریان در کتابفروشیها موجود است و فروش خوبی هم دارد. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، باید بگوییم که در حال حاضر کتاب گروس عبدالملکیان که به عقیده بسیاری از کارشناسان بهترین شاعر جوان کشور است، به چاپ دهم رسیده است. این نشان میدهد بهترین اثر یک شاعری که تلاش کرده و سالها زحمت کشیده، از نظر چاپی به یک سلبریتی نمیرسد.
بحث دوم، بحث محتوایی است. در اینجا سلبریتیها بسیار کم میآورند. یعنی از نظر محتوایی وقتی این اشخاص با منتقدان حرفهای ادبیات روبهرو میشوند، مورد سرزنش قرار میگیرند که چرا دست به چاپ این کتاب زدهاند. بحث سوم این است، که اگر این افراد از تریبون خود برای معرفی کتاب استفاده کنند، بسیار موفق خواهند بود و به ادبیات خدمت میکنند. برای مثال مهراوه شریفینیا یکی از کتابخوانترین هنرمندانی است که من میشناسم و از مشتریهای دائم بسیاری از کتابفروشیهاست. او با معرفی کتابهایی که میخواند در فروش کتاب تاثیر قابل توجهی دارد. یا شما به برنامه «خنداونه» توجه کنید. کتابی که سالهاست فروش ندارد با معرفی در این برنامه چندین بار زیر چاپ میرود. بنابراین حضور سلبریتیها در این بخش میتواند به ادبیات کمک کند. در گام آخر باید بگویم که فروش این کتابها روی فروش سایر کتابها نیز تاثیر میگذارند؛ چراکه مخاطب در فضای کتابفروشیها قرار میگیرد. البته این موضوع به توانایی افراد کتابفروش نیز بستگی دارد.»
مضررات حضور
معین دهاز، شاعر معتقد است که حضور این افراد در ادبیات مشکلی ندارد؛ البته زمانی که ما نقد درستی را در جامعه ادبی شاهد باشیم. او در این رابطه میگوید: «ما در هنر حق حذف نداریم و همه باید بتوانند آزادانه اثر چاپ کنند؛ اما مساله این است که فضای نقد ما چندان پویا نیست؛ در نتیجه اشکالات بیان نمیشود و این عزیزان متوجه نمیشوند، کتابی که منتشر کردهاند، کتاب شعر نیست. اگر فضای نقد زنده باشد، اتفاقات خوبی رخ میدهد. چند روز پیش دوست شاعری به من گفت که در 20 سال شاعری تنها سه بار روی آثارش نقد نوشته شده است. این فاجعه است. اگر فضای نقد فراهم باشد، نه تنها سلبریتیها بلکه خیلی از افراد جرات چاپ کتاب را پیدا نمیکنند. ما امروز نقد نداریم و در چنین شرایطی نه ناشر میترسد و نه آن فرد مطرح. در چنین شرایطی چاپ اینگونه کتابها آسیبهایی دارد؛ چراکه فضای رسانهای و فضای کتابفروشیها را اشغال میکند. این کتابها معمولا آثار کم ارزش و در برخی مواقع بیارزش هستند؛ از این گذشته ذائقه مردم را هم تغییر میدهند. برای مثال به صنعت چای مملکت خودمان توجه کنید. ما بهترین چای را داریم؛ چایی که از آب باران تغذیه میکند و با کود پرورش پیدا نمیکند؛ با این حال مردم چای ایرانی را دوست ندارند و چای خارجی را به دلیل عطر، رنگ و طعم مصنوعی بیشتر میپسندند. مردم چای خارجی را دوست دارند چون ذائقه تغییر کرده است. این اتفاقات اگر تا به امروز هم در ادبیات رخ نداده باشد، به زودی رخ خواهد داد.»
مجید تیموری هم در این رابطه میگوید: «ما کمی اغراق میکنیم. بدون شک چاپ کتابهای این افراد نمیتواند فضا را مسموم کند؛ چراکه در حال حاضر و با ازدیاد ناشران پولی یک نوجوان با چند میلیون تومان میتواند کتاب شعر چاپ کند و عنوان شاعر را در همان سن کم یدک بکشد و همین میشود که ما سالی چندین هزار کتاب شعر و داستان داریم. من به این اعتقاد ندارم که چاپ این کتابها میتواند ضرر بزند و ظرفیتهای موجود را بگیرد. باید واقع بین باشیم؛ این افراد روی بازار کسی تاثیر نمیگذارند؛ چراکه بازار خاص خودشان را دارند.»
موفقها
در بررسی کارهای منتشر شده از سلبریتیها باید کمی منصف هم باشیم و بگوییم که در بین کارهای منتشر گاهی آثار خوب و قابل قبولی هم منتشر میشود. برای مثال میتوان به ترجمه ترانه علیدوستی اشاره کرد. معین دهاز نیز در این رابطه میگوید: «همه ما زندهیاد حسین پناهی را پیش از چاپ کتابش بهعنوان بازیگر سینما و تلویزیون میشناختیم. او نخستین کتاب شعرش را سال 76 منتشر کرد؛ هیچکس به حسین پناهی نمیگوید که «چرا کتاب شعر منتشر کردی!» او پشتوانه ادبی دارد و کارش خوب است. پس اهالی ادبیات مخالف انتشار کتاب هیچکسی نیستند اما تلاش این است که کار باکیفیت منتشر شود.»
ناشران این کتابها
اگر به ناشر کتابهای شخصیتهای مطرح نگاه کنید، متوجه خواهید شد که سلبریتیها از رابطه خوبی که با ناشران مطرح دارند، استفاده کرده و کتابهایشان را در بهترین نشرهای ایران چاپ کردهاند. احسان رضایی، نویسنده در این رابطه میگوید: «حساسیتی که بخشی از جامعه ادبی ما در برابر حضور بازیگرها و باقی مشاهیر به عرصه ادبیات دارد، به نظرم چندان منطقی نیست. هر کسی حق دارد بنویسد و نوشتههایش را در معرض نقد و قضاوت دیگران قرار دهد. ما نمیتوانیم این حق را از کسی بگیریم. اگر قرار بود هیچ تازهواردی به دنیای شعر و داستان وارد نشود، خود نویسندگان و شاعران معروف هم جایی در ادبیات نداشتند. پس به نظرم باید به علایق دیگران احترام گذاشت و قضاوت را به خوانندگان سپرد که داور نهایی ادبیات هستند. اما از طرف دیگر جامعه ادبی حق دارد که از ناشران توقع داشته باشد تا کتابها را با ملاکها و ضوابط مشخصی انتخاب و منتشر کنند و صرفا به شهرت نویسنده اکتفا نکنند. در همه جای دنیا، ناشرها سختگیری فراوانی در انتشار اثر دارند. ویراستارهای نشر، به عنوان کسانی که درباره چاپ یا رد یک اثر تصمیم میگیرند و در مورد کیفیت فنی یک اثر نظر میدهند، قدرت فراوانی دارند، درحالی که در انتشارات ایران، ویراستار معادل نمونهخوان است. در کتاب «ویرایش از زبان ویراستاران» خاطرهای از ویراستاری نقل شده که رمان معروف «ناتور دشت» سلینجر را ویراستاری و دو بار رد کرده است. اگر ناشران ایران هم چنین دقت و وسواس و حساسیتی در انتخاب اثر داشتند، آن وقت چنین بحثهایی پیش نمیآمد.»
در شرایط فعلی چه باید کرد؟
بهمن بنیهاشمی در پاسخ به این سوال میگوید: «هرکسی این حق را دارد تا در هر حوزهای که توانایی دارد، گام بردارد و اثر ارائه دهد و ما نمیتوانیم برای شخص خاصی ممنوعیت ایجاد کنیم و بگوییم که فلانی به دلیل آنکه بازیگر یا فوتبالیست مطرحی است، حق ندارد شعر بگوید یا داستان بنویسید. درشرایط فعلی همانطور که محدودیتی برای ورود هنرمندان و افراد شناخته شده به ادبیات وجود ندارد، همانطور باید فضای نقد برای اصحاب رسانه و اهل قلم باز باشد؛ چراکه آنها هم حق دارند که کتاب این افراد را بخوانند و نظر بدهند. به عبارت سادهتر وقتی هر فردی با هر سوادی اجازه چاپ کتاب دارد، هر فرد با هرسوادی هم میتواند دست به نقد آن آثار بزند. بنابراین این افراد نباید از نقدهای منتشر شده ناراحت شوند. البته در شرایط فعلی بهترین کار نقد این گونه آثار از سوی کارشناسان است.
فیلترهای عبور:
با توجه به صحبتهای مطرح شده میتوان نتیجه گرفت که طبیعتا نمیتوان جلوی کسی را گرفت و به او گفت که به دلیل سلبریتی بودن شما حق کتاب چاپ کردن ندارید؛ اما با نقد درست و منطقی میتوان فضایی را فراهم کرد که عرصه برای چاپ کتابهای کم محتوا یا بیمحتوا کم شود و مولف و ناشر برای انتشار این گونه کتابها احتیاط بیشتری به خرج دهد.
آب زنید راه را...
با توجه به همه نکات مطرح شده باید به این نکته نیزپرداخت که کتابهای سلبریتیها از یک طرف و استقبال کم از کتاب نویسندگان و شاعران مطرح از سمت دیگر میتواند باعث یأس و افسردگی در فضای نوشتاری ما شود. نکته مهم دیگر ضرورت نقد کتاب این افراد است؛ چراکه اگر فضای نقد این گونه کتابها جان بگیرد، میتوانیم به بهبود مسیر موجود بپردازیم.
در گام آخر این گزارش نظر شما را به خبری که چند ماه قبل روی خروجی سایتها قرار گرفت جلب میکنیم تا خوانندگان این گزارش بیشتر ضرورت نقد را درک کنند:
گروه «ماکان بند» در کنسرت خود که در تالار وزارت کشور برگزار شد، اعلام کرد که قرار است به زودی کتابی را به قلم خود منتشر کنند. رهام هادیان یکی از اعضای این گروه گفت: «در این ماهها کتابی را نوشتهام درباره همه اتفاقات و مسیری که در آن افتادیم و آن را بهزودی با عشق به شما تقدیم خواهیم کرد.» همچنین امیر مقاره دیگر خواننده این گروه موسیقی در بخش دیگری از این کنسرت بیان کرد: «من دارم کتابی مینویسم و در مقدمه کتاب راحت باهاتون صحبت و درد دل کردم.»