به گزارش مشرق، دو قدم مانده به مهرماه؛ این را میتوان از بادهای سرد آخر شهریورماه احساس کرد... اما دو قدم مانده به لوازمالتحریرفروشیها شرایط هنوز به داغی روزهای تیرماه است، مغازهها شلوغ هستند و همهمهای برپا است.
اما کافی است کمی با دقت نگاه کنی تا متوجه شوی نصف این قیلوقالها فقط برای پرسیدن قیمت و چرخیدن در مغازهها بهخصوص در لوازمالتحریرفروشیهای لاکچری خیابانهای بالای شهرها است.
بیشتر بخوانید:
قیمت دفاتر دانشآموزی با نرخ دولتی چقدر است؟
هزینه نوشت افزار در سال تحصیلی جدید چقدر است؟
انواع ابزار نقاشی و رنگ آمیزی در بازار چند؟ +قیمت
هشدار پلیس فتا در مورد خرید اینترنتی لوازم التحریر
حسرت چشمانی که کیفهای صورتی و آبی را دنبال میکنند گویی موشکی رهگیر است که تا به هدف نخورد ولکن نیست، مادر هرچه میگوید بیا برویم گوشش بدهکار نخواهد بود او کیفی را دیده که میخواهد گرانی هم سرش نمیشود چراکه تولیدکننده هم میداند باید چه رنگ و لعابی به تولیداتش بدهد که رادار دانش آموزان بهخصوص نوآموزان به آن قفل کند ... هدف آماده است اما ....
گرانی و قیمتهای سر به فلک کشیده
«پول همراهم نیست بیا برویم با بابا برمیگردیم...» بهانهای که مادران بعد از دیدن قیمت ۳۰۰ هزارتومانی یک کیف مدرسه میآورند! البته برخیشان هم غمی ندارند بچهها لابهلای قفسههای فروشگاه میچرخند و مادر فقط رنگشان را تائید یا رد میکند انواع اقلام حتی غیرضروری چون چراغ مطالعه! آقا چقدر میشود؟ قابل شمارا ندارد یکمیلیون و ۱۲۵ هزار تومان که شما یکمیلیون و ۱۰۰ بدهید ممنونم ... بله رمزتان ؟
روایتی که این روزها در خیلی لوازمالتحریرفروشیها دیده میشود، مادران نگران، بچههای مشتاق، قیمتهای سر به فلک کشیده و رمز کارتهای بانکی که مادران و پدران دوست دارند اصلاً یادشان نیاید که چند است ...
مقابل یکی از مغازههای لوازمالتحریر و کتاب با چند شهروند و مشتری گفتگو میکنیم، به قول قدیمیها «صدی نودشان» ناراضی هستند. مریم صائمی شهروند شاهرودی درباره قیمتها میگوید: دو فرزند دارم؛ اول و سوم دبستان که باید برایشان همهچیز بگیرم اما یک کیف مدرسه از ۲۴۰ هزار تومان تا ۳۸۰ هزار تومان قیمت دارد.
این بانوی سمنانی میگوید: نمیشود با این کار و حقوق چنین چیزهایی خرید شاید بگویید «خوب برو ارزانترش را بخر» شما بگویید کجا ارزانترش را میدهند تا بخرم اینجا درست است که کمی لوکس است اما میدانم اگر یکبار پول بدهم دو سال کیف است مثل جاهای دیگر نیست که ششماهه پاره شود بهجای اینکه در دو سال سه کیف ۱۵۰ هزارتومانی بخرم مجبورم یکبار یک کیف ۲۵۰ هزارتومانی بخرم.
وی میافزاید: دفترهایی که هزار و ۵۰۰ تومان تا دو هزار و ۵۰۰ تومان بود شدهاند شش هزار و ۲۰۰ تومان تازه از این دفترهای معمولی که جلدهای بیکیفیت دارند و با یکدست کشیدن پاره میشوند. مارکهای خوب که از ۱۲ هزار تومان تا ۲۵ هزار تومان هستند فکر کنید من باید برای یک تک دفتر ۶۰ برگ ۱۵ هزار تومان بدهم. آنهم نه یکی نه دو تا، حداقل شش تا هشتتا! مگر شوهرم از مغازه سوپرمارکت چقدر درمیآورد.
قیمتها ۳ برابر شدهاند
دیگر شهروند شاهرودی میگوید: برای لباس فرم دخترم با مقنعه اضافه و لباس ورزشی و عجیبتر از آن لوازم ورزشی مانند حلقه و توپ و ... نزدیک ۵۰۰ هزار تومان پول دادهایم، یک کیف کولهای ساده هم که از ۱۸۰ هزار تومان شروع میشود، برای خرید دفتر باید ۲۰ هزار تومان پول داد، مداد رنگی ۲۴ رنگ ایرانی امروز ۷۰ هزار تومان قیمت خورده درحالیکه خارجی آن۲۰۰ هزار تومان است حال شما محاسبه کنید چقدر هزینه تحصیل یک بچه میشود؟
محمدی یکی از فروشندگان لوازمالتحریر میگوید: قیمتها نسبت به سال قبل دقیقاً سه برابر شده است برای مثال دفتر ساده از دو هزار و ۵۰۰ تومان به شش هزار و ۲۰۰ تومان افزایش قیمت داشته است. همچنین دفتر فانتزی از هفت هزار تومان به بیش از ۱۵ هزار تومان و در برخی موارد مانند ۲۰۰ برگ گلین گور به ۲۵ تا ۳۵ هزار تومان افزایشیافته است، هماکنون دفتر ۳۷ هزارتومانی ۲۰۰ برگ فانتزی هم در مغازه ما وجود دارد دقیقاً پول یک کتاب رمان خوب!
این مغازهدار میگوید: ما مغازهدارها از خدایمان است که اقلام را ارزان بخریم تا ارزان هم بفروشیم اتفاقاً اگر ارزان شود ما هم فروش بیشتری داریم و ازآنجاکه این صنف سودش در فروش بالا است، درنتیجه زندگی ما هم بهتر میشود اما باید چه کار کرد؟ من هم وقتی دفتر شش هزارتومانی را میفروشم دوباره باید هفت هزار تومان پول نقد بدهم و جایگزینش را بخرم تا مغازه خالی نشود برخی مدام به ما توهین و بیانصافی را در حقمان تمام میکنند.
وی میگوید: برای رفاه حال مردم بهخصوص قشر متوسط به نظر میرسد لوازمالتحریرفروشان میتوانند بستههایی درست کنند شامل دو دفتر معمولی ساده دو خودکار دو مداد، یک جامدادی پارچهای ساده، چند متر پلاستیک و چسب جلد، یک مدادتراش و ... و آن را با کمترین سود به عرضه رساند شاید بتوان کمکی به قشر متوسط کرد. پیشنهاد من به همکارانم این است البته خانوادههای متمولی که برای هر فرزندشان دو میلیون تومان هزینه میکنند نیز وجود دارند.
اقبال کالای ایرانی در بازار رقابتی
این کاسب میگوید: موضوع دوم این است که کالاهای ایرانی باکیفیت عالی هماکنون تولیدشده و با نازلترین قیمتها در بازار هستند خانوادهها میتوانند بهجای خرید یک دفتر ۱۴ هزارتومانی خارجی همان دفتر را به قیمت شش هزار تومان از جنس ایرانی داشته باشند. جالب اینجا است که برخی دفترهای گران ۱۵ تا ۲۰ هزارتومانی که مردم فکر میکنند خارجی هستند و برایشان پول میپردازند هم ایرانی هستند پس چه دلیلی دارد دفترهای گرانقیمت را بخرند.
یک بانوی سمنانی که از یک مغازه لوکس برای فرزندش کیف خریده میگوید: ۳۰۰ تومان پول این کیف را دادم البته من سه فرزند دارم که امسال قرار شده بهنوبت برایشان خرید کنم نزدیک به یکمیلیون تومان فقط پول کیف این سه فرزندم شامل دو دختر و یک پسر شد نزدیک به یکمیلیون تومان هم پول لباس فرم تقریباً ۱۴ میلیون تومان پول ثبتنام در مدارس غیرانتفاعی و هزینههای سرویس و ایاب و ذهاب و تغذیه و لباس ورزشی و ... که سرجمع تقریباً برای سه فرزندم ۲۰ میلیون تومان هزینه کردم.
این خانم که مایل به اعلام نامش نیست میگوید: من دوست دارم همیشه یکسر و گردن بچههایم از بقیه بالاتر باشند چراکه در اعتمادبهنفس و درنتیجه هوششان تأثیر دارد وقتی بچه همهچیزش کامل باشد رغبت بیشتری به نوشتن، درس خواندن و درنتیجه حضور در مدرسه دارد، وقتی همهچیز را از بهترین نوع داشته باشد قطعاً یادگیری بهتری هم خواهد داشت چراکه خود را در کلاس نسبت به بقیه کمتر نمیبیند.
وی میافزاید: به نظر من اینها هزینه نیست سرمایهگذاری بر روی بچهای است که پسفردا دانشگاههای بهترین شهرهای کشور منتظر او هستند حال که امکانات آموزشی در شهرستانها کم است بهتر است امکانات را در حد توان تهیه کرد. برای مثال دختر بزرگم امسال سال هفتمی است و من از همین امسال برایش در دو درس ریاضی و زبان معلم خصوصی هم گرفتهام که از روز اول سال تحصیلی درسها را بازهم با او مرور کند البته آن دوتای دیگر کوچک هستند و برایشان زود است.
از او درباره خرید کالای ایرانی میپرسم و میگوید: در میان اقلامی که خریدهام کالای ایرانی هم هست مشکلی با کالا ندارم چراکه نهایتاً حتی یک ماه هم که کار کند باز مجبورم برایشان یکچیز جدیدتر بخریم شش ماه هم که کار کند باز مجبوریم لذا استفاده از لوازمالتحریر و لباس و ... برای بچهها بهخصوص در سن رشد یک روند دایرهوار چرخشی دارد.
لوازم التحریر ایرانی حمایت شود
رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان سمنان اما ضمن بیان اینکه این استان خود، در زمره استانهای تولیدکننده محصولات آموزشی و لوازمالتحریر است، گفت: خوشبختانه درزمینهٔ تولید لوازمالتحریر در استان مشکلی وجود ندارد، هم اکنون واحدهای تولیدی استان سالانه ۹ هزار و ۷۰۰ تن نوشتافزار و لوازم اداری تولید میکنند و خوشبختانه کیفیت خوبی هم دارند.
بهروز اسودی بابیان اینکه مردم در سال رونق تولید باید از محصولات داخلی استفاده کنند، بیان کرد: دو واحد تولیدی نوشتافزار و لوازمالتحریر در استان سمنان هماکنون توانستهاند برای ۱۸۰ نفر شغل مستقیم ایجاد کنند که با احتساب مشاغل غیرمستقیم خواهیم دید که تعداد زیادی از مردم استان از این راه روزی میخورند لذا حمایت از کالای داخلی میتواند حتی به چرخه اقتصادی نیز کمک کند.
وی درباره مقابله با تخلفات حوزه لوازمالتحریر و بابیان اینکه سامانه ۱۲۴ آماده دریافت نظرات و پیشنهادها مردم در اقصی نقاط استان سمنان است، گفت: ۵۴ بازرس این سازمان و اتاقهای اصناف بر نحوه عرضه لوازمالتحریر و نوشتافزار حتی کیف و کفش نظارت جدی دارند.
اسودی گفت: طرح تشدید نظارت بر لوازمالتحریر هماکنون در سطح استان سمنان آغازشده و تا تاریخ دهم مهرماه نیز ادامه دارد این نظارتها همچنین باهدف مقابله با گرانفروشی، کالای قاچاق، نوشتافزار تقلبی و غیراستاندارد و ... صورت میگیرد و نیاز است که مردم نیز به بازرسان صمت همکاری کنند.
خارجیها کیفیت و استاندارد ندارند
یک کارشناس تکنولوژی آموزشی نیز گفت: متأسفانه کالاهای خارجی فقط اسم دارند و فاقد استاندارد هستند تا جایی که برخی از آنها حتی مضر هم تلقی میشوند برای مثال خطکشیهای فلزی که با آنها به شکل دستبند خم میشوند و شبیه لوله میشوند و باز با فشار دست صافشده و نقش خط کش را بازی میکنند اگر خدایی ناکرده برحسب یک شوخی این خطکشها دور گردن یک بچه قرار گیرند فاجعه میآفرینند.
علیرضا عرب میافزاید: موضوع بعد اینکه لوازمالتحریر خارجی غالباً دست بر روی الگوهایی میگذارد که برای نسل نوپای ما خوب نیست ابرقهرمانها و نمادهای غربی که تا حدی افراطی جلو رفته و حتی در برخی کارتونها تا به رخ کشیدن بدن عریان یک دختر جوان هم پیش میروند که اصلاً استفاده از آنان جایز نیست.
وی میافزاید: امروز مشکل اصلی تولیدکننده ایرانی فقدان تنوع و نبود رقابت است که سبب میشود تا دانش آموزان و خانوادهها در میان طرحها و رنگهای متنوع اقلام خارجی سرگردان بمانند لذا باید بازار لوازمالتحریر را نیز رقابتی کرد تا کیفیت و تنوع ارتقا یابد.
فروشندگان مقصر نیستند
عضو سابق اتحادیه لوازمالتحریرفروشان نیز میگوید: در بحث گرانی و رفتن مردم به سمت کالای لوکس به نظر میرسد فروشندگان که آخرین حلقه و فقط عرضهکننده هستند، گناهی ندارند آنها باید برای مشتریان هر نوع جنسی که میخواهند را فراهم آورند.
علی عباسی میگوید: دراینبین اما دو گروه مقصر هستند نخست نظام آموزشی که دانش آموزان را مصرفگرا بار آورده و دوم تولیدکنندگان داخلی که نه به اجناسشان تنوع میبخشند و نه حاضر هستند تا نیازسنجی کنند و بدانند مردم چه چیزی را میخواهند نهایت ابتکار یک تولیدکننده این است که در بازار رفته و ببیند کدام کالای خارجی بیشتر خریداری میشود و برود مانند همان را تولید کند.
وی میافزاید: متأسفانه امروز سیستم آموزشی نادرست ما سبب پیدایش نسلی مصرفگرا شده که هیچ تولیدی ندارند همهچیز برایشان آماده و مهیا شده و حتی برای پاسخ به سؤالاتشان هم به دیگران و ابزارهایی چون رایانه و گوگل و ... وابسته هستند، این نسل دوست دارد بهسرعت همهچیز را به دست بیاورد و بهسرعت از پس موانع و سؤالاتش بگذرد.
عباسی ادامه میدهد: روی دیگر این سکه والدین هستند که معمولاً این روزها دهه ۵۰ و شصتی هستند که فرزندان آنها در مدارس ثبتنام میشوند دقیقاً همان نسلی که سختیها را چشید، دفتر مشقهای کاهی را دید و حالا نمیخواهد فرزندش آن شرایط را تجربه کند در نتیجه حتی با قرض و وام هم حاضر است بهترینها را به فرزند مصرفگرای خویش بدهد که هر دو رویه اشتباه است.
از او که دبیر جامعهشناسی دبیرستان هم بوده درباره راه میانه میپرسم و میگوید: باید راهی میانه را جست ابتدا باید سرعت مصرفگرایی را کنترل کرد دوم باید راهی یافت که نه اقلام گران و لوکس آنچنانی و نه اجناس بیکیفیت ایرانی بلکه یک حد معقول از مخارج تحصیلی را محاسبه و بر روی خط تعقل حرکت کرد. از سوی دیگر نهادهای فرهنگی و آموزشوپرورش که گویی دو دهه در خواب بوده و مقصر پرورش این نسل است، فعالیتشان را بیشتر کنند.
آغاز سال تحصیلی نزدیک است
درنهایت باید گفت چه با دفتر ۲۵ هزارتومانی و چه با دفتر پنجهزارتومانی، چه بامداد دوهزارتومانی و چه بامداد ۱۲ هزارتومانی و چه با کیف ۴۰۰ هزارتومانی و چه با کیف ۹۰ هزارتومانی سال تحصیلی جدید دارد فرامیرسد و همه بچهها از هر قشر و صنف و موضع و طبقهای که هستند باید پشت نیمکتهای درسی تکیه بزنند که برای همه آنها یکسان و یکرنگ و هم سنگ است.
دانش آموزان در حالی کنار هم مینشینند و درس میخوانند که والدین برخی از آنها فکر میکنند لوازمالتحریر و لباسهایی که یکمیلیون تومان آبخوردهاند در هوش و استعداد بچههایشان تأثیر دارند و والدین برخی دیگر در این فکر هستند که بچه اگر بامداد دوهزارتومانی و کیف ۵۰ هزارتومانی در مدرسه دولتی همدرس بخواند اگر درسخوان باشد، موفق خواهد بود.
اینهمه تفاوت از زمین تا آسمان ماحصل چیست؟ آیا به نظر نمیرسد جامعهمان دچار نوعی مصرفگرایی شده است؟ نتایج پایان سال تحصیلی اما این امر را مشخص میکند که کدام گروه دانش آموزان در طول سال موفقتر بودهاند.