به گزارش مشرق، قاضی اسدالله مسعودی مقام پس از پایان قرائت کیفرخواست شبنم نعمتزاده و احمدرضا لشکریپور، نعمت زاده را به جایگاه احضار و پس از تفهیم اتهام به او گفت: به خاطر اینکه بیم فرار و محو شدن شما وجود داشت و سندی که فردی به نام امیر بارانی متولد 73 به ارزش 20 میلیارد تومان ارائه کرده و اساسا مشخص نیست این فرد با این سن مبلغ مذکور را از کجا آورده و اینکه ضمانتنامه بانکی پدرتان نیز رو به پایان بود قرار بازداشت موقت صادر شد.
در ادامه نعمتزاده گفت: 49 سال دارم و 20 سال است که در این کار هستم و در طول این 20 سال خلافی از من سر نزده است.
بیشتر بخوانید:
چادریشدن دختر مظلوم وزیر سوژه شد +تصاویر
متهم اضافه کرد: فارغالتحصیل دانشگاه شهید بهشتی هستم و با اینکه پدرم وزیر بود 5 سال بیکار بودم و کارهای هنری انجام میدادم و بعد از ظهرها به داروخانه میرفتم تا اینکه سال 88-89 به واسطه پیشنهادی تصمیم به تأسیس شرکت گرفتم.
شبنم نعمتزاده: محاکمهام امتحان الهی است/نمیتوانید تخلفی از من پیدا کنید
نعمتزاده ادامه داد: پدرم وزیر بود و من برای ویزیت مطب به مطب و کوچه به کوچه میرفتم و فعالیت من به واسطه رانت نبود و از صفر شروع کردم و خدا را نیز شکر میکنم و اینکه الان هم در این جایگاه قرار گرفتهام را بخشی از امتحان الهی میدانم.
متهم پرونده افزود: یک کارآفرین هستم و 10 سال جاهایی فعالیت داشتم که شاید دلیل نداشته باشد الان بگویم. در سال 88 تصمیم گرفتم یک شرکت تاسیس کنم و مجوز دارو و مکمل گرفتم و شروع کارم با واردات دارو بود و از طریق صرافیها دارو وارد میکردم و ارز دولتی دریافت نکردم. در مناقصات شرکت میکردم و قیمت مناسب میدادم و برنده میشدم و هیچ موردی از تخلف نمیتوانید پیدا کنید و همه چیز قانونی بوده است.
وی گفت: در جریان این کارها با یک شرکت اسپانیایی آشنا شدم و محصولاتش را ثبتنام کردم و محصولات پس از واردات 6 ماه در نوبت آزمایشگاه ماند تا مجوز فروش بگیرد که متوجه شدم در ایران امکان آزمایش داروهای گیاهی و استانداردسازی آنها وجود ندارد و به این فکر افتادم که تستها و استانداردها را از خارج از کشور بگیریم و در ایران آزمایش بگیریم.
متهم افزود: برای فروش محصولات از پخش رازی کمک میگرفتم که در این حین با آقای لشکریپور آشنا شدم که در کارش حرفهای بود و بعد از جابهجایی از پخش رازی تقاضا کردم کمک کند تا یک شرکت پخش داشته باشیم.
نعمتزاده اضافه کرد: آقای لشکریپور آمد و طبق استانداردهای اداره دارو، انباری را برای شرکت پخش ایجاد کردیم و حتی آن انباری که در البرز توقیف شده طبق استانداردهای اداره دارو است که خیلی بهتر از انبار سایر شرکتهاست. بنابراین انبارها را گرفتیم و همه استانداردها رعایت شد و در پایان سال 93 شروع به فروش کردیم و اقداماتمان کاملا تحت نظارت اداره دارو بوده زیرا خود داروساز هستم.
وی توضیح داد: پس از شروع به کار لشکریپور گفت که تامین کننده ایرانیها را نیز اضافه کنیم و من هیچ تامین کنندهای را در ایران نمیشناختم چون کارم واردات بود و هیچ کس را نمیشناسم اما لشکریپور به واسطه فعالیت در پخش رازی اطلاعات کاملی در باره تامین کنندههای ایرانی داشت بنابراین مذاکراتی را انجام داد و قراردادها تهیه شد و همه مدارک و قراردادها کاملا استاندارد است و تمام فاکتورها وجود دارد.
نعمتزاده گفت: کار پیش رفت تا اینکه در سال 95 لشکریپور گفت کسری داریم و من خواستم که یک شریک اضافه کنیم اما لشکریپور مخالفت کرد و گفت خودم مشکل را حل میکنم. جلسات هیئت مدیره تشکیل میشد تا اینکه در دی 95 اطلاع دادند که با شرکت فارابی به مشکل خوردیم و چکها مشکل پیدا کرده و کسری داریم.
متهم افزود: در جریان تمام کارهای پخش بودم ولی در جریان ریز کارها و تخفیفات نبودم و بعضا برخی مدیران پیامکهایی میدادند که شرکت تخفیفات نامتعارفی میدهد. وقتی موضوع را با لشکریپور مطرح کردم گفت آخر ماه است و تارگت میزنیم و غیرمتعارف نیست.
وی گفت: برای حل این مشکل دو کار انجام دادم؛ نخست اینکه با یک شرکت تامین سرمایه صحبت کردم و دوم با بانک اقتصاد نوین برای دریافت تسهیلات مذاکراتی انجام دادیم و در آن موقع هنوز چکها برگشت نخورده بود و به پشتوانه پزها به واسطه پخش دارو روزانه 400 الی 500 میلیون تومان به حساب میآمد درخواست تسهیلات میکردیم.