بیشتر بخوانید:
بعد از مسابقات جهانی و اواسط دی ماه 96 بود که علیحسینی زانوی مصدومش را به تیغ جراحان سپرد تا برای مدتی از شرایط آرمانی و تمرینات اردویی دور شود، در همان زمان بود که برخواه بارها از عملکردش در اردوی تیم ملی انتقاد کرد که او انگیزه لازم را برای حضور در اردوها ندارد و تلاش کافی برای رسیدن به مدالهای جهانی و المپیک نمیکند، به طوریکه حتی هشدار داد، شاید بازیهای آسیایی جاکارتا آخرین فرصت او باشد.
دوم مهرماه 97 علیحسینی اعلام کرد به علت آسیبدیدگی شرایط حضور در مسابقات جهانی 2018 را ندارد و باید به درمان زانوی مصدومش بپردازد، اما قول داد در مسابقات جهانی 2019 رکوردهای خوبی بزند!
استارت غیبتهای دوباره علیحسینی از 29 دی ماه و همزمان با آغاز دور جدید تمرینات تیم ملی زده شد به طوری که مربیان تیم ملی غیبت او را غیرموجه و بدون اطلاع قبلی اعلام کردند؛ هر چند علیحسینی معتقد بود به دلیل مشکلات شخصی و رسیدگی به عقب ماندگی تحصیلیاش و از طرف دیگر به بهانه مصدومیت قادر به حضور در اردوهای تیم ملی نیست.
از سوی دیگر در حالیکه تیم ملی خود را برای حضور در تورنمنت جام فجر به عنوان یکی از مراحل گزینشی المپیک آماده میکرد، این غیبتهای سعید ادامه داشت و در حالیکه اسامی نفرات شرکت کنده باید اعلام میشد همچنان کادرفنی در بیخبری مطلق از علیحسینی بود تا در نهایت نامش از فهرست تیم ایران خارج شود و خیلی راحت یکی از مراحل گزینشی المپیک را از دست بدهد. مسابقات گزینشی بعدی برای علیحسینی رقابتهای قهرمانی 2019 آسیا بود؛ میدانی که با عملکردی ضعیف و ناامیدکننده از سوی وی همراه بود.
اواسط اسفندماه بود که علیحسینی خود را به اردوهای تیم ملی رساند تا برای حضور در مسابقات قهرمانی آسیا به عنوان یکی دیگر از مراحل گزینشی المپیک آماده شود؛ هر چند در این رقابتها هم عملکرد خوبی نداشت و با مجموع 390 کیلوگرم به عنوانی بهتر از هشتمی نرسید در حالیکه علی داوودی جوان در همان مسابقات با مجموع 432 کیلوگرم مدالهای طلای هر 3 حرکت را از آن خود کرد.
چطور وزنهبرداری که هیچکس غیر از خودش از میزان آمادگیاش اطلاع ندارد و در آخرین مسابقه رسمیاش که روی تخته رفته حتی نتوانسته مدال آسیایی بگیرد و عملکردی ناامیدکننده داشته، میتواند مدعی حضور و کسب مدال در المپیک باشد؟ چطور در حالیکه چنین وزنهبرداری حتی توان رقابت با مدعیان داخلی را هم ندارد، چطور میخواهد در میدانی مانند المپیک مدعی باشد و مدال بگیرد؟
اصول اولیه برای انتخاب اعضای تیمهای ملی در تمام رشتههای ورزشی حضور در مسابقات انتخابی و در وزنهبرداری حضور در رکوردگیری است، اما در این رشته هم مانند برخی ورزشکاران رشتههای دیگر تعدادی از وزنهبرداران در آستانه انتخابی مصدوم شدند. به اینکه این حربه مصدومیت آنهم پای انتخابی چقدر کهنه و نخنما شده است کاری نداریم، اما علیحسینی به عنوان یک وزنهبردار باتجربه باید بداند اگر حرفی دارد و مدعی دوبنده تیم ملی است، باید در میدان رقابت تواناییهایش را ثابت کند نه در رسانهها.
و اینگونه بود که در نهایت علیحسینی به بهانه مصدومیت بار دیگر از حضور در رکوردگیری تیم ملی برای حضور در مسابقات جهانی 2019 سر باز زد تا نه تنها مسابقات جهانی را به عنوان یکی از مراحل مهم گزینشی از دست داده باشد، بلکه حضورش در المپیک نیز در هالهای از ابهام قرار گیرد.
علیحسینی با این کارش هم دست کادرفنی تیم ملی را در پوست گردو گذاشت تا مجبور شود وزنهبردار کمتجربهای مانند دادرس را عازم مسابقات جهانی کند و هم شانس رفتن روی سکو را از تیم ملی گرفت؛ چه بسا اگر علیحسینی در این رقابتها وزنه میزند نه تنها یکی از مراحل گزینش را پُر کرده بود، بلکه حتی میتوانست با امتیازات بدست آمده تیم ایران را برای رسیدن به سکوی نایب قهرمانی کمک کند.
چرا وقتی علیحسینی میتوانست خیلی راحت با حضور در مسابقات جهانی هم یکی از مراحل گزینشی را پشت سر بگذارد و هم برای موفقیت تیم ملی وزنه بزند به تیم ملی پشت کرد و حالا با خودخواهی هر چه تمام خواستار اعزام به سوئیس برای کسب سهمیه شده؛ آنهم در شرایط اقتصادی که تمام کشور با آن دست و پنجه نرم می کند و هزینه اعزام یک ورزشکار به چنین سفری به طور قابل توجهی بالا و سنگین است؟
البته باید در صحبتهای اخیر علیحسینی هم کمی تأمل کرد؛ او گفته که فدراسیون باید برنامهریزی حضور او را برای شرکت در مسابقات گزینشی انجام میداده؛ اینکه چطور وزنهبرداری باتجربهای مانند علیحسینی که سالهاست در اردوهای تیم ملی حضور داشته و مدعی حرفهای بودن است از مسابقات خود اطلاعی ندارد، بسی جای تعجب دارد. مگر علیحسینی وزنهبردار رده نوجوانان است که فدراسیون و مربیان تیم ملی او را تر و خشک کنند و یا فردی را برای یادآوری رقابتهایش بگمارند؟
اگر علیحسینی درست میگوید که واویلاست و اگر میخواهد برای کمکاریهای خودش توجیه بیاورد، عذر بدتر از گناه.
علیحسینی میگوید سرمربی تیم ملی او را به حال خود رها کرده، اما چرا نمیگوید 6 ماه اردوهای تیم ملی را رها کرده است و به تلفن کسی هم پاسخگو نبوده و خانه نشین شده بود؟ چرا توضیح نمیدهد در این ماههایی که از سال جدید گذشته، آنهم در سال منتهی به المپیک که تمام ورزشکاران تفکر و برنامهریزی المپیکی دارند کجا و به چه کاری مشغل بوده است؟
شما حق دارید تیم ملی را رها کنید، اما سرمربی تیم ملی باید 24 ساعته در خدمت شما باشد؟
اینکه ورزشکار بخواهد تمام کم کاریهای خود را گردن دیگران بیاندازد پذیرفتنی نیست چرا که ورزش ما سالهاست از شرایط آماتوری فاصله گرفته و گام به شرایط حرفهای گذاشته (هر چند شاید در بسیاری از موارد هنوز با استانداردهای لازم فاصله داشته باشد)، اما آیا ورزشکاری که مدعی حضور در المپیک است نباید برنامهریزی المپیکی برای خود داشته و به دنبال بهانه برای لاپوشانی ضعفهایش نباشد؟