به گزارش مشرق، پایگاه خبری براثا نوشت : شاید زمان فراخوان برای تظاهرات در تاریخ اول اکتبر 2019 (نهم مهر) سوالات زیادی را به وجود آورده باشد که چرا این روز؟ چراکه این تاریخ به خودی خود زمان خوبی برای ایجاد آشوب و اعتراض در خیابانهای عراق نیست.اگر این فراخوان قبل از دو ماه و یا دو ماه و نیم بود شاید می توانستیم پیشبینی کنیم که این امر طبق معمول هرساله از سوی برخی احزاب سیاسی با هدف سوءاستفاده و تحریک افکار عمومی در خصوص موضوعاتی مانند برق و آب بوده است.
بیشتر بخوانید:
اما ملاحظه میشود که موضوع برق و آب در سال جاری دچار تحولات قابلتوجهی در بیشتر استانهای عراق شده و بنابراین فراخوان برخی احزاب سیاسی برای این مسئله یعنی اعتراض به وضعیت آب و برق با استقبال مردم مواجه نمیشود.
تحریک معنادار افکار عمومی و ایجاد آشوب در زمان زیارت اربعین
باید بگوییم که این زمان برای چنین تظاهراتهایی زمان بسیار بدی است؛ چرا که در این ایام عاشقان امام حسین(ع) از استانهای جنوبی عراق به سمت کربلا میروند و طبق معمول هرساله مردم مشغول پیادهروی اربعین حسینی و خدمت به زائران هستند.
بنابراین میتوان گفت که تنظیمکنندهها و عوامل پشتپرده این تظاهراتها٬ از این شرایط ناآگاه نبودهاند. علاوه بر این٬ آنها به دنبال انجام هر اقدامی هستند که دولت عراق را تضعیف کنند. بنابراین آمار کم شرکتکنندگان در این تظاهرات جای تعجب ندارد. در واقع همه آنها یک هدف واحد دارند٬ آن هم سرنگونی دولت عادل عبدالمهدی است.
اما اگر به حوادث میدانی اخیر عراق بازگردیم متوجه میشویم که احزاب مختلف سیاسی طبق معمول در صحنه تظاهراتها ناپدید شدهاند و تنها احزاب مرتبط با سفارت آمریکا و حزب بعث در این میان هستند. ارتش های الکترونیک مرتبط با سفارت آمریکا و نیز احزاب تحت حمایت این سفارت و یا احزابی که توسط سفارت آمریکا راهنماییها و هماهنگیهای خود را دریافت میکنند٬ همگی درعملیات تحریک افکار عمومی عراق با هدف ایجاد آشوب و تظاهرات در خیابانهای این کشور شرکت داشتند.
در این میان حزب بعث و صفحات شبکههای اجتماعی و سایتهای متعلق به آن٬ تلاش قابل توجهی در خصوص بالاگرفتن تنشها در عراق انجام دادند و در همین راستا شبکههای دجله و الشرقیه و البغدادیه و التغییر و الرافدین و ال NRTو دهها شبکه و سایتهای خبری دیگر به همراه برخی رسانههای متعلق به حوزه خلیجفارس مانند اسکاینیوز به صورت داوطلبانه با این حزب در این زمینه همکاری کردهاند.
باید اشاره کنیم که در این میان تفاوتی میان این رسانهها و رسانههای دشمن در تحریک افکارعمومی وجود ندارد و روشن است که همه آنها زیر یک پرچم بوده و یک هدف دارند آن هم سرنگونی دولت عادل عبدالمهدی است. همه اینها درحالیاست که مسئولیت اجرایی حزب بعث و نیز همه گروههای متعلق به آنچه با عنوان ارتش سرخ شناخته میشود را فرماندهی یک جریان یهودی آمریکا که مقر آن در شمال عراق است برعهده دارد.
اما سوال مهم این است که اینهمه اصرار بر مخالفت با دولت دکتر عادل عبدالمهدی و از همه مهمتر اینکه چرا این مخالفت از مرز کشور عراق نیز فراتر رفته برای چیست. اصلا اینهمه عجله برای چیست؟
آخرین چیزی که انسان میتواند در تظاهراتهای اخیرعراق باور کند این است که این اقدامات در راستای مطالبه حقوق مردم است و این امر را به سادگی میتوان از خلال برخورد افراد با نیروهای امنیتی و نیز اماکن عمومی فهمید. واقعیت این است که هیچ مطالبهای در این میان وجود ندارد و تنها خواسته اساسی سرنگونی دولت عبدالمهدی و راهاندازی یک کودتای نظامی است. جالبتوجه است که این حرکت به حدی سادهلوحانه است که احمد حلو یکی از طرفداران حزب بعث داوطلب شده تا بیانیه شماره یک را خوانده و دولت کودتا را تعیین کند!
ردپای آمریکا در تاریخ کودتاهای عراق
اگر نگاه کوتاهی به تاریخ کودتاهای عراق بیندازیم٬ خود را در برابر دو نمونه کودتا میبینیم که در هردوی آنها قهرمان مستقیم کودتا٬ حزب بعث بوده است. کودتایی که در سال 1963 توسط بعثیها ضد عبدالکریم قاسم به راه افتاده و منجر به کشته شدن فجیع او شد و یا کودتایی که باز هم توسط حزب بعث ضد عبدالرحمن عارف الجمیلی به راه افتاده و موجب سقوط وی شد. اما نکته قابل توجه این است که ردپای آمریکا در همه این کودتاها دیده میشود.
بنابراین اگر آمریکا تا کنون مهمترین کودتاها در تاریخ عراق را به دلایلی که مربوط به بازی نفوذ اقتصادی است اداره کرده باشد؛ درحالحاضر با دولتی که از محاسبات آمریکا وخطوط قرمز واشنگتن که هیچ کس حتی اجازه نزدیک شدن به آن را هم ندارد چه برسد به اینکه از آن عبور کند٬ فراتر رفته ٬چه کار خواهد کرد.
اقدامات ضدآمریکایی دولت عراق و خشم واشنگتن
اما در این میان برای روشنتر شدن مطلب و مشخص کردن انگیزههای آمریکا در تلاش برای سقوط دولت کنونی عراق٬ میخواهیم فهرستی از اقدامات ضد آمریکایی دولت عادل عبدالمهدی را ارائه دهیم:
1-معامله با چین که این معامله به شدت خشم آمریکا را برانگیخته است.
2- صدور بیانیه دکتر عبدالمهدی که در آن رسما رژیم صهیونیستی را مسئول حملات به پایگاههای نظامی حشد شعبی دانسته و نیز بیان اینکه این اقدام پیامدهای مستقیم بر امنیت صهیونیستها خواهد داشت.
3- موضع عبدالمهدی در خصوص ممنوعیت حضور افسران در هریک از موسسههای دولتی عراق که با سفارتهای خارجی ارتباط دارند. این درحالی است که آمریکایی ها پیش از این هر افسری را که دلشان میخواست احضار و با هرکسی که میخواستند ملاقات و نیز از هرمکان نظامی یا امنیتی که میخواستند بازدید میکردند. در مقابل٬ بسیاری از افسران در امور مربوط به بازدیدهای آمریکاییها و حضور در جلسات آنها و ارائه اطلاعاتی که آمریکا از آنها میخواست٬ همکاری قابلتوجهی با ایالات متحده داشتند. هرچند که این بیانیه در خصوص همه سفارتهای خارجی صادر شده اما در این میان آمریکاییها بیش از همه متضرر شدهاند.
4- عزل و بازنشسته کردن بسیاری از افسرانی که وابسته به آمریکا بوده و واشنگتن روی آن ها حساب کرده و حتی برای محبوبکردن برخی از آنها در دنیای قهرمانان رسانهای هزینه زیادی پرداخت میکرد. البته تعداد این عزلها همچنان در حال افزایش است که برخی نیز به دلیل پایان دوره خدمت و یا کوتاهی در انجام وظیفه خود شامل این بازنشستگیها میشوند.
5- در شرایطی که آمریکا پیش از این خطوط قرمزی برای برخی شخصیتهای برجسته عراق تعیین و اعلام کرده بود که این افراد نباید تحت تاثیر تحولات دولت قرار بگیرند؛ نخست وزیرعراق به دنبال تغییر رئیس بانک مرکزی این کشور است که نام او در فهرست کسانی که ایالات متحده خواهان عدم عزل آنها بود دیده میشود. شاید به همین دلیل است که پارلمان عراق با وجود درخواست دکتر عادل برای جایگزینی رئیس بانک مرکزی این کشور با دکتر علی علوی ، به تغییر آن رای نداد.
6- هچنین تلاش دولت و اصرار آن برای تقویت پدافند هوایی و نیروی هوایی عراق و جستجوی منابع تسلیحاتی دور از آمریکا٬ از جمله اقداماتی است که خشم واشنگتن را از عادل و دولتش بیشتر میکند.
7- اقداماتی که دولت عبدالمهدی در رد درخواست آمریکا برای همکاری در جریان فشار ایالات متحده ضد جمهوری اسلامی ایران انجام داد. همچنین نخستوزیر عراق در آن زمان خواسته هیئت ویژه ترامپ را مبنی بر در پیشگرفتن روش مشابه سعودیها توسط عراق در برخورد با آمریکا را نپذیرفت.
8- موضع دولت دکتر عادل عبدالمهدی در رد معامله قرن.
9- بازکردن باب روابط اقتصادی و سیاسی با آلمان و فرانسه بیش از آمریکا؛ آن هم درحالی که این دوکشور اصلیترین رقبای آمریکا در قاره اروپا هستند.
اگر بخواهیم همه اقدامات نخستوزیر عراق را در عبور از خط قرمزهای آمریکا بیان کنیم٬ از این تعداد نیز بیشتر است.
نابودی آرزوهای دور و دراز آمریکا در منطقه
اما نکته مهم در معامله عراق با چین این است که این اتفاق در زمان اوج درگیری ایالات متحده با چین اتفاق افتاده که این امر منجر به بیثمر ماندن تحریمهای آمریکا ضد این کشور میشود. همچنین صحبت از ایجاد یک ائتلاف آسیایی متشکل از چین با روسیه و ایران و پاکستان و اتحادی که ممکن است هند را نیز برای پیوستن به آن وسوسه کند؛ منجر به شکست سنگین نفوذ آمریکا میشود که بعد از جنگ جهانی دوم آرزوی آن را داشت.
همچنین صحبت در مورد بازار تجاری 500 میلیارد دلاری بین عراق و چین به معنای آن است که امیدهای آمریکایی از بازار عراق درحال نابودی است که قدرت آنها را در جایی که هنوز هم خود را پادشاه آنجا میدانند بسیار کاهش میدهد. این حالت تملک نسبت به بازار عراق را میتوان از سخنان ترامپ در خصوص اموال عراق که درباره آن همانند اموال عربستان و کشورهای حوزه خلیجفارس صحبت میکرد٬ دید.
بنابراین از نظر آمریکاییها و صهیونیستها با این همه گناهان بزرگی که دولت عادل عبدالمهدی در حق آنها مرتکب شده٬ چرا به دنبال براندازی و سقوط آن نباشند! همچنین چرا نباید آمریکا برای راهاندازی یک کودتا ضد این دولت و تحریک افکار عمومی آن تلاش نکند!
حقیقت این است که آمریکا همچنان در استکبار و استبداد خود به سر میبرد و تلاش میکند تا بار دیگر خود را به صحنه عراق که مدت زیادی است آن را از دست داده بازگرداند. اما واشنگتن اکنون به خوبی میداند که قابلیتهای دیروز آن٬ دیگر امروز وجود ندارد.