سرویس سیاست مشرق - سیاست خارجی برآیند اقتدارگرایانه تخصیص ارزشها در برخورد با یکدیگر است که یک واحد سیاسی از مجموعه توانایی و قابلیتهایش جهت افزایش بهرهوری نُرمها و استانداردهای مطلوب در بعد خارجی استفاده میکند.
رسیدن به وضعیت مطلوب در سیاست خارجی مستلزم استفاده از تکنیکها و زبان خاصی است که همواره دستگاه دیپلماسی ما تلاش داشته از این توانایی خود برای ارتباط و رفع چالشها استفاده کند ولی مشکل اساسی آنجاست که همین دستگاه، غالباً در دوراهی قاطعیت و نرمش و بعضاً تسلیم در برابر سیاستهای نادرست و قلدر مآبانه برخی کشورها گرفتار آمده است و آنچه به عنوان برونداد از دستگاه دیپلماسی کشور بروز پیدا کرده با آنچه مطلوب نظام اسلامی بوده و حتی متناسب با نرمهای بین المللی در سیاست خارجی کشورهاست، فاصله بسیار پیدا کند. بخش زیادی از این اتفاق ناشی از رفتاری است که دولتمران و حکمرانان سیاسی در مواجهه با پدیدههای سیاسی و مراودات خود با کشورهای دیگر و یا نهادهای بین المللی داشتهاند. از همین رو، افکار عمومی نسبت به کاربرد زبان نرمش یا قاطعیت از سوی برخی مسئولان جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی در بعد سیاست خارجی با برداشتهای متفاوت مواجه هستند.
بیشتر بخوانید:
سرانجام وعده بازگشت عزت به پاسپورت ایرانی چه شد؟
یکشنبه هفته جاری وزیر محترم خارجه کشورمان در مجلس شورای اسلامی حاضر شد و به سؤالات نمایندگان در خصوص برخی ابهاماتی که مجلس در حوزه عملکرد دستگاه سیاست خارجه داشت، پاسخ دادند که از آن جمله، زندانی بودن برخی شهروندان ایرانی در زندانهای آمریکا و ... بود. در این زمینه، وزیر خارجه از تلاشهای شخصی و تشکیلاتی مجموعه خود در آزادی زندانیان بی گناهی که به بهانهای توسط پلیس و دستگاه قضایی آمریکا یا حتی برخی کشورهای اروپایی همچون استرالیا و... دستگیر و زندانی شده بودند دفاع کرده و بالطبع نمایندگان هم قانع شده و سؤال را از دستور خارج کردند و چه بسا از این همه تلاش و همت دستگاه دیپلماسی تقدیر کردند. آنچه در اینجا سؤال است، این نیست که دستگاه دیپلماسی خدای نکرده دست روی دست گذاشته تا مثلاً فلان استاد دانشگاه تربیت مدرس و نخبه علمی جهانی درزندان های آمریکا باقی بماند و یا وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای آزادی آن فعال اقتصادی زن که دغدغه پیشرفت کشور را داشته است، کوتاهی کرده و یا در آزادی مرضیه هاشمی خبرنگار پرس تی وی میشد بیشتر و سریعتر عمل کند و نکرده است. اینجا در مقام قضاوت نیستیم که چه بسا خیلی بهتر میتوانست عمل کند که نکرده و یا دستگاه سیاست خارجه حداکثر ظرفیت خود را بکار برد ولی قوّه و توان بیشتر از این را نداشت. سؤال اینجاست، وقتی گفته میشود سیاست خارجی برآیند اقتدار گرایانه تخصیص ارزشهای واحدهای سیاسی است، چرا باید کشورهای آمریکایی، اروپایی و حتی کشورهای پونسی جهان امروز نسبت به ارزشهای ایرانی بی احترامی کرده و با کوچکترین بهانهای دانشمند دعوت کرده مؤسسات تحقیقاتی خودشان را به محض ورود به خاک کشورشان دستگیر و زندانی کنند و به هیچ کس و هیچ مقام ایرانی هم پاسخگو نباشند.
امروز اعتبار پاسپورت ایرانی که رئیس جمهور در تبلیغات انتخاباتی خود پر طمطراق سخن از آن میگفتند، کجاست؟ مگر بازگشت عزت به پاسپورت ایرانی یکی از وعدههای آقای روحانی به مردم نبود. مگر ایشان در یکی از برنامههای تلویزیونی خطاب به مردم ایران نگفت: به همه هموطنان قول میدهم که افتخارات بزرگان ایرانی که برخی کشورهای همسایه آن را تصاحب کردند را برگردانم و احترام پاسپورت ایرانی نیز برگردانده میشود.
این سخنان بارها در تبلیغات انتخاباتی تکرارشد و این شعار وی به قدری برای مردم حائز اهمیت بود که از آن به عنوان یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتی رئیس دولت یازدهم یاد میکردند.
امروز افتخار ایرانی را در منطقه و جهان، جریان طرفدار مقاومت رقم زده است یا جریان مذاکره و نرمش که حاصل آن برجام خارج شده آمریکا از آن و اروپایی است که با گربه رقصانی خود، روند ادامه برجام را وجه المصالحه ما با آمریکا قرار داده است.
اینکه آقای ظریف و وزارت خارجه همه تلاششون را به خرج میدهند تا مشکلات ایرانیان در بند در کشورهای دیگر بویژه آمریکا حل شود، قابل تقدیر است. ولی این سؤال را مردم همواره از خود میپرسند عزت پاسپورت ایرانی که در تابستان ۱۳۹۲ که ایران در رتبه ۸۶ جهان بود، چرا باید با برجام و دهها مورد عقب نشینی از مواضع خود در روند مذاکرات و غیره، امروز از لحاظ رتبه ارزش گذاری پاسپورتها از میان ۹۵ رتبه جهانی، در جایگاه ۸۹ نشسته باشد و در کنار اریتره، سومالی و... قرار بگیریم.
به روایت دیگر، در میان ۱۹۸ کشور جهان، حاصل ۶ سال دیپلماسی التماسی، ایران در جایگاه ۱۹۱ کشور جهان قرار داشته باشد. این شاخص رتبه بندیها شاید برای جریان معتقد به مقاومت که همواره ارتباط بین دلهای ملتهای مظلوم و آزاده جهان و ملت در ستم فلسطین، یمن، بحرین و...دنبال میکنند چندان مهم نباشد ولی برای آقای روحانی که در سال ۱۳۹۲ یک دغدغه جدی داشت و آن اعتبار بخشی به پاسپورت ایرانی بود وقتی میبیند از لحاظ ارزش گذاری پاسپورتی پس از ۶ سال رایزنی و رفت و آمدهای شبانه روزی به اروپا و آمریکا، در این رتبه قرار گرفته قطعاً نوعی شکست سیاستی تلقی میشود.
در چنین شرایطی، فقط یک راه حل وجود دارد و آن ایستادگی در مواضع، تاکید بر ارزشهای اقتدار گرایانه خود، محور قرار دادن تفکر مقاومت و خارج کردن خود از محیط بسته چهار کشور اروپایی و بستر سازی برای ایجاد محیطهای جدیدی که تشنه دریافت واقعیاتی هستندکه غرب چه بخواهد چه نخواهد در جغرافیای منطقه و جهان با محور مقاومت و ایران در حال وقوع است.
** حسن رشوند