به گزارش مشرق، روزنامه جوان نوشت: حسن روحانی با شعار بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی آمد، اما نه تنها اعتباری برگردانده نشد که حتی به وجهه بینالمللی ایران هم با نوع مواضع و رفتار او و دولتمردانش آسیب زده شد و همین امر اراده دشمنان ایران برای اعمال فشار بیشتر بر ایران را افزایش داد و در عمل هم دیدیم که فشار بینالمللی بر ایران طی این هشت سال بیشتر شد.
یکی از شعارها و وعدههای حسن روحانی از پیش از انتخابات سال ۹۲ بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی بود. این وعده انتخاباتی در بطن خود این انتقاد به دولتهای نهم و دهم را هم داشت که این اعتبار را بر باد دادهاند، وگرنه برگرداندن معنی نمیداد. در واقع او این سیاست خود را برای جبران آنچه معتقد بود در دولت قبلی به اعتبار بینالمللی ایران ضربه زده، اتخاذ کرده بود، اما در عمل او و دولتش چقدر توانستند «بازگشت اعتبار به پاسپورت ایرانی» را از مرحله وعده و شعار بگذرانند و به عرصه عمل برسانند؟
سقوط اعتبار پاسپورت ایرانی در دولت روحانی
حافظه کوتاهمدت ایرانیها شاید صدا و تصویر حسن روحانی را فراموش کرده باشد، وقتی با اعتماد به نفس همیشگیاش میگفت: «به همه هموطنان قول میدهم که افتخارات بزرگان ایرانی که برخی کشورهای همسایه آن را تصاحب کردند برگردانم و احترام پاسپورت ایرانی نیز برگردانده میشود»، اما با یک جستوجوی ساده اینترنتی مستندات وعده او در دسترس است. این وعده نه تنها محقق نشد بلکه اعتبار پاسپورت ایرانی به سطحی پایینتر سقوط کرد.
تیر ماه ۹۹ روزنامه اصلاحطلب ابتکار نوشت: «پاسپورت ایرانی در چهار دهه اخیر رتبه خوبی در جدول اعتبارسنجی پاسپورت کشورهای دنیا ندارد. در آخرین رتبهبندی گذرنامههای کشورهای جهان در سال ۲۰۲۰ که وبسایت پاسپورت ایندکس آن را منتشر کرده، گذرنامه جمهوری اسلامی ایران به رده ششمین گذرنامه کماعتبار جهان سقوط کرده است. بر اساس اطلاعات وبسایت پاسپورت ایندکس، در میان ۱۹۹ کشور جهان، گذرنامه ایرانی مقام ۱۹۴ را داراست. پس از پاسپورت ایرانی، گذرنامههای یمن، سومالی، سوریه و افغانستان قرار دارند. گذرنامه عراق هم در انتهای جدول است. معیار اصلی تنظیم این فهرست تعداد کشورهایی است که دارنده هر گذرنامه بدون روادید میتواند به آنها سفر کند و بر اساس این معیار دارندگان پاسپور ایرانی فقط میتوانند بدون دریافت ویزا به پنج کشور از جمله ترکیه، میکرونزی و هائیتی (نام دو کشور دیگر اعلام نشده است) سفر کنند. همچنین با گذرنامه ایرانی میتوان در بدو ورود به ۲۸ کشور روادید گرفت، اما ایرانیان همچنان برای سفر به ۱۶۵ کشور جهان نیازمند دریافت ویزا هستند.»
نمایش ایرانی ضعیف و جسور کردن دشمنان
فراتر از پاسپورت ایرانی، دولت حسن روحانی نتوانست اعتبار بینالمللی ایران را هم حفظ کند. در حالی که قدرت نظامی و سیاسی ایران در منطقه، توانست از کشورمان مهرهای تأثیرگذار در معادلات منطقهای و بلکه بینالمللی بسازد، دولت روحانی نتوانست از این برگ برنده به خوبی بهره ببرد و حتی در مسیر موافق این قدرتمندی حرکت کند. رسانههای حامی دولت طی سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ سیاستهای منطقهای ایران را به چالش کشیدند و اعتنایی نداشتند که به یک ابزار قدرت کشور خود ضربه میزنند. برخی مواضع و رفتارهای دیگر از روحانی و دولتمردان و حامیانش، به شکلی مشخص و حتی مستقیم، از ایران چهرهای ضعیف در فضای بینالملل ساخت. بررسی تفصیلی هر کدام این مواضع و رفتارها میتواند برای تاریخ سیاسی ایران مفید باشد، اما فیالحال به برخی از آنها نگاهی اجمالی خواهیم داشت.
۱- اعلام وضعیت اقتصادی ضعیف
خبرگزاری آنا مینویسد: «روحانی در ابتدای کار دولتش و در همایش پنجاهمین سالگرد تأسیس شرکت ملی گاز مدعی میشود در شرایطی کار خود را آغاز کرده که با یک خزانه خالی و انبوهی از بدهکاریها مواجه بوده است. وی بدون توجه به آثار چنین سخنانی از سوی رئیس دولت بار دیگر در ۲۲ مهر ۹۲ و درست دو روز مانده به آغاز مذاکرات ایران و ۱+۵ در دانشگاه تهران و در جمع دانشجویان بار دیگر بر تحت فشار بودن دولت تأکید میکند. حسن روحانی در نطق خود در جلسه رأی اعتماد نمایندگان دولت دوازدهم نیز اذعان کرد: یک وقتی میگفتم خزانه خالی تحویل گرفتیم، بعد دیدیم صندوقهای ما هم علاوه بر خزانه خالی بود!»
صرف نظر از آنکه روحانی راست میگفت یا دروغ و اوضاع خزانه در آغاز ریاست جمهوری او اینگونه بود یا نبود، آیا او به عنوان یک سیاستمدار باسابقه امنیتی طولانی و با ادعای بلد بودن زبان دنیا، نمیتوانست این تحلیل ساده را متوجه باشد که این اعلام علنی ضعف اقتصادی و منابع مالی چه تأثیری بر وجهه بینالمللی ایران میگذارد؟ خیلی ساده است، روحانی یکی از مولفههای قدرت جهانی یعنی منابع مالی و به تبع، اقتصاد را در اوج مذاکرات و فشار بینالمللی نابود شده، توصیف کرد. آیا به کشوری که خزانهاش خالی است، راحتتر و بیشتر نمیشود اعمال فشار کرد و امتیاز گرفت؟
از سویی بیتدبیریها و ناکارآمدیهای دولت او از ایران، کشوری پر از صف و پر از کمبود برای خارجیها تصویر کرد که یک روز در صف سبد کالا، روزی صف مرغ و روزی صف بنزین هستند، یک روز روغن ندارند و یک روز پوشک و یک روز آب و برق! کدام دولت بیگانهای روی چنین کشوری حساب میکند؟
۲- نمایش وابستگی به رابطه با غرب
آنچه روحانی در طول هشت سال از ایران به غرب نشان داد، کشوری بود که حتی آب خوردنش وابسته به غربیهاست. او مواضع انتخاباتیاش را با «بستن با کدخدا» شروع کرد و در طول هشت سال همه زندگی ایرانیها را وابسته به غرب توصیف کرد. شب خروج دولت امریکا از برجام، چهره او وقتی به مردم میگفت نگران تأمین کالاهای اساسی خود نباشند و دولت همه را تأمین میکند، آنقدر مغموم بود و همراهانش از دولت آنقدر غمگین کنارش ایستاده بودند که گویی صاحب عزای مجلس ختمی هستند و با این حساب، چرا ترامپ از تأثیر آنچه کرده، مطمئن نباشد؟ روحانی حتی آب خوردن مردم ایران را به توافق با غرب گره زد. کشوری چنین وابسته چه اعتباری در فضای بینالمللی خواهد داشت؟
۳- عدم توانایی دولت روحانی در حل مناقشات
روحانی و وزیر خارجهاش گرچه با ادعای بلد بودن زبان دنیا بر سر کار آمدند، اما در عمل از حل مناقشات با کشورهای دیگر ناتوان بودند. بهترین مثال در این زمینه، روابط ایران و عربستان بود که گرچه دولت روحانی و اصلاحطلبان تلاش کردند مقصر آن را اقدام اشتباه در ریختن داخل سفارت عربستان در تهران بدانند، اما قبل از آن هم نتوانستند مناقشات میان دو کشور را حل کنند و ماجرای ممانعت دولت عربستان از ارسال کمک ایران به عربستان، تعرض به دو نوجوان ایرانی در جده، تعطیلی حج عمره، ماجرای جرثقیل و در نهایت فاجعه منا و حواشی تلخ دیپلماتیک پس از آن، همگی قبل از ماجرای سفارت عربستان روی داد.
۴- عدم اراده دولت روحانی برای توسعه روابط با دولتهای غربی
دولت روحانی در برقراری ارتباط با شرق و مشخصاً چین و روسیه و بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی از این روابط ضعیف عمل کرد. همین باعث شد اعتبار ایران نزد این دولتها پایین بیاید. کشوری که توسعه دیپلماتیک را محدود به کشورهای خاص کند و حتی نتواند در دولتهای دوست، همچون سوریه برای خود بازار اقتصادی ایجاد کند، طبیعی است که روی آن چندان حساب نشود و دولتها منتظر ایران نمانند و سراغ متحدان دیگر خود بروند!
۵- نمایش تفرقه از ایران
حسن روحانی اگر نگوییم روزانه، حتماً هفتگی طی هشت سال مدوام در سخنرانیهای خود به منتقدان داخلیاش حمله کرده و بدترین تهمتها و توهینها را به آنها روا داشته است و بدتر آنکه این منتقدان داخلی را مقصر دشمنیهای دولتهای خارجی دانسته و گویی دولتهای بیگانه را تبرئه کرده است. او ایران را در نگاه بیگانگان دو پاره معرفی کرد. ناکارآمدی دولت او بحرانهای اجتماعی و آشوبهای خیابانی متعدد را رقم زد که نمایشی دیگر از تفرقه و مشکل در جامعه ایرانی بود. همینها برای ضربه به وجهه ایران و جسور کردن دشمنان کافی نبود؟
حسن روحانی با شعار بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی آمد، اما نه تنها اعتباری برگردانده نشد که حتی به وجهه بینالمللی ایران هم با نوع مواضع و رفتار او و دولتمردانش آسیب زده شد و همین امر اراده دشمنان ایران برای اعمال فشار بیشتر بر ایران را افزایش داد و در عمل هم دیدیم که فشار بینالمللی بر ایران طی این هشت سال بیشتر شد.