من خودم عادت داشتم عصرها نخوابم در خوابگاه ۳ساعت بعداز ناهار استراحت میدادنند این ساعت بعداز ناهار رو من در خوابگاه استفاده می کردم خوابیدن من در عصر از اون موقع شروع شد
قبل از خوابگاه فقط یادم می ایددیر می خوابیدم وفکر می کردم مشکلات خواب بعداز رفتن به خوابگاه بدتر شددوسال بعدازخوابگاه من به روستا امدم ترس ازجن راداشتم خانوادم اجازه نمی دادند لامپ را روشن بگذارم وبرای شوخی در موردجن صحبت می کردند درحالی که من وحشت داشیم متاسفانه این مشکلات با من موند تا این اواخر که کمترشد