مثل پرش تورم تو ایرانه

چقدر زیبا

یادمه اون موقع که تازه متولد شده بودم و مردم زیادی هم از دور نزدیک برای سلامتی من هدایای با ارزشی می آوردن ، درست یادم نیست چون دو سه ماه بیشتر از تولدم نمی گذشت و من خیلی خوشگل و ناز بودم ،، همه انگشت به دهن و با حسرت منو نگاه می‌کردن و پدرم فرتی فرتی اسپند دود میکرد و دور حال بزگ میگردوند همه جا دود شده بود و مهمانان از سراسر جهان اومده بودن یادمه نوه یوشیدا هم از ژاپن اومده بود ،، و ی زوج سیاه پوست برا من ی زرافه از آفریقا آورده بودن ، یادمه همه میگفتن اوه چه گردنی چقدر درازه ، زرافه را پدرم بسته بود در حیاط به درخت آلو ،پدرم منو بغل کرد برد حیاط تا زرافه را ببینم وا چه دراز بود من همینطور به بالا بالا زل زده بودم ، تا اینکه زرافه خم شد و با زبان درازش منو لیس زد و با اشاره گفت بچه خوشگل .