{$sepehr_album_12448}
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 5
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
من که اصلا نفهميدم چطوري يه دفعه پير شدم. اولين باري که يک نوجوان توي اتوبوس بلند شد تا من بشينم فهميدم که ديگه دارم پير مييشم و اين موضوع يه موقع ديگه برام پيش اومد که يکي بهم گفت حاجي آقا. ما که از اين عمر رفته چيزي نفهميديم يکدفعه ديدم نيم قرن زندگي کردم . علي الخصوص از سي تا پنجاه رو هيچ نفهميدم. بيماري ها هم داره شروع ميشه آرتروز و فراموشي و....
-
من که جوانيم هم هيچ نبودم. خودم هم نفهميدم چکار کردم. فرو ريخت پرها نکرديم پرواز
-
جونیم خزون شده بهار مونده پشت سرم پیش پاهام زمستونه من آن غروب پاییزم
-
من نعمره ننکّسه فی الخلق
-
دقیقا چند وقت پیش دو ساعت فکر کردم اخرشم اسم همکار و هم اتاقیم یادم نیومد اخرش مراجعه کردم به سوابق و اسمش رو یادم اومد