او می گوید صبح یکی از روزهایی که با راهنمای خود مشغول گردش در منطقه بوده صدای ناله یک "ایمپالا" یا اهوی افریقایی را می شنوند. راهنما به او می گوید احتمالا پلنگی آن را شکار کرده و آهو آخرین لحظات عمرش را سپری می کند. با این حال آنها وقتی صحنه شکار را پیدا می کنند مار پیتون عظیم الجثه ای را می بینند که به دور یک بچه آهو پیچیده است؛ چند قدم آن سو تر نیز یک کفتار مراقب اوضاع است.
راهنما و گونتر دقایقی را به تماشای شکار می نشینند؛ در حالیکه با قطع شدن صدای ناله آهو به نظر می رسد او جان داده و چند لحظه دیگر مار بلیعدن را آغاز می کند کفتار در یک لحظه با حرکتی برق آسا به مار نزدیک می شود و در یک چشم به هم زدن لقمه را از چنگ مار در می آورد. این اتفاق آنقدر سریع می افتد که عکاس از صحنه جا می ماند و تا به خود بیاید کفتار در میان بوته ها گم شده است.
{$sepehr_album_36615}