بیست و چند سال پیش وظیفه تشکیل بسیج اداره به من واگذار شد چند نفر آدم معقول پرونده دادند یک روز مدیر کل معلوم الحال هم پرونده فرستاد روز بعد معاون بدتر از خودش، خلاصه طی یک ماه هرچی لات بود میخواست عضو بسیج بشود پرونده ها را گذاشتم داخل یک کشو و قفلش کردم و با خودم گفتم تا من هستم بسیج بی بسیج . ده دوازده سال گذشت به زور پرونده ها را از من گرفتند و شد آنچه نباید می شد. جالب اینکه اسم بنده را خط زده بودند. با خودم گفتم اگر یزید هم پرونده می فرستاد قبول می کردند ؟ شما هم در یک نشریه انقلابی کمونیست تر از لنین نشوید لطفاً