-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۴/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت پنجم و پایانی
پدرشهیدی که هنوز خون بالا میآورد! + عکس
بابا بعد از صفرعلی، خیلی عوض شد. آن روزی که پیکرش را آوردند دیگه از آن به بعد زیاد دلش میسوزد، خون بالا میآورد. چند روز پیش اینطوری شده بود، رفتیم دکتر، گفت چرا حرص میخوری؟...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۳/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت چهارم
تا زندهایم منتظر پیکر پسرمان میمانیم!
ختم قرآن برایش گرفتیم؛ سالگردش را هم گرفتیم. وقتی همان سنگ یادبودش را در گلزار شهدا گذاشتند، همانجا برایش فاتحه گرفتیم... ما تا زندهایم منتظرش هستیم؛ شاید پیدا شد...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۲/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت سوم
اعزام دو مینیبوس به بیمارستان برای شناسایی شهید! +عکس
کسانی می گفتند نمی گذارند بروید داخل بیمارستان. با این حال دو مینی بوس آدم بودیم که رفتیم، همه هم رفتیم داخل بیمارستان و پیکر صفرعلی را دیدیم.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۱/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت دوم
با استخاره فهمید شهید میشود! + عکس
گفت من رفتم پیش سیدی که استخاره می گرفتم، استخاره کردم، گفتم تو یک استخاره کن من شهید می شوم یا نمی شوم، او استخاره گرفت گفت حواست را جمع کن که شهید می شوی.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۰/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت اول
کربلا رفت، دلش هواییِ سوریه شد!
سال اول رفت کربلا و از کربلا که آمد گفت من می روم سوریه. فقط من سوریه می روم. گفتم نمی خواهد بروی! گفت من با امام حسین عهد کردم بروم خدمت حضرت رقیه و حضرت زینب.