-
کتاب «ده تَن»؛ تلفیقی از تاریخ و رمان
کتاب «ده تن» اثر حمید بابایی که برگزیده سومین دوره جایزه ملی داستان حماسی است، توسط نشر زائر به کتابفروشیها معتبر سراسر کشور عرضه شد.
-
چند دقیقه با کتاب « مبارزه به روایت کبری سیلسهپور» / ۲۱۸
آخوندی که ریشش را میتراشید و کراوات میزد! + عکس
آقای اندرزگو هربار با یک چهره متفاوت مرتب رفت و آمد داشت؛ یک بار لباس روحانیت پوشید و عمامه مشکی گذاشت؛ بار دیگر با لباس شخصی بیرون رفت؛ یک بار عینک زد و بار دیگر بیعینک رفت...
-
دفاع مقدس، میراث جاودان؛
انعکاس ایثار در فرهنگ امروز ایران
هنر و رسانه به ویژه در فیلمها و کتابهایی که به دفاع مقدس پرداختهاند، نقشی کلیدی در حفظ و انتقال ارزشهای این دوران ایفا کردهاند.
-
چند دقیقه با کتاب «مرد ابدی – جلد سوم» / ۱۷۲
بدنهای پارهپاره در پادگان مدرس+ عکس
پیکر چند شهید دیگر را هم که نسبتاً سالم بودند، به همان ترتیب آوردند آنجا اما تعداد پیکرهای سالم به عدد انگشتان دست هم نمیرسید. یاران عاشورایی حاج حسن قطعهقطعه و درهم روی خاک مدرس پرپر شد بودند.
-
چند دقیقه با کتاب «مرد ابدی – جلد دوم» / ۱۷۱
راننده حسن طهرانی مقدم در لبنان را میشناسید؟ +عکس
حاجی برای خانواده حسن، رانندگی میکرد و بچههای حاج حسن را به گردش برد. رفتارش آن قدر ساده و صمیمیبود که بچههای حاج حسن فکر میکردند او یک راننده است!
-
چند دقیقه با کتاب «مرد ابدی – جلد اول» / ۱۷۰
کسی که جرأت داشت به فرمانده سپاه بگوید«باریکلا»! + عکس
محسن رضایی در عین صمیمت و مهربانی جدی بود و ابهت خاصی داشت. فرماندهان همیشه احترامش را نگه میداشتند. اگر مزاحی هم میشد خیلی محترمانه بود و آقا محسن از لبخند فراتر نمیرفت. اما...
-
معصومه رامهرمزی در نشست نقد و بررسی کتاب «خانواده ابدی»:
علاقه ندارم درباره سرداران بنویسم!
وقتی کار نویسندگی در حوزه جنگ را شروع کردم، آرزویم این بود درباره گمنامترینها بنویسم. دوست داشتم درباره آدمهای معمولی جنگ بنویسم و علاقهای نداشتم درباره فرماندهان، سرداران و آدمهای شاخص بنویسم.
-
عکس/ تشییع پیکر دو شهید مدافع حرم قم
پیکر دو شهید مدافع حرم لشگر فاطمیون، ظهر امروز ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ از مسجد امام حسن عسکری(ع) قم به سمت حرم حضرت فاطمه معصومه(س) تشییع شد.
-
چند دقیقه با کتاب «آرام بیسر» / ۱۴۹
جای خالی عکس محسن حججی روی دیوار پادگان!
در نمازخانه پادگان، عکس شهدا را نصب کرده بودند. در بین عکسهای شهدا محلی خالی و بدون عکس بوده است. محسن چندین بار به سربازی که مسئول نصب عکسها بوده است میگوید این قسمت که خالی است عکسی نصب کن!
-
شماره ۱۶۲ خیمه منتشر شد
از ویژگیهای شهر قم چه میدانیم؟
روی جلد این شماره ماهنامه خیمه تصویری از مرحوم حسینعلی البرز درج شده است که به «بزرگترین واقف علمی کشور» مشهور بوده و ۶۱ سال است جایزه علمی او به دانشمندان، مخترعان و اهدا می شود.
-
در نشست باز معرفی کتاب «این پسر من است» با حضور نویسنده و طراح جلد مطرح شد؛
ماجرای خرید گیتار و چفیه رهبری
من سختگیرترین فرد برای جلدها و حتی طرحهای خودم هستم. من حتی گیتار خریدم و اجزای آن را با پوتین، تلفیق کردم اما راضیکننده نبود. من طرح را تا ۹۰ درصد پیش میبردم اما راضی نبودم....
-
چند دقیقه با کتاب «لبخند پاریز»؛ / ۱۰۲
بمبگذاری یک هفته دیگر مدارس را تعطیل کرد!
گویا قصدشان کشتن بچه مدرسهایهای ایرانی بود. پلیس مجبور بود مدارس بچهها را جابه جا کند. یک هفته مدارس را تعطیل کردند. شرایط معصومه خیلی سخت بود. گریه میکرد. اما آرام نمی شد...
-
در محضر مدافعان حرم/۳۲۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید الیاس چگینی/ قسمت سوم
حضرت معصومه(س) شهادت الیاس را امضا کرد
به خودم میگفتم چرا آقا الیاس اینطوری شده؟ چرا اینقدر آروم شده؟ چرا کم حرف میزنه و همهاش توی خودشه؟ نکنه اتفاقی افتاده و داره از من پنهان میکنه؟ اصلاً فکرم به سمت هیچی نمیرفت و برام سئوال بود.
-
در نشست روایتگری «از سوباشی تا کیوبک» مطرح شد؛
استعانت از کریمه اهل بیت(س) در مقابله با میراژهای عراقی
نشست روایتگری «از سوباشی تا کیوبک» با حضور امیرسرتیپ خلبان سید اسماعیل پیروان و جمعی از رزمندگان دفاع مقدس در عملیات بیت المقدس به میزبانی اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم برگزار شد.
-
از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی؛
برگزاری مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در حرم حضرت معصومه(س)
مراسم سالگرد ارتحال جانسوز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) و بزرگداشت قیام جاودانه پانزدهم خرداد در شبستان امام خمینی (ره) حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم برگزار میشود.
-
«تور تورنتو»؛
کتاب شهید پرواز اکراین به چاپ نهم رسید
کتاب «تور تورنتو» به قلم محمدعلی جعفری به چاپ نهم رسید.
-
نقد رمان فصل بیهراسی در رشت برگزار شد؛
مشکل رمان امروز، خالی بودن از پژوهش است
جرقه اولیه رمان در سال ۹۶ در ذهنم شکل گرفت اما طی مطالعات و جلساتی که با دوستان نویسنده داشتم، ضمن حفظ خط اصلی، بسیاری از جزییات تغییر کردند و مجموعا حدود پانزده بار بازنویسی، به این رمان رسیدم.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۹/ گفتگوی مشرق با مادر شهید سردار حاج رضا فرزانه/ قسمت اول
اگر تلویزیون داری، خانهمان را اجاره نمیدهیم!
یک بار هم که می خواست قسمتی از خانه را اجاره بدهد، یکی آمد که نامزد کرده بود و ارتشی بود. از همان اول حاج آقا باهاش طی کرد که اگر تلویزیون داری، ما خانه را اجاره نمی دهیم. گفت نه، ما تلویزیون نداریم.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۶/ گفتگوی مشرق با مادر شهید حسین امیدواری/ قسمت اول
نوجوان بود که «حاجی» شد + عکس
حسین هم به مکه رفت و آنجا نمی دانست که چه چیزی برای من و خواهرانش بخرد. یک حاجخانم ایرانی آنجا ایستاده بوده و به ایشان گفته من می خواهم برای مادر و خواهرانم چادر بخرم؛ شما بیایید من را کمک کنید.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۵/ گفتگوی مشرق با مادر شهید محمدتقی باقری/ قسمت ششم و پایانی
فرزند شهید چهار و نیم ساله به پدرش پیوست + عکس
فقط داروی خواب آور می دادند و روی تخت خواب بود دیگه. خوب نمی شد دیگر، جسمش بود، گفت شما رضایت بدهید که برود، شما بروید بالای سرش. قرآن که می خواند بگو دخترم تو را بخشیدم برو پیش بابایت.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۳/ گفتگوی مشرق با مادر شهید محمدتقی باقری/ قسمت چهارم
میخواستیم جشن زائرمان را بگیریم، عزادار شدیم! + عکس
همه چیز خریدم و آمدم در آشپزخانه گذاشتم، بعد دیدم که خانه ام پر از نفر است. من که داخل خانه آمدم دیدم اینها یک جوری هستند! همه ناراحت بودند، من تو دلم افتاد، گفتم نه یک چیزی شده.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۲/ گفتگوی مشرق با مادر شهید محمدتقی باقری/ قسمت سوم
دلم هنوز گرفته که با من خداحافظی نکرد و رفت!
یک دفعه فکر و ذکرش رفت سمت سوریه. داعشیها را نگاه می کرد. آتش گرفته بود که شیعه اینطور نابود می شوند. بعد رفته ثبت نام کرد، بعدش همان صحنه که می گویم یادم نمی رود خداحافظی نکرد، حسرت در دل ما ماند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۹/ گفتگوی مشرق با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت سوم
کارتنخوابیِ شهید ذوالفقاری در نجف! + عکس
از کربلا که آمد به ایران، گفت که من می خواهم بروم نجف و درس طلبگی بخوانم. اینجا هم درس طلبگی میخواند اما تصمیم گرفته بود برای ادامه اش برود به نجف. گفتیم چرا نجف؟ برو قم. همه آیات عظام، قم هستند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۸/ گفتگوی مشرق با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت دوم
پدر شهید: جمعهها خانه مردم را نظافت میکردم! + عکس
خرجی خانهمان را هم به سختی درمیآوردیم. من در همان دستکشبافی کار می کردم و یک صاحبکار دیگر هم داشتم به نام آقاسید یحیی علوی رضوی از نوه نتیجههای امام رضا (ع). من خیلی دوستش داشتم. روحش شاد...