سرویس جهان مشرق - کتاب جنجالی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، تحت عنوان «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید [۱] » بالأخره منتشر شد. طی روزهای منتهی به انتشار کتاب، رسانههای آمریکایی و به ویژه خبرگزاریهای منتقد ترامپ، بخشهایی از این کتاب را منتشر کردند که نشان میداد حاوی توصیفات افشاگرانهای علیه شخص ترامپ و نحوه اداره دولت کنونی آمریکاست.
جلد کتاب «اتاق اتفاق: خاطرات کاخ سفید» نوشته «جان بولتون» (+)
سرویس جهان مشرق طی یک مجموعه گزارش، ترجمه فارسی بخشهایی از کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» را که در آنها از ایران نام برده شده، خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. البته افشاگری جان بولتون علیه رئیس سابقش به هیچ عنوان به این معنا نیست که وی تمامِ یا حتی بخشی از حقیقت را بیان کرده است. بولتون نه تنها سیاستمداری به شدت افراطی و جنگطلب است، بلکه به فریبکاری و سیاستزدگی در آمریکا شهرت دارد. به طور خاص آنچه که درباره این مجموعه گزارش باید مدنظر قرار داد، خصومت آشکار بولتون با ایران است؛ کتاب جان بولتون را نیز باید از پشت همین عینک، مطالعه کرد. بنابراین لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب جان بولتون این مجموعه گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
در همینباره بخوانید:
›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟
›› بولتون یک نومحافظهکار جنگطلب است که اعتقادی به قوانین بینالمللی ندارد
مشرق پیش از این شماری از جنجالیترین ادعاهای کتاب جان بولتون را منتشر کرده است که گزارش آن را میتوانید از اینجا بخوانید. همچنین قسمت اول مجموعه گزارش کنونی را میتوانید از اینجا، قسمت دوم را از اینجا، قسمت سوم را از اینجا و قسمت چهارم را از اینجا بخوانید. آنچه در ادامه میخوانید، قسمت پنجم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» است.
در همینباره بخوانید:
›› افشاگری جان بولتون: توسل ترامپ به چین برای پیروزی در انتخابات
›› خروج آمریکا از برجام و تحریم سپاه پاسداران کار من بود
›› عجله مکرون برای امضای یک «توافق جدید» به جای برجام
›› هدف من و نتانیاهو تغییر رژیم ایران بود/ مکرون مأمور ترامپ در برجام است
قسمت پنجم/
فصل هفتم
ترامپ به سمت درِ خروج از سوریه و افغانستان میرود؛ ولی آن را پیدا نمیکند
جنگ تروریستهای اسلامگرای افراطی علیه آمریکا از مدتها پیش از ۱۱ سپتامبر شروع شد و تا مدتها بعد هم ادامه خواهد داشت. چه شما دوست داشته باشید چه نداشته باشید، واقعیت همین است. دونالد ترامپ این واقعیت را دوست نداشت و طوری رفتار میکرد که انگار صحت ندارد. او با «جنگهای بیپایان» در خاورمیانه مخالف بود، اما برای دوره بعد از خروج نیروهای آمریکایی و عملاً رها کردن همپیمانان کلیدیمان در منطقه، طرح یکپارچهای نداشت. دوست داشت، به غلط، بگوید که این جنگها «هزاران مایل با ما فاصله دارند.» در طرف مقابل، من در مدتی که در کاخ سفید بودم، سعی کردم با واقعیت سروکار داشته باشم، که البته همیشه هم موفقیتآمیز نبود.
سوریه: لورنسِ عربستان [۲] ، با دفتر تماس بگیر
پس از انتقامگیری ماه آوریل ما از حمله شیمیایی اسد در شهر «دوما»، موضوع سوریه، این بار به طور غیرمستقیم و در پی حبس کشیشی به نام «اندرو برانسون [۳] » در ترکیه، دوباره پیش کشیده شد. برانسون که مُبلغ مسیحیت انجیلی و فردی غیرسیاسی بود، دو دهه به همراه خانوادهاش در ترکیه زندگی و کار کرده بود، تا اینکه پس از کودتای نظامی نافرجامی که سال ۲۰۱۶ علیه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، انجام گرفت، دستگیر شد. برانسون برگ چانهزنی [ترکیه مقابل آمریکا] بود و با بدخواهی [اردوغان] به توطئهچینی با همکاری طرفداران «فتحالله گولن [۴] » متهم شد. گولن یک مدرس علوم اسلامی است که در آمریکا زندگی میکند و زمانی متحد اردوغان به شمار میرفت، اما حالا رئیسجمهور ترکیه با او دشمن شده و او را «تروریست» میداند.
درست پس از بازگشت ترامپ از هلسینکی، اردوغان برای پیگیری موضوع برانسون و «رابطه» وی با گولن، که رؤسایجمهور آمریکا و ترکیه در ملاقات کوتاه در حاشیه نشست ناتو (و بعد از آن در یک تماس تلفنی) درباره آن گفتوگو کرده بودند، تماس گرفت. اردوغان یکی دیگر از موضوعات مورد علاقهاش را نیز مطرح کرد که بارها درباره آن با ترامپ بحث و گفتوگو کرده بود: محکومیت «محمت آتیلا [۵] » از مدیران ارشد بانک دولتی «هالکبانک» [«بانک خلق [۶] »] ترکیه به جرم کلاهبرداری مالی و نقض گسترده تحریمهای ما علیه ایران [۷] . تحقیقاتی که در این رابطه در جریان بود، خود اردوغان را نیز تهدید میکرد، زیرا این اتهام وجود داشت که او و خانوادهاش از هالکبانک برای مقاصد شخصی استفاده میکنند و این اتهامات زمانی تقویت شد که داماد اردوغان وزیر دارایی ترکیه شد [۸] .
یک دستفروش، مقابل شعبهای از «هالکبانک» (یا «بانک خلق») در استانبول، شاهبلوط کبابی میفروشد (+)
از نظر اردوغان، گولن و «جنبش» وی مسئول اتهامات علیه هالکبانک بودند و همه اینها توطئهای علیه او و صدالبته علیه ثروت فزاینده خانوادهاش بود. او میخواست پرونده هالکبانک از جریان بیفتد، اما حالا که دادستانهای آمریکایی به عمق فعالیتهای فریبکارانه این بانک پی برده بودند، چنین چیزی بعید بود. در نهایت نیز اردوغان ناراحتی خود را درباره قانونی ابراز کرد که قرار بود در کنگره تصویب شود و فروش اف-۳۵ به ترکیه را، به خاطر تصمیم آنکارا مبنی بر خرید سامانه دفاع هوایی اس-۴۰۰ از روسیه، متوقف کند. اگر قرارداد ترکیه با روسیه عملی میشد، طبق یکی از قوانین تحریمی سال ۲۰۱۷ علیه روسیه، تحریمهای اجباری علیه ترکیه نیز وضع میشد. بنابراین اردوغان نگرانیهای زیادی داشت.
اما درخواست ترامپ بسیار محدود بود: برانسون چه زمانی آزاد میشود و به آمریکا برمیگردد (چیزی که فکر میکرد اردوغان پیشاپیش قولش را داده است)؟ اردوغان فقط گفت فرآیند قضایی در ترکیه در حال پیگیری است و برانسون دیگر زندانی نیست، بلکه در «ازمیر» ترکیه تحت بازداشت خانگی قرار دارد. ترامپ از جوابی که اردوغان به سؤالش داده بود اظهار ناامیدی کرد و گفت انتظار داشته از اردوغان بشنود برانسون که فقط یک کشیش محلی است، در آستانه بازگشت به خانه است. ترامپ روی دوستی خود با اردوغان تأکید کرد، اما تلویحاً گفت حتی او هم [به عنوان رئیسجمهور آمریکا] تا وقتی برانسون به آمریکا برنگردد، نمیتواند مسائل پیچیده پیش روی روابط آمریکا و ترکیه را حل کند.
ترامپ واقعاً آشفته بود. بعد از آنکه طبق روال عادی، مقداری درباره تیلرسون غُر زد، حرفهای نامشخصی درباره گولن زد (اسمی که ترامپ ادعا میکرد اولین بار است به گوشش میخورد) و سپس با ناباوری (و به اشتباه) گفت اردوغان گفته برانسون به آمریکا برنخواهد گشت. بعد با گلایه گفت برای همین است که هیچکس با اردوغان تعامل نمیکند؛ به خصوص به این خاطر که کل جامعه مسیحیان آمریکا نگران این یک کشیش هستند. گفت کل مسیحیان آرام و قرار ندارند. اردوغان در جواب گفت جامعه مسلمانان در ترکیه هم [به خاطر حمایت آمریکا از گولن] آرام و قرار ندارند؛ ترامپ با قطع صحبتهای او گفت، مسلمانها در سراسر جهان آرام و قرار ندارند [و دست به اقدامات افراطی میزنند] و کسی هم جلویشان را نمیگیرد. ادامه گفتوگوی ترامپ و اردوغان از این هم بدتر بود؛ البته اگر بدتر از این قابلتصور باشد.
«فتحالله گولن» یکی از مخالفان دولت ترکیه است که در آمریکا زندگی میکند؛ ترامپ ادعا میکرد تا آن زمان نام گولن به گوشش نخورده است (+)
ترامپ سرانجام کسی را پیدا کرده بود که از تحریم کردنش لذت میبرد؛ گفت اگر برانسون به آمریکا برنگردد، تحریمهای گستردهای [علیه ترکیه] وضع خواهد شد. ۲ آگوست، وزارت خزانهداری آمریکا اقدام به تحریم وزرای کشور و دادگستری ترکیه کرد [۹] و دو روز بعد، ترکیه هم در اقدامی مشابه، همتایان آنها یعنی «سشنز [۱۰] » [دادستان کل سابق آمریکا] و «نیلسون [۱۱] » [وزیر سابق امنیت داخلی آمریکا] را تحت تحریم قرار داد [۱۲] . اگرچه در مورد این اقدامات با ترامپ بحث کرده بودیم، اما او بعداً به من گفت فکر میکند تحریم اعضای کابینه، به معنای توهین به ترکیه است. در عوض میخواست تعرفه موجود علیه واردات فولاد از ترکیه را دو برابر کند و به ۵۰ درصد برساند؛ چیزی که تیم اقتصادی [دولت آمریکا] از آن متنفر بود.
ترامپ ماه مارس سال ۲۰۱۸، به دلایل امنیت ملی و بر اساس اختیارات بخش ۲۳۲ از قانون گسترش تجارت سال ۱۹۶۲ (قانونی کمتر شناختهشده که تبدیل به ابزار مورد علاقه ترامپ در دستگاه سیاست تجاری تبدیل شد) بر واردات فولاد و آلومینیوم از همه کشورهای جهان تعرفه وضع کرده بود. استدلال «امنیت ملی» ترامپ برای این کار در بهترین حالت، سطحی به نظر میرسید؛ تعرفههای بخش ۲۳۲ به طور سنتی ناظر بر روشهای اقتصادی حمایتگرایانه [و کاملاً متضاد با تجارت آزاد] هستند. استفاده از این تعرفهها در آن مقطع به عنوان اهرم سیاسی برای آزادی برانسون، تمام اصول حقوقی منطقی شناختهشده را نقض میکرد، فارغ از اینکه هدف چه اندازه ارزشمند باشد. با این حال، ترامپ احساس کرده بود که هیچکس در اینگونه تصمیمها با او مخالفت نمیکند. بنابراین دست به کار شدیم.
تُرکها که نگران افزایش تنشها با آمریکا بودند، میخواستند به طریقی از این اوضاع تنشآلود خارج شوند (دستکم ما اینطور فکر میکردیم) و میخواستند آزادی برانسون را در پرونده هالکبانک بگنجانند. این کار در خوشبینانهترین حالت، ناشایست بود؛ اما ترامپ میخواست برانسون آزاد شود، بنابراین پمپئو و منوچین [۱۳] [وزیر خزانهداری آمریکا] با همتایان ترک خود وارد مذاکره شدند. (منوچین از آنجایی وارد مذاکره شد که «دفتر کنترل داراییهای خارجی» [جزئیات بیشتر] وزارت خزانهداری نیز در حال تحقیقات درباره هالکبانک بود [۱۴] .) من، منوچین و پمپئو در گفتوگوهای سهجانبهمان اتفاقنظر داشتیم که بدون موافقت کامل دادستانهای وزارت دادگستری در ناحیه جنوبی نیویورک (که پرونده بیش از ۲۰ میلیارد دلاری نقض تحریمهای ایران زیر دستشان بود) هیچ کاری انجام نخواهد شد. (من که در وزارت دادگستری بودم، ناحیه جنوبی را «ناحیه خودمختار نیویورک» نامگذاری کرده بودیم، چون اغلب در برابر کنترل وزارت دادگستری هم مقاومت میکرد، چه رسد به کاخ سفید.)
«اندرو برانسون» ظاهراً کشیش آمریکایی بود که در ترکیه به اتهام جاسوسی دستگیر شده بود (+)
در همینباره بخوانید:
›› دفتر کنترل داراییهای خارجی: اتاق جنگ آمریکا علیه ایران کجاست و در رأس آن چه کسانی هستند؟
›› پشت پرده استعفای مسئول تحریم ایران در وزارت خزانهداری آمریکا چیست؟
منوچین چندین بار از رسیدن به توافق با وزیر دارایی ترکیه ابراز شادمانی کرد، که مسئلهای معمول بود؛ فرقی نمیکرد منوچین با کلاهبرداران تُرک مذاکره میکند یا مقامات تجاری چین؛ همیشه در آستانه امضای توافق بودیم. هر بار، با مخالفت وزارت دادگستری، توافق از هم میپاشید. به همین دلیل هم این راه هیچوقت نمیتوانست برای آزادی برانسون به نتیجه برسد. پمپئو میگفت: «ترکها عوضبشو نیستند»، اما در واقع دادستانهای وزارت دادگستری بودند که، به درستی، توافقهایی را که از دیدگاه دولت آمریکا تقریباً هیچ ارزشی نداشتند، رد میکردند. همزمان واحد پول ترکیه به سرعت ارزش خود را از دست میداد و بازار سهام این کشور هم اوضاع بهتری نداشت.
ما با چندین مذاکرهکننده در هر دو طرف مشکل داشتیم. «هِیلی [۱۵] » [نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل] در حال گفتوگو با سفیر ترکیه در سازمان ملل بود. ترکها میگفتند دلیل این مذاکرات را درک نمیکنند؛ ما هم دلیلش را نمیدانستیم. پمپئو با ناراحتی گفت این مشکل را حل میکند و به هیلی میگوید این تماسهای غیرمجاز با ترکها را متوقف کند و از پیچیدهتر کردن مسئلهای که خودش به اندازه کافی گیجکننده بود، دست بردارد. خوشبختانه این بار، موفق بودیم. اما تلاشهای دیپلماتیک هیچ دستاوردی برای برانسون نداشت. ترامپ اجازه ادامه مذاکرات را داده بود، اما قضاوت غریزهایش درباره اردوغان درست از آب درآمد: فقط فشار اقتصادی و سیاسی میتوانست به آزادی برانسون بینجامد و دستکم خود ترامپ، بر خلاف منوچین که به مذاکره با ترکها خوشبین بود، طرفدار اِعمال فشار بود.
اردوغان تقریباً در یک لحظه، از یکی از بهترین دوستان بینالمللی ترامپ به هدف دشمنیِ شدید او تبدیل شد. این به من امیدواری میداد که ولادیمیر پوتین، شی جینپینگ، کیم جونگ اون یا دیگران، ماهیت واقعی خود را در زمان مقتضی، به ناچار به ترامپ نشان خواهند داد و در آن زمان ما میتوانیم سیاستهای اشتباه آمریکا را مجدداً با واقعیت پیوند بزنیم. البته بازگشت مجدد ترامپ به حالت «بهترین دوست» هم ممکن بود؛ چیزی که در مورد ترکیه، چند ماه بعد اتفاق افتاد. جالب اینجا بود که اگرچه رسانهها ترامپ را به عنوان چهرهای ذاتاً ضدمسلمان ترسیم میکردند، اما او (بهرغم توضیحات مکرر همپیمانان کلیدی اروپایی و خاورمیانهای ما و مشاورانش خودش در دولت) هیچگاه درک نکرد که خود اردوغان یک اسلامگرای افراطی است. اردوغان سخت در تلاش بود تا ترکیه را از کشور سکولار «کمال آتاتورک [۱۶] » به کشوری اسلامی تبدیل کند. از اخوانالمسلمین و دیگر گروههای افراطی در سراسر خاورمیانه حمایت میکرد، به حماس و حزبالله کمک مالی میکرد، ناگفته پیداست که با اسرائیل به شدت دشمن بود، و به ایران نیز در دور زدن تحریمهای آمریکا کمک میکرد. به نظر نمیرسید این فعالیتها هرگز پایان یابد.
اردوغان تقریباً در یک لحظه، از یکی از بهترین دوستان بینالمللی ترامپ به دشمن بزرگ او تبدیل شد (+)
در این حال، ترامپ که از تأخیر و سردرگمی ترکها خسته شده بود، ۱۰ آگوست (و با وجود ابهام در پیشزمینههای قانونیِ این کار) دستور دو برابر کردن تعرفههای واردات فولاد و آلومینیوم ترکیه را صادر کرد و این تعرفهها را، به ترتیب، به ۵۰ و ۲۰ درصد رساند. احتمالاً اولین بار در طول تاریخ بود که تعرفهها از طریق «توئیت» افزایش پیدا میکردند:
من همین الآن مجوز دو برابر کردن تعرفههای فولاد و آلومینیوم ترکیه را صادر کردم، در حالی که ارزش پول آنها، لیر ترکیه، به سرعت در برابر دلارِ بسیار قدرتمند ما در حال سقوط است! از حالا تعرفه آلومینیوم ۲۰ درصد و فولاد ۵۰ درصد خواهد بود[۱۷].
توئیت ترامپ و وضع تعرفه علیه ترکیه؛ احتمالاً اولین بار در تاریخ که تعرفههای واردات علیه یک کشور از طریق «توئیت» وضع میشد (+)
ترکیه با افزایش تعرفههای خود مقابلهبهمثل کرد و ترامپ با درخواست تحریمهای بیشتر پاسخ داد. منوچین تلاش میکرد روند تحریمهای ترامپ را کُندتر کند، اما از نظر من این کار فقط او را خستهتر میکرد. بعد معاون اول ترامپ [مایک پنس [۱۸] ] پیشنهاد تماس «جرد کوشنر [۱۹] » [داماد و مشاور ترامپ] با وزیر دارایی ترکیه را مطرح کرد، چون هر دوی آنها دامادِ رؤسایجمهور کشورهای خود بودند. واقعاً، چه اشکالی داشت؟ من، پمپئو و منوچین را در جریان این «کانال جدید دامادها» قرار دادم و هر دوی آنها منفجر شدند. منوچین به این دلیل که داماد اردوغان، وزیر دارایی ترکیه و همتای او بود، و پمپئو به این دلیل که این، نمونه دیگری از مذاکراتهای بینالمللیای بود که کوشنر در آنها دخالت میکرد، اما نباید دخالت میکرد. (نمونه دیگر، طرح همیشه ناقصِ صلح خاورمیانهی کوشنر [موسوم به «معامله قرن [۲۰] »] بود.) من همیشه از دادن خبرهای خوب لذت میبردم. ترامپ و کوشنر برای یک رویداد جمعآوری کمکهای مالی سیاسی به «همپتونز» [در ایالت نیویورک] پرواز کرده بودند و منوچین پیشاپیش آنجا بود. بعداً کوشنر با من تماس گرفت و گفت منوچین «آرام شده است.» همچنین گفت به داماد اردوغان گفته از موضع «شخصی» خودش و به عنوان یک «دوست» تماس گرفته، و به هیچوجه از جانب آمریکا «ضعف» نشان نداده است. اگرچه من بعید میدانستم ترکها هیچکدام از این حرفها را باور کرده باشند.
«جرد کوشنر» (چپ) داماد و مشاور ترامپ، در بسیاری از امور سیاست خارجی دخالت میکرد، در حالی که اصلاً نباید دخالت میکرد (+)
ترامپ، ۲۰ آگوست، با من که در اسرائیل بودم، تماس گرفت تا در مورد حادثه تیراندازیِ صبح آن روز در نزدیکی سفارت آمریکا در آنکارا صحبت کند. پیشاپیش این حادثه را بررسی کرده بودم و به این نتیجه رسیده بودم که یک مسئله جزاییِ داخلی بوده و ربطی به آمریکا نداشته است. با این حال، ترامپ میگفت شاید بهتر باشد سفارت را ببندیم تا از این طریق، تنشها را در رابطه با پرونده برانسون بیشتر کنیم؛ و شاید کارهای دیگری هم انجام بدهیم، مثلاً قرارداد فروش اف-۳۵ به ترکیه را لغو کنیم. به پمپئو و دیگران تلفن کردم تا آنها را نیز در جریان قرار دهم و از کارکنان شورای امنیت ملی هم، که در آن سفر همراهم بودند، خواستم تا گزینههای موجود را بررسی کنند. پمپئو معتقد بود باید سفیر ترکیه را «عنصر نامطلوب [۲۱] » اعلام [و او را از آمریکا اخراج] کنیم؛ و به وکلای وزارت خارجه دستور داد برای رایزنی بیشتر با شورای حقوقی کاخ سفید تماس بگیرند. این اقدامات غیرمتعارف بودند؛ با این حال، ما برای آزادی برانسون تلاشهای قابلتوجهی انجام داده بودیم، بدون آنکه به موفقیتی دست پیدا کنیم.
با این وجود، چند روز بعد، ترامپ کاملاً رویه خود را معکوس کرد و هرگونه اقدامی درباره سفارتمان در ترکیه یا علیه سفیر این کشور در آمریکا را کنار گذاشت؛ به جایش دوباره به نظریه افزایش تحریمها بازگشت. به من گفت: «خودت روی ترکیه کار کن»؛ منظورش این بود که من ببینم باید چه کار بکنیم. چند روز بعد هم دوباره روی سپردن این مسئولیت به من تأکید کرد؛ گفت: «لِهِشون کن؛ کارشونو تموم کن؛ ریش و قیچی دست خودت.» در تماس تلفنی با مرکل نیز گفته بود اردوغان در موضوع برانسون خنگبازی درمیآورد و ما در چند روز آینده، تحریمهای قابلتوجهی علیه آنها اعمال خواهیم کرد. قطریها هم که قرار بود خط مالی هنگفتی در اختیار ترکیه قرار دهند، داوطلب کمک در پرونده برانسون شدند [۲۲] ، اما بسیار بعید به نظر میآمد اقدامات آنها موفقیت چندانی به دنبال داشته باشد.
پیشرفتهای دیپلماتیک، بسیار ناچیز بودند، با اینکه اثرات تحریمها و اختلافات آشکار با آمریکا در موضوع برانسون و دیگر موضوعات (مانند خرید سامانه دفاع هوایی اس-۴۰۰ روسیه) اقتصاد ترکیه را به نابودی میکشید. با این حال، ترکیه که نیاز مبرم به سرمایهگذاری مستقیم خارجی داشت، به سرعت داشت در مسیر مخالف حرکت میکرد، و در نهایت سیاستهایش را تغییر داد. دستگاه قضایی ترکیه به شدت تلاش کرد تا جلسه بازرسی دیگری را روز جمعه، ۱۲ اکتبر، در شهر ازمیر (جایی که برانسون از ماه جولای تحت بازداشت خانگی قرار داشت) برگزار کند. با توجه به نشانههای واضحی که حاکی از تلاش دادگاه برای آزادی وی بود، وزارت دفاع آمریکا، هواپیمایی را در آلمان آماده کرد تا در صورت نیاز، برای بازگرداندن برانسون و خانوادهاش از آن استفاده شود. در کمال تعجب، دادگاه برانسون را به جاسوسی و جرائم مرتبط با آن «محکوم» کرد (که مسخره بود) و برای او پنج سال زندان تعیین نمود، اما با توجه به مدت زمانی که در زندان سپری کرده بود و دیگر عواملِ کاهش مجازات، او را آزاد کرد. مشخص بود که فشار سیاسی کار خودش را کرده است. حکم دادگاه، هم ادعای اردوغان درباره جاسوس بودن برانسون را برای اهداف سیاست داخلیاش اثبات میکرد و هم برانسون را آزاد مینمود [۲۳] .
«اندرو برانسون» (کیف به دست) بعد از حکم دادگاه به آزادیاش به خانهاش در ازمیر ترکیه بازمیگردد (+)
ساعت ۹:۳۵ صبح با ترامپ تماس گرفتم. طبق معمول هنوز در اقامتگاهش بود. به او گفتم ۹۵ درصد مطمئن هستیم که برانسون آزاد شده است. ترامپ از خود بیخود شد و فوراً این خبر را همراه با مطلب دیگری در مورد اینکه چرا «ایوانکا [۲۴] » [دختر و مشاور ترامپ] میتواند سفیر فوقالعادهای برای آمریکا در سازمان ملل باشد، توئیت کرد. ترامپ میخواست برانسون فوراً به کاخ سفید بیاید و در صورت لزوم برای معاینه و درمان پزشکی در «مرکز پزشکی آمریکا در لنداشتول [۲۵] » آلمان نیز توقف نکند. تأخیر در پرواز هواپیمای پنتاگون به ازمیر به معنای این بود که برانسون باید به هر حال شب را در آلمان سپری میکرد. نتیجه این بود که رفتن او به کاخ سفید به شنبه بعدازظهر موکول میشد، زمانی که نمایندگان کارولینای شمالی در کنگره (ایالت زادگاه برانسون) و خانواده و دوستانش در کاخ سفید حضور داشته باشند.
برانسون و همسرش ابتدا با پزشک کاخ سفید ملاقات کردند تا اطمینان حاصل شود که برای محیط شلوغی که به زودی در آن حضور پیدا میکردند، آمادگی دارند و بعد از آن به ساختمان «بال غربی» [در کاخ سفید] رفتند. من صحبت مختصری با آنها داشتم و از شنیدن اینکه برانسون مدتها اخبار مربوط به من را پیگیری میکرده و تقریباً همیشه با من موافق بوده، غافلگیر شدم. خانواده برانسون برای دیدار با ترامپ به اقامتگاه رئیسجمهور رفتند. بعد همراه با ترامپ امتداد ستونها را قدمزنان تا دفتر بیضی طی کردند و آنجا کسانی که جمع شده بودند، با هلهله و شادی به آنها خوشامد گفتند. همزمان با صحبتهای برانسون و رئیسجمهور، گروه خبرنگاران وارد شد. در پایان، برانسون کنار صندلی ترامپ زانو زد، دستش را روی شانه او گذاشت و برایش دعا کرد. ناگفته پیداست که این صحنه، عکس روز رسانهها شد. به این ترتیب، موضوع برانسون پایان یافت، اما روابط دوجانبه با ترکیه به پایینترین سطح خود رسیده بود.
«اندرو برانسون» بعد از آزادی در ترکیه و بازگشت به آمریکا، در کاخ سفید کنار ترامپ زانو زده، دستش را روی شانه رئیسجمهور آمریکا گذاشته و برای او دعا میخواند؛ چهره جان بولتون گوشه پایین سمت راست در تصویر مشخص است (+)
با این حال، پیش از آزادی برانسون، اوضاع پیشاپیش در سوریه رو به وخامت گذاشته بود. ما از همان ماه سپتامبر نگران بودیم که اسد به استان ادلب، که مدتها پایگاه مخالفان در شمال غربی سوریه بود، حمله کند [۲۶] . این استان اکنون تبدیل به پناهگاه صدها هزار آواره سوری و همینطور تروریستهای افراطی شده بود و نیروهای نظامی ترکیه نیز برای بازدارندگی در برابر هرگونه حمله اسد در آنجا مستقر شده بودند. در صورت چنین حملهای، روسیه و ایران تقریباً قطعاً به اسد کمک میکردند که در نتیجه، خونریزی و هرجومرج میشد و سیلی از پناهندگان از سوریه راهی ترکیه میشدند. هزاران تروریست نیز به همراه پناهندگان مشروع پا به فرار میگذاشتند که بسیاری از آنها به مقصد موردعلاقهشان، اروپا، میرفتند.
شماری از نیروهای حامی بشار اسد در ادلب سوریه، ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸ (+)
به شدت نگران بودم که اسد یک بار دیگر از سلاحهای شیمیایی استفاده کند و فوراً وزارت دفاع را وادار کردم تا در صورت بروز چنین اتفاقی، به یک پاسخ نظامی احتمالی (که امیدوار بودم این بار هم با همراهی انگلیس و فرانسه باشد) فکر کند. نمیخواستم این بار مثل ماه آوریل بدون آمادگی باشیم. در صورت لزوم، این بار مقابله به مثل تنها از میان بردن قابلیتهای شیمیایی سوریه را هدف قرار نمیداد، بلکه در تمایل اسد به استفاده از آن برای همیشه تغییر ایجاد میکرد. متیس اینبار دستِ ستاد مشترک ارتش را باز گذاشت تا هر کاری لازم است انجام دهد. در نتیجه، پیشبینیهای زودهنگام بر اساس سناریوهای مختلف، محدودیتها (مثلاً پرهیز شدید از ایجاد تلفات غیرنظامی) و اهداف انجام شد. بر خلاف آنچه ماه آوریل اتفاق افتاده بود، احساس میکردم این بار حتی اگر بدترین شرایط نیز پیش بیاید، ما آمادگی داریم گزینههای واقعی به ترامپ ارائه دهیم تا از میان آنها انتخاب کند.
در این فاصله، اسرائیل هم دست روی دست نگذاشته بود؛ مکرراً محمولههای تسلیحاتی و تدارکاتی ایران را که ممکن بود تهدیدی برایش باشند، هدف قرار میداد [۲۷] . اورشلیم با مسکو ارتباط داشت، چون نتانیاهو به دنبال اهداف یا پرسنل روسیه نبود؛ فقط ایرانیها و تروریستها را میخواست. با این حال، مشکل واقعی روسیه، همپیمانان سوریاش بودند که اواسط ماه سپتامبر یک هواپیمای تجسسی روس را سرنگون کردند [۲۸] . این اتفاق موجب شد تا مسکو سامانه دفاع هوایی اس-۳۰۰ را در اختیار سوریها قرار دهد؛ که معضل بزرگی برای اسرائیل بود [۲۹] .
مسیر پرواز هواپیمای «ایلیوشین» «ایل-۲۰» روسیه (قرمز) و مسیر پرواز جنگنده اف-۱۶ اسرائیلی (بنفش)؛ علامت ضربدر قرمز (×)، منطقه هدف قرار گرفتن هواپیمای روس توسط سامانه اس-۲۰۰ سوریه را نشان میدهد (+)
آنچه خواندید، قسمت پنجم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، بود. قسمت اول مجموعه گزارش کنونی را میتوانید از اینجا و قسمت دوم را از اینجا، قسمت سوم را از اینجا و قسمت چهارم را از اینجا بخوانید. قسمتهای بعدی این مجموعه به زودی در اختیار مخاطبین محترم قرار خواهد گرفت. همچنین برای مطالعه ترجمههای قبلی مشرق از کتابهای مهم بینالمللی، از جمله توصیفات قبلی درباره اوضاع داخلی دولت ترامپ، میتوانید به کتابخانه مشرق مراجعه کنید.
[۱] The Room Where It Happened: A White House Memoir Link
[۲] توماس ادوارد لورنس لینک
[۳] اندرو برانسون لینک
[۴] فتحالله گولن لینک
[۵] Turkey’s Halkbank Could Suffer From Ex-Banker’s U.S. Conviction Link
[۶] بانک خلق لینک
[۷] Why Turkey cares about the trial of Reza Zarrab Link
[۸] A court case in New York rattles Turkey’s president, Recep Tayyip Erdogan Link
[۹] Andrew Brunson: US hits Turkey with sanctions over jailed pastor Link
[۱۰] جف سشنز لینک
[۱۱] کرستن نیلسن لینک
[۱۲] Turkey slaps sanctions on ۲ US officials in retaliation Link
[۱۳] استیون منوچین لینک
[۱۴] Turkey expects no fine for Halkbank: finance minister Link
[۱۵] نیکی هیلی لینک
[۱۶] مصطفی کمال آتاترک لینک
[۱۷] I have just authorized a doubling of Tariffs on Steel and Aluminum with respect to Turkey... Link
[۱۸] مایک پنس لینک
[۱۹] جرد کوشنر لینک
[۲۰] معامله قرن لینک
[۲۱] عنصر نامطلوب لینک
[۲۲] Qatar Comes to Aid of Turkey, Offering $۱۵ Billion Lifeline Link
[۲۳] Turkey Frees Pastor Andrew Brunson, Easing Tensions With U.S. Link
[۲۴] ایوانکا ترامپ لینک
[۲۵] Landstuhl Regional Medical Center Link
[۲۶] The sticky situation of the final Idlib offensive Link
[۲۷] Israel says it launched ۲۰۰ strikes in Syria since ۲۰۱۷ Link
[۲۸] Syria accidentally shot down a Russian military plane Link
[۲۹] Is Russia taking control of Syria's air defences? Link