چرا در مقطعی که ایران در پی امتیازگیری از طرف مقابل است، برخی سنگ اندازی کرده و اصرار دارند که جای طلبکار و بدهکار عوض شده و ایران بر مولفه های قدرت ساز و امنیت ساز خود چوب حراج بزند؟!

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** منظور از «احیای برجام» همان «برجام موشکی و منطقه ای» است؟

روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «دورنمای احیای برجام» نوشت:«امکان دستیابی به راه‌حلی که دو طرف را راضی کند یعنی هم ایالات متحده تحریم‌ها را بردارد و به برجام بازگردد و هم ایران گام‌های هسته‌ای خود را به عقب بازگردد، وجود دارد اما در مسیر دستیابی به این راه‌حل یک سوال جدی مطرح است: تکلیف مذاکره بر سر موضوعاتی که امریکا و اروپا خواهان آن هستند و از آن به عنوان برجام پلاس یاد می‌کنند چه خواهد شد؟ آیا این ایده مسکوت می‌ماند؟ یا اساسا به تعویق می‌افتد تا برجام احیا شود و در فرصتی دیگر امکان برگزاری گفت‌وگوها و دیدارهایی پیرامون موضوعات مدنظر امریکا و اروپا پدید آید؟».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«در حال حاضر می‌توان گفت روند بازگشت به برجام قابل آغاز است، اما این موضوع به معنای آن نیست که باید منتظر اتفاقی در کوتاه‌مدت باشیم. احتمالا یک پروسه جدید مذاکراتی آغاز خواهد شد و این پروسه چند ماه زمان خواهد برد. در نهایت به برداشته شدن تحریم و احیای برجام خوش‌بین هستم اما معتقدم هم امریکا و هم اروپا به‌طور جدی به یک مکملی در کنار برجام فکر می‌کنند و این موضوع چالشی برای آینده خواهد بود».

هرگاه ایران از موضع اقتدار در مقابل آمریکا و تروئیکای اروپا حاضر می شود، اصلاح طلبان به این رویکرد حمله کرده و در نقش بلندگوهای کاخ سفید و ملکه انگلیس، مطالبه ایران درخصوص لغو تحریم ها را به حاشیه می برند.

قرار بود که بر طبق برجام، در ازای محدودیت گسترده در صنعت هسته ای ایران، تمامی تحریم ها یکباره لغو شود. اما دولت اوباما و در ادامه دولت ترامپ و در حال حاضر دولت بایدن از اجرای تعهدات خود ذیل برجام سرپیچی کرده اند.

حالا ایران در رویکردی منطقی و منطبق با منافع ملی و عزت مردم ایران، تاکید دارد که شرط بازگشت به تعهدات کامل ذیل برجام، این است که آمریکا ابتدا تمامی تحریم ها را لغو کنرده و سپس این اقدام توسط ایران راستی آزمایی و تایید شود.

با این وجود، اصلاح طلبان مدعی هستند که برای لغو تحریم ها، باید مطالبات آمریکا و اروپا تحت عنوان «برجام پلاس» را مدنظر قرار دهیم. این مطالبات همان بحث ضمیمه کردن توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران به برجام است.

یک سوال؛ چرا در مقطعی که ایران در پی امتیازگیری از طرف مقابل است، برخی سنگ اندازی کرده و اصرار دارند که جای طلبکار و بدهکار عوض شده و ایران بر مولفه های قدرت ساز و امنیت ساز خود چوب حراج بزند؟!

طرف آمریکایی و اروپایی صراحتا اعلام کرده که هدفش از احیای برجام، همان «برجام موشکی و منطقه ای» است. در این میان، لغو تحریم ها هیچ جایگاهی در برنامه طرف غربی ندارد.

به نظر شما با توجه به موارد مذکور، رفتار تأمل برانگیز برخی اصلاح طلبان درخصوص برجام، صرفا نشانه غفلت و سهل اندیشی است؟! یا مصداق خیانت به مردم ایران؟

** حرکت بر اساس ایدئولوژی نمی‌تواند اقتصاد کشور را بهبود ببخشد

روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان «اقتصاد تعیین کننده سیاست خارجی باشد» به قلم «علی قنبری» نوشت:«زمانی که سیاست خارجی به گونه‌ای باشد که در پی آن تعامل با کشورهای مختلف نداشته باشیم یا سیاست‌های خارجی سبب ادامه دار شدن تحریم‌ها شود، نمی‌توان به فضای اقتصادی آرام دست یافت یا شاهد اقتصادی سالم، درست و پویا بود...حرکت بر اساس ایدئولوژی نمی‌تواند اقتصاد کشور را بهبود ببخشد یا باعث رونق شود. اقتصادی که در شرایط تحریم به سر می‌برد باید فضای کلی سیاست خارجی خود را تغییر دهد و به تمام کشورها اعلام کند که می‌خواهد با توجه به منافع اقتصادی مردم اش تصمیم‌گیری کند. تعصب و یکدندگی در برخی از موارد و اصرار به انجام و تحقق برخی از سیاست‌های خارجی باعث بن‌بست در گفتمان و فضای اقتصادی می‌شود».

ارگان رسانه ای دولت در ادامه نوشت:«لذا توصیه می‌کنم برای رهایی از وضعیت موجود و رسیدن به اقتصادی در ‌شأن جمهوری اسلامی ایران از برخی از سیاست ها فاصله بگیریم و با توجه به اهداف ملی، منافع اقتصادی، رفاه مردم و بهبود سطح معیشت مردم تصمیم‌گیری کنیم.اگر مبنا در گفت‌وگوها و مذاکرات تنها سیاست باشد بخصوص سیاستی که با جامعه بین‌الملل و رفاه مردم همخوانی نداشته باشد، نمی‌توان وعده‌هایی را که داده می‌شود محقق کرد؛ چرا که وعده‌ها در دسترس نیست و در نهایت می‌بینیم که اقتصاد کشور به روزهای بدی دچار می‌شود و توان خرید مردم روز به روز کاهش پیدا می‌کند».

چندی پیش «علیرضا علوی تبار» از فعالین طیف افراطیون اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه شرق نوشته بود:«ایدئولوژی مقاومت، احترام و منزلت جهانی نمی‌آورد»!

پیش از این نیز «حسین مرعشی» از فعالین اصلاح طلب در اظهارنظری مشابه گفته بود: «من معتقدم از اول یعنی از همان ابتدای انقلاب نباید اینگونه با امریکا درگیر می‌شدیم چون درگیر شدن کشوری با نیم درصد تولید ناخالص داخلی دنیا با کشوری که بیش از ۲۵ درصد این تولید را در اختیار دارد اشتباه بود».

یک جریان سیاسی خاص همواره در پی آن است تا اینگونه القاء کند که علت اصلی مشکلات موجود در کشور، دشمنی با آمریکاست. این طیف مدعی است که قواعد انقلاب کردن با حکومت کردن متفاوت است و هنگامی که انقلاب به برپایی نظام منتهی می شود، باید انقلاب را تمام شده در نظر گرفت و با روند اجتناب ناپذیر جهانی شدن، همسو شد.   

این طیف، غارتگری و زورگویی آمریکا را با کلیدواژه فریبنده «نظم جهانی» و «جهانی شدن» بزک می کند.

این رویکرد غلط، عقیم و بی فایده همان رویکردی است که می گوید «صنعت هسته ای برای ایران بی فایده است»!، «ما باید برای رضایت اروپا، بُرد موشک هایمان را کاهش دهیم»!،  «ما به جز آبگوشت و قرمه سبزی، قابلیت رقابت در هیچ صنعتی را نداریم»!  و  «باید از خارج مدیر وارد کنیم»!  و  «خودکفایی در کشاورزی مزخرف است»!  و  «آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد»!  و  «نمی توان با شعارهای توخالی مقابل قدرت های بزرگ ایستاد»!  و...

این طیف در سالهای اخیر،  برجام را نشانه تعامل با جهان و از جمله آمریکا معرفی کرد و تاکید داشت که به واسطه این فتح الفتوح، تمامی مشکلات کشور رفع خواهد شد. اما برجام نه تنها مشکلات کشور را رفع نکرد، بلکه بر دامنه آن افزود و تنها در نمونه، دلار 3 هزارتومانی را تا آستانه 32 هزارتومان افزایش داد.

وقتی در جایی «قانون جنگل» حاکم باشد، تنها رفتار مقتدرانه می‌تواند به نتیجه مطلوب برسد و نه انفعال و ضعف. به عنوان نمونه، آل سعود به قانون جنگل تن داده است، ولی لقب تحقیرآمیز «گاو شیرده» را از سران آمریکا دریافت کرده است!

«لیندسی گراهام» سناتور آمریکایی، چندی پیش با ادبیاتی تحقیرآمیز خطاب به سران سعودی گفته بود:«اگر ما نبودیم، سعودی‌ها ظرف یک هفته فارسی صحبت می‌کردند».

** اصرار اصلاح طلبان بر فاصله گذاری با دولت در زنگ حساب

روزنامه شرق در گزارشی نوشت:«اصلاح‌طلبان در سال92 در شرایطی از حسن روحانی حمایت کردند که در فضای بسته سیاسی ناشی از حوادث پس از انتخابات 88 به سر می‌بردند. آنها با علم به اینکه حسن روحانی با هیچ متر و معیاری اصلاح‌طلب نیست، از او حمایت کردند تا در وهله نخست مانع استمرار تندروی سیاسی در کشور شوند و در وهله بعد بتوانند در رخدادهای سیاسی تأثیرگذار باشند تا در درازمدت جریان اصلاحات از مناسبات سیاسی حذف نشود».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«بعد از انتخاب روحانی در سال 96، زمانی که ازقضا هاشمی‌رفسنجانی هم فوت کرده بود، روحانی از یک‌سو خود را دیگر نیازمند سبد رأی اصلاح‌طلبان نمی‌دانست و از سوی دیگر در غیاب پشتوانه‌ای به نام هاشمی سعی کرد بیشتر در بازگشت به خاستگاه اصلی خود، یعنی اصولگرایی، خواسته‌های اصولگرایان را تأمین کند و حتی مهم‌ترین نیروی اصلاح‌طلب کابینه، یعنی اسحاق جهانگیری، به حاشیه رانده شد».

اصلاح طلبان در اقدامی مسبوق به سابقه در پی آن هستند تا با داستان سرایی، نقش خود در ایجاد وضع موجود اقتصادی را انکار کنند.

«محمدرضا خاتمی» نماینده اصلاح طلب مجلس ششم- اردیبهشت ۹۶- در مقطع انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که «چه تضمینی برای همراهی دولت دوم روحانی و اصلاح‌طلبان وجود دارد؟ » گفت: «تضمین این مسأله، خود ما هستیم».

خاتمی در پاسخ به این سوال که «چه تضمینی وجود دارد که همراهی‌ای که با آقای روحانی در مقطع انتخابات داریم تا پایان چهار سال دوم ایشان هم وجود داشته باشد؟» گفت: «تضمینش خود ما هستیم...آقای روحانی این ویژگی را در خود نشان داده که به افکار عمومی توجه دارد و قدرشناس جریان‌های سیاسی و افکار عمومی است که به او قدرت داده‌اند...آنچه سبب می‌شود ما مطمئن باشیم که آقای روحانی در دولت دومش دولت بهتر و کارآمدتری از دولت اول خواهد داشت، اعتقاد و باور به خودمان است که می‌توانیم خواسته خودمان را محقق کنیم».

«محمد خاتمی» رئیس دولت اصلاحات نیز سال ۹۶ با «تَکرار می کنم»، مردم را به انتخاب مجدد دولت روحانی تشویق کرد. خاتمی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفت: «می خواهم به عنوان کسی که تهدیدات و فرصت ها را می شناسد شهادت دهم؛ دولت روحانی با تمام کاستی های امکانات، دولت موفقی بوده. این دولت توانسته گام های بزرگی بردارد. با روحانی در نیمه راهیم».

در سال ۹۶، «اسحاق جهانگیری» معاون اول دولت تدبیر و امید کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد. در آن سال در اتفاقی تأمل برانگیز و بی سابقه، رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور هر دو کاندیدا شدند. البته جهانگیری به نفع روحانی انصراف داد و رسانه ها به وی لقب «کاندیدای پوششی» دادند. منتقدان، کارنامه ضعیف دولت را علت اصلی حضور کاندیدای پوششی در انتخابات عنوان کردند.

پس از انتخاب مجدد روحانی در سال ۹۶، همانند سال ۹۲، اکثریت مطلق کابینه و پست های کلیدی در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت. معاون اول رئیس جمهور، وزیر نفت، وزیر خارجه، وزیر اقتصاد، وزیر کار، رئیس بانک مرکزی، وزیر راه و شهرسازی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و...همگی از فعالین شناخته شده اصلاح طلب بودند.

نکته قابل تأمل اینجاست که بسیاری از این افراد از جمله عباس آخوندی و بیژن زنگنه از اعضای ارشد ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی در سال ۸۸ بودند.

«مصطفی تاجزاده» از محکومین فتنه ۸۸- اسفند ۹۵- در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «اگر روحانی نبود...هر دلار ۱۲ هزار تومان بود. سکه به جای یک میلیون تومان، سه تا چهار میلیون شده بود. پراید ۲۰میلیونی به ۵۰، ۶۰ میلیون رسیده بود و قیمت مواد خوراکی، میوه، نان، برنج، چای و لبنیات سر به فلک کشیده بود.»

حالا در شرایطی که صف های طویل خرید مرغ و کمبود روغن در بازار و گرانی مسکن و خودرو و وضعیت بورس و ...مردم را گلایه مند کرده،اصلاح طلبان به عنوان بانی اصلی این وضعیت، بجای عذرخواهی و تلاش شبانه روزی برای تغییر وضع موجود، همچنان مشغول فرافکنی و سیاسی کاری هستند.

برچسب‌ها