مقاومت فلسطین با پیروزی در جنگ ۱۲ روزه اخیر علیه رژیم صهیونیستی معادلات راهبردی جدیدی را بر این رژیم تحمیل کرد که در تاریخ نبردهای دو طرف، بی‌سابقه بود.

به گزارش مشرق،   پیروزی مقاومت فلسطین بر اشغالگر اسرائیلی در تجاوز اخیر به نوار غزه، معادلات جدیدی را در خصوص ازسرگیری درگیری‌ها، علل و زمان آن به وجود آورد و تغییرات زیادی در معادلاتی که تاکنون در فلسطین چیده شده بود، ایجاد کرد.

پایگاه خبری «عربی ۲۱» با انتشار یادداشتی در این زمینه نوشت: «با وجود آن‌که پیشتر سه جنگ میان مقاومت در غزه و اشغالگران به وقوع پیوسته بود، اما در تاریخ جنگ‌های میان دو طرف، این نخستین بار بود که علت آغاز آن، تنها به نوار غزه مربوط نمی‌شد و یک موضوع نمادین در پشت آغاز این جنگ قرار داشت، همین امر موجب به وجود آمدن معادلات جدید همراه با آغاز یک انتفاضه فراگیر در فلسطین و همبستگی عربی گسترده شد. این معادلات  موجب شکست واقعیت تحمیلی موجود از سوی رژیم اشغالگر که با جداکردن مردم فلسطین از یکدیگر ایجاد کرده، شد.»

در این یادداشت معادلات جدیدی که با پیروزی مقاومت طی جنگ ۱۲ روزه اخیر بر اشغالگران تحمیل شد، ذکر شده که در ادامه می‌آید:

قضیه و آرمان فلسطین حذف‌شدنی نیست

در این یادداشت آمده است، پیروزی مقاومت برای قدس و مقابله آن با تجاوز اسرائیل در غزه موجب شد که آرمان و قضیه فلسطین به صدر قضایای عربی و اسلامی بازگردد. ‌ وضعیتی که تنها در «یوم النکبه» (فاجعه اشغال فلسطین) در سال ۱۹۴۸ شاهد آن بودیم.

با وجود آن‌که اهتمام به فلسطین یک قضیه محوری و مرکزی و موضوع مشترک عرب‌ها و مسلمانان بود، اما طی سالهای اخیر، در سایه شعله‌ور بودن منطقه، جنگ سوریه و لیبی، بحران سیاسی مستمر در یمن، عراق و لبنان و شکاف‌های مستمر و شکست‌های بزرگ در کنار پیامدهای ضد انقلابی این قضیه به حاشیه رانده شده بود.

در ادامه این یادداشت آمده است: «از پیامدهای پیروزی مقاومت فلسطین، بازگشت قضیه فلسطین به صدر اخبار رسانه‌ها و محافل سیاسی خارجی و داخلی است. در حالی که طی دوره‌ای که عمر آن به هفت دهه می‌رسد _ به ویژه پس از عادی‌سازی روابط عربی با تل‌آویو و معامله قرن _ جانبداری زیاد از اسرائیل در جامعه بین‌الملل موجب شد که فلسطین از دایره توجه ویژه در این محافل خارج شده بود.»

نگارنده در ادامه تاکید می‌کند که فلسطین در نبرد رسانه‌ای و جلب حمایت افکار عمومی نیز گوی سبقت را از طرف اسرائیلی ربود و پیروز این عرصه نیز بود. به این ترتیب معادله‌ای جدید نمایان شد که با استناد به اظهارات اروپایی و آمریکایی به تعمیق روایت از قضیه فلسطین، بازگشت دیپلماسی بین‌المللی برای سخن گفتن از کشور فلسطین، حق فلسطینی‌ها در تشکیل و  به رسمیت شناختن آن و درخواست‌ها برای بازگشت به مذاکرات برای فرار از پیروزی مقاومت و پیامدهای آن منجر شد.

واقعیت موجود و تحمیلی (Status quo)

در ادامه این یادداشت آمده است: از جمله معادلاتی که پیروزی مقاومت آن را تغییر داد، شکست تلاش‌های اشغالگر اسرائیلی در باز تعریف وضعیت و واقعیت تحمیل شده در مسجدالاقصی و قدس معروف به «Status quo» به عنوان بخشی از طرح الحاق و سلطه بر اراضی فلسطینی بیشتر، بود. این امر با شعله‌ور شدن آتش انتفاضه گسترده مردمی در سراسر فلسطین از قدس تا کرانه باختری، اراضی اشغالی ۱۹۴۸ و غزه و بروز یک انسجام و وحدت ملی با وجود تمام تلاش‌های اشغالگران برای تقسیم جغرافیایی و جمعیت‌شناختی در فلسطین کاملا نمایان است.

بنا بر این تحلیل، این امر نشان داد که فلسطینی‌ها، وضعیت موجود و واقعیتی که رژیم اشغالگر سالهاست به دنبال تحمیل آن است، به رسمیت نمی‌شناسند و این رژیم در این زمینه نیز با شکست مواجه شد.

نویسنده در ادامه با اشاره به این‌که درگیری‌های روزانه و روتین میان فلسطینی‌ها و نظامیان صهیونیست و شهرک‌نشینان تندرو، ورود گشت‌های نظامی اسرائیلی در مناطق مختلف فلسطین از جمله کرانه‌باختری، شرق قدس اشغالی و دستگیری‌های مستمر فلسطینی‌ها عادی شده‌بودند و این‌چنین به نظر می‌رسید که فلسطینی‌ها تسلیم واقعیت موجود شده‌اند، نوشت که به مدد مقاومت و پیروزی آن ثابت شد که برعکس، هنوز این امور از پدیده‌های اشغالگری برای فلسطینیان به شمار می‌روند و کاملا مردود هستند و فلسطینی‌ها تسلیم واقعیت تحمیلی موجود نشده‌اند.

بازگشت ایمان به پیروزی

نگارنده در ادامه تاکید کرد که پس از پیروزی مقاومت فلسطین، پیشرفت نظامی حاصله و شکست‌های وارده به اشغالگر اسرائیلی موجب شد که بار دیگر از امکان پیروزی فلسطین سخن به میان آید و فلسطینی‌ها، عرب‌ها و فعالان بار دیگر از امکان پیروزی نهایی و عملی در روزی از روزها سخن گفتند زیرا به چشمهای خود دیدند که این امر میسر و قابل تحقق است.

عادی‌سازی روابط شکست خورد

بنا بر این یادداشت؛ برغم آن‌که، دوره گذشته، شاهد شتاب در عادی‌سازی رسمی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و بروز ناامیدی عمومی و تاثیر این عادی سازی بر آرمان فلسطین بودیم، اما جنگ اخیر آمد و با آن همبستگی عربی گسترده با مقاومت در غزه نیز آمد. ملت‌های عرب برای کتائب عزالدین القسام و سایر جناح‌ها و گروه‌های مبارز و حق ملت فلسطین و قضیه آن و قدس به فریاد درآمدند.

«محمد غازی الجمل» تحلیلگر سیاسی در این‌باره می‌گوید: «این نبرد، تلاش‌های کشورهای سازشگر برای دور کردن مردمشان از آرمان فلسطین را به شکست کشاند و شعار "فلسطین موضوع من نیست" را که رسانه‌ها و مزدوران الکترونیکی آنها تلاش داشتند به افکار عمومی این کشورها تلقین کنند، نابود کرد.»

به اعتقاد وی، با تحولات اخیر در فلسطین، مقوله «فلسطینی‌ها زمینهایشان را فروخته‌اند» که نظریه‌پردازان عادی‌سازی روابط برای توجیه تنها گذاشتن فلسطینی‌ها در مقابل رژیم اشغالگر از آن استفاده می‌کنند و می‌گویند نباید «دایه مهربان‌تر از مادر شویم» به کنار رفت. مردم فلسطین بار دیگر قهرمانی و تعصب خود بر مقدساتشان را به رخ کشیدند و باعث شگفتی جهانیان شدند.

الجمل توضیح داد: «این نبرد، وجهه دولت اشغالگر را در منطقه که برخی کشورهای سازشکار آن را تبلیغ می‌کردند، متزلزل کرد. دولتی که در مقابل دشمنی مانند مقاومت غزه با امکاناتی محدود، بی‌ثبات شد. نبرد مقاومت همچنین بلندشدن صداهایی در عرصه بین‌المللی در انتقاد از تاثیر منفی توافق‌ عادی‌سازی روابط را تقویت کرد. تا جایی که «جوزپ بورل» نماینده عالی جدید اتحادیه اروپایی در امور سیاست خارجی و امنیتی گفت که عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل، این تصور را در میان برخی در اسرائیل به وجود آورده بود که قضیه فلسطین دیگر تمام شده است.»

به اعتقاد این تحلیلگر سیاسی، این نبرد، استقبال ملت‌های عرب از برقراری روابط نزدیک‌تر با دولت اشغالگر چه در کشورهایی که توافق عادی‌سازی را امضا کرده‌اند و چه کشورهایی که قصد این کار را دارند، تضعیف کرد.

کوچ اجباری

رژیم صهیونیستی طی سالهای گذشته سیاست کوچ اجباری را در فلسطین به طور کلی و شهر قدس به صورت خاص تشدید کرده بود اما پیروزی مقاومت در غزه برای محله «الشیخ جراح» که ساکنان آن با خطر کوچ اجباری مواجهند، این حُسن را داشت که اشغالگران مجبور شدند این مسأله را از بیم پیامدهای خطرناک آن به تاخیر اندازند.

نگارنده با اشاره به این دستاورد مقاومت تاکید کرد که اکنون دیگر مسأله الشیخ جراح در مرکز بحران با اشغالگر قرار گرفته است و کوچ اجباری زیر لنزهای جامعه بین‌الملل و همبستگی جهانیان قرار گرفته که برای اسرائیلی‌ها شرم‌آور است. این امر در سایر مناطق قدس و کرانه باختری مانند محله «بطن الهوی» در «سلوان» نیز منعکس خواهد شد. تاجایی که فعالان اجتماعی و فلسطینیان طی روزهای گذشته با انتشار ماجرای بطن‌الهوی بر ضرورت همبستگی با آن و حمایت از آن متمرکز شده‌اند.

شکست معادله «اسرائیلیزه کردن»

بر اساس این تحلیل، از دیگر معادلاتی که در جریان نبرد اخیر مقاومت غزه با اشغالگران تغییر کرد، معادله اسرائیلیزه کردن است. اسرائیل به صورت فشرده بر روی اجرای موفق این معادله تلاش می‌کرد و تاکید داشت که جهان را با قوانین جدید مربوط به فلسطین و آرمان آن متقاعد کرد و به آنها این‌چنین القاء کند که به فلسطینی‌ها به صورت برابر، تابعیت اسرائیلی می‌دهد.

در این یادداشت آمده است: دولت اشغالگر تلاش کرد تا این معادله را در داخل اراضی اشغالی ۴۸ اجرا کند و  به اسرائیلیزه کردن ساکنان این منطقه و به عبارت دیگر یهودی‌سازی فلسطینی‌ها پس از یهودی‌سازی سرزمین آنها روی آوَرَد تا دولت اسرائیل بتواند در جغرافیا، شکم‌های مردم، مزارعشان، منابع آبی و خدمات پزشکی، برق و جاده‌های آنها دست بِبَرد و در نهایت به سرویس‌های امنیتی، آموزش و پرورش و همه بخش‌های حیاتی آنها برسد. اما رویارویی اخیر و کمک ساکنان اراضی ۴۸ به قدس و مقاومت غزه، معادله اسرائیلیزه کردن را نیز به شکست کشاند.

استفاده از سلاح به عنوان یک اقدام نه واکنش

نویسنده در ادامه نوشت که واکنش غزه به تجاوز اشغالگران به قدس اشغالی، معادله نمادین جدیدی را ایجاد کرد که موجب ایجاد یک موهبت ملی در سراسر فلسطین اشغالی شد و برای نخستین‌بار در تاریخ فلسطین، یک اعتصاب فراگیر در ۱۸ می ۲۰۲۱ صورت گرفت.

جنگ‌های گذشته به دلایلی آغاز می‌شد که به صورت مستقیم به منازعه میان جنبش حماس و اشغالگر اسرائیلی مربوط بود و در واکنش به تشدید محاصره نوار غزه و تجاوزها به آن یا ترور رهبران این جنبش و شاخه نظامی آن آغاز می‌شد. اما جنگ اخیر اقدام مقاومت غزه برای یاری و کمک به قدس و مرتبط با مبارزه ملی فلسطین در سراسر اراضی اشغالی بدون هیچ تقسیمی بود.

ضرورت ارتباط با حماس
جنگ اخیر اذهان آمریکایی و اروپایی و میانجیگران عرب را واداشت تا به اهمیت داخل کردن جنبش حماس در دایره اقدام سیاسی در عرصه بین‌المللی اذعان کنند.

«آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان تماسهایی با حماس برقرار کرد که نشانگر مهمی از گشایش بین‌المللی در مقابل این جنبش و پذیرفتن آن به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه فلسطین است. مرکل گفت که تماسهای غیرمستقیم با جنبش حماس در غزه را تایید می‌کند و این مسأله برای دستیابی به آتش‌بس با اشغالگر اسرائیلی بسیار مهم است.
 
 به وجود آمدن این معادله جدید، می‌تواند فرصتی را برای بازگشت به مذاکرات غیرمستقیم میان حماس و اشغالگران درباره پرونده تبادل اسرا ایجاد کند. ضمن اینکه در اردن نیز، درخواست‌های مردمی برای از سرگیری روابط سیاسی با جنبش حماس و تاکید بر این‌که این جنبش، بازیگر اصلی در قضیه فلسطین است، طرح شد.

ضرورت‌های داخلی فلسطین

انتظار می‌رود که تماس‌های طرف‌های مختلف با جنبش حماس پس از این جنگ افزایش یابد و این امر فرصتی برای پایان دادن به تک‌روی تشکیلات خودگردان فلسطین، اصلاح سازمان آزادی‌بخش و توقف هماهنگی امنیتی است.

«عریب الرینتاوی» تحلیلگر سیاسی می‌گوید که به نظر می‌رسد که جهان در حال متقاعد شدن به عدم وجود تعادل و موازنه در میان نیروهای داخلی فلسطین است. امروز، حماس و نه تشکیلات خودگردان فلسطین، ستونی است که پایداری اسطوره‌ای ملت فلسطین به رهبری آن متکی است.

منبع: فارس

برچسب‌ها