تاریخ پهلوی سرشار از صفحات تاریکیست که خوانش آنها اگرچه تلخ اما ضروریست تا قدر انقلاب اسلامی بیشتر دانسته شود. "بزم طلا در محفل پیشخدمت تریاکی شاه" پهلوی از جمله همین صفحات است.

سرویس سیاست مشرق "احمدعلی مسعودانصاری" از نزدیکان دربار پهلوی و پسرخاله فرح پهلوی است.

او که مورد تفقّد شاه پهلوی بوده است از دوران نوجوانی خود تا هنگام انقلاب را در دربار به سر برد و پس از انقلاب نیز به خارج از کشور رفت و روابط نزدیکی با ولیعهد پهلوی داشت.

مسعودانصاری که گرایشات مذهبی و اسلامی دارد اما بعدها دچار اختلافات زیادی با خانواده پهلوی شد و از همین رو به ده‌ها سال رابطه خود با این خاندان پایان داد و مدتی نیز به ایران بازگشت.

او کتابی دارد با عنوان "سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی" که در آن به قضایایی درباره پهلوی‌ها و اختلافات خود با ولیعهد شاه مخلوع اشاره دارد و ضمن آن، خاطراتی از دربار پهلوی در زمان رژیم طاغوت و سلوک درباریان را نیز نقل می‌کند.

در لابه‌لای نوشته‌های مربوط به مسعودانصاری در این کتاب البته خاطراتی نیز به چشم می‌خورد که اگرچه موجب تلخکامی و تأثر می‌شود اما سبب عبرت است و معیار بسیار مناسبی به دست می‌دهد برای مقایسه بین آنچه مردم ایران با انقلاب 57 بدست آوردند با آنچه در دوران ستمشاهی بدان مبتلی بودند...

آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از خاطرات مسعودانصاری در همین کتاب راجع به "امیرهوشنگ دوَلّو" پیشکار و همدم تریاکی شاه پهلوی است. البته آنچه که ضرورت بازخوانی خاطرات مسعودانصاری را موجب شده است لزوما اعتیاد و تریاکی بودن پیشکار شاه نیست!

ادامه این ماجرا را از زبان آقای مسعودانصاری در کتاب "سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی" بخوانید:

"یکی از نزدیک‌ترین دوستان شاه را باید همین امیر هوشنگ دولو دانست که معروف بود در معاملات قاچاق تریاک و خاویار و خیلی کارهای دیگر دست دارد. او اهل بازی ورق و این حرف‌ها نبود و بیشتر یک آدم محفلی و منقلی و اهل بزم به شمار می‌رفت و آنطور که گفته می‌شد وسایل بزم و زن بازی شاه را فراهم می‌کرد. دولو مخصوصاً در سفرهای زمستانی شاه به «سن موریتس» سوییس همراه همیشگی بود و هرجا هم که می‌رفت بساط تریاک و منقل او به راه بود و یک بار هم در فرودگاه زوریخ نزدیک بود به اتهام قاچاق تریاک دستگیرش کنند که شاه شخصاً او را با خود به داخل هواپیما برد و غائله موقتاً خوابید اما خبر آن درز پیدا کرد و بالاخره به دستور شاه و از طریق دیپلماتیک اقدام گردید و پرونده مختومه شد.

دولو به علت نزدیکی‌اش به شاه یکی از با نفوذترین آدم ها به شمار می‌رفت و با وجودی که هیچ وقت شغل رسمی و طراز اولی نداشت و در ظاهر حکم پیشخدمتی شاه را داشت، با این همه از هر وزیر و وکیلی نفوذش بیشتر بود و تمام رجال مملکت هوای او را داشتند و تملقش را می‌گفتند. می‌گویند دولو در جریان انقلاب مقداری تریاک از کشور خارج کرد. او اساساً عاشق این کار بود و می‌شود او را یکی از کلکسیونرهای تریاک دانست که انواع آن را در اختیار داشت.

درباره دولو بد نیست این را هم بدانید که در خانه او و در کنار منقلش همیشه یک بشقاب پر از سکه طلا می‌گذاشت تا هرکس بخواهد به جای نقل و نبات آنرا بردارد و در جیب بگذارد و از همین می‌شود، فهمید که ثروت این به ظاهر پیشخدمت شاه، سر به کجاها می‌زد. "[1]

درباره امیرهوشنگ دولو و افتضاحات او البته اطلاعات تاریخی و گزارش‌های بیشتری هم هست که می‌توانید در اینجا بخوانید.

دقت شود که باید با شهامت این بخش‌های تاریک از تاریخ ایران را خواند و از آنها درس گرفت و به قیاسات عقلانی رسید.

کما اینکه از همین روست که مقام معظم رهبری نیز تأکیدات فراوانی بر مطالعه و خصوصا خوانش تاریخ دارند.

امیرهوشنگ دوَلّو

می‌توان این تکه از تاریخ ایران را مثل قصه حتی برای کودکان خواند و به جوانان یادآوری کرد که در مملکتی که در عصر پهلوی با مشکلات عدیده در نان شب و امنیت مواجه بود و نرخ فقر مطلق (فقری مساوی با گرسنگی) در آن به گواه نهادهای جهانی بیش از 6 درصد بوده است؛ اما پیشکار شاه به صرف رساندن تریاک و منقل و بافور به شاه (گزارشات فراوانی در تاریخ وجود دارد که به علاقه شاه پهلوی به دولو و مصرف تریاک صحّه می‌گذارد) به مقامی می‌رسد که در کنار منقل مواد خود یک ظرف پر از سکّه‌های طلا می‌گذارد تا همپالکی‌های او از این طلاهای حق مردم! بعنوان نقل و نبات استفاده کنند.

رخدادی که اگرچه به لحاظ سیر زمانی در نزدیکی ما رخ داده اما نظیر آن حتی در تاریخ هم کم است و فقط در زندگی سلاطین افسانه‌ای نظیر شدّاد و بهرام گور که به طلا علاقه داشته‌اند دیده می‌شود.

ولی تاریخ به ما می‌گوید هنگامی که یک "اعلیحضرت" بر مسند حکومت قرار گیرد، صدای انتقاد در نطفه خفه شود و رفتارهای طاغوتی و فساد بر حکومتیان عارض شود؛ آنگاه حتی افسانه‌های ظلم و دنیاخواهی طواغیت عالم نیز مجددا تکرار و مردم به سخت‌ترین و تباه‌ترین روزگار گرفتار می‌آیند.

حقیقتی که خمینی عزیز در مقابل آن بپا خواست و مردم ایران را از آنچه که فقط تکّه‌ای از آنرا در بالا خواندیم رهایی بخشید.

محمدرضا پهلوی، کیومرث جهان بینی، امیرهوشنگ دولو، امیرخسرو افشار و غلامعلی سیف ناصری در مسافرت تفریحی به سوئیس

***

1_ https://jamejamonline.ir/fa/news/782181