«نشان حُسن» از تازه‌ترین رمان‌های آیینی است که با زاویه دید بکر و تازه خود به واقعه عاشورا پرداخته است. نویسنده قلم اولی این کتاب از نقش فرزندان امام حسن(ع) در کربلا سخن گفته است.

به گزارش مشرق، در سال‌های اخیر هر چه نویسندگان کارکشته و حرفه‌ای از دنیای ادبیات داستانی فاصله گرفته و انزوا را ترجیح داده‌اند، نویسندگان جوان و تازه‌نفسی پا به میدان گذاشته‌اند که هم در محتوا و هم در فرم آفرینش‌های ادبی ویژه‌ای را از خود بروز داده‌اند. یکی از گونه‌های قابل توجه در این میان ادبیات آیینی است که در سال‌های اخیر شاهد ورود استعدادهای تازه با دیدگاهی ژرف و عمیق به تاریخ بوده است. آثاری که پس از انتشار هم در نوع خود حائز اهمیت بوده و هم الگویی برای انتشار دیگر آثار شده‌اند.

اغلب نویسندگان تازه پا به میدان گذاشته در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند خود را از دام قید و بندهای فرم برهانند و با زاویه‌ دید بکر و کمتر آشکارا به ادبیات آیینی خاصه واقعه عاشورا بپردازند.

یکی از این آثار «نشان حُسن» نام دارد که از سوی انتشارات کتابستان همزمان با ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) روانه بازار نشر شده است.

«لیلا مهدوی» نویسنده جوان و قلم اولی کتاب «نشان حُسن» این بار از زاویه‌ای تازه به واقعه عاشورا و شخصیت‌های آن پرداخته است. او فرزندان امام حسن(ع) در واقعه عاشورا را محور نخستین کتاب خود قرار داده است،‌ هر زمان سخن از فرزندان امام حسن(ع) در ادبیات داستانی و مقاتل و روضه‌های شفاهی به میان آمده است همه نام قاسم‌بن حسن(ع) را شنیده‌اند،‌ اما مهدوی به سراغ دیگر پسران و حتی دختران امام حسن(ع) که در واقعه عاشورا در کنار امام حضور داشتند و به شهادت رسیدند نیز پرداخته است.

خبرنگار ما با لیلا مهدوی درباره کتاب تازه‌اش «نشان حسن» گفت‌وگو کرده است این گفت‌وگو به شرح ذیل است: 

**: «نشان حسن» رمانی متفاوت درباره عاشورا است از این جهت که به سراغ شخصیت‌هایی رفته که کمتر نامی از آن‌ها در تاریخ به میان آمده است،‌ درباره محتوای رمان بفرمایید؟

«نشان حسن»  در مورد فرزندان امام حسین(ع) است،‌ معمولا مخاطب عام تنها با حضرت قاسم از میان فرزندان امام حسن(ع) آشنایی دارد،‌ اما علاوه بر ایشان، به صورت متقن و دقیق نام چند نفر از فرزندان ذکور و مونث امام حسن(ع) نیز در تاریخ آمده است. برای نمونه در کتاب «ارشاد» شیخ مفید از حسن مثنی‌، عبدالله اکبر یا عمرو،‌ قاسم‌بن‌حسن‌، عبدالله اصغر و دختر امام حسین(ع) و همسر حضرت سجاد(ع) هستند،‌نام برده شده است.

از بین فرزندان امام حسن که در کربلا حضور داشتند،‌ همه می‌جنگند و شهید می‌شوند جز حسن مثنی که در هنگامی که قرار بوده سر از تنش جدا شود،‌ دایی‌اش که در سپاه یزید بوده امان‌نامه می‌آورد. 

حضور این شخصیت‌ها در کتاب بر اساس بستر تاریخی متقن است،‌ حضور شخصیت‌ها در واقعه عاشورا از حرکت امام از مدینه تا رسیدن به کربلا و پایان واقعه مطرح شده است‌، در برخی موارد طبق اصول ادبیات آیینی تخیل را وارد کردیم.

* *: با توجه به اینکه در تاریخ روایت‌های زیادی دربار فرزندان امام حسن(ع) در قیام عاشورا وجود ندارد، شما از چه منابعی بهره بردید.

من بالغ بر ۳۵ منبع را مطالعه کردم،‌ البته استنادم بیشتر به ارشاد شیخ مفید، مقتل‌الحسین خوارزمی، مقتل ابومخنف، تاریخ طبری‌، منتهی‌الامال، دانشنامه امام حسین(ع) نوشته آیت‌الله ری شهری، صلح امام حسن نوشته آیت‌الله خامنه‌ای و... بوده است. در حقیقت منابع دست اول ماقبل از قرن ششم هجری را بررسی کرده‌ام.

در مورد فرم و زبان روایت نیز من اول شخص استفاده کردم و راوی مرکب. داستان از زبان حضرت قاسم، حسن مثنی و نفیله مادر حضرت قاسم(ع) روایت شده است.

**:‌ چرا در تاریخ تنها از حضرت قاسم سخن به میان آمده و درباره سایر فرزندان امام حسن (ع) کمتر شنیده‌ایم؟

در مورد فرزندان امام حسن(ع) و حضورشان در واقعه عاشورا همه ما  ماجرای عروسی که در میانه راه برگزار می‌شود و بخشی از روایات  آن را به حضرت قاسم ربط می‌دهند و برخی دیگر آن را به فردی به نام عبدالله شنیده‌ایم. عبدالله همان عمرو داستان ما است.

فرزندان امام حسن(ع) در طول تاریخ شناخته شده هستند،‌ اما حضرت قاسم به سبب ادبی که دارند و تفاوت‌هایی که داشتند برجسته‌تر شده و شب ششم محرم به نام ایشان امده است. از این رو بیشتر شناخته شده هستند.

درباره حسن مثنی تاریخ ساکت نیست، بعدها ماجراهای دیگری از او را می‌شنویم‌، در کربلا عبدالله کوچک شیرخواره‌ای هم داشته‌ایم که گاهی با عبدالله ۱۱ ساله امام حسن(ع) جابه جا شده است،‌ در کتاب‌های مقتل معروف اما از هر ۴ فرزند امام حسن(ع) یاد شده است. من نیز در این کتاب شخصیت‌ها را از منتهی‌آلامال و اشراق شیخ مفید که نزدیک‌ترین و مقدم‌ترین منبع به عاشورا بود بیرون آوردم. 

* *: تنها شخصیت‌ها تاریخی هستند یا اینکه در روایت داستانی از شخصیت‌ها نیز به تاریخ وفادار بوده‌اید؟

من شخصیت‌ها را  از تاریخ گرفتم، همان‌طور که گفتم تاریخ درباره شخصیت‌ها ساکت است،‌ برخی را تازه می‌شناسیم با این وجود داستان را بر اساس داده‌های تاریخی پیش بردم و از تخیل تا اندازه‌ای که در فضای تاریخی قابل قبول و منطقی است،‌ استفاده کردم.

به عبارت بهتر در مورد داستان‌ها و خرده روایت‌ها تخیل را وارد کردم اما اساس قصه  را وامدار تاریخ بودم. جز یک یا دو مورد شخصیت خیالی وارد داستان نکردم و ۹۵ دصد روایت داستانی نیز واقعی است. 

**: در ادبیات داستانی آیا نمونه‌ای وجود دارد که به فرزندان امام حسن(ع) پرداخته باشد؟

در مورد حضرت قاسم(ع) یک کتاب سالهای خیلی دور  در شهر کاشان بنام «احلی من‌العسل» منتشر شده است که من هر چه کردم نتوانستم نسخه‌ای از آن را پیدا کنم. جز این هیچ اثر داستانی و متقن و حائز اهمیت دیگری از حضرت قاسم نیست و هر چه هست در تاریخ است.

* *: از آنجا که نخستین کار شما در حوزه ادبیات داستانی محسوب می‌شود،‌ سوژه چطور به دست آمد؟

درمرود امام حسن کتاب زیاد نوشته شده است من ادبیات آیینی را هنوز شروع نکرده بودم در چند و چون نویسندگی بودم که با نشر کتابستان آشنا شدم. به ویراستار داستانی اثر پیشنهاد دادم که درباره زهیربن قین بنویسم. مشغول تحقیق شدم تا اینکه پیشنهاد شد که درباره حضرت قاسم بنویس و چون در زندگی شخصی‌ام کرامات امام حسن(ع) را درک کرده بودم نتوانستم نه بگویم و به مطالعه درباره حضرت قاسم پرداختم. دیدم منبع چندانی درباره ایشان در تاریخ نیست شاید چند صفحه، تصمیم گرفتم که به فرزندان امام حسن(ع) بپردازم و حضرت قاسم را شخصیت محوری قرار دهم.

اما در ادامه با شخصیت‌های استنثایی و رجزهای استثنایی در کربلا  هم چون عمروبن حسن آشنا شدم.

 کم‌کم به این رسیدم که کتاب درباره نقش فرزندان امام حسن(ع) در کربلا باشد. مطمئن هستم پشت هر داستان ادبیات ْآیینی  اگر عنایت صاحب اثر باشد مسیر قصه فرق خواهد کرد.

* *: و شما در نشان حَسن این عنایت را دیدید؟

نمی‌توانم بگویم که معجزه در مورد نشان خسن اتفاق افتاد و به من الهام شد،‌ من نویسنده‌ای نیستم که به من الهام شوداما اینکه این پیشنهاد آمد که درباره حضرت قاسم و سپس درباره فرزندان امام حسن(ع) بنویسم،‌ لطف و عنایت خدا و امام حسن(ع) بوده است. 

* *: در حوزه ادبیات داستانی بی‌شمار کتاب درباره تاریخ عاشورا و شخصیت‌های آن منتشر شده است‌، داشته‌های ادبیات داستانی در این زمینه را به عنوان یک نویسنده نوقلم که قاعدتا باید مخاطب حرفه‌ای این حوزه باشید چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما اثری در حوزه عاشورا بنام «آفتاب در حجاب» داریم  که به لحاظ محتوا و مضمون و فرم بی‌نظیر و بی بدیل است و هنوز در ادبیات داستانی تکرار نشده است. تنها سیدمهدی شجاعی بوده که توانسته از مخاطب دوم شخص بهره ببرد. اثر درحشان دیگر «پس از بیست سال» نوشته سلمان کدیور است،  که دامنه کلمات آن بی‌شمار است.

همه مکاتب ادبی در دنیا به لحاظ فرم تفکیک می‌شوند،‌ اما مکتب آیینی تنها مکتب ادبی در دنیا است که به لحاظ محتوا جدا شده است،‌  این مکتب در کشور ما نوظهور است و هنوز جای رشد بسیار دارد،‌ ما کم‌کم در حال آشنایی با مختصات این مکتب هستیم که هر روز رشد و توسعه بیشتری می‌گیرد، روایت‌ها خلاقانه‌تر و بکرتر می‌شوند.

**: هر گاه سخن از رمان دینی به میان آمده نویسندگان مدعی در این حوزه از سختی‌های کار سخن گفته‌اند،‌ شما به عنوان یک نویسنده تازه‌کار چقدر با این سختی‌ها روبرو بودید؟

منابع و کسرت زیاد منابع و کاهی اختلاف نظر بین دو محقق در  قرن‌های قبل کار را سخت می‌کرد،‌ در برخی موارد من می‌دیدم هر دو گزاره‌ای که من از تاریخ دریافت می‌کنم به یک میزان رای دارد. من چه اختیاری دارم که کدام را مدنظر قرار دهم؟  در موارد بسیاری نیاز به راهنمایی داشتم که آقای حقی مدیر انتشارات کمک فراوانی به من کرد.

**: عنوان کتاب «نشان  حَسن» به چه اشاره دارد؟

نشان حُسن مراتب ادب الهی را نشان می‌دهد، باور دارم که حضرت قاسم، عمروبن حسن، عبدالله بن حسن شخصیت‌های متعالی بودند که به کربلا رسیدند، کما اینکه برادر بزرگشان زید نرسید. نسب همه این برادران یکی است، اما ادب نقش رسیدن را تسریع می‌کند و داستان هم در چهار بخش پله‌های ادب الهی را نشان می‌دهد.

منبع: تسنیم