سرویس ورزش مشرق - اعلام لیست جدید تیم ملی با یک شوک از سوی دراگان اسکوچیچ همراه بود و نامی از مهدی طارمی آماده ترین بازیکن حال حاضر فوتبال ایران در این لیست به چشم نمی خورد. شاید اگر کسی از ماجرای یک ماه پیش اسکوچیچ و طارمی و جدال رسانه ای و مجازی دو طرف خبر نداشته باشد از این تصمیم تعجب کند و علیه سرمربی کروات موضع بگیرد، اما اسکوچیچ با این کار نشان داد احترام به سرمربی و اصول و قواعد بر منافع فردی ارجحیت دارد.
مصاحبه اسکوچیچ با سایت vecernji کرواسی و جمله جنجالی وی درباره تاکتیک پذیری کم بازیکنان ایرانی در حالی بازتاب پیدا کرد که کسی تمجید این مربی از نبوغ فردی بازیکنان ایرانی و علی الخصوص طارمی و آزمون را یا ندید یا نخواست ببیند! اگر وجدان خود را قاضی کنیم آیا مصاحبه اسکوچیچ مغرضانه یا عجیب بوده؟ آیا در طی سالیان مدید در این مورد که بازیکنان ایرانی از لحاظ فردی سرآمد همه آسیا هستند ولی از لحاظ نظم پذیری و تاکتیک پذیری با مشکل مواجه بودیم صحبتی از سوی کارشناسان مختلف بیان نشده است؟ هر چند همان زمان هم گفته شد که شاید ترجمه صحبت های اسکوچیچ به درستی انجام نگرفته و خود وی هم تلویحا اعلام کرد منظورش تخریب یا کوچک کردن بازیکنان ایرانی نبوده است.
اما هر چه بوده باشد اصول حرفه ای و منطق حکم می کند که بازیکن تیم ملی نقش سرباز را دارد و سرمربی فرمانده، و هیچ بازیکنی حتی ستاره تیم حق ندارد علیه مواضع شخصی و تصمیمات سرمربی موضع بگیرد و بدتر از همه با کنایه آن هم در فضای مجازی نظرش را بیان کند. در این که طارمی این روزها روی فرم است و در بهترین روزهای فوتبالی خود قرار دارد شکی نیست اما باید بداند منافع تیم ملی بر هر چیزی ارجح است.
بیشتر بخوانید:
جزئیات اتفاق بین طارمی و اسکوچیچ/ ضرر تیم ملی ایران و برد پورتو
بازتاب عدم دعوت از طارمی در رویترز
طارمی قطعا موارد مشابه دهه اخیر را فراموش نکرده و خوب می داند در زمان کارلوس کی روش ستارگان بزرگی چون مهدی رحمتی، هادی عقیلی و محمدرضا خلعتبری به خاطر نگنجیدن در قالب تفکرات و نظم سرمربی از پوشیدن پیراهن تیم ملی محروم شدند و مرور زمان حق را به سرمربی تیم ملی داد. راه دور نرویم چرا یک بازیکن حرفه ای مثل سامان قدوس علی رغم اذعان و نظر کارشناسان و البته آمادگی خوبش در لیگ برتر و در تیم برنتفورد با نظر اسکوچیچ نیمکت نشین است هیچ اقدام یا پست کنایه آمیز یا اعتراضی به این موضوع نکرده است؟! طارمی اگر می خواهد محبوب همه بماند، باید رفتارش را هم مثل کار فنی و بازیاش حرفه ای کند.
در سالهای دورتر هم و در اواسط دهه ۶۰ مرحوم پرویز دهداری با خط زدن ۱۴ ستاره تیم ملی ثابت کرد سند تیم ملی به نام هیچ بازیکنی نخورده و بازیکن در هر سطحی باید تابع مقررات و قانون و سرمربی باشد.
اسکوچیچ با این کار نشان داد حتی اگر در دو بازی برابر لبنان و سوریه به خاطر نبود طارمی نتیجه نگیرد( که هم قدرت دو تیم و هم شرایط سایر بازیکنان و متکی نبودن تیم به یک بازیکن این فرضیه را دور از ذهن می کند) بازهم تصمیم حرفه ای و اصولی گرفته است و قطعا دلسوزان و کارشناسان فوتبال هم از این تصمیم حمایت خواهند کرد. درواقع اگر اسکوچیچ بی تفاوت از این قضیه می گذشت سنگ روی سنگ بند نمی شد و اقتدار خودش را در تیم ملی از دست می داد.
البته جا دارد در این میان نقدی جدی هم بر فدراسیون فوتبال و ارکان اصلی آن داشته باشیم که می توانستند به جای تکذیب و رد شدن از کنار این ماجرا در یکماه اخیر شرایطی ترتیب دهند که شعله های این آتش اینگونه زبانه نکشد و کار به اینجا نرسد. عزیزی خادم که این روزها به خاطر مسائل مختلف انتقادات زیادی را پشت سر خود می بیند باید مدیریت خود را در این موضوع نشان می داد و قضیه را فیصله می داد. امید است این رویه سکوت و تکذیب از این پس شکسته شود و ماجرا برای هر دو طرف و خصوصا تیم ملی ایران که در آستانه یک صعود راحت قرار دارد، ختم به خیر شود.
به هر جهت باید قبول کنیم تنش بین مربی و بازیکنان نه در فوتبال ایران و نه در جهان و چه در رده باشگاهی و چه در عرصه ملی اتفاق عجیب و جدیدی نیست. آموزش مسائل تاکتیکی عموما در رده های پایه و مدارس فوتبال انجام می شود و گوینده هر که باشد، نمی توانیم به خودمان دروغ بگوییم که از این حیث در شرایط خوب و حتی نرمالی قرار داریم. همین هفته گذشته هم محرم نویدکیا به این موضوع اشاره کرد و پیش از این نیز مربیان دیگر از جمله کارلوس کی روش و برانکو نیز دست روی نقاط ضعف ساختاری فوتبال ایران گذاشته بودند.
رابطه بازیکن- تیم کاملا دو طرفه است. هم تیم ملی ایران به درخشش مهدی طارمی نیاز دارد و هم این ستاره گلزن قصد دارد قطر ۲۰۲۲ را به بهترین جام جهانی تاریخ فوتبال ایران تبدیل کند. پس ترمیم این رابطه بی تردید به سود طرفین خواهد بود و قرار نیست در این میان یکی دیگری را محتاج خود تصور کند.