کد خبر 1318864
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۴

سفر هفته گذشته «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید به فلسطین اشغالی، شاید بهترین سرنخ برای باز کردن کلاف پیچیدگی‌های عامدانه ای باشد که تروئیکا و آمریکا در مسیر بازگشت به اصل برجام ایجاد می‌کنند.

به گزارش مشرق، روز دوشنبه ۶ دی، ایران و ۱+۴ بار دیگر دور میز مذاکرات وین می‌نشینند تا ادامه دهنده گفتگوها برای رفع تحریم‌هایی باشند که کلید بازگشت آمریکا به توافق برجام است.

در عین حال، دور هشتم گفتگوهای وین به منزله دومین رویارویی مذاکره کنندگان دولت جدید ایران با تروئیکای اروپایی است که با کنار گذاشتن موضع منفعلانه دوره ترامپ، نقش به ظاهر پیچیده‌ای را برای خود انتخاب کرده اند که تا حد زیادی به اهرم تهدید متکی است.

نقش E۳ (انگلیس، فرانسه و آلمان) در مواجهه با آنچه که روزنامه «هاآرتض» از قول «عاموس هرئیل» تحلیلگر نظامی صهیونیست، از آن به عنوان «شگفتی از مواضع محکم طرف ایرانی» تعبیر می‌کند؛ چند وجهی و تا حدی مایه سردرگمی است.

اول آنکه تروئیکا می کوشد از قالب سه کشور اروپایی فراتر رود و ۱+۴ را که شامل چین و روسیه هم می‌شود، یک کل منسجم در مقابل ایران جلوه دهد.

دوم آنکه وقتی «انریکه مورا» به نمایندگی از اتحادیه اروپا برای مذاکره با ایران پیشرفتی نسبی قائل می‌شود، E۳ در اقدامی متضاد با مورد اول، دم از عدم پیشرفت می‌زند.

سوم آنکه تروئیکا وانمود می‌کند که در روند بازگرداندن برجام به مسیر اصلی، حتی بیشتر از آمریکا به حفظ منافع رژیم صهیونیستی متعهد است.

در ادامه به هر یک از جنبه‌های نقش تروئیکا خواهیم پرداخت حال آنکه بازی E۳ فقط زمانی قابل درک است که نقش آمریکا را به عنوان حقیقت موازی که بیرون اتاق مذاکره پرسه می‌زند؛ موشکافی کنیم.

سالیوان در تل آویو / تحلیل یک سفر

سفر هفته گذشته «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید به فلسطین اشغالی، شاید بهترین سرنخ برای باز کردن کلاف پیچیدگی‌های عامدانه ای باشد که تروئیکا و آمریکا در مسیر بازگشت به اصل برجام ایجاد می‌کنند.

پیش درآمد انجام این سفر، انتشار خبری بود مبنی بر اینکه «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا سه هفته‌ای است که از پاسخ دادن به تماس تلفنی «نفتالی بنت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی خودداری می‌کند-خبری که قرار بود خروجی آن القای اختلاف واشنگتن-تل آویو در قبال به سرانجام رساندن مذاکرات وین باشد.

بازی E۳ فقط زمانی قابل درک است که نقش آمریکا را به عنوان حقیقت موازی که بیرون اتاق مذاکره پرسه می‌زند؛ موشکافی کنیم پیش از آن هم، ادعاهایی مطرح بود مبنی بر اینکه «رابرت مالی» نماینده آمریکا در امور ایران، با حضور در «لیورپول» که محل برگزاری اجلاس وزاری خارجه گروه ۷ بود؛ مانع از صدور بیانیه‌ای شدید اللحن علیه ایران شد تا مبادا مذاکرات وین از مسیر اصلی خارج شود.

اولین استنباط از این جریان سازی آن است که «آمریکا مشتاق ورود به اتاق مذاکرات وین است». اما آنچه در پس این استنباط القا می‌شود؛ همان خطی است که تروئیکا دنبال می‌کند و به اتهام «طرح شروط غیر منطقی از سوی ایران» به عنوان مانعی برای حسن نیت ادعایی واشنگتن منتهی می‌شود.

اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره مذاکرات وین با یکدیگر به اختلاف برخورده اند می‌تواند از برخی جهات صحت داشته باشد اما این را نباید به منزله یک اختلاف بنیادی تلقی کرد. آنچه واشنگتن را دلخور کرده رجزخوانی‌های تل آویو درباره استقلال عمل در توسل به گزینه نظامی علیه ایران است چرا که کوچک‌ترین اشتباه در این زمینه با پاسخ دندان شکن تهران مواجه می‌شود. بایدن در لحظه راهبردی «چرخش تمام عیار به ایندوپاسیفیک» که مستلزم تمرکز نیرو و تجهیزات برای مهار چین است؛ توانایی آن را ندارد که خود را درگیر جنگ جدیدی در خاورمیانه کند.

تروئیکا و آمریکا / نقش‌های مکمل

در واقع، سفر سالیوان به فلسطین اشغالی با این هدف انجام شد که تل آویو از مانور دادن روی گزینه نظامی دست بردارد چرا که تکرار این موضع آن هم وقتی قصد واقعی برای انجام آن وجود ندارد، از کارایی این تهدید که هدف اصلی اش ایجاد ترس در ایران است می کاهد.

این می‌تواند محتمل‌ترین تصویر از پشت پرده دیدارهای سالیوان با مقامات صهیونیست باشد چرا که خروجی آن مانور دادن روی سه طرح تکراری «حصول توافق نهایی در مذاکرات وین»، «حصول توافق موقت» و در نهایت «عدم توافق و افزایش کارزار فشار و تحریم» بود که در آن هیچ اشاره‌ای به گزینه نظامی نشده است.

ادعاهای وزیر خارجه و رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی مبنی بر ارائه «گزینه نظامی باورپذیر» علیه ایران یا «افزایش آمادگی نظامی برای حمله احتمالی» هم در حد رجزخوانی است و برنامه‌های آتی تل آویو نهایتاً به ادامه خرابکاری‌های بزدلانه قبلی ختم می‌شود.

سفر سالیوان به فلسطین اشغالی با این هدف انجام شد که تل آویو از مانور دادن روی گزینه نظامی دست بردارد اما، در گوشه دیگر این سناریو، E۳ باید همچنان با جانبداری گاه و بیگاه خود از تل آویو و تکرار نگرانی‌های این رژیم درباره برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، به دنبال تأمین منافع حداکثری غرب پای میز مذاکره با ایران باشد.

برای رسیدن به این هدف است که E۳ نقش سنتی‌تر یعنی واسطه گری میان ایران و آمریکا را به اتحادیه اروپا محول می‌کند و مواضع متفاوت و مبتنی بر خوشبینی مورا هم از همین جا ناشی می‌شود.

اما تروئیکا در خصوص وجه سوم نقش خود که القای اتحاد میان ۴+۱ است قطعاً با کامیابی همراه نخواهد بود. این را می‌توان به خوبی در موضع وزارت خارجه چین که می‌گوید «آمریکا به عنوان مقصر بحران هسته‌ای ایران باید سیاست اشتباه خود مبنی بر فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی را بازنگری و تمامی تحریم‌های غیرقانونی علیه ایران و اشخاص ثالث را لغو کند»، مشاهده کرد. «میخائیل اولیانوف» نماینده روسیه در مذاکرات وین هم در واکنش به این ادعا که «ایالات متحده و سه کشور اروپایی در برابر نقض تعهدات ایران و سرعت پیشرفت هسته‌ای آن با روسیه و چین در یک جبهه مشترک قرار دارند»، در حساب کاربری خود نوشت: «نه. شما راه حل ساده انگارانه ای ارائه می‌کنید که روسیه (و من معتقدم چین) نمی‌تواند با آن موافق باشد. ما از پیشرفت سریع برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران خوشحال نیستیم اما این پاسخی است به ادامه سیاست فشار حداکثری ایالات متحده».

در اینکه آمریکا خروج از برجام را «اشتباهی بزرگ» تلقی می‌کند شکی نیست اما با بازی درآوردن در برابر رسانه‌ها یا اعطای نقش جدید به تروئیکا نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. واقعیت این است که برای دولت بایدن راه میانبری وجود ندارد چرا که تنها کلید بازگشت به توافق، رفع تحریم‌ها است.

منبع: مهر

برچسب‌ها