چه شد که پلتفرم‌هایی که با ایده شکستن انحصارگرایی مجوز گرفتند و گسترش پیدا کردند، خود به انحصارگرانی تمام‌عیار تبدیل شده‌اند؟! چه قانونمندی و برنامه‌ریزی‌هایی در این موضوع تحقق یافته است؟

به گزارش مشرق، این روزها کشمکش میان مدیریت کلان رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی بازهم نام «وی‌اُدی»(VOD)ها را بر سر زبان‌ها انداخته است. به نظر این دعوا دعوایی بنیادین است. چرا که برخی از این پلتفرم‌ها بدون هیچ نظارتی در حال جابه جایی مرزهای ساختار رسانه‌ای در کشور هستند و اگر زودتر فکری به حال آن‌ها نشود کار به جایی می‌رسد که عملا دیگر امکان اصلاح نخواهد بود. البته لازم به ذکر است که در این دعوا رییس سازمان صدا وسیما از هیچ پلتفرمی نام نبرد و فقط به کلیات محتوای منتشر شده در این پلتفرم‌ها اشاره داشت. با این همه این گزارش تلاشی است برای نور تاباندن بر بخش‌هایی از موضوع که در سایه مانده است و کمتر بدان پرداخته شده است(این گزارش با ارجاع به برخی از یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها که طی دو سال اخیر درباره موضوع در رسانه‌های مختلف منتشر شده است نگارش و جمع بندی شده است).

رسانه های عمومی و رسمی یا وی‌اودی‌ها؟

در وضعیت فعلی برنامه‌سازی و سریال‌سازی بین رسانه‌ها شاهد حضور و نگاه دو گروه هستیم. گروه اول آنهایی که معتقدند دیگر دوره رسانه‌های عمومی و رسمی گذشته و سریال‌ها و برنامه‌های وی‌اودی‌ها حرف اول و آخر را می‌زنند و آینده از آن آنهاست. استدلال این گروه، پیشرفت تکنولوژی و تغییر شرایط و دسترسی سریع و همچنین امکان مانور مخاطب بر محصول است و در مقابل گروه دیگر اعتقاد دارند که رسانه‌های رسمی و به‌طور خاص صداوسیما اگر بخواهند و مدیریت صحیح داشته باشند همچنان انتخاب اول مردم هستند. دلایل این گروه، رایگان بودن کالا، فراگیر بودن شکل و نوع عرضه و عادت خانواده و مخاطب به تماشای تلویزیون است. فارغ از نگاه این دو گروه اما، تنوع و رقابت بین رسانه‌ها در همه‌ جای جهان وجود دارد و جذب و حفظ مخاطب اولویت اصلی است. در این بین البته رقابت‌ها در بستر عادلانه‌ای صورت می‌گیرد و خبری از انحصار و لایحه و طرح‌های پشت‌پرده نیست و مردم انتخاب می‌کنند که چه اثری را تماشا کنند. 

انحصارگرایی در پلتفرم‌های نمایش خانگی

چند وقت پیش روزنامه فرهیختگان به موضوع پلتفرم‌های نمایش خانگی پرداخته بود و مسئله گرانی و انحصار را در این پلتفرم‌ها واکاوی کرده بود. آن گزارش با این سطرها تمام می‌شد: «بیایید فرض کنیم ما مدیرعامل یک پلتفرم مطرح هستیم. یکی دوسالی است که تولیدات جدی خودمان را آغاز کرده‌ایم و همه سریال‌هایمان هم با اقبال عمومی مواجه نشده است. از یک‌سو هم خودمان هزینه ساخت سریال‌ها را حداقل دو، سه‌برابر کرده‌ایم و نزدیک به ۶۰ تا ۷۰درصد هزینه‌های سریال‌ها را هم به‌پای بازیگران ستاره ریختیم. با وجود درآمدهای ناشی از تبلیغات ویدئویی و ترافیک اینترنت و تبلیغات دیگر، در بهترین حالت توانسته‌ایم ۷۰ تا ۸۰ درصد از هزینه سریال را برگردانیم. تازه این برای سریالی است که دیده شده و موفق است و اخبار دیده شدنش را هر هفته با اشتیاق در رسانه‌ها منتشر می‌کنیم. حالا فرض کنید هزینه اشتراک را هم دوبار افزایش داده‌ایم. جمع این درآمدها کفاف هزینه‌های ساخت سریال‌های مختلف را می‌دهد؟

با وجود تعداد زیادی کارمند و هزینه‌های روزانه و... . پس چاره چیست؟ من به‌عنوان مدیرعامل یا باید بروم سراغ سرمایه‌گذار یا شریک تجاری که آن‌هم مشکلات خودش را دارد و در کوتاه‌مدت و برای یکی، دو اثر جوابگو است یا باید بروم سراغ دریافت وام‌های میلیاردی از «منابع مرتبط، قوی و معتبر». برای ساخت چندین سریال و پخش روزانه هرکدام از اینها به‌نظرم ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد تومان آن‌هم با یک‌سال تنفس خوب باشد. از آنجایی که آن منبع مرتبط، قوی و معتبر، حواسش به من و رقیب هم هست احتمالا بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان هم به او می‌دهد تا او هم جان بگیرد و کارش را ادامه دهد. این راه‌حل بهتری برای قدرتمند شدن و حضور موثر در حوزه وی‌اودی‌هاست.

«پلتفرم نمایش خانگی فیلیمو» از سال۱۳۹۳، به پشتوانه دولت حسن روحانی شروع به کار کرد، در دوران کرونا به واسطه پاندمی، قدرت گرفت و این روزها سلطنت خود را آنچنان گسترش داده که هر ماه، ده‌ها سریال پر بازیگر و پرهزینه را پشتیبانی کرده و وارد چرخه پخش می‌کند. البته به نظر می‌رسد انتشار و ساخت سریال فقط نوک کوه یخ فعالیت پلتفرم‌هایی چون فیلمو است، چرا که فعالیت‌های این پلتفرم محدود به این موضوع نیست. «فیلمو» و قل دومش «نماوا»  ۹۰ درصد بازار نمایش‌ خانگی را به خود اختصاص داده‌اند و همین موضوع باعث رویکردی انحصاری در این میدان بسیار مهم شده است. 

و وقتی پای انحصار به میان می‌آید یعنی جوان‌گرایی، استعدادیابی، مجال برای دیده شدن دیگران، ایجاد فرصت برای استارتاپ‌ها و بازار کار و درآمد برابر و در نمود کلی‌تر تجلی عدالت اجتماعی به شدت زیر سوال می‌رود.

نهنگ انحصار، ماهی‌های کوچک را می‌خورد

با اینکه سال۱۴۰۰ نزدیک به سی رسانه تصویری از ساترا مجوز فعالیت گرفته‌اند و این عدد به ۱۸۴ رسانه رسید، از این تعداد حدود ۱۱۰ «وی‌اودی» وجود دارد اما تعداد پلتفرم‌های مشهوری که مردم، اسم آنها را شنیده‌اند شاید به ۲۰ رسانه هم نرسد. اکثر این وی‌اودی‌ها صرفا در حوزه پخش فیلم‌های خارجی یا برنامه‌های کودک فعالیت می‌کنند و رسما توان مقابله با دو قلوهای مشهور را ندارند و از آن مهم‌تر اینکه حمایت چندانی هم از طرف نهادها و سازمان‌های مرتبط نمی‌شوند.

یکی از رسانه‌ها در این باره نوشته است:«راستی به چه دلیل سریال‌های ساخته‌شده در وی‌اودی‌ها حول محور دو سه پلتفرم می‌چرخد؟ شاید همین وضعیت باعث شده که فعالان رسانه‌ای و همچنین آنهایی که در حوزه پلتفرم‌ها کار می‌کنند برای تشریح وضعیت کنونی از کلمه «انحصار» استفاده و اضافه کنند که نهنگ انحصار، ماهی‌های کوچک را می‌خورد و دور نیست خالی شدن دریا...».

گفته می‌شود براساس رتبه‌بندی الکسا فیلیمو از اصلی‌ترین سایت‌های پربازدید ایران است. فیلیمو ابتدا با نماوا شراکت داشت اما به دلایلی که مشخص نشد از هم جدا شدند و برخی محصولات تولیدی‌شان را به صورت مشترک و برخی دیگر را به‌صورت مستقل پخش کردند. 

در ایام کرونا که سینما از سبد خانوارها حذف شد، پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا به عنوان دو بازیگر اصلی حوزه «وی‌اُدی»(VOD) رسما محل تغذیه فرهنگی کشور شدند؛ این پلتفرم‌ها محصول همکاری وزارت ارتباطات و وزارت فرهنگ و ارشاد دولت روحانی هستند. فراموش نکنیم این ارگان‌ها در جهت رشد این دو سایت که در سال‌های گذشته با هدف حمایت بیشتر از تولید و دست‌اندرکاران داخلی و مخاطب ایرانی فعالیت خود را آغاز کردند، تقریبا تمامی سایت‌های دانلود فیلم را فیلتر کردند.

قوه‌ قضائیه و نهادهای نظارتی دیگر در این مساله ورود جدی کرده و میدان را برای حضور و فعالیت پلتفرم داخلی آماده کردند. حالا و با میدانی که به‌صورت انحصاری به این دو سایت پخش فیلم و سریال داده شده، شاهد به راه افتادن انحصاری دیگر در شبکه رسانه‌ای آنلاین هستیم. وب‌سایت‌های نماوا و فیلیمو بدون رعایت حق کپی‌رایت آثار خارجی این محصولات را دوبله کرده و حتی با دست‌بردن به محتوای اصلی در داخل پلتفرم خود، به اشتراک می‌گذارند و برای فعالیت‌های خود(به زعم منتقدان در برخی موضوعات هم غیرقانونی عمل می‌کنند) مبلغ نسبتا بالایی را هم به صورت ماهانه از کاربران دریافت می‌کنند.

متاسفانه شرایط حاکم بر یکه‌تازی فیلیمو و نماوا همچنان برقرار است و این دو شرکت به روش خود بازار وی‌اُدی‌ها را مدیریت کرده و پیش می‌برند مادامیکه ظرفیت عظیم نهفته در این بازار در دو مقوله مهم قابل پیگیری از سوی مراجع ذی‌صلاح است. اول حجم گسترده محتواهایی که در این مارکت و در گروه‌های سنی مختلف و متنوع می‌تواند تعریف بشود تا اینکه شرکت‌ها تنها بنابر اساس نیازهای مادی بازار و عوام‌پسند بودن آثار دست به توزیع محتواها بزنند و دوم اینکه سهم قابل توجهی از بازار وی‌اُدی‌ها تا انواع پلتفرم‌ها و تمامی شرکت‌ها و افرادی که می‌توانند به صورت مستقیم و غیرمستقیم جذب این بازار عظیم شوند، پشت درهای فیلیمو و نماوا گیر افتاده‌اند.

بخشی از افکار عمومی باور دارند که پلتفرم‌هایی چون فیلیمو و نماوا عامل سانسور و محدودسازی دیگر سایت‌های دانلود فیلم و سریال در فضای اینترنت هستند و آثار خارجی را بدون پرداخت حق کپی‌رایت پخش می‌کنند، به گونه‌ای که نتفلیکس نیز در پی انتشار غیرقانونی فیلم‌های او از این پلتفرم انتقاد کرده، هرچند خود فیلیمو این ادعا را رد کرد. 

کشمکش‌ها بر سر هزینه‌های اشتراک

سال ۱۳۹۹ گران شدن دو برابری و هماهنگ هزینه این دو پلتفرم انتقادات بسیاری از کاربران را به همراه داشت. افزایش ۱۰۰ درصدی حق عضویت و تماشای فیلم در سال ۱۴۰۰ هم ادامه داشت، افزایش قیمت به گونه‌ای بود که اشتراک فیلیمو ظرف مدت یک ماه دوبار گران شد و از ماهی ۶۰ هزار تومان به حدود ۱۰۰ هزار تومان رسید. در واقع ظرف یک سال فیلیمو چند بار حق اشتراک خود را افزایش داد. 

در حال حاضر یعنی در بازه زمانی سه ماه ابتدایی سال ۱۴۰۱ اشتراک ۶ ماهه فیلمو ۴,۵۲۳,۵۰۰ ریال است. که به نسبت درآمد خانواده‌ها و قشر جوان و نوجوانی که جامعه هدف آن هستند رقم بسیار بالایی است.   

فروردین ۱۴۰۰ یکی از خبرگزاری‌ها گزارشی منتشر کرد با عنوان «ادامه اعتراض به گران شدن تعرفه «فیلیمو» و «نماوا»/ انصراف از تمدید». در این گزارش آمده بود: «افزایش هزینه اشتراک این پلتفرم‌های ایرانی نمایش خانگی با واکنش‌های بسیاری از سوی کاربران روبرو است و مطالبه کاربران این است که چرا هیچ نهادی بر قیمت‌گذاری و عملکرد این پلتفرم‌ها نظارتی ندارد؟ آنچه سبب اعتراض کاربران شد، این بود که: چرا هیچ نظارتی بر عملکرد این پلتفرم‌ها با وجود حمایت‌های مختلف، صورت نمی‌گیرد و هیچ‌گونه شفافیتی در عملکرد آنها دیده نمی‌شود. به همین دلیل مصرف کننده برای احقاق حق خود دستش به جایی بند نیست.  همانگونه که گفته شد پیش‌فرض کاربران این است که این دو پلتفرم با حذف رقبا و انحصارگرایی در حوزه پخش فیلم و سریال موفق به کسب چنین جایگاهی در میان مخاطبان شده‌اند و بعد که مخاطبشان را جذب کردند بدون در نظر گرفتن حقوق مصرف‌کننده، نرخ‌های خود را بالا بردند.

در همان گزارش فروردین ۱۴۰۰ یکی از کاربران بر نکته مهمی تاکید کرده بود: حمایت وزارت ارتباطات جهرمی برای ارائه پهنای باند به این وی‌اُدی‌ها موضوعی بود که از سوی این کاربران مطرح شده بود. اینکه ارائه پهنای باند رایگان یا با تخفیف، به رشد این شرکت‌ها کمک کرده و هم اکنون شرکتی مانند فیلیمو بیش از ۶۴ میلیارد تومان در ماه درآمد کسب می‌کند(این درآمد مربوط به سال گذشته است).

در تحلیل نهایی وی‌اُ‌دی‌های ارزان دیروز، کم کم تبدیل به سرگرمی‌های لاکچری شدند. از سوی دیگر مدام با حرکت به سمت سرگرمی و ابتذال، هنر را از رسالت‌ اخلاقی-تربیتی یا خلاقه-زیبایی‌شناختی، تا سرحد امکان دور کرده‌ و آشکارا همه این‌ها در خدمت سرمایه‌داری و کسب درآمد بیشتر است.

عدالت فضایی در مسئله پهنای باند

همین مساله ارائه پهنای باند رایگان یا با تخفیف مصداق بی‌عدالتی و رانت است و مادامیکه انبوهی از جوانان جویای کار در مملکت ما در سخت‌ترین شرایط برای کسب درآمدهای حتی دوسه میلیون تومانی برای گذران امور اولیه زندگی خود و خانواده‌شان با مشکل مواجه هستند، تفویض خدماتی میلیاردی به عده‌ای خاص، مرزهای بی‌عدالتی را درنوردیده و همین قضیه علاوه بر تمام آسیب‌هایی که درپی دارد، در سطح وسیعی باعث دلسردی و ناامیدی در کف جامعه می‌شود که همین مساله به مراتب زیانش از میلیاردها تومان بیشتر است.  

یکی دیگر از کاربران که در گزارش مذکور بدان پرداخته شده، در توئیتر در خصوص انحصاری که سرویس‌های VOD نماوا و فیلیمو در این بازار ایجاد کرده‌اند، این‌طور توضیح می‌دهد: این دو سرویس دهنده طی دو سال گذشته تمامی سایت‌های رقیب را سرکوب و قلع و قمع کردند؛ به طوری که ساختار اکثر سایت‌های دانلود رایگان به سمت VIP و اشتراکی شدن رفت و خیلی‌ها به فعالیت خاتمه دادند. 

بی‌شک دولت و نهادهای مرتبط باید این مساله بسیار جدی را در اولویت‌های کار خود قرار دهند که چطور و با چه پشتوانه‌ای این دو پلتفرم اینچنین اقداماتی را پیش می‌برند و علنا به حذف رقبا اقدام می‌کنند جایی که باید هر روز این بازار رقابتی‌تر، عادلانه‌تر و شفاف‌تر شود، باید شاهد قلع و قمع و ریزش و از میدان به‌در شدن رقبا باشیم تا نماوا و فیلیمو تمام درآمد بازار وی‌اُدی‌ها را قبضه کنند. 

وقتی نظارتی نیست مردم آسیب می بینند

از سوی دیگر، به دلیل نبود نظارت مستقیم بر عملکرد این پلتفرم‌ها، متضرر اصلی مردمی هستند که مجبورند با تعرفه زیاد، هزینه‌های اشتراک ماهانه و نیز هزینه اینترنت را بپردازند و یا از استفاده از این سرویس‌ها، انصراف دهند. در مقابل نیز نمی‌توانند به هیچ‌یک از نهادهای مربوطه در زمینه تعرفه و کیفیت خدمات شکایتی داشته باشند.

از نظر منتقدان، یکی از دلایلی که این پلتفرم‌ها به این میزان، راحت افزایش تعرفه می‌دهند، انحصاری است که دارند، یعنی خیال‌شان راحت است که مردم گزینه دیگری ندارند، در همین خصوص غلامرضا موسوی به فرهیختگان گفت: «در اینجا به دولت و مسئولان نظام برمی‌گردد که در قبال افزایش قیمت برای مردم چه می‌کنند. سینما اگر بخواهد بلیت خود را گران کند وزات ارشاد اجازه نمی‌دهد، باید با اجازه وزارت ارشاد باشد با اینکه هم هزینه سالن و همه‌چیز گران شده ولی ظاهرا کسی نیست که به وضعیت پلتفرم‌ها رسیدگی کند. ساترا خود را در یک زمینه مسئول می‌بیند. اینکه ساترا نظارت محتوایی دارد و نظارت مدیریتی ندارد به‌درد نمی‌خورد. در اینجا چه کسی باید از حقوق مردم دفاع کند؟ سازمان حمایت از مصرف‌کننده باید ورود کند. این سازمان در زمینه قیمت‌گذاری همواره موثر بوده و می‌تواند وارد شود.

کارخانه سریال سازی و سلطه سرمایه

 فیلیمو کارخانه سریال‌سازی این روزهای کشور است و نقش بسیار مهمی در شکل دادن به سلیقه و ذائقه عمومی دارد، از این رو همانگونه که سریال‌های تلویزیون به بوته نقد کشیده می‌شود، لازم است که بر این بخش به اصطلاح خصوصی نیز نور روز تابانده شود. برای هر قسمت سریال مبلغی بین چهار میلیارد و نیم تا هفت میلیارد هزینه صرف می‌شود و نتیجه در بسیاری از آثار چیزی جز چند کلیپ ساده و سطحی ایسنتاگرامی نیست. با اینکه گاهی نیز شاهد درخشش آثار خوبی بوده‌ایم اما این درخشش خیلی زود محو شده و به هوا می‌رود چراکه در نهایت بازار بر همه چیز سایه انداخته است و بازار جز گورستان ایده‌ها و خلاقیت چیزی برای هنر نداشته و نخواهد داشت.

صبحانه با خبرنگارها/ بی‌اعتنا به رسانه‌ها

فیلمو با خبرنگارها صبحانه می‌خورد و با منتقدان عصرانه، و باقی روز را هم به ساخت سریال‌هایی نازل مشغول است. به نظر می‌رسد این پلتفرم ده‌ها و یا شاید صدها نفر دست به قلم دارد تا با نوشتن درباره آثار تولید شده خارجی و آثار نیم بند تولید خودشان همزمان از ماهیت پلتفرمشان محافظت کنند.

با اینکه این نوع نگاه حرفه‌ای که همزمان با تولیدات سریال‌سازی، نگارش، پژوهش و نقد هنر هم گسترش پیدا کند، قدمی بسیار مهم و نو است اما وقتی نویسنده‌ها قلم به مزد بشوند دیگر کار هنر و نقد هنری به بن‌بست می‌رسد.

بدعت بدی است که صدای منتقد را نشنویم و آن را بی‌پاسخ بگذرایم و بعد خبرنگاران را به صرف صبحانه دعوت کنیم. به نظر می‌رسد در این عرصه فیلمو باید تجدید نظری جدی در رفتارش داشته باشد و به جای دعوت برای صرف صبحانه سعی کند افکار عمومی را روشن کند. تلاش کند به پرسش‌های رسانه درباره ابهام‌های مستتر در فعالیت‌هایش پاسخ دهد و در این باره روشنگری کند. به جای صرف صبحانه، نشست رسانه‌ای برگزار کند و بگذارد خبرنگاران مستقل و رسانه‌ها آزادانه پرسش‌هایشان را مطرح کنند.

خبرگزاری فارس در گزارشی با عنوان «ناکامی سریال‌های «شبکه نمایش خانگی»» به این موضوع پرداخته است که: «علاوه بر ارائه آثار نازل و به شدت ضعیف، چند وقتی است «فیلیمو» و «نماوا» آماری از فروش و تعداد مخاطبان خود را منتشر نمی‌کنند و همین امر مورد نقد رسانه‌های مختلف قرار گرفته است. با اینکه بر همگان روشن است که عدم شفافیت زمینه‌ساز فساد است، اما آن‌ها بی‌اعتنا به رسانه‌ها و افکار عمومی، همچنان در این باره سکوت کرده‌ و پاسخی به ابهامات ایجاد شده نمی‌دهند».  

شکستن انحصار یا انحصار مضاعف

در پایان باید افزود کسی با پلتفرم‌های «نمایش خانگی» مشکلی ندارد و شکی در آن نیست که VOD ها می‌توانند قدم بزرگی در راستای ارتقاء سطح سینمایی کشور و حتی آگاهی عمومی بردارند، ولی سوال اینجاست چرا باید در چنین فضایی که ادعای عدالت مطرح است و از دسترسی همگانی حرف به میان می‌آید در ماهیت قضیه انحصار رخنه کند، به بیانی دیگر چه شد که پلتفرم‌هایی که با ایده شکستن انحصارگرایی مجوز گرفتند، ظاهر شدند و گسترش پیدا کردند، خود به انحصاری تمام عیار تبدیل شده‌اند؟! چه قانون مندی و برنامه‌ریزی‌هایی در این موضوع تحقق یافته است، تا جلوی این حفره‌ها گرفته شود؟!

وظیفه‌ی نظارت بر این سامانه‌ها به عهده‌چه فرد، افراد یا نهادی است؟ وزارت ارشاد چه نظارتی تاکنون انجام داده است؟!

باید منتظر ماند و دید که از یک سو آیا متولیان برای نظارت بر محتوا و از سوی دیگر از بین رفتن این انحصارگرایی برنامه‌ای دارند یا خیر!؟ بازاری که نهادهای ذیربط می‌توانند دو بخش مهم و تعیین‌کننده آن را نظارت کنند: اول مدیریت و کنترل بخش درآمدهای میلیاردی وی‌اُدی‌ها که از بازار و کثرت عادلانه صدها پلتفرم و شرکت، به دو پلتفرم نماوا و فیلیمو محدود شده و دوم نظارت بر محتوا که می‌توان آن را به مراتب مهم‌تر از بخش اول دانست، جاییکه به مدیریت ذائقه، نگرش، فرهنگ و تعالی جامعه سروکار دارد.

منبع: فارس

برچسب‌ها