حضور جاسوسان و افراد وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در روزنامه‌های وابسته به اصلاح‌طلبان معنای ویژه‌ای دارد!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم. در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه های امروز دوشنبه ۱۹ دی در حالی چاپ و منتشر شد که، قیمت نفت در سال ۲۰۲۳، فراز و فرود زندگی هاشمی و شرح حال تئورسین‌های خشونت در اغتشاشات در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

تقریبا بیشتر روزنامه‌های اصلاح‌طلب به مناسبت سالگرد فوت هاشمی رفسنجانی عکس و سرمقاله‌های خود را به آن مرحوم اختصاص داده‌اند. مهمترین نقد و نظر را روزنامه هم‌میهن منتشر کرده است؛ این روزنامه به دلیل مواضع رادیکال شورای سردبیری به طبع هاشمی را برخلاف سایر اصلاح‌طلبان فانتزی نگاه نمی‌کند!

این روزنامه گفتگویی میان زیدآبادی که قرار بود از سیاست خداحافظی کند با مرعشی ترتیب داده که در بخشی از آن آمده است:

به لحاظ تفکری آقای هاشمی کاملاً از نظر من قابل دفاع است و به لحاظ عملکردی طبیعی است که همه‌ سیاستمداران اشتباهاتی می‌کنند. من اگر بخواهم الآن از دو تا از اشتباهات آقای هاشمی به شما بگویم، می‌گویم یکی‌ اصرار آقای هاشمی برای اینکه روحانیت به دولت و به مناصب حکومتی ورود کنند، این اصلاً تصمیم درستی نبود. شاید آقای هاشمی به خودش نگاه می‌کرده، به روحانیون در این سطح نگاه می‌کردند. با آن شناختی که آقای هاشمی از روحانیت داشته این موضوع عجیب بود الآن می‌شود فهمید که این کار نه به نفع روحانیت بوده و نه به نفع اسلام و نه به نفع کشور و مردم و جمهوری اسلامی. دوم؛ اینکه آقای هاشمی بیش‌ازحد از اینکه اختلافی در درون جمهوری اسلامی به‌وجود بیاید، پرهیز می‌کرد. درحالی‌که می‌تواند اختلاف وجود داشته باشد و اگر این اختلاف را به رسمیت می‌شناختیم و در مورد مبانی آن و در مورد کارکرد این اختلاف با هم صحبت می‌کردیم یعنی می‌پذیرفتیم یکی بشود اقلیت و یکی می‌شود اکثریت. حالا یا بنا را بر حکومت اکثریت می‌گذاریم و یا اینکه نه، می‌آییم نسبیت را لحاظ می‌کنیم و می‌گوییم که سهم هرکدام از این تفکرات. به عبارتی آنی که اکثریت دارد، اکثریت را شکل می‌دهد و آنی هم که اقلیت را دارد، ‌حضور دارد و نقش اقلیت را بازی می‌کند. چرا ما نباید می‌پذیرفتیم که اختلاف وجود دارد!؟ آقای هاشمی سال‌ها تلاش کرد اختلافات را پنهان بکند. حتی ماهایی که نزدیک آقای هاشمی بودیم، نمی‌دانستیم که چرا آقای هاشمی سعی می‌کند بگوید اختلاف نیست!

اگرچه مرعشی مدعی است نگاهش به هاشمی نگاه سیاه و سفید و صفر و یک نیست و اگرچه بسیاری معتقدند که هاشمی در برخی از برهه های عمر خود واقعا قصد خدمت داشت اما عواملی مانند کیش شخصیت و جاه طلبی جناحی که از همان ابتدا در وجود ایشان قرار داشت و گاهی کمرنگ و گاهی پررنگ می شد کار را به جایی رساند که کسی که حضرت امام خمینی درباره شان فرموده بود هاشمی زنده است تا نظام زنده است روزی به بزرگترین ملجا و پناه کسانی تبدیل شود که برای براندازی نظام تمام سرمایه های مادی و معنوی خود را به میدان آورده بودند. این بخش از زاویه زندگی هاشمی که مقدمه رفتارهای دیگر او بوده حلقه مفقوده سخن اصلاح‌طلبان است.

روزنامه فرهیختگان در شرح از خاطرات هاشمی در روایتی بلند و بالا نوشته است:

چند دهه‌ فعالیت سیاسی تو عصر پهلوی و جمهوری اسلامی، به هاشمی یاد داده بود که پیروزی‌ها و شکست‌ها، دائمی نیستن. «سیاست» بارها هاشمی رو تا پرتگاه سقوط برد اما اون باز سرپا ایستاد. برخلاف شکست‌خوردگانی که از بی پدر و مادری سیاست می‌گفتن، هاشمی زمین بازی رو تغییر ‌داد و نتیجه دلخواهش رو هم گرفت. اون هم خودش پیچیده بود و هم پیچیدگی‌های سیاست رو تا حدودی بلد بود و به‌خاطر همین سال ۹۲ با وجود ردصلاحیتش، سرنوشت همه‌پرسی ریاست‌جمهوری رو تونست همون‌طور که دلش می‌خواست رقم بزند.

گزارش الیاس حضرتی چه زمانی منتشر می‌شود؟

الیاس حضرتی جانشین کروبی در حزب اعتماد ملی الحق که نشان داده است که سخنگوی خوبی برای شیخ فتنه است! حضرتی امروز در سرمقاله روزنامه اعتماد(بنگاه معاملاتی) نوشته است که برخی نهادها به او اجازه نداده‌اند درباره ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی گزارش تهیه کند! این ادعا در حالی مطرح شده است که در روزهای اخیر بسیاری از روزنامه‌هتا از جناح چپ و راست چندین و چند گزارش درباره این مسئله نوشته اند. حضرتی در بخشی از این یادداشت نوشته است:

دیروز سالگرد حادثه غم‌بار سقوط هواپیمای اوکراینی ۷۵۲ و جان‌باختن ۱۷۶ نفر (و در واقع ۱۷۷ نفر) از سرنشینان آن بود که تعداد زیادی از ایشان هموطن‌مان بودند. قاعدتا خوانندگان متوجه شده‌اند که دیروز ما در «اعتماد»، گزارشی در این زمینه نداشتیم. حتی برخی از خوانندگان و همراهان همیشگی روزنامه تماس گرفتند و گلایه کردند که برای ما قابل پیش‌بینی بود. حداقل انتظار از یک رسانه آن است که سالگرد این فاجعه دردناک را جزو ارزش‌های خبری بداند و به آن بپردازد.

حضرتی در ادامه نوشته است:

تحریریه «اعتماد» تلاش کرد که به نوبه خود مطالبی را تهیه کند که در خور این اتفاق دردناک باشد. هدف این بود که مطالب تهیه‌شده چیزی فراتر از یک یادآوری ساده باشد و اصطلاحا ارزش افزوده‌ای داشته و به دانسته‌های خوانندگان از زوایای پیچیده موضوع اضافه کند. اما گویا این استاندارد ما با دایره تنگ برخی سیاستگذاران و نهادها که نسبت به رسانه‌های داخلی کم‌لطفی دارند و فکر می‌کنند با توصیه به رسانه‌ها می‌توانند مساله را مدیریت کنند، همخوان نبود. بنابراین دایره عمل‌مان بسیار تنگ شد.

جانشین کروبی در ادمه ادعایی بزرگ را مطرح کرده و می‌گوید:

توصیه‌نامه‌های مختلف چنان دایره عمل را تنگ کرده بودند که در نهایت صلاح را در سکوت کردن دیدیم.

پیگیری‌های «مشرق» نشان می‌دهد که برخلاف عجز و لابه‌های مطرح شده توسط حضرتی پرداختن به موضوع سقوط هواپیمای اوکراینی خط قرمز هیچ نهادی نیست، زیرا واقعیت این ماجرا آنقدر روشن است که تقریبا هیچ سند پنهانی برای آن وجود ندارد، این روزها دادگاه متهمان پرونده هواپیما در حال برگزاری بوده و آن روزها فرمانده شجاع هوافضای سپاه به روشنی درباره ماجرا پیش چشم دوست و دشمن شرح داده است، اما سوال آن است که روزنامه حضرتی قرار بوده است چه چیزی منتشر کند که از زیر دست سردبیری بیرون نرفته است؟ البته یک موضوع مهم دیگر هم روی میز است! حالا که الیاس حضرتی می‌خواهد گزارش شفاف به مردم بدهد؛ درباره جاسوس خبرنگاران تحریریه اعتماد نیز گزارش روشن داده و سرمقاله‌ای نیز درباره سربازان جنگ هیبریدی سازمان سیا که از قضا حقوق بگیر روزنامه اعتماد بوده‌اند نیز بنویسد...

عکس/ روزنامه همشهری هفته گذشته زیر و بم ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی را گزارش کرده است

روزنامه وطن امروز به صورت غیر مستقیم پاسخ درخور توجهی برای الیاس حضرتی داشته و نوشته است:

حالا که دیگر روزها از پایان اغتشاشات در ایران می‌گذرد و اوباش آشوب‌طلبی که مرتکب جنایت شده و بهترین فرزندان این کشور را به جرم دفاع از امنیت جامعه به شهادت رساندند، سیر محاکمه‌شان را طی می‌کنند و مجازات می‌شوند، حامیان آشوب نیز پروژه‌ انسان‌سازی(!) از این جنایتکاران را در دستور کار قرار داده‌اند. از جمله نتانیاهو که از قاتلان حمایت کرد!

نکته طلایی گزارش روزنامه وطن امروز این چند جمله است:

البته نتانیاهو و امثال او که دشمنان قسم‌خورده مردم ایران هستند، در حمایت از آشوب و اغتشاش تنها نیستند. اگر اسرائیل و غربی‌ها رهبران و گردانندگان اصلی آشوب و ناامنی در ایران باشند، اصلاح‌طلبان پیاده‌نظام آنها در داخل کشور به شمار می‌روند. در طول چند ماه گذشته کسی به یاد ندارد جریان اصلاحات و رسانه‌های وابسته به این جریان سخنی در محکومیت اغتشاش، ترور و شهادت مدافعان امنیت گفته و نوشته باشند. به این لیست باید حضور جاسوسان و افراد وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در روزنامه‌های وابسته به اصلاح‌طلبان را نیز اضافه کرد که شاهد مثالش دستگیری چند خبرنگار اصلاح‌طلب از سوی نهادهای امنیتی است. هم‌صدایی اصلاح‌طلبان با نتانیاهو در دفاع از اوباش آشوب‌طلب بار دیگر این گزاره را تایید می‌کند که این جریان نقش پیاده‌نظام اسرائیل و غربی‌ها را در ایران دارد و از همین رو می‌توان گفت در ماجرای اغتشاشات اخیر اصلاح‌طلبان به عقد نتانیاهو و اسرائیل درآمده‌اند.

تئوریزه کردن قتل خیابانی توسط چپ‌های ستادی!

محسن رهامی، روحانی و حقوق‌خوانده اصلاح‌طلب، مجوز قتل و ضرب و جرح افراد به دست افراد معترض و تظاهرکنندگان را صادر کرد و گفت برخی اعمال که در شرایط عادی جایز نیستند، ممکن است در زمان اعتراضات و تظاهرات جایز باشد. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان از مرحله دفاع تلویحی از ایجاد آشوب و انجام خشونت‌های فیزیکی گذشته‌اند و به تئوریزه کردن رسمی خشونت به نفع براندازان رسیده‌اند.

روزنامه جوان به این خبر در ستون اخبار ویژه خود واکنش نشان داده و می‌نویسد:

رهامی می‌گوید قتل افراد در تظاهرات فقط حق‌الناس است و حکومت حق ورود ندارد؛ در حالی که وقتی تظاهر کننده، نیروی حکومتی را به قتل می‌رساند یا مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد، نمی‌شود به حکومت گفت تو دخالت نکن و موضوع فقط حق‌الناس است! نیروی فراجا یا سپاه یا بسیج، نیروی حافظ امنیت و مأمور است، نمی‌شود نسبت به تعرض به او بی تفاوت بود. این یک اصل حقوقی در همه جای دنیاست و محسن رهامی بعید است نداند و غافل باشد. کجای دنیا تعرض به جسم و جان مأمور تأمین امنیت بی مجازات است!؟ اغتشاش و قتل در خیابان، مسئله شخصی و برخورد با اشخاص نیست که قاتل احتمالی فقط حق‌الناس گردنش باشد.

جوان در ادامه نوشته است:

تئوریزه کردن خشونت خطر بزرگی است و همان مسیر سوریه‌سازی ایران است. اگر آن جوان فریب خورده است و تحت تأثیر جو سلبریتی‌های خارج نشین و رسانه‌های فارسی زبان غربی قرار گرفته، امثال محسن رهامی در آرامش و با صبر و تأنی و تأمل وارد بحث شده و از خشونت و توحش عریان دفاع می‌کنند. باید دید سخنان رهامی با چه موجی از محکومیت از سوی رسانه‌ها روبه‌رو می‌شود. آیا آنهایی که به کوچک‌ترین اشتباه ائمه جمعه و حامیان و منصوبان نظام ایراد می‌گیرند، اینجا هم موضع خواهند گرفت؟
جالب آنکه همین اصلاح‌طلبان که در برابر جانی و قاتل اینگونه لطیف می‌شوند، اگر یک نفر از مردم در سخنرانی‌شان علیه آنها شعار دهد، او را نیروی خودسر و لباس شخصی دانسته و چنان جنجال راه می‌اندازند که همه جهان به تماشای هیاهویشان برخیزند!

پرواز رفت و برگشت!

پرواز همای در مجموعه آلبوم و اجرای زنده «آرش تا سرباز» در کنار هنرمندان دیگری قرار گرفت، مثل بسیاری از هنرمندان برای فعالیتش قراردادی نوشت و وجهی گرفت. تا اینجای کار همه‌چیز سر جای خودش قرار دارد و هیچ‌چیزی خلاف روال عادی نیست، اما تغییر قصه از آنجا آغاز می‌شود که همای در یک پست اینستاگرامی برای اغتشاشات آواز می‌خواند!

این رفت و برگشت عجیب سوژه سرمقاله روزنامه همشهری است، در بخشی از این یادداشت آمده است:

قصه از آنجا آغاز می‌شود که دیکتاتوری شکلاتی روی جدیدی از خود نشان داده و همای را آماج حملات تند و تیز و فحاشی قرار می‌دهد؛ هرچند که برای اهل رسانه این بخش از ماجرا هم چندان غیرقابل پیش‌بینی نبود. وقتی به مهمان‌نوازی یک فروشنده کردستانی رحم نمی‌کنند، وقتی به بازیکنی که در جام‌جهانی برای تیم ملی گل زده رحم نمی‌کنند و وقتی به کارگری کوخ‌نشین رحم نمی‌کنند، چرا باید بزرگداشت بزرگی که در تالار وحدت برگزار شد را برتابند؟
ادامه ماجرا هم البته چندان دور از پیش‌بینی نبود. پرواز همای که کم‌سابقه حرکت رفت و برگشتی در اعلام مواضع نداشته و در اکثر مواقع بیش از آنکه به‌دلیل نقد فنی آثارش سر زبان‌ها بیفتد، بابت صحبت‌های متفاوتش نامش نقل محافل شده، مقابل انتقادات و فحاشی‌ها تاب نیاورد و این بار هم مسیر رفته را برگشت و اعلام کرد: غافلگیر شدم! روزگار به هر نحوی می‌گذرد، اما هنرمندان باید بدانند که این مدل رفتارها برای آنها در حکم خودکشی است. با این رفتارها نه در طیف گسترده مردم دوستدار انقلاب جایی برای آنها وجود خواهد داشت و نه کسی اینگونه رنگ عوض کردن و ابراز ندامت و پرواز برگشت آنها را باور می‌کند. بهتر است اگر توانایی انتخاب جهت‌گیری مناسب را ندارند دست‌کم سکوت کنند.

برچسب‌ها