کد خبر 1458111
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۹

بررسی یادداشت های اخیر عباس عبدی نشان می دهد او در تحلیل های خود ابایی از دروغ پردازی و نقدهای غلط برای تخریب نظام جمهوری اسلامی و دولت ندارد.

به گزارش مشرق، تحلیل درست، نقد و مطالبه، حیات سیاسی و اجتماعی یک تحلیلگر را رقم می‌زند. اما می توان هر نوشته ای را تحلیل یا نقد دانست؟ پایه هر نوشتار، اطلاعات است. زمانی که اطلاعات اولیه یک نقد غلط باشد هر تحلیل و روایتی که سوار بر آن شود نیز غلط خواهد بود. یا زمانی که یک یادداشت صرفا بر اساس تسویه حساب سیاسی نوشته شود خیانتی است که به ملت ایران روا داشته می شود و انگیزه ای جز قدرت طلبی ندارد.

عباس عبدی در روزهای اخیر یکی از افرادی است که با سابقه امنیتی و مرموز که حتی اتهامات جاسوسی و ... هم در پرونده اش دیده می شود، یادداشت نویسی و توییت زنی جریان خاص سیاسی را بر عهده گرفته است. او ابایی در دروغ گویی و ارائه تحلیل های مشوش ندارد و تلاش می کند خط رسانه ای مانند شبکه هایی مانند اینترنشنال سعودی را در داخل کشور ادامه دهد.

آخرین یادداشت های عباس عبدی، که مورد توجه رسانه های اصلاح طلب است را مرور کنید:

مرغ همسایه غاز است

عبدی در یادداشت امروز خود در روزنامه اعتماد به نشست زنان تاثیر گذار تاخته است. شروع یادداشت عبدی با یک دروغ بزرگ است. یادداشت او بر پایه یک انگاره است که تا پایان مطلب نیز همین نگاه تداوم پیدا می کند. او در ابتدای یادداشت می نویسد: « ... همه اینها در شرایطی است که جریان اعتراضی اخیر با شعار «زن، زندگی، آزادی» حتی در سطح جهانی بازتاب یافته و این نشست شاید یا بهتر است بگوییم که قطعا واکنشی است در برابر این جریان که داخل و خارج را تحت تاثیر خود قرار داده است.»

انسیه خزعلی معاون زنان رئیس جمهور نیز در مصاحبه ای با روزنامه ایران شرح داده است که برنامه ریزی برای این نشست از سال قبل آغاز شده بود و هیچ ربطی به اغتشاشات اخیر ندارد. جدای از این مصاحبه، هر سیاستمداری می داند که دعوت از مهمانانی در این سطح و هماهنگی چنین نشستی در سه چهار ماه امکان پذیر نیست. عبدی هم قطعا این را می داند و می فهمد. اما چرا دروغ می گوید؟

عبدی در ادامه همین خط را ادامه می دهد و می نویسد این اقدام واکنشی «نوعی نمک پاشیدن بر زخم است».

عبدی در ادامه از افرادی که در داخل کشور از اغتشاشات حمایت کردند و جرائمی را مرتکب شدند حمایت می کند و با یک رویکرد احساسی می نویسد: « من هنوز باور نمیکنم که چرا باید خانم الهه محمدی یا بسیاری دیگر از زنان پیش و پس از این جریان اعتراضی همچنان در زندان باشند؟»

این همان خطی است که اینترنشنال تلاش می کند در ذهن ایرانی ها تثبیت کند: یعنی ظلم و بی اعتنایی جمهوری اسلامی ایران به زنان! جالب تر آنکه شیوه هم همان شیوه اینترنشنال است یعنی استفاده از ابزار دروغ برای پیشبرد هدف؛ نگاهی ماکیاولیستی که می تواند هر ابزاری را برای هر هدفی مورد استفاده قرار دهد.

رانت عرضه خودرو در بورس به جیب چه فرد یا جریانی می رود؟

یادداشت های عبدی حوزه خاصی ندارد. از سیاست تا اقتصاد و فرهنگ و زنان و ... می نویسد. یکشنبه همین هفته عبدی در یادداشتی علیه اقدام دولت برای عرضه خودرو در بورس نوشته است. عبدی در بخشی از یادداشت خود می نویسد: « دولتی که از حقوق‌های ناچیز حتی ۷ میلیون تومان مالیات میگیرد و فقیرترین افراد نیز هنگام خرید باید ۹ درصد مالیات ارزش افزوده دهند، خودرو را بدون هیچ دلیلی به کسانی می فروشد که حتی اگر برای مصرف شخصی هم باشد، دلیلی ندارد که ارزان‌تر از بازار بخرند، چون در همان لحظه ارزش واقعی آنها در بازار ۱۸۵ میلیون تومان بیشتر است. این حد از گشاده‌دستی در توزیع رانت میان عده‌ای اندک، از کجا سرچشمه می گیرد؟ از منافع گروهی اندک است یا نابخردی محض؟»

معلوم نیست آقای عبدی با چه دستگاه محاسباتی فروش خودرو در لاتاری را که دست پخت هم مسلکان خود است را توزیع رانت نمی داند ولی فروش خودرو در بورس را به عنوان گشاده دستی دولت معرفی می کند. جدای از اینکه دولت معتقد است این عرضه در کوتاه مدت مانع سفته بازی است و در بلند مدت باید به دنبال متعادل سازی عرضه و تقاضا از طریق مدیریت خودروسازان و واردات خودرو بود اما نقد این رویکرد از سوی جریانی که خود را داعیه دار بازار آزاد می داند از عجایب روزگار است.

سوال مهمی که آقای عبدی باید جواب دهد این است که نسبت رویکرد اقتصادی جریان مطبوعشان با قیمت گذاری دستوری چیست؟ معلوم است که یا ژست های بازار آزاد امثال ایشان نمایشی است و یا چنین یادداشتی هایی برای انتقام گیری سیاسی و احتمالا حمایت از رانت های سفته بازی فعلی است!

معبر سیاست داخلی

عبدی شنبه همین هفته یادداشتی درباره مصوبه پارلمان اروپا و احتمال تحریم سپاه نوشت. عبدی به سبک همیشگی خود نوک پیکان توپخانه خود را به داخل چرخانده است و جمهوری اسلامی ایران را مقصر اصلی احتمال تحریم سپاه معرفی کرده است. خلاصه یادداشت این است: چون اصلاح طلبان را جمهوری اسلامی حذف کرد سپاه تحریم می شود!

البته عبدی می داند چگونه باید این گذاره را توجیه پذیر کند. او در یادداشت خود با ظرافت از دلایل بین المللی عبور می کند و می گوید: «معتقدم که نسخه‌پیچی برای سیاست خارجی بدون توجه به سیاست داخلی و ضرورت اصلاحات عمیق سیاسی نتیجه‌بخش نیست» و عبور از سیاست خارجی رقم میخورد!

در ادامه تحلیل می کند چون در انتخابات گذشته مشارکت کم شد دشمن به طمع افتاد و علت این مشارکت کم حذف اصلاح طلبان بود. اینکه مشارکت پایین در انتخابات می تواند سبب طمع دشمن بشود نیز تا حدودی درست است اما عبدی علت آن را نه عملکرد ضعیف دولت مورد حمایتشان و نه تحریم انتخابات و ایجاد فشار روانی در جامعه توسط اصلاح طلبان و ... بلکه آنچه که آن را «حذف» می خواند معرفی میکند.

البته این گروگان گیری های سیاسی از سوی جریان اصلاحات سابقه طویلی در سپهر سیاسی کشور دارد. در همین اغتشاشات اخیر زمانی که کرباسچی بعد از مدتها توسط شبکه خبر برای مناظره با عبدالله گنجی دعوت شد نیز پایه اظهارات کرباسچی همین مسئله بود. کرباسچی هم مانند عبدی معتقد بود چون اصلاح طلبان حذف شدند پس اغتشاش شد!

از نظر اصلاح طلبان زمانی که مردم به آنها رای نمی دهند جمهوری اسلامی ایران آنها را حذف کرده است. از نظر این جریان عملکرد جریان اصلاحات هیچ اهمیتی ندارد و مهم این است که دوستان آقای عبدی در راس امور باشند.

در نهایت اینکه آقای عبدی خوب است این سوال را پاسخ بدهد که چرا اروپا از تحریم سپاه منصرف شد؟ آیا از شنبه تا دوشنبه اصلاح طلبان به قدرت برگشتند که اروپا از تحریم سپاه عقب نشینی کرد؟

چرا یادداشت های اصلاح طلبان از جمله عباس عبدی مشکوک است؟

تحلیل سیاسی یعنی فهم رابطه مفاهیم و پدیده ها. مشکل زمانی اتفاق می افتد که یک تحلیلگر نتواند رابطه پدیده ها یا حداقل وزن علت پدیده ها را به درستی تشخیص دهد. اما فاجعه زمانی اتفاق می افتد که یک تحلیلگر معتقد باشد می تواند هر علتی را به هر پدیده ای نسبت دهد. بخشی از اصلاح طلبان دچار مشکل اول هستند و بخشی نیز دچار فاجعه بعدی. علت این فاجعه نه یک رخداد تصادفی بلکه ناشی از اعتقاد قلبی این جریان به آموزه های پست مدرنی و نظریات جدید زبان شناختی است.

برخی چهره های سیاسی اصلاح طلب معتقدند زبان حقیقت را می سازد. اساسا حقیقت، واقعیت ندارد و می توان آن را بر اساس یک بازنمایی تعریف کرد. همین نظریات جدید و تصور بازنمایی از واقعیت ها سبب شده است اصلاحات دچار یک توهم مزمن شود و تحلیلگران این جریان تحلیل هایی ارائه دهند که بیشتر بوی نفع خواهی بدهد تا ارائه تصویری دقیق از آنچه که رقم خورده است.

منبع: فارس