کد خبر 1467839
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱

۲۴ فوریه سرآغاز جنگ در اوکراین است که فقط منازعه و اختلاف دو کشور نیست. ماهیت آن بسیار بزرگ‌تر از تفسیرهای تقلیل گرا یا منحرف‌کننده و وارونه است

به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: ۲۴ فوریه سرآغاز جنگ در اوکراین است که فقط منازعه و اختلاف دو کشور نیست. ماهیت آن بسیار بزرگ‌تر از تفسیرهای تقلیل گرا یا منحرف‌کننده و وارونه است فوریه سرآغاز جنگ در اوکراین است که فقط منازعه و اختلاف دو کشور نیست. ماهیت آن بسیار بزرگ‌تر از تفسیرهای تقلیل گرا یا منحرف‌کننده و وارونه است. درواقع تلاشی دوباره پس از سال ۲۰۰۰ است که امریکا برای تثبیت نظم بین‌المللی یکجانبه امریکایی و رویه‌سازی تحمیل اراده بر جهان، با نام مبارزه با تروریسم خودساخته آغاز کرد. با این تفاوت که شرایط امروز امریکا و غرب و معادلات قدرت در جهان، بسیار متفاوت از شرایط سال ۲۰۰۰ است. زمان و بسیاری از مؤلفه‌های مؤثر درقدرت برای تحقق اهداف مورد نیاز در نظام جهانی، برای امریکا، در مسیر زیان و خسارت هستند و بسیاری از اقدامات عجولانه و غیرعادی و تکیه بر مدل‌های خارج از عرف و قوانین بین‌المللی امریکا و غرب ناشی از همین تنگناها و این فرض است که اگر زمان از دست برود، دیگر نمی‌توانند پازل قدرت و سیطره خود را حفظ یا گسترش دهند. آنقدر شرایط برای امریکا و غرب اضطراری است که یک دلقک را رئیس‌جمهور اوکراین می‌کنند یا لمپن‌ها و هرزه‌ها و دلقک‌ها و ورشکسته‌ها و ترویست‌ها را لشکر براندازی در ایران قرار می‌دهند.

در این رفتار، رئالیسم غربی با ماکیاولیسم همراه شده و نتیجه اهمیت دارد. تنگناها و کمبودهای ابزاری و قدرت امریکا و غرب را رسانه‌ها باید جبران کنند و لذا جنگ ترکیبی، عمدتاً رسانه‌محور است. اقتصاد امریکا و اروپا، با یک‌سال جنگ در اوکراین ویران شده و شاخص‌های اقتصادی فریاد می‌زند که بحران و سراشیب بحران بیشتر گریبان آن‌ها را گرفته است، ولی رسانه‌ها، اقتصاد روسیه را از هم پاشیده تصویر می‌کنند. این درحالی است که اقتصاد روسیه شاداب است و ارزش روبل روسی بهتر از اوضاع قبل از جنگ است و گاز اروپا، با مقدار بیشتری به چین صادر شده و مبادلات تجاری با چین از ۲۰۰ میلیارد دلار فراتر رفته و کارخانجات تسلیحات‌سازی روسیه چهار شیفت مشغول کار هستند و یک مدیریت متمرکز و استوار، شرایط جنگی را هدایت می‌کند و برخلاف تجربه ما در جنگ اقتصادی که دموکراسی، همه چیز را متوقف دیدگاه‌های متفاوت و گاه مشکوک نموده، روند حیات اقتصادی در روسیه جاری است.

امریکا و غرب روز به روز نقش اصلی خود را در جنگ اوکراین نشان داده و برجسته کردند و پس از یک سال از آغاز جنگ امروز نیروهای ناتو، انگلیس، امریکا و لهستان و فرانسه و سلاح‌های آنان تا مرز تحویل تانک و هواپیما به اوکراین هم به پیش رفته و فرماندهی ستاد و قرارگاه‌های جنگ و حتی برخی رده و رسته‌های نظامی را غیر اوکراینی‌ها در دست دارند. روسیه در یک‌سال گذشته از تلاش‌های سیاسی استقبال کرد و گاه نیز پیشرفت‌هایی شکل گرفت، ولی در عمل، هدف امریکا و انگلیس و ناتو، صلح و ثبات و آتش‌بس نبود، بلکه یکسره‌سازی در روند شکل‌گیری نظام جدید جهانی را دنبال می‌کردند و مسیر مشارکت مالی و تسلیحاتی و حتی نیروی نظامی آن در جنگ، نشان داد این جنگ، یک جنگ غربی با روسیه است و برای نابودی و ویرانی یا تجزیه روسیه، عزم نهایی دارند و به تعبیر دیگر، پیروزی روسیه را در اوکراین برای فرجام سیطره و قدرت و هژمون خود با زیان‌های راهبردی ارزیابی می‌کنند و لذا به هر قیمتی باید روسیه شکست بخورد.

سخنرانی چندروز قبل پوتین، نشان داد که عزم روسیه هم برای حفظ و دفاع از منافع و امنیت ملی و سرزمینی خود، جزم است. برداشت و تحلیل این است که روسیه از یک راهبرد دفاعی، به راهبردی دفاعی – هجومی و بازدارنده، ارتقا یافته و ماه‌های پیش رو در سال جدید و تا پایان سال، باید شاهد رخدادهای ویژه‌ای باشیم. این رویکرد در دو سوی جنگ می‌تواند نتایج و پیامدهای مهم و جدی به جای بگذارد و شاید به همین دلیل چینی‌ها طرح میانجیگری خود را فعال کرده‌اند.

شاخص و پارامترهای نظامی، تسلیحاتی، مالی و اقتصادی و چشم‌اندازهای کوتاه و میان‌مدت در اقتصاد و صحنه جنگ، نشان می‌دهد آستانه تحمل امریکا و غرب و انگلیس، به نقطه پایان نزدیک می‌شود و لذا در یک سال گذشته، همواره از اثرگذاری ایران و چین و مداخله آنان در جنگ ابراز نگرانی یا هیاهو از خود نشان داده‌اند. در ارزیابی و پژوهش‌های دیگر هم در غرب همواره از مثلث ائتلافی روسیه، ایران و چین در نظام جهانی جدید یاد کرده‌اند که امری واقعی است. این به‌خوبی نشان می‌دهد که قلم‌به‌مزدهای داخلی چرا در سمفونی رسانه‌ای و توهمی امریکا و انگلیس و غرب، ایران را از ارتباط و همکاری قانونی با روسیه در عرصه‌های اقتصادی و مالی و بانکی منع می‌کنند و می‌ترسانند. مسئله کاملاً روشن است که سرنوشت جنگ در اوکراین و پیامد و نتایج رفتارهای ائتلافی در مقابل گردنکشی امریکا و غرب، بر بسیاری از حوزه‌ها و پرونده‌ها و جایگاه بازیگران و راهبردهای آنان اثر می‌گذارد که یکی از آنها، به تاریخ سپرده شدن برجام و اوباش‌های تروریست و هرزه و حکمرانی سیاه امریکا در یکصدسال گذشته خواهد بود.

برچسب‌ها