به گزارش مشرق، جنگ روسیه و اوکراین درحالی وارد یک سالگی خود شده است که شاهد تحولات، کنش و واکنش های جدی از سوی بازیگران غرب از یک سو و روسیه از سوی دیگر هستیم. بازیگران غربی با محوریت آمریکا تلاش دارند با اتخاذ آرایش جدید و اقدامات ایذائی و روانی، فضای سیاسی و میدانی را به نفع خود تغییر دهد. درچند هفته گذشته همزمان با ارسال سیل کمک های تسلیحاتی به اوکراین شاهد سفر چهره های اروپایی و آمریکایی و صهیونیستی به این کشور بودیم. کارشناسان مطالعات بین الملل و نظامی در تحلیل وضعیت جدید و روند بحران، دو فرضیه متفاوت از دو زاویه مختلف درچند ماه آینده را مطرح می کنند. عده ای براین عقیده هستند که به دلیل فرسایشی شدن جنگ و تشدید پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن برای غرب و جهان، غربی ها تلاش دارند با به دست گرفتن ابتکارعمل و دست یابی به موضع برتر بحران را از طریق دیپلماسی و مذاکره مدیریت کنند؛ درمقابل عده ای براین فرضیه تاکید دارندکه رفتارهای دیپلماتیک، نظامی و استقرار انواع تسلیحات سنگین از سوی غربی ها در اوکراین مؤید این امر است که کشورهای غربی با توجه به ناتوانی روسیه در دستیابی به اهداف راهبردی خود درکوتاه مدت، تلاش دارند با باز تعریف آرایش جنگی، بازتولید توان نظامی اوکراین، وضعیت میدانی را به نفع ناتو و غرب تغییر دهند و شکست درمیدان نظامی را به مسکوتحمیل کنند. با وجود اینکه هر یک از این کارشناسان برای اثبات فرضیه مورد نظرخود شواهد و قرائن را ارائه می کنند اما برای دستیابی به مقاصد و اهداف بازیگران اصلی و پیرامونی این «نبرد راهبردی» نیاز به تامل و دقت نظر وتحلیل عمیق تر وضعیت میدانی است.
تحلیل رخداد
مورگنتا براین باور است آن چه که کشورها در بحرانها و رقابتها به دنبال آن هستند، تعادل یا توازن قوا نیست، بلکه برتری قدرت است. واقعگرایان کلاسیک نیز براین عقیده اندکه کشورها درطراحی و تعریف، اهدافشان به دنبال تاثیر بر نظام بینالملل هستند. بر این اساس هدف کشورها در نظام بینالملل تأثیر گذاری اراده و رفتار دیگران است، تا آنها را درراستای اهداف و منافع راهبردی خود همسو سازند. براین اساس میتوان کشورهای تأثیرگذار در نظام بین الملل در شرایط ثبات و بحران را در سه سطح؛ ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقه ای تقسیم بندی کرد. که درقالب نظریه سیستمی قابل توجیه است. نظریه ای که بعد از فروپاشی نظام دو قطبی جایگاه ویژه ای در تحلیل رفتار بازیگران در عرصه روابط بین الملل پیداکرد.
نظریه سیستم منطقهای، منطقه را همچون الگوهای روابط یا کنش و واکنشها درون یک عرصه جغرافیایی تفسیرمی کند که میزانی خاص از قاعدهمندی را به نمایش میگذارد، به حدی که دگرگونی در یک نقطه از سیستم، بر نقاط دیگر نیز تأثیرگذار خواهد بود. بر اساس این نظریه بازیگران نقش آفرین در مساله اوکراین را می توان درسه بخش کشورهای مرکزی، پیرامونی و مداخله گر تقسیم کرد. روسیه و اوکراین که درکانون بحران قراردارند، به صورت مستقیم درگیرجنگ هستند، بخش مرکزی جنگ محسوب می شوند، کشورهای ترکیه ایران، بلاروس، سوئد و فنلاند بخش پیرامونی میدان نبرد به حساب می آیند و کشورهای غرب، سازمان ناتو و آمریکا بازیگران مداخله گر دربحران شناخته می شوند. برای دستیابی به یک تحلیل روشن از وضعیت بحران و تغییر و تحولات پیرامون آن با تاکید برنقش بازیگران مداخله گر به نقش آفرینی کشورها درهرسه بخش اشاره می شود.
رفتار شناسی بازیگران مداخله گر
الف- تحرکات دیپلماتیک
۱. نشست وزرای دفاع کشورهای عضو ناتو در بروکسل و تاکید بر ضرورت تامین سریع تجهیزات و مهمات مورد نیاز ارتش اوکراین؛
۱-۱- دبیرکل ناتو، «حمله روسیه به اوکراین، بزرگترین بحران امنیتی در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است
۱-۲- اعضای ائتلاف تا هر زمان که لازم باشد از اوکراین حمایت خواهند کرد.
۱-۳- تامین تجهیزات، حتی انتقال احتمالی جنگنده به اوکراین؛
۱-۴- حمایتهای ما ازاوکراین «ناتو» را به یک طرف درگیری تبدیل نخواهد کرد.
۱-۵- ضرورت برنامه ریزی اعضای ناتو ومتحدان «ناتو» روی تقویت توان دفاعی-نظامی؛ زیرا همه در «دنیای خطرناکتر زندگی میکنند، جایی که رفتار تهاجمی روسیه، تهدیدات دائمی تروریسم و چالشهای ناشی از چین وجود دارد. متعهدشدن اعضاء به افزایش هزینههای دفاعی؛
۱-۶- درکنار ادامه کمک به اوکراین، تقویت قابلیتهای دفاعی پیمان آتلانتیک شمالی و ورود فنلاند و سوئد به این بلوک باید دردستورکارقرارگیرد؛
۱-۷- رئیس پنتاگون نیزدر یک کنفرانس مطبوعاتی در مقر ناتودرموضع مشابهی تاکید کرد؛ اتحاد آتلانتیک شمالی خود را وارد درگیری نظامی با روسیه نخواهد کرد، ولی تا زمانی که لازم باشد از اوکراین حمایت خواهد کرد. ما [به درگیری نظامی در اوکراین] کشیده نخواهیم شد. او تاکید کرد: ما مصمم هستیم که تا هر زمان که طول بکشد و لازم باشد، از اوکراین حمایت کنیم.
۱-۸- سفررئیس جمهور و وزیرامورخارجه آمریکا به اوکراین: بلینکن؛ ایالات متحده آماده کمک به اوکراین برای تحقق این هدف بلندمدت است.
۱-۹- سفر وزیرامورخارجه رژیم صهیونیستی به اوکراین و بازگشایی سفارت این رژیم در کیف؛
۲- تحرکات اقتصادی
** اعمال تحریم های هوشمند فراگیر علیه روسیه و برنامه ریزی برای اعمال تحریم های جدید؛
** تلاش برای اخراج روسیه از سازمان تجارت جهانی؛ عدم تمایل روسیه برای خروج از این سازمان
** تصویب برای کمک ۹.۹ میلیارد دلاری به کییف ازسوی آمریکا
ب- رفتارروسی
تهدید حمله به زیرساختارهای فضایی که تامین اهداف نظامی ارتش اوکراین باشد؛ روسیه با موضوعیت نظامی سازی فضا به عنوان یکی از مشکلات حاد امنیت بینالمللی می نگرد که فراتر از استفاده بی ضرر از تجهیزات و فناوری های فضایی در مدار زمین است؛ و آغاز یک روند بسیار خطرناک است.
۱-تهدید به اقدام مقابله به مثل دربرابر روسیه، مصادره داراییها مسکواز سوی اتحادیه اروپا؛
۲-درخواست نشست شورای امنیت برای بررسی خرابکاری درخط انتقال انرژی «نورد استریم» به اروپا؛
۳- مخالفت باخروج روسیه از سازمان تجارت جهانی وعدم تمایل به آن؛
۴-اعلام نگرانی از طرحهای سری آمریکا در اوکراین و ضروری دانستن مقابله با آن؛
۵-جهان با تغییرات بنیادین مواجه است، باید از تهدید نئونازیها در اوکراین خلاص بشویم؛
۶-قدم بعدی ناتو پس از دونباس حمله به شبه جزیره کریمه است ما از تمامیت ارضی خود دفاع می کنیم؛
۷-غرب از اوکراین به عنوان نوک پیکان علیه روسیه استفاده می کند و قصد دارد یک درگیری محلی را به رویارویی جهانی مبدل کند. ما به شکل مناسبی با تلاش برای تبدیل این درگیری به یک رویارویی جهانی مقابله خواهیم کرد؛
۸-غرب به دنبال ایجاد بی ثباتی در روسیه، تجزیه این کشور بعد از تحمیل شکست راهبردی به ما درمیدان نظامی است. اما شکست دادن روسیه در میدان نبرد غیرممکن است؛
۹-آنها تلاش دارند بعد از واردکردن یک شکست استراتژیک به روسیه؛ قصد بازرسی از تاسیسات نظامی دارند؛
۱۰- اجرای اهداف عملیات نظامی ویژه در اوکراین گام به گام، پیوسته و با دقت انجام خواهد شد.
۱۱- هشدار به اسرائیل در باره داده سامانه رهگیری به اوکراین، (کاخ کرملین در نیمه تیر ماه دستور تعلیق فعالیت آژانس یهود در مسکو را صادر کرد).
۱۲-راهبرد پوتین تحمیل هزینه به غرب و بازی با زمان به منظور تثبیت موقعیت خود دراستانها «دونتسک و لوهانسک» از یکسو تشدید مشقتهای اقتصادی در کشورهای اروپایی با هدف ایجاد شکاف دراجماع نظامی و سیاسی آنهاست؛
ج- اوکراین
۱. حمایت ناتو ومتحدان آن از طرح صلح زلنسکی مبنی بر خروج نیروهای روسیه از مناطق اشغالی، عقب نشینی روسیه از همه اراضی اوکراین ازجمله کریمه؛
۲. تاکید برحفظ تمامیت ارضی اوکراین و محکوم کردن روسیه به عنوان کشور متجاوز؛
۳. تعهد به تجهیز اوکراین به سامانه های موشکی، رهگیری، و سلاح های سنگین و هوایی وتجهیزات دفاعی نجات بخش؛
۴. پذیرش آوارگان اوکراینی، میزبانی از صدها نظامی و غیرنظامی آسیب دیده اوکراینی درجنگ؛
راهبرد غرب درجنگ اوکراین
اتفاق نظر امریکا و اروپا ازاحساس تهدید از جانب روسیه و تاکید بر تضعیف میدانی روسیه؛
تحمیل جنگ هیبریدی علیه روسیه به منظور ایجاد بی ثباتی داخلی دراین کشور و وادار کردن مسکو به پذیرش خواسته های غرب؛ بهره گیری از جنگ در اوکراین برای مهندسی «تغییر رژیم در روسیه تلاش غرب برای تضعیف موقعیت پوتین و حزبش، تغییر رژیم در روسیه؛
تحمیل هزینه و تضعیف اقتصاد سیاسی روسیه و ایجاد بی ثباتی اقتصادی در این کشور؛
تجهیز همه جانبه اوکراین برای تحمیل شکست راهبرد برروسیه و فراهم سازی زمینه عضویت اوکراین، فنلاند و سوئد درناتو، وتحقق راهبرد گسترش ناتو به شرق؛ تأمین سلاح، آموزش و سلاح برای اوکراین و اعمال تحریمهای گسترده علیه روسیه.
سناریو های محتمل
۱. ورود مستقیم ناتو به جنگ با روسیه: این سناریو با توجه به شواهد و قرائن بعید به نظر می رسد؛ غرب به این نتیجه رسیده است که می تواند با تجهیز اوکراین به نتایج راهبردی تاریخی خود در منطقه دست یابید. از این رو به رغم تهدیدات و رفتارهای نمایشی بعید است تصمیم به ورود مستقیم به جنگ بگیرد البته این به معنای عدم استقرار نیروهای این سازمان به بهانه جنگ اوکراین نیست. ناتو شرایط فعلی را یک فرصت تاریخی برای استقرار نیروهای خود درمرز مشترک با روسیه می داند و همچنین از این فرصت برای پذیرش اعضای جدی استفاده خواهد کرد؛
۲. تصمیم روسیه به خروج یک طرفه از جنگ: این سناریو نیز به دلیل پیامدهای سنگین سیاسی و امنیتی راهبردی برای روسیه بسیار بعید به نظر می رسد. حتی اگر جنگ طولانی شود و فشار غرب به غایت خود برسد بعید است روسیه مانند الگوی تاریخی جنگ شوروی در افغانستان، به طور یکجانبه تصمیم بگیرد از این جنگ خارج شود؛
۳. تصمیم طرفین برای پایان دادن جنگ ازطریق مذاکره: با وجود اینکه هردوکشور رفتار سیاسی و دیپلماتیک اوکراین و مطالبات زیاده خواهان آن چشم انداز روشنی برای مذاکرات نمی توان متصور بود اما در فضای کنش و واکنش های تیز و تند کشورهای اروپایی و آمریکا ور روسیه سیگنالی تبادل شده از تمایل کشورهای مداخله گر، پیرامونی و حتی روسیه به عنوان طرف برتر حکایت دارد. از میان سناریو های ذکر شده محتمل ترین سناریو همین سناریو است. با وجود ارائه طرح صلح از سوی چین این احتمال تحقق سناریو مذاکره قوی تر به نظر می رسد. اگر چه در نهایت سرنوشت جنگ در میز مذاکره تعیین خواهد شد اما با توجه به وضعیت روانی حاکم بر روابط غرب و اوکراین و ناتو از یک سو و روسیه از سوی دیگر آغاز و انجام مذاکرات و چگونگی آن نیز مساله مهم است. ؛
موقعیت روسیه در جنگ و فضای بین المللی، تابع متغیرها، پیشران ها و عدم قطعیت های زیادی است که نمی توان به راحتی پیش بینی کرد. در کوتاه مدت موقعیت پوتین همچنان موقعیت باثباتی است و از حمایت داخلی برخوردار خواهد بود ولی در میان مدت هیچ تصویری از تغییر این روند وجود ندارد.
سناریوی هستهای
ممکن است پوتین از تسلیحات هستهای در سه حالت استفاده کند.
اول؛ اگر آمریکا و متحدانش در ناتو وارد جنگ شوند. این مسئله نه تنها به طور قابل توجهی موازنه نظامی به نفع روسیه تغییر میدهد به این معنی است که روسیه در آستانه جنگ ابرقدرتهایی قرارگرفته است که به راحتی میتواند به قلمروش سرایت کند. احساس تهدید موجودیتی، بقای روسیه و رهبران آن؛
دوم؛ تغییراوضاع میدانی به نفع اوکراین با حمایتهای غرب؛ اوکراین به تنهایی و بدون دخالت مستقیم آمریکا، جریان را در میدان نبرد تغییر میدهد. اگر نیروهای اوکراینی آماده شکست دادن ارتش روسیه و بازپسگیری سرزمینهای ازدسترفته کشورشان بودند، تردیدی وجود ندارد که مسکو میتواند چنین وضعیتی را به عنوان یک تهدید وجودی تلقی کند که مستلزم پاسخ هستهای است. برخلاف سناریوی اول، مسکو از تسلیحات هستهای نه در چارچوب جنگ با ایالات متحده، بلکه علیه اوکراین استفاده میکند. از آنجایی که کییف تسلیحات هستهای ندارد و واشنگتن هیچ علاقهای به آغاز جنگ هستهای نخواهد داشت، مسکو این کار را با اندک ترسی نسبت به تلافیجویی هستهای انجام میدهد. عدم وجود یک تهدید تلافی جویانه واضح، فکر کردن به استفاده از گزینه هستهای را برای پوتین آسانتر میکند.
سوم؛ بنبست طولانی درمیدان نبرد: در یک بن بست طولانی درمیدان جنگ که راهحل دیپلماتیک متصورنباشد وشرایط برای مسکو بسیار پرهزینه شود. پوتین از پایان دادن به درگیری با شرایط مطلوب ناامید شود، ممکن است برای پیروزی به دنبال تشدید تنش هستهای باشد. درچنین وضعیتی انتقامجویی هستهای آمریکا بسیار بعید است. در هر دو سناریو، روسیه با هدف تغییر بازی احتمالاً حداقل در ابتدا از سلاحهای هستهای تاکتیکی علیه مجموعه کوچکی از اهداف نظامی استفاده خواهد کرد. تا با ایجاد ترس در غرب، آنها برای پایان دادن به درگیری با شرایط مطلوب مسکو اقدام کنند.
درکنفرانس کپنهاگ آمریکا با هدف تقسیم هزینه های جنگ توانست کشورهای غربی را متعهد به کمک به اوکراین کنند، از این رو ۱.۵ میلیارد یورو به اوکراین کمک نظامی بفرستند؛
ضعف ارتش، قدیمی بودن تسلیحات روسیه و احتمال شکست این کشور در جنگ؛ جنگ های نامتقارن که جنگ اوکراین یک نمونه از آن است، تابع سطوح مختلف نظامی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند. روسیه به پشتوانه اجتماعی که در شرق اوکراین داشت، وارد جنگ شد و این پشتوانه همچنان وجود دارد.
نگاه غرب به سرنوشت جنگ؛
غرب با بیان این ادعا که آسیبپذیری اصلی پوتین در عرصه نظامی است معتقد است با آنکه ارتش روسیه توانسته بر منطقه دونباس در اوکراین مسلط شود، اما این موفقیت در ازای هزینههای سنگین برای روسیه به دست آمده است. هزاران سرباز روسیه جانشان را از دست دادهاند، تجهیزاتش تخریب شدهاند و مهمتر از همه ارتش در جذب نیرو دچار دشوار شده است.
منبع: شانا