به گزارش مشرق، مهدی جهان تیغی فعال رسانه ای طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
خبر توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین، مهمترین خبر سیاسی و منطقهای پایان سال محسوب میشود که به نوعی مهمترین موضوع منطقه ایران در سال 1401 نیز هست.
آنچه از شواهد ماههای گذشته برمیآید این است که این عربستان بوده که از توافق گریزان بوده است. بنابراین یک واقعیت ناگفته مهم این است که عربستان، راضی به توافق شده نه ایران. اینکه عربستان چرا به توافق رضایت داده است، دلایل متعددی دارد ولی مهمترین مسأله در فهم ابعاد توافق اخیر، همین موضوع است که نهایتاً این عربستان بود که به مذاکرات و توافق تن داده است؛ ضمن اینکه کار توافق، برای عربستان سختتر بود، چون باید از فیلتر آمریکا میگذشت یا حداقل یک نیمهاستقلالی از خود نشان میداد.
واکنش اولیه و اعلام رضایت انصارالله یمن و حزبالله لبنان به توافق ایران با عربستان نشان میدهد که ایران نهتنها ملاحظات جبهه مقاومت را در گفتوگوهای خود با جدیت مد نظر داشته بلکه با این توافق برای دوستان خود در محور مقاومت، فرصتهای جدیدی نیز ایجاد کرده است. زینپس دولت سوریه و انصارالله یمن برای تأمین منافع خود فرصتهای جدیدی پیش روی خود میبینند.
ایران در شطرنج منطقهای خود از طریق توافق با عربستان، چند معادله مهم راهبردی را محقق کرده است؛ اول اینکه افسار مهار یک جنگ سرد منطقهای را به دست گرفته و آن را در مسیر دیپلماسی قرار داده است. معادله دوم در نسبت با مذاکرات رفع تحریم است؛ ایران با توافق با عربستان زمینه چانهزنی خود را در احیای مثبت مذاکرات رفع تحریم افزایش داده است. برای درک بیشتر این موضوع کافی است یادآوری شود که پیش از این قرار بود که یکی از گامها یا نتایج بعد از توافق مجدد رفع تحریم، توافقات منطقهای باشد اما اینک ایران بدون احیای برجام، به این مهم دست یافته است؛ ضمن اینکه با این اقدام، عملاً کشورهای غربی را در همان برجام یک (یعنی موضوع هستهای) بیش از پیش محدود کرده است. معادله دوم این است که ایران برای بار دوم با به بازیگرفتن قدرتهای دنیای شرق، محدوده اعمال و اثر قدرتهای غربی را در منطقه راهبردی غرب آسیا محدود کرده است. ایران یک بار پیش از این با همراهسازی روسیه در آوردگاه جهانی سوریه، معادلات غرب را به هم ریخت و این بار با بازیدادن چین در یک توافق منطقهای، آمریکاییها و غربیها را در منطقه غرب آسیا دچار چالش کرده است.
تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی با عربستان، همزمان جریان غربگرای داخلی و اپوزسیون خارجنشین را نیز به انفعال کشانده است. نقطه مشترک این دو جریان این بود که سالهاست این گزاره را تبلیغ میکردند که هر توافق مهمی در منطقه باید از زیرمجموعه قدرت آمریکا بگذرد. اوضاع البته درباره اپوزسیون بیشتر و بدتر از زیر سؤال رفتن منطق سیاسیشان است و آن دست از اپوزسیون که حقوقبگیر و همکار و همراه دولت سعودی محسوب میشوند در این توافق، بیشتر تحقیر شدند و ابزار موقتبودن آنها بیش از پیش نمایان شد.
هیچ توافق بینالمللی، ضمانت صد در صدی ندارد و توافق ایران و عربستان نیز از این موضوع مستثنا نیست و نحوه رفتار عربستان در موضوعات مهم مورد اختلاف با ایران، مدت و میزان اثر توافق را مشخص خواهد کرد. با این وجود، به بازی گرفتن کشور چین بهعنوان قدرت اقتصادی که چشمانداز اقتصادی بزرگی برای خود در حوزه خلیج فارس تعریف کرده، میتواند به عنوان یک عامل تضمینکننده نسبتاً مؤثر باشد. با این وجود تجربه برجام برای ایران نشان داد که جمهوری اسلامی گرچه در بالاترین سطح آمادگی تعامل، گفتوگو و انعطاف قرار دارد ولی در مواجهه با طرف مورد توافق، حتی اگر قدرتی همانند آمریکا هم باشد، منافع و روند توافق را معیار ادامه یا پایان توافق صورتگرفته شده میداند و درباره عربستان نیز همین سیاست با جدیت و چهبسا با ملاحظه بیشتری برقرار خواهد بود.