یک عضو جبهه اصلاحات در ردّ مواضع "چپ‌های تحریمی" تأکید کرد: با عدم مشارکت در انتخابات مطمئنا چیزی حل نخواهد شد.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

عطریانفر: باید در انتخابات ایفای نقش کنیم

محمد عطریانفر، در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه سازندگی (ارگان حزب کارگزاران) درباره وضعیت جبهه اصلاحات و انتخابات پیش رو گفته است: در شرایطی که اصلاحات باید از انسجام تشکیلاتی نیرومندی برخوردار باشد -اما- وقتی دعوتی به عمل می‌آید، اندک افرادی هستند که پاسخ مثبت می‌دهند. حتی آنهایی هم که می‌آیند حضورشان منفعلانه و فاقد روح امیدواری است. از باب برخی ملاحظات و معذوریت‌هاست که دور هم جمع می‌شوند. از لحاظ سازوکارهای درون تشکیلاتی و برنامه‌ریزی اصلاحی دچار آسیب هستیم. واقعیت این است که بخش عمده‌ای از این نگرانی‌ها ناشی از سخت‌گیری حکومت در حق اصلاح‌طلبان است اما بخش نیرومندی از آسیب برمی‌گردد به اینکه رهبران اصلاحات به امر «سیاست‌ورزی» به عنوان یک امر ذاتی زندگی اجتماعی مبادرت نمی‌کنند و در حاشیه مانده‌اند و هیچ‌گاه فکر نکردند در شرایطی که جامعه در حال ادبار است و به سیاسیون پشت کرده با چه برنامه‌ای باید علاقه‌مندان و طرفداران خود را نگه داشت.

او سپس تصریح می کند: سال ۸۴ خدمت حضرت آقای خاتمی تاکید شد که امروز تکلیف شما نسبت به دورانی که در قدرت بودید، بیشتر است و به خاطر پرچم‌داری اصلاحات در این مقطع تاریخی از شما توقعاتی می‌رود. اگر امروز از ناحیه نیروهای داخلی مورد اهتمام و احترام هستید، کمر همت را ببندید و پرچم‌داری اصلاحات را مجدانه به رسمیت بشناسید و در رفت و شد با نیروهای رقیب و حاکمیت به سمت دستاوردهای بیشتر گام بردارید. از آن تاریخ تا به امروز ظرف دو دهه واقعیت این است که اقدام درخور و شایسته‌ای انجام نشده که با همبستگی و تقویت روزآمد، نیروهای درون اصلاحات را به نقطه امیدبخشی برسانیم و روزبه‌روز در اثر بی‌تدبیری دچار ریزش شدیم و این انفعال، بدنه اصلاحات را به خود گرفتار کرده است.

عطریانفر پس از این شرح وضعیت از جبهه اصلاحات و کم کاری رهبران آن؛ اساسی ترین سخن خود در کنایه به پروژه جبهه اصلاحات برای "تحریم انتخابات" را بیان می کند و می گوید:

"اصلاح‌طلبان بزرگ‌تر از آن هستند که بخواهند قدرت آتی‌شان را در رفت و شدهای تاکتیکی با خواسته‌های دم‌ددستی تعریف کنند. باید تصمیم بلندمدت بگیرند. گفتمان اصلاحات متعلق به بدنه نیرومندی از جامعه است. باید روابط‌مان را با مردم و گفتمان و پیام‌مان را از طریق استحکام نهادهای واسط پایدار کنیم و اعتماد متقابل به وجود آوریم و با دست برتر در انتخابات ایفای نقش کنیم. "[1]

*پیش از عطریانفر، حسین مرعشی، دبیر کل حزب کارگزاران نیز مواضع محکمی در رد پروژه تحریم انتخابات اتخاذ کرده بود.

او در بخشی از سخنان خود گفته بود: یعنی چه که سیاست برای‌ ما مهم نیست؟ ما جاخالی بدهیم تا یک اقلیت بیاید بر ما حکومت کنند؟ چه کسی گفته این حرف درست است؟ اگر اکثریت مردم با سیاست قهر کنند؛ مگر سیاست با شما قهر می‌کند؟ مگر سیاست زندگی شما را رها می‌کند؟ [2]

این مواضع معاریف حزب کارگزاران نشان می دهد که برخی جریانات ریشه دار اردوگاه اصلاحات به هیچ وجه قصد همراهی با پروژه شوم تحریم انتخابات را ندارند و جبهه اصلاحات و هسته سخت آن در یک شکست تاریخی، از حیث شیوع دادن کامل تز خود ناتوان خواهد بود.

***

"با عدم مشارکت در انتخابات چیزی حل نمی‌شود"

لزوم دفاع از چپ‌های نجیب در مقابل چپ‌های تحریمی

علی باقری، فعال چپ و از اعضای جبهه اصلاحات در بخشی از گفتگوی اخیر خود با خبرگزاری ایلنا پیرامون ماجرای تحریم انتخابات گفته است:

با عدم مشارکت در انتخابات مطمئنا چیزی حل نخواهد شد. من می‌خواهم با برهان خلف پاسخ شما را بدهم. عدم مشارکت در انتخابات کجا می‌تواند نتیجه‌بخش باشد؟ جایی که شما با حاکمیتی مواجه هستید که حاضر باشد برای کسب مشارکت سیاسی تو امتیاز سیاسی به شما بدهد. یعنی نازی است که باید خریدار داشته باشد. آیا ما تلقی‌مان نسبت به مناسباتی که در کشورمان نسبت به عدم‌مشارکت و حتی تحریم انتخابات است، این برانگیختگی را در بخش‌هایی از حاکمیت ایجاد می‌کند که رفتارش را تصحیح کند؟ من می‌گویم به گواه این همه سالی که در این دوره گذشته است، پاسخم خیر است. لذا عدم مشارکت در انتخابات مطلقا خیری نخواهد داشت. شرکت در انتخابات ولو با آن محدودیت‌ها، بخشی از مطالبات جامعه و مشکلات جامعه را می‌تواند حل کند. کما اینکه حل کرده است. ما تجربه دولت آقای خاتمی و مجلس ششم همراه به آن را داریم.

او همچنین با اشاره به تز تحریم انتخابات از سوی جبهه اصلاحات تصریح می کند: برخی از ما فکر می‌کنیم که مثلا آدم مردم‌دار و مردمی صرفا کسی است که با مردم گریه کند و همراهی کند. مردم همراهی نمی‌خواهند، حل مشکل می‌خواهند. چه فایده‌ای دارد که من تا صبح بنشینم با شما گریه کنم؟ نه نان و آب برای تو می‌شود نه من. انتظار از نیروی پیشرو که اگر احیانا خود او ادعای پیشرو بودن دارد این است که راهکاری برای حل مشکلات مردم ارائه دهد، نه الزاما از مردم خیلی بغض‌آورتر گریه کند. خود مردم به قدر کافی گریه می‌کنند. راه باید پیدا کرد.

باقری در ادامه می گوید: زمانی است که انتخابات از معنای انتخابات خارج می‌شود من همراه هستم. انتخاباتی که نابود است تکلیف روشن است! اما گروهی از دوستان ما فرمایش‌شان این است که حتی اگر خدای ناکرده انتخابات در شرایط استیبلی بخواهد برگزار شود، مردم نمی‌آیند. راست هم می‌گویند و من هم ارزیابی‌ام از اقبال مردم از انتخابات این است که مردم نمی‌آیند. پس ما هم نمی‌آییم. اینکه نشد! یعنی یک جریان سیاسی که فقط وقتی وارد میدان نمی‌شود که همه‌چیز برایش مهیا است. توده‌های میلیونی کف خیابان منتظر یک اشاره هستند، از این طرف هم حاکمیت شرایط را به هر دلیلی باز کرده، ما فقط مرد آن میدان هستیم؟ ‌این روند خیلی هنرمندانه نیست و همه می‌توانند این کار را انجام دهند. شما هم نباشید مردم کار خودشان را انجام می‌دهند! ما باید این را هم بلد باشیم. اگر فکر می‌کنیم و این منطق را قبول داریم که در یک انتخابات نسبتا استاندارد برای استفاده از همان حداقل‌ها که عرض کردم، بی‌خودی هم مطالبات را بالا نبریم، به مردم هم بگوییم در این انتخابات قرار نیست همه مشکلات شما حل شود؛ باید صادقانه گفت که نمی‌شود از حصر، آمریکا، شوروی و همه‌چیز بیاییم یک برنامه درخشان و طلایی بدهیم.

او در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرده است: من نظر شخصی‌ام را بگویم. ما در این انتخابات فقط باید با نیروهای کیفی و با کیفیت خودمان شرکت کنیم. این البته به این مفهوم نیست که اگر اصولگرایان معتدل یا عاقل لیستی داشتند و وارد رقابت با اصولگرایان تندرو شدند، من اصلاح‌طلب به آن لیست رأی ندهم، چه بسا شخصا این کار را کنم. منتهی اینکه به عنوان جبهه اصلاحات با کاندیداهای اصلی خودش در صحنه نباشند، من هم موافق نیستم اصلاح طلبان با یک لیست عاریتی در انتخابات آینده شرکت کنند، هرچند عالم سیاست عالم نسبیات است. یعنی از بین شرکت در انتخابات با لیست و تمام قد تا عدم شرکت در انتخابات با چندین پروژه دیگر می‌توان آن را تعریف کرد که فعالیت در انتخابات را می‌تواند برساند. [3]

*سخنان آقای باقری که ردّیه ای صریح بر مواضع چپ های تحریمی است؛ به وضوح نشان می دهد که برخی عقلای اصلاح طلب قصد همراهی با تز منجر به خشونت "تحریم انتخابات" ندارند.

درباره سخنان باقری همچنین بیان چند نکته ضروریست:

1_ باید پذیرفت که چپ های نجیب، بسیار دیر در مقابل چپ های تحریمی به میدان آمده اند و فعالیت پارتیزانی خود را در ایامی آغاز کرده اند که ثبت نام کاندیداها عملا آغاز شده است.

2_ نمی توان از مواضع چپ های نجیب توقع تأثیر چندانی داشت لکن این چراغ بایستی روشن بماند و همه باید بدانند که چپ های تحریمی در پیرامون خود یعنی در اردوگاه جبهه اصلاحات مخالفان بزرگی دارند.

3_ نیروهای سیاسی، جهادگران عرصه تبیین، مسئولان و ساختارهای حاکمیتی بایستی از چپ های نجیب در مقابل حملات چپ های تحریمی دفاع کنند و آنها را در راه درستی که برگزیده اند تنها نگذارند.

4_ دقت شود که اولویت مسئله انتخابات برای ما "عقلانیت" است نه مشارکت. زیرا مشارکت بالا اگرچه یک امتیاز است و باید به آن پرداخته شود لکن یک رکن نیست و بلکه ارکان انتخابات شامل "رعایت قانون، رأی خوب و تأکید بر کارنامه نامزدها" است.

اما جبهه اصلاحات و چپهای تحریمی قصد دارند همین اولویت بدیهی را واژگون کنند و مسئله مشارکت را اولویت جلوه دهند تا هنگامی که بر اثر القائات خود توانستند از مشارکت کسانی از مردم در انتخابات بکاهند؛ اینطور بگویند که ما دست برتر را در جامعه داریم، انتخابات با مشارکت پایین یعنی نامشروع بودن نظام(!) و ...

لذاست که در مقابل این توطئه باید هوشیار بود و اگرچه همه بایستی بر مشارکت حداکثری تأکید کنیم اما اشاره به جایگاه چندم مشارکت و اولویت داشتن رعایت ارکان انتخابات بر مقوله مشارکت ضروریست.

***

ورود اشرار به خانه شهید مدافع حرم!

ایرنا گزارش داد: همسر شهید مدافع حرم "حسین علیخانی"(از شهدای مدافع حرم کرمانشاه که در حلب سوریه به شهادت رسید) به تازگی پس از دادن تذکر لسانی امر به معروف و نهی از منکر ابتدا در همان محل مورد اهانت فرد هنجارشکن قرار گرفت. سپس فرد هنجارشکن با همراهی برخی اقوام خود به منزل شهید علیخانی هجوم می‌برند و با ورود به منزل این شهید، همسر و ۲ دختر او را مورد بی‌حرمتی و ضرب و شتم قرار می‌دهند و گوشی‌های تلفن همراه همسر و دختران شهید را می‌شکنند.

بر اساس گزارش ها، این حادثه افکار عمومی مردم کرمانشاه را به شدت جریحه دار کرده و تجمعاتی اعتراضی هم در همین رابطه شکل گرفته است. [4]

*ما قضاوت درباره این رخداد را بر عهده مردم و مخاطبان محترم وامی گذاریم و البته این سوال را نیز می پرسیم که آیا اگر شهید علیخانی زنده بود؛ آن اشرار جرار می توانستند وارد خانه شهید بشوند؟ و اکنون که آن شهید جان عزیز خود را فدای اسلام و ایران و امنیت مردم کرده است؛ امنیت و حرمت خانمان او چگونه باید حفظ شود!؟

سوال دیگر اینکه آن اشرار جرار مجازات احتمالی خود را تا چه حد؛ کم و سطحی تصور می کرده اند که دست به این جنایت زده‌اند؟

بیان این نکته هم ضروری به نظر می رسد که هتک حرمت ساحت خانه ی یک شهید یعنی هتک حرمت قانون و بر باد رفتن حیثیت مسئولان ذیربط!

ما همچنین این قضاوت را هم بر عهده مخاطبان محترم می گذاریم که مجازات اشرار مذکور چه باید باشد و آیا یک مجازات خالی قانونی و بدون پیوست اجتماعی برای اینان کافی است یا خیر!؟

***

1_https://saazandegi.ir/post-2052

2_mshrgh.ir/1509542

3_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1382552

4_https://irna.ir/xjN7Yy

برچسب‌ها