وضعیت این روزهای کشور و ناکامی بازیگران آشوب برای بازگرداندن آن، یعنی می‌شود در فضایی برکنار از هیجان و التهاب به بررسی آن چه گذشت پرداخت از جمله نقش و عملکرد رسانه‌ها.

به گزارش مشرق، یک سال از وقایع ناگواری که به دنبال درگذشت «مهسا امینی» در کشور رخ داد گذشت. رسانه‌ها در این مدت با مسائل و چالش‌هایی سخت دست و پنجه نرم کردند؛ خبررسانی در مورد وقایع رخ داده، روایت‌سازی در چارچوب سیاست‌های منحصربفرد رسانه‌ای، مطالبه‌گری، بازتاب شفاف نظرات معترضان و حاکمیت، انتشار نظرهای کارشناسان، همه و همه در عین تلاش برای رعایت خطوط قرمز و ملاحظات مربوط به امنیت ملی و روانی جامعه، چالش‌هایی سخت پیش روی اصحاب رسانه قرار داد.

بی بی سی فارسی به طور کلی مشی یکی به نعل یکی به میخ و تظاهر به بی‌طرفی را کنار گذاشت و برای جانماندن از کورس رقابت با ایران اینترنشنال وارد مسابقه تشویق به آشوبگری شد

اکنون به اندازه کافی زمان گذشته تا بتوانیم عملکرد کلی رسانه‌ها را در این مدت مورد بررسی قرار دهیم. محک ناآرامی‌ها توان رسانه‌های داخلی را بیش از رسانه‌های خارج‌نشین آزمود، چرا که حرکت در مسیر باریک میان مطالبه‌گران و مسئولان و میانداری برای ایجاد تفاهم و درک بیشتر میان اهداف و امکانات حاکمیت با خواست و مطالبات مردم و انجام مسئولیت رسانه‌ای در کنار تلاش برای بقا، کاری بس دشوار بود.

رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی

ماجرای فوت دختر جوان و وقایع پس از آن با توجه به سیاست‎‌های رسانه‌های خارجی فارسی زبان مبنی بر ضدیت با نظام و ایجاد نارضایتی عمومی، تا مدت‌ها خوراک خبری دلچسبی را برای آنها فراهم کرد.

رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی در این مدت ضمن اینکه تلاش کردند خود را تریبون معترضان نشان دهند، کوشیدند بر آتش ناآرامی‌ها بدمند و در نهایت اعتراض را به اغتشاش و آشوب تبدیل کنند.

نقش شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی در مقاطعی مانند آشوب‌های خیابانی، دامن زدن به شایعات، دعوت به تجمعات، پوشش اخبار اپوزسیون به خصوص اعضای تشکل موسوم به منشور مهسا و ... قابل توجه بود، ضمن اینکه شاهد بودیم برخی رسانه‌ها وارد فازهایی جدید در تقابل با جمهوری اسلامی شدند. مثال بارز در این روند، تغییر رویکرد رسانه‌ای چون بی بی سی فارسی بود که به طور کلی مشی یکی به نعل یکی به میخ و تظاهر به بی‌طرفی را کنار گذاشت و برای جانماندن از کورس رقابت با ایران اینترنشنال وارد مسابقه تشویق به آشوبگری شد.

در این میان، در مواقعی شاهد تنازع این رسانه‌ها با یکدیگر نیز بودیم بر سر مسائلی مانند تقابل طیف‌های موسوم به لیبرال‌ها، سلطنت‌طلبان، مجاهدین خلق (منافقین) و ... که رسانه‌هایی مانند رادیو زمانه، ایندیپندنت فارسی، شبکه من و تو و ... را به خاطر زد و خورد این طیف‌ها علنا روبروی یکدیگر قرار داد.

در مجموع اگرچه این رسانه‌ها در ابتدای امر یکصدا از ناآرامی حمایت کردند و با همه ظرفیت پایه‌های اعتماد عمومی به نظام را مورد هدف قرار دادند، اما در میانه راه و بر سر مساله‌ای چون ایجاد سازوکاری واحد و نظام‌مند برای تقابل با نظام و زعامت جریان مخالفت با جمهوری اسلامی چندپاره شدند.

رسانه‌های اصولگرا اغلب از ناآرامی‌های سال گذشته با عنوان «اغتشاش» نام برده و آن را حاصل سناریو و طرح‌هایی از پیش تعیین شده با منبعی خارجی و مغرضانه معرفی کردند

در ادامه نیز در هفته‌های منتهی به سالگرد شروع بلوا، تمام تقلای این رسانه‌های برای روشن شدن دوباره آتش آشوب به جایی نرسید تا این بازیگران سیاسی-تبلیغاتی، بازنده بزرگ وقایع یک سال گذشته باشند و علنا سایر بازیگران مستقیم و غیرمستقیم این حوادث مانند دولت آمریکا را به دلایلی چون مذاکره با تهران و توافقات مربوط به مبادله زندانیان و آزادسازی اموال ایران به باد انتقاد بگیرند.

رسانه‌های داخلی

داستان رسانه‌های داخلی اما از همان ابتدا متفاوت با فارسی‌زبان‌های بیگانه بود. لزوم کنشگری در چارچوب قانون فعالیت رسانه‌ای در کشور و صد البته مسئولیتشان در مطالبه‌گری و پیوند میان معترضان و حاکمیت، طیفی از عملکردهای متفاوت را رقم زد؛ طیفی گسترده که در اصلِ حمایت از ثبات و همسازی در کشور غالبا هم‌نظر بودند، اگرچه رسانه‌های رقیب گاه و بیگاه یکدیگر را به انواع و اقسام اتهامات مواجه کردند.

آشوب یا اعتراض؟

شناسایی ماهیت ناآرامی‌ها از مهمترین وجوه اختلاف در رویکرد رسانه‌ها در ارتباط با وقایع سال گذشته بود. در حالی که اغلب رسانه‌های اصلاح‌طلب ناآرامی‌ها را از برآمده از «نارضایتی طبیعی مردم» از شرایط سیاسی و اقتصادی کشور دانسته و از «مردم معترض» نام بردند، در مقابل، روزنامه‌های منتسب به جریان حامی دولت و اکثریت رسانه‌های اصولگرا بیشتر با کلیدواژه هایی چون آشوب، اغتشاش، نفوذ و ... مسیر یکدستی را در محکومیت لشکرکشی‌های خیابانی معترضان و اقدامات هنجارشکنانه و غیرقانونی بر هم زنندگان نظم و امنیت در پیش گرفتند.

رسانه‌های اصولگرا اساسا و اغلب از ناآرامی‌های سال گذشته با عنوان «اغتشاش» نام برده و آن را حاصل سناریو و طرح‌هایی از پیش تعیین شده با منبعی خارجی و مغرضانه معرفی کردند.

به این ترتیب اگرچه اصلاح‌طلبان ریشه‌های درونی اعتراضات را مورد توجه قرار دادند و به بررسی و موشکافی دلایل نارضایتی‌ها و مطالبات مردم پرداختند، رسانه‌های جبهه مقابلشان اغلب روی ریشه‌های بیرونی ناآرامی‌ها متمرکز شده و معترضان را «فریب‌خورده» معرفی کردند.

بر همین مبنا، در حالی که در هفته‌های نخست فوت مهسا امینی رسانه‌های اصلاح‌طلب مانند اعتماد (۲۰ مهرماه) از لزوم گفت‌وگو با مردم و اقناع آنها نسبت به اتفاق رخ داده از سوی حاکمیت تاکید می‌کردند، رسانه‌های اصولگرا مانند روزنامه جوان ( ۲۰ مهر)، اغلب با مخالفت با هرگونه عذرخواهی یا گفت‌وگو با مردم، بر لزوم حجت قانونی دانستن گزارش‌های مراجع قانونی تاکید داشتند.

صدا و سیما کوشید در برنامه‌هایی مانند «شیوه» میزبان نظرات مختلف باشد تا جایی که حتی چهره‌های منتقد به این رسانه دعوت شدند تا زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، روانی، اقتصادی و ... اعتراضات را موشکافی کنند

به این ترتیب رسانه‌های اصلاح‌طلب، به انتقاد از آنچه «جریان توجیه» و «توجیه‌گران» خواندند، پرداخته و رسانه‌های اصولگرا را به توجیه مرگ مهسا امینی در محل پلیس امنیت اخلاقی متهم کردند. به عنوان نمونه روزنامه همدلی ( ۲۸ شهریور ماه) در گزارشی با عنوان «ماله‌کشان مرگ» از موضع‌گیری اصولگرایان بر خلاف افکار عمومی انتقاد کرد.

نظرخواهی از کارشناسان؛ محور مهم رسانه‌های داخلی

گفت‌وگو با کارشناسان برای شناسایی ریشه اعتراضات و یافتن راه حل برون‌رفت از بحران از مهمترین محورهای برجسته رسانه‌های داخلی بود.

در میان رسانه‌های داخلی صدا و سیما کوشید در برنامه‌هایی مانند «شیوه» میزبان نظرات مختلف باشد تا جایی که حتی چهره‌های منتقد به این رسانه دعوت شدند تا زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، روانی، اقتصادی و ... اعتراضات را موشکافی کنند.

پژوهش ایرنا هم پرونده‌هایی را با موضوع واکاوی «التهابات پاییزی» از زوایای سیاسی، جامعه‌شناختی، امنیتی، تحولات نسلی و ...گشود با عناوین «تبیین جامعه‌شناسانه ناآرامی‌های شهریور ۱۴۰۱»، «زنان از زبان زنان»، «عصر جدید،‌ نسل جدید»، «دهه‌هشتادی‌ها؛ خصایص و خواسته‌ها»، «سلبریتی ایرانی، جامعه و سیاست»، «ابعاد آشوب‌ ۱۴۰۱ از دید امنیت‌پژوهان»، «همزیستی و همدلی در جامعه ایران؛ موانع و راهکارها» که در نوع خود بی سابقه بود. مصاحبه با دهه‌ها صاحب‌نظر در حوزه‌های گوناگون از جامعه‌شناسی تا سیاست و امنیت، مجموعه‌ای بی‌نظیر از نگاه مساله‌شناسانه و راهکارجویانه را درست در زمانی ارائه داد که کمتر چهره‌ای حاضر به اظهارنظر درباره این موضوعات می‌شد

مطبوعات هم به نوبه خود در گفت‌وگو با کارشناسان امر، به حلاجی وقایع پرداختند. مطبوعات با رویکرد اصلاح‌طلبانه در این زمینه پیشرو بودند و اندک اندک رسانه‌های اصولگرا به این فرایند ورود پیدا کردند.

دهه هشتادی‌ها و نگاه متفاوت رسانه‌ها

واکاوی نسل جدید یا همان دهه هشتادی‌ها که بازیگران اصلی تحولات شناخته می‌شدند، از دیگر موضوعات برجسته در رسانه‌های داخلی بود؛ اگرچه رویکرد هیجانی و یکسویه برخی رسانه‌های در ارتباط با این نسل مشهود بود.

مصاحبه با دهه‌ها صاحب‌نظر در حوزه‌های گوناگون از جامعه‌شناسی تا سیاست و امنیت در پژوهش ایرنا، مجموعه‌ای بی‌نظیر از نگاه مساله‌شناسانه و راهکارجویانه را درست در زمانی ارائه داد که کمتر چهره‌ای حاضر به اظهارنظر درباره این موضوعات می‌شد

در بحبوحه اعتراضات گزارش رسانه‌ه‌ای چون فارس با موضوع شناخت دهه هشتادی‌ها یا زومرها سر و صدای زیادی به پا کرد: «به وضوح مشخص است هیچ تقید دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جزء خوش‌گذرانی ندارند که آنهم لابد با توجه به سبک زندگی آنها در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! بیشتر من را یاد آن نوجوانی می‌انداختند که چند وقت پیش در اینستاگرام کلیپ‌های مشمئز کننده‌اش با دو دختر کم سن و سال‌تر از خودش خاطر بسیاری از مردم را جریحه‌دار کرده بود.»

سایر رسانه‌ها هم بسته به دیدگاه و سیاست‌هایشان به حلاجی نسل جدید و مطالباتشان پرداختند و گزارش‌های زیادی در این باره منتشر ساختند. طیفی از همان ابتدا با پذیرش بیشتر نسبت به دهه هشتادی‌ها، به بررسی این نسل پرداختند.

روزنامه جوان (۲۳ آذر) به نقل از یک کارشناس نوشت: دهه هشتادی‌ها را فرصت ببینیم تا تب فروکش کند. اعتماد (۳ آبان) هم نسل جدید را بسیار روادارتر، دگرپذیرتر، واقع‌گراتر و متنوع‌تر از تصوری دانست که از آنان ساخته شده است.

عصر ایران در گزارش پنجم مهر خود نوشت: دهه هشتادی ها اما، اطاعت نمی کنند؛ آنها واقع بین تر از پدر و مادرهایشان هستند و لُبّ کلام شان در برابر آن بزرگ ترها این است: به جای دستور دادن، ما را "قانع" کنید. از این رو، با این نسل، نمی توان با تحکم، آمرانه و از موضع بالا سخن گفت چرا که مزیت نسبی بزرگ ترهای پیشین که داشتن اطلاعات بیشتر بود، به مدد گسترش کتاب و رسانه در بین نسل جدید از بین رفته است.

مساله خبررسانی و خبرنگاران بازداشتی

اطلاع‌رسانی و خبررسانی در مورد فوت مهسا امینی و وقایع پس از آن هم مساله مهمی برای انتشار گزارش‌هایی با رویکردهای متفاوت بود. بحث و نظر در مورد مرجعیت رسانه‌ای و ارائه روایت اول از رخدادهای داخلی موضوعی مهم از نگاه رسانه‌ها بود که بحث و نظرهای مختلفی در مورد حد و مرز مجاز خبررسانی شفاف را دربرداشت. نقد عملکرد رسانه‌ها به ویژه صدا و سیما در حوادث اخیر و از دست رفتن فرصت روایت اول و شفاف، از محورهایی بود که رسانه‌های اصلاح‌طلب روی آن تمرکز داشتند.

دستگیری خبرنگاران روزنامه های شرق و هم میهن باعث شد تا این رسانه های اصلاح طلب وارد فاز جدیدی در زمینه ناآرامی‌ها شوند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم آزادی این خبرنگاران را مطالبه کنند.

«خبررسانی جرم نیست»، «روزنامه نگاری جرم نیست» از نمونه تیترهای روزنامه‌های کارگزارانی چون هم‌میهن و سازندگی بود که در برابر تیتری چون «روزنامه‌نگاری جرم نیست، وطن فروشی و جاسوسی جرم است» از روزنامه کیهان، گویای بروز دوقطبی بود که در این زمینه شکل گرفت.

بحث و نظر در مورد مرجعیت رسانه‌ای و ارائه روایت اول از رخدادهای داخلی، موضوعی مهم از نگاه رسانه‌ها بود که بحث و نظرهای مختلفی در مورد حد و مرز مجاز خبررسانی شفاف را دربرداشت

در برابر متهم‌سازی خبرنگاران بازداشتی روزنامه‌های اصلاح‌طلب از سوی روزنامه‌های اصولگرا، روزنامه آرمان ملی روز ۱۱ آبان به بررسی سابقه روزنامه‌نگاران اصولگرایی پرداخت که در سال‌های اخیر به رسانه‌های معاند پیوستند.

دیگر محورهای برجسته رسانه‌ها

توجه به قربانیان رخدادهای پاییز گذشته محوری بود که برخی رسانه‌ها به آن پرداختند. رویکرد روزنامه‌ای چون اعتماد در جریان اعتراضات قابل توجه بود؛ رسانه‌ای که پیشگام مصاحبه با خانواده قربانیان و آسیب دیدگان و بازداشتی‌ها حوادث پارسال شد. به عنوان نمونه این روزنامه در ۲۱ آذر ماه با پدر یکی از بازداشتی‌ها مصاحبه کرد.

برگزاری علنی دادگاه افرادی که در جریان ناآرامی‌ها به ارتکاب جرایم امنیتی متهم شدند از دیگر محورهای روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود. «محاکمه علنی» کلیدواژه پرتکراری بود که گاهی در مقام تیتر برخی روزنامه‌ها چون هم میهن نشست.

لزوم تدبیراندیشی برای برگزاری تجمعات قانونی و اجرایی شدن اصل ۲۷ قانون اساسی هم مساله‌ای بود که در رسانه‌ها به چشم خورد.

همچنین انتقاد از قطعی اینترنت و محدودیت دسترسی به اپلیکیشن‌ها و شبکه‌های اجتماعی و چالش‌های آن به ویژه در حوزه اقتصادی و تهدید کسب و کارهای مجازی و انتقاد از کوچ اجباری مردم به پیام رسان‌های داخلی در رسانه‌های اصلاح‌طلب مورد توجه قرار گرفت.

دستگیری خبرنگاران روزنامه‌های شرق و هم میهن باعث شد تا این رسانه‌های اصلاح‌طلب وارد فاز جدیدی در زمینه ناآرامی‌ها شوند. برخی هم مانند روزنامه اعتماد برای اولین بار به سراغ اطرافیان بازداشتی‌ها رفتند

در همین چارچوب، پیامدهای روانی اعتراضات در جامعه (همدلی ۲۶ مهر، اعتماد ۲۶ مهر)، لزوم تقویت فرهنگ عذرخواهی و لزوم عذرخواهی مسئولان از مردم در زمان ارتکاب اشتباه (اعتماد ۳۰ مهر)، لزوم گفت و گوی مسئولان با جامعه (همدلی ۲۶ مهر)، لزوم تغییر در برخی قوانین و نیز مواجهه با برخی امور عرفی و اجتماعی مانند حجاب و عفاف (ابتکار ۳۱ شهریور)، راهکارهای بازگشت جامعه به آرامش، لزوم تقویت احزاب برای مطالبه‌گری و ... از محورهایی بود که رسانه‌های اصلاح‌طلب به طور جدی‌تر به آن پرداختند.

در برابر، پوشش گسترده اعتراضات در کشورهای اروپایی (کیهان ۲۶ مهر، جام جم ۳۰ مهر)، انتقاد از «دروغ‌پردازی» و «کشته‌سازی» (همشهری ۲۶ مهر)، تاکید بر سناریوی خارجی برای متوقف کردن ایران (کیهان ۲۰ مهر)، اتهام‌زنی به اصلاح‌طلبان (کیهان ۱۸ آبان)، دوقطبی‌سازی در مورد بازی تیم ملی در جام جهانی (کیهان اول آذر) هم در رسانه‌های اصولگرا برجسته بود.

در مجموع، اگرچه در میان رسانه‌های داخلی در نوع نگاه به ماهیت و ریشه‌های وقایع یک سال اخیر و چاره‌جویی برای بازگرداندن آرامش به کشور تفاوت‌هایی دیده می‌شود، ولی تعهد و تلاش بسیاری آنها برای عبور از بحران و بازگرداندن آرامش به کشور و به طور کلی حل مساله، فاصله معنادار میان آنها و رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان را حفظ می‌کند. شاید همینجا است که اهمیت روایت اول و شفاف از رخدادها در رسانه‌های داخلی برجسته‌تر می‌شود؛ مساله‌ای که اهتمام و توجه مسئولان به آن و فراهم‌سازی زمینه‌های فعالیت شفاف و دقیق رسانه‌ها می‌تواند اعتماد مخاطبان فارسی‌زبان و مرجعیت رسانه‌های داخلی را احیا کند.

برچسب‌ها