یک اصلاح طلب تحریمی از مردم خواسته در یک کارزار اینترنتی مشارکت میلیونی داشته باشند. از تناقض ماجرا که بگذریم اما او از طرح این مسئله به دنبال چیست؟!

سرویس سیاست مشرق _ محسن رنانی، یکی از تئوریسین های اصلاح طلب است که همواره مواضع تندی را علیه حاکمیت مطرح می کند. تندی مواضع او به حدی است که می توان گفت یکی از ارکان اصلی تشویق به "گزینه خیابان" در اردوگاه اصلاحات همین فرد است.

رنانی که معتقد است نظام ایران دارای خردمندی سیستماتیک نیست؛ پس از اغتشاشات سال 98 در مقاله ای تفصیلی گفته بود: حاکمیت در برابر "تکرار آبان" توان مقاومت ندارد![1]

(این در حالی است که پس از اغتشاشات آن سال شاهد فتنه 1401 بودیم اما پیش بینی رنانی رخ نداد و نظام اسلامی قویتر از گذشته ماند)

پس از این مقدمه لازم است که به یادداشت اخیر فرد مذکور اشاره کنیم.

رنانی به تازگی طی یادداشتی که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد در اشاره به انتقادات از تأسیس مسجد در پارک قیطریه تهران نوشته است: من رأی ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم... هر انتخابات یک بازی تمرینی برای دموکراسی است که آنرا گامی به سوی بلوغ به پیش می برد. همیشه گمان می کرده ام اصلاح کشور از طریق انتخابات، سالم تر و کم هزینه تر است. اما این بار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.

او در ادامه با نام بردن از چیزی به نام "کنش های جمعی عقل گرا" ضمن اینکه تحرک خیابانی مبتنی بر راهبری احزاب را هم جزو همین کنش های عقلانی معرفی می کند، می نویسد: اعتراض هایی که این روزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک کنش جمعی فعال عقل‌گرا است. بخش هایی از جامعه آرام و آگاهانه دارند اعتراض می کنند.

رنانی سپس کارزاری اینترنتی را برای این مخالفت نیز معرفی می کند و می گوید: اکنون ما شهروندان ایران نیز تمایل به مشارکت در کارزار تهرانی ها را داریم. به گمان من اگر امضاها به صد هزار برسد، یعنی امید در جامعه مدنی هنوز نمرده است. اما اگر امضاها به یک میلیون برسد، یعنی جامعه مدنی نه تنها زنده و امیدوار است بلکه به خودباوری و خودآگاهی و اعتماد به نفس نیز رسیده است.

او می افزاید: اگر هنوز یک میلیون نفر از جامعه ایران جرأت آن را ندارند که با نام و نشان رسمی خود یک کارزار مدنی درباره یک موضوع شهری را امضا کنند، به این معنی است که جامعه ما هنوز ظرفیت و شایستگی تحولات عقلانی بدون خشونت را ندارد و در مسیر توسعه هنوز راه دراز و پر هزینه ای را در پیش دارد.

رنانی سپس مردم را به امضای این کارزار فرا می خواند.

*در تحولات پسا انتخاباتی شاید هیچ چیزی به صراحت یادداشت رنانی را نتوان یافت که اثبات می کند "بانیان تحریم انتخابات" چطور به مردم به مثابه موش های آزمایشگاهی و سربازان خیابانی می نگرند که قرار است با سرانگشت اشاره این بانیان؛ به خیزش علیه حکومت بپردازند.

همان "لشکر قابلمه به دست ها" که اگر به فرموده بانیان تحریم انتخابات رأی ندهند یا به خیابان بیایند شایسته تقدیرند اما اگر همین جمعیت؛ فلان کارزار را امضا نکنند یعنی عقب مانده اند و شایستگی و ظرفیت تحولات عقلانی را ندارند.

از تناقض تحریمی هایی مثل رنانی در مشارکت خواهی از مردم که بگذریم؛ در واقع مسئله اینست که رضایت بانیان تحریم انتخابات و خشونت خیابانی تا چه اندازه کسب می شود و گرنه مردم با ادبیاتی تند مواجه خواهند شد و باید بپذیرند که شایستگی و ظرفیت هیچ تحولی را ندارند. چه در انتخابات شرکت کرده باشند و چه نکرده باشند!

این نظرات را اما باید با شاقول دیگری مثل ادبیات نجیبانه محمدجواد ظریف هم سنجید.

آنجا که در پاسخ به دانشجویی معترض که از ظریف برای حضورش در انتخابات انتقاد کرد، گفته بود: من رای ندادم به فلانی، شما با رای ندادن به او رأی دادید.[2]

پس می بینیم که رأی ندادن امثال رنانی همچنان که در استدلال های ظریف هم می بینیم فاقد هیچ اعتباری نیست و در نتیجه تمنای او از مخاطبانش برای حضور در یک کارزار مشارکتی هم طبعا فاقد اعتبار و عقلانیت نیست. زیرا "خدایگان تناقض" هرگز قابل اتکا نیستند.

در مسئله صد هزار و یک میلیون هم مردم و خاصّه جوانان عزیز ما باید بدانند که اگرچه صدای امثال رنانی به جایی نخواهد رسید لکن مسئله "فرماندهان فتنه" همواره این است که ببینند چه تعداد نیروی مستعد برای حضور در خیابان دارند تا بتوانند اسلحه به دست آنها بدهند؟

بماند که تحلیل های آنها همواره غلط بوده و نظام اسلامی نشان داده از تحلیل خیلی صحیح تری برخوردار است اما این چیزی از شرارت نهفته در افعال اینان کم نمی کند. آنها از مراسم ختم یک خواننده جوان حتی دنبال جمعیتی می گردند که بتوانند بوسیله آنها برای نظام اسلامی رجز بخوانند. فرصتی که به زعم اینان اکنون و در ماجرای مسجد پارک قیطریه باز هم دست داده است!

***

1_mshrgh.ir/1068352

2_mshrgh.ir/1585350

برچسب‌ها