پلت‌فرم‌ها در دوره فعالیت‌هایشان پس از دوران کرونا جادو نکردند، اما سیر تحولات در سیما بازوی کمکی جادوی جعلی شبکه نمایش خانگی بود.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «محسن برمهانی» معاون سیما چندی قبل در اظهارنظری درباره پخش سریال‌های شبکه نمایش خانگی از رسانه ملی سخن گفت و تاکید کرد: احتمال پخش فیلم و سریال‌های شبکه نمایش خانگی از رسانه ملی خیلی زیاد است و در حال مذاکره برای انجام مقدمات اجرایی آن هستیم.

معاون سیما در گفت‌وگو با خبرگزاری صبا، درباره هم‌افزایی صداوسیما با شبکه نمایش خانگی و احتمال پخش فیلم و سریال‌های پلتفرم‌ها عنوان کرد: ما وجهه‌ای را برای سازمان صدا وسیما به عنوان یک رسانه ملی قائل هستیم و امثال نمایشگاه «رصتا» که سومین دوره آن چندی پیش به پایان رسید، نشان می‌دهد، سازمان صداوسیما چند کانال تلویزیون نیست بلکه یک رسانه ملی است که چترش بر سپهر رسانه‌ای کشور گسترده است. تنوع سکوها و پلتفرم‌ها بالاست و رسانه‌های کوچک به معنای سکوهای تولید و کارکرد و کاربری می‌درخشند و فعالیت‌شان اهمیت دارد.

او خاطرنشان کرد: احتمال پخش فیلم و سریال‌های شبکه نمایش خانگی از رسانه ملی خیلی زیاد است اما همچنان درحال مذاکره و بررسی هستیم و زمان دقیق اجرایی شدن آن را نمی‌توان اعلام کرد.

معاون سیما افزود: به هر حال این را باید پذیرفت که سازمان صداوسیما به عنوان رسانه‌ای که در اقصی نقاط کشور به راحتی در دسترس است؛ استانداردهای مختلف و متعددی را باید رعایت کند که طبیعتا با استانداردهای برخی سکوها و پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی با مخاطب محدودتر متفاوت است.

برمهانی خاطرنشان کرد: به همین دلایلی که عرض کردم، مذاکره و هماهنگی و همگام شدن صداوسیما با شبکه‌ پلتفرم‌ها و شبکه‌های نمایش خانگی، یک زمان ویژه را برای ارزیابی بیشتر می‌طلبد. در آینده اخبار جدیدتری از این مذاکره را در اختیار رسانه‌ها قرار خواهیم داد.

در شرایطی که طیف‌های گوناگون سیاسی و فرهنگی از دو دیدگاه متقاوت، منتقد کیفیت و کمیت تولیدات شبکه نمایش خانگی هستند، این رویکرد اخیر معاون سیما در تعامل با شبکه نمایش خانگی، خلق‌الساعه و به احتمال فراوان بدون تحقیق و بررسی صورت پذیرفته و این رویکرد اخیر از زوایای مختلفی قابل بررسی است. اظهارات اخیر معاون سیما با توجه به زمینه‌های انتقادی گسترده رسانه‌ای از وضعیت محتواهای ارائه شده در شبکه نمایش خانگی، از جنبه‌های گوناگونی قابل بررسی است.

این زمینه انتقادی مختص رسانه‌های خاص یک جناح نیست و این روزها حتی در رسانه‌های اصلاح طلب نیز می‌توان شاهد این وضعیت انتقادی بود.

در شرایطی که طیف‌های گوناگون سیاسی و فرهنگی از دو دیدگاه متقاوت، منتقد کیفیت و کمیت تولیدات شبکه نمایش خانگی هستند، این رویکرد اخیر معاون سیما در تعامل با شبکه نمایش خانگی، به احتمال فراوان بدون تحقیق و بررسی صورت پذیرفته و از زوایای مختلفی قابل بررسی است.

قصه از کجا شروع شد؟

از نخستین‌ روزهایی که ماموریت نظارت بر محصولات شبکه نمایش خانگی به یکی از زیرمجموعه‌های فرعی سازمان و صدا و سیما سپرده شد، هدف کلان "حاکمیت فرهنگی " نظارت دقیق و موشکانه بر محصولات نمایش خانگی بود.

عرصه برنامه‌سازی از طریق سرویس‌های استریم بخشی از آینده دهکده جهانی و امری گریزناپذیر است و به نظر می‌رسد راهبرد استراتژیک نظارت بر این حوزه، با تسلط به این افق خاص، طرح ریزی شد.

درباره حوزه نظارت دوگانه در حیطه حکمرانی فرهنگی بیشتر بخوانید:

زخم کاری دولت روحانی به فرهنگ و هنر/ آیا نظارت بر تولیدات نمایش خانگی باید به وزارت ارشاد بازگردد؟

دوگانگی استمراری از بهارستان تا جام‌جم

مدتی پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ در کشور یک دوگانگی فرهنگی در حوزه "حکمرانی فرهنگی" شکل گرفت. دوگانه‌ای که در دوران دولت نهم میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تلویزیون تبدیل به یک شکاف بزرگ فرهنگی شد و به تدریج محصولات مجوز گرفته توسط وزارت ارشاد به ممنوعه‌هایی برای پخش در سیما بدل شدند.

همین گزاره دستمایه خوبی برای طرح یک پرسش از معاون سیما است. سازمان صدا و سیما که در طول سالیان اخیر، آثار سینمایی مجوز گرفته از وزارت را به رسمیت نمی‌شناسد و حتی تبلیغات تلویزیونی آن‌ها را پخش نمی‌کند، بر اساس کدام استدلال‌ بنا دارد محصولات پلت‌فرم‌ها که در اکوسیستمی ساختارشکن‌تر تولید شده‌اند را از مجرای سیمای ملی منتشر کند؟

این دوگانه حتی در زمان دولت شهید رئیسی که از حیث سیاستگذاری فرهنگی مماس با رویکردهای مدیران سیما بود، همچنان ادامه پیدا کرد. آیا باید از عملکرد پیشین صدا و سیما در عدم پخش تولیدات سینمای ایران انتقاد کرد؟

انتقاد از دوگانه تولیدات صدا و سیما و سینمای ایران و محصولات مجوز گرفته از ارشاد، خطای استراتژیکی است، چون ازهنجارشکنی برخی آثار نمی‌توان چشم‌پوشی کرد و ضریب خطای وزارت ارشاد در ده ساله گذشته بشدت افزایش یافته و نقطه گذاری رهبر انقلاب و استفاده از کلید واژه ولنگاری در یکی از بیاناتشان، اشاره به استمرار خطاهای نظارتی وزارت ارشاد است.

دوگانگی وارد فاز سه گانگی شد

با شروع فعالیت‌ پلت‌فرم‌ها، این دوگانه استمراری فرهنگی تبدیل به سه‌گانه شد. در حال حاضر در حوزه تولید مجموعه‌های نمایشی سیما، آثار سینمایی و تولیدات شبکه نمایش خانگی، سه نوع رویکرد نظارتی حکمفرمانی می‌کند و سلیقه‌ هر سه نهاد ناظر کاملا متفاوت هستند.

ماموریت امور نظارت در حوزه شبکه نمایش خانگی با این تلقی از سوی حکمرانان فرهنگی به سازمان صوت و تصویر فراگیر موسوم به ساترا سپرده شد تا مرزهای این دوگانگی استمراری تحت عنوان «مجوزهای ارشاد» و «ممیزی‌های سیما» طی فرایندی فرهنگی یکدست سازی شود.

اما به دلیل فقدان جایگاه حقوقی نهاد ناظر تازه‌کار، اداری شدن ساختار نظارتی چند لایه، پشتوانه قدرتمند مالی پلت‌فرم‌ها، مولفه همسان‌سازی نظارت همچنان محقق نشده است.

بیشتر بخوانید:

با گام‌های معلق ساترا، فیلم‌نت و فیلیمو از دست قانون گریختند/ هرج و مرج در شبکه نمایش خانگی به اوج می‌رسد

در مواردی متعددی قدرت امنیتی پلت‌فرم‌ها همچون موریانه همان مرزبندی‌های رایج کلیشه ارشاد که تبدیل به میراث ساترا تبدیل شده بود را در نوردید و در خلال دو سال گذشته یک جابجایی عظیم در عبور از خط قرمزهای اخلاقی، سیاسی و فرهنگی در شبکه نمایش شکل گرفت. پاشنه آشیل فرهنگی دیگری اضافه شد

با شروع فعالیت‌ پلت‌فرم‌ها وزارت ارشاد به فیلمنامه‌ سریال‌ها بر اساس الگوها و ممیزی‌های رایج در حوزه سینما مجوز اعطا می‌کرد و طبیعی است که این نهاد فرتوت از حیث تفکر حاکم، تفاوتی میان اثر وضعی محتوای یک اثر سینمایی با یک مجموعه نمایشی قائل نیست. در نتیجه این وظیفه به ساترا محول شد و در عوض ساترا اغلب مدیران بازنشسته و کهنه‌کار خود را مسئول نظارت بر یک عرصه نوپدید کرد.

بیشتر بخوانید:

نگاهی به عملکرد ساترا / بازنشسته‌ها چگونه به پاشنه آشیل ساترا تبدیل شدند؟

این سازمان نیز توان مواجهه با پشتوانه قدرتمند اقتصادی برخی پلت‌فرم‌ها را نداشت و در مواردی متعددی با اتکا به قدرت امنیتی پلت‌فرم‌ها، همان دستورالعمل‌های نظارتی کلیشه‌ای وزارت ارشاد را به صورت شورایی پیاده سازی کرد.

اما پلت‌فرم‌ها نحوه مواجهه‌شان با نهاد ناظر مثل مراجعه تهیه‌کنندگان سینما با وزارت ارشاد (سازمان سینمایی) نبود و اژدهای هفت سر شبکه نمایش خانگی موفق شد از خطوط قرمز اخلاقی فراوانی، در مدت بسیار کمی عبور کند و عدم عقب نشینی از این خطوط قرمز تبدیل به یک ابرپروژه فرهنگی امنیتی شد.

«ساترا» با اسم رمز «رقیب» چگونه از معادله نظارت کنار رفت؟

طبیعی است با توجه به عدم پشتوانه قانونی ساترا، پلت‌فرم‌ها با اسم رمز مشخص، تقابلی رسانه‌ای خود را با مجموعه صدا و سیما آغاز کردند.

این اسم رمز که در اغلب گفت‌وگو و مقالات و یادداشت‌های رسانه‌ای در مواجهه با ساترا متنتشر شده در ۹۸ درصد محتواهای تولید شده، قابل رصد است، صدا و سیما به عنوان «رقیب» شبکه نمایش خانگی معرفی شد.

سال‌ها قبل در تقابلی تقریبا مشابه، دوگانه‌ خاصی در حوزه سینما شکل گرفت؛ فیلم‌های دولتی و نفتی و آثار بخش خصوصی، این تقسیم بندی‌ در شکل دهی دو طیف با عنوان وابسته و مستقل در سینما موثر بود و این رقابت سینمایی همواره میان دو گروه وجود داشت اما هیچگاه سازمان سینمایی از تولیدات حاکمیتی چشم پوشی نکرد.

در حالیکه ساترا نمی‌تواند محصول تراز معرفی کند، معاون سیما قصد دارد کدام یک از مجموعه‌های نمایشی سیما را پخش کند؟ از طرفی برای تقویت سینمای حاکمیتی طی ۴۰ سال اخیر نهادهایی همچون بنیاد سینمایی فارابی، حوزه هنری انقلاب اسلامی، انجمن سینمای دفاع مقدس تاسیس شده‌اند و نهادهای نوظهوری مثل سازمان اوج نشان می‌دهد سیاست تولید حاکمیتی در حوزه سینما هیچگاه متوقف نشد.

در حالیکه شمار فراوانی از سینماگران با عنوان مستقل تلاش در محدود سازی این جریان داشتند و اغلب منتقدان سینمای حاکمیتی از این سفره بهره‌مند بوده‌اند. مشابه همین دوگانه در فضای رسانه‌ای شکل گرفت تا صدا و سیما رقیب ناظرِ ممیزِ سانسورچی معرفی شود.

ساترا برای خارج شدن از این موقعیت سیاست ایجابی عجیبی را اتخاذ کرد. برای بسترهای آنلاین و سکوها نمایشگاهی تحت عنوان آنلاین را راه‌اندازی کرد تا روابط خود را با پلت‌فرم حسنه کند و از آنان بیعت بگیرد.

شنیده‌ها حاکی از آن است که این نهاد تصمیم داشت جشنی آکادمیک را شبیه جشن دنیای تصویر را راه اندازی کند و به محصولات برگزیده جوایزی اعطا کند. افرادی نیز مامور به این کار شدند اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که در میان محصولات ارائه شده از سال ۱۴۰۰ تاکنون نمی‌توانند محصول تراز و همخوان با سیاست‌های فرهنگی بالادستی را برجسته کنند.

بازهم این پرسش مطرح است، در حالیکه ساترا نمی‌تواند محصول تراز معرفی کند، معاون سیما قصد دارد کدام یک از مجموعه‌های نمایشی سیما را پخش کند؟

این شکاف عظیم سیاست گذار و پلت‌فرم، در حالی که معاون سیما اذعان به هم‌افزایی با شبکه نمایش خانگی می‌کند، چه معنایی خواهد داشت؟ در حالیکه صدا و سیما به جای تقویت امر نظارت به عنوان نخستین و مهمترین ماموریتش، به دنبال راهی برای مستحیل شدن درمضامین تولید شده در پلت‌فرم‌ها می‌گردد و آیا هدف بعدی جایگزین کردن چهارچوب‌های افسارگسیخته شبکه نمایش خانگی به جای ممیزی چهل و اندی ساله صدا و سیما است؟

مرعوب شدگان یا مخلوط شدگان!؟

اما ساترا و مدیران بالادستی سیما از منظر استراتژی نظارت، در دوگانه رسانه‌ای ساخته شده "تلویزیون" رقیب شبکه نمایش خانگی" مرعوب طرف مقابل شدند و رسانه‌های دولتی و خصوصی نزدیک به پلت‌فرم‌ها با کلید واژه رقیب، توانسته‌اند برای مشروعیت بخشیدن به دور زدن خط قرمزهای اخلاقی، سیاست پخش تلویزیونی را دنبال می‌کنند.

این شکست در جایی که معاون سیما اذعان به هم‌افزایی با شبکه نمایش خانگی می‌کند در حالیکه صدا و سیما به جای تقویت امر نظارتی بر پلت‌فرم‌ها در این ساختار مستحیل شده شده است. برای همین است که این روزها از این دست اظهارنظرها و مصاحبه‌ها از سوی مدیران سیما و ساترا دیده می‌شود و نمایشگاه بدون دستاورد رصتا نیز با هدف عکس یادگاری مدیران سیما با سکوهای تولید برگزار شد تا به جای اعمال و اجرای مشی نظارتی، مشی دلبری از پلت‌فرم‌ها حکفرما باشد.

برای اثبات این گزاره کافیست به پلت‌فرم‌های حاضر در نمایشگاه رصتا(نمایشگاه ساترا) توجهی داشته باشیم که تنها پلت‌فرم مهمی که در این نمایشگاه حضور داشت، سکوی مورد اعتماد مدیران ساترا، فیلم‌نت باحمایت تام و تمام هولدینگ گلرنگ است و شنیده‌ها حاکی از آن است سریال‌های تراز شبکه نمایش خانگی که معاون سیما قصد پخش آن را دارد، اغلب محصولات پلت‌فرم گلرنگ هستند. بر اساس این شنیده و پیش‌فرض، هدف از این تصمیم بیش از آنکه فرهنگی و رسانه‌ای باشد، دارای ابعادی اقتصادی در تعامل با کمپانی گلرنگ است.

با این سیاست گلرنگ تبلیغاتش که در میزانسن‌های سریال‌هایش جاگذاری شده را به آسانی از سیما پخش می‌کند و از طرفی می‌تواند حق پخش تلویزیونی آثارش را دریافت کند.

رنگ رسانه ملی، گلرنگ خواهد شد؟

در این میان به نظر می‌رسد برگزاری نمایشگاه رصتا زمینه‌ای برای همگرایی با پلت‌فرم‌های مطلوب مدیران است.

در چند سطر پیشین به این موضوع اشاره شد علی رغم تقسیم بندی حاکمیتی و مستقل، نهادهای حاکمیتی در حوزه سینما تولیدات خود را متوقف نکردند بلکه آن را گسترش دادند.

در این میان به نظر می‌رسد برگزار نمایشگاه رصتا زمینه‌ای برای همگرایی با پلت‌فرم‌های مطلوب مدیران است. با این اظهارنظر معاون سیما و با توجه به اینکه تلویزیون هیچ سیاست مشخصی برای توسعه آثار نمایشی از طریق رسانه ملی مرجع کشور ندارد. با پخش تولیدات پلت‌فرم‌ها، دست اندرکاران از ماموریت تولید بر اساس قواعد سیما خلاصی خواهد یافت و به تدریج عرصه تولید آثاری متناسب با سیاست‌های کلان رسانه ملی رنگ خواهد باخت.

دوم : تحول با جادوی پلت‌فرم‌ها!؟

پلت‌فرم‌ها در دوره فعالیت‌هایشان پس از دوران کرونا جادو نکردند و برجسته شدن آنان به دلیل فضای تبلیغاتی و رسانه‌ای است که هزینه فراوانی صرف آنان می‌شود. درصد مخاطبان کل پلت‌فرم‌های داخل ایران به اندازه تماشاگران یک کمدی متوسط در سینماهای ایران نیست. اما سیر تحولات در سیما بازوی کمکی جادوی جعلی پلت‌فرم‌ها بود.

آغاز به کار شبکه نمایش خانگی با خروج نیروهای برنامه ساز سیما همزمان شد. در دوره نخست طیف وسیعی از برنامه‌سازان و تهیه کنندگان از تلویزیون کوچ کردندآغاز به کار شبکه نمایش خانگی با خروج نیروهای برنامه ساز سیما همزمان شد. در دوره نخست طیف وسیعی از برنامه‌سازان و تهیه کنندگان از تلویزیون کوچ کردند از محمدرضا تخت کشیان (تهیه کننده بوی باران)، رحمان سیفی‌آزاد، زینب تقوایی، مهران مدیری، رامبد جوان، احسان علیخانی، سروش صحت و ... به علاوه طیف وسیعی از مجموعه‌سازانی که همواره در صدر لیست همکاری با سیما قرار داشتند.

در عرض کمتر از دوسال این تغییر ناگهانی صورت پذیرفت و پرده آخر تراژیک تحول شد. حامیان مالی این چهره‌ها، هولدینگ‌های اقتصادی متنوع و اپراتورهای مختلف تلفن همراه، شرکت‌های فروش اینترنت، تبلیغات خود را معطوف به برنامه سازان و پلت‌های فرم‌های تولید و توزیع کننده کردند.

در این میان سکوی ناظر سیما در قالب ساترا نیز نتوانست ناظر مناسبی بر تسهیل روند تولیدات شبکه نمایش خانگی باشد و خط قرمزهای اخلاقی و وضعیت‌های نمایشی نامطلوب و نامانوس با فرهنگ عامه ایرانی، به زمینه ظاهرا جذاب این روند اضافه شد. در واقع پلت‌فرم‌ها جادو نکردند بلکه این سیاست پایان همکاری با چهره‌ها بود که موجب گرمی بازار مکاره پلت‌فرم‌ها شد.

پلت‌فرم‌ها جادو نکردند بلکه این سیاست پایان همکاری با چهره‌ها بود که موجب گرمی بازاره مکااره آنان شد.

آیا سیاست دست به دامن شبکه نمایش خانگی شدن با منویات رهبری همخوانی دارد؟

رهبر معظم انقلاب در یازدهم دی ماه ۱۳۸۳ درباره محتوای سریال‌های تلویزیون و خط قرمزها فرموده‌اند: شما در هر برنامه‌یی که میسازید، در هر سریال تلویزیونی، در هر محاوره، در هر میزگرد، در هر گفتگوی تلفنی و در هر گزارش، متوجه باشید که فضایل تقویت شود؛ این چیزها نقض و زیر پا انداخته نشود. صدا و سیما خودش را متکفل گسترش این خلقیات بداند.

یک جاهائی عبور از برخی از خطوط قرمز اخلاقی منظورم خطوط قرمز سیاسی هم خیلی نیست عمدتاً انسان نگران اخلاق و دین و این چیزهاست در بعضی از فیلمها و سریالها لزومی ندارد. انسان نگاه میکند می‌بیند این سریالِ خوش‌ساخت و خوش‌مضمون اگر این زائده را نداشته باشد هیچ زیانی به این سریال نمیرساند از این قبیل هم ما داریم. بعضی از ارتباطات عشقی دختر و پسر که توی فیلم ها منعکس میشود بد است بدآموز است.

توجه به راهبرد رهبری سیر تحولات منفی ناظران را آشکارتر می‌کند. ایشان در حوزه تولیدات نمایشی، خط قرمزی آنچنانی برای نگرش‌های سیاسی قائل نیستند اما در حوزه های اخلاقی به صراحت در چند مورد تذکرات جدی را ارائه کرده‌اند.

چیدن "گل سمی" از مرداب

ساترا هیچگاه اهرم بازدارنده‌ای برای عدم ارائه گزاره‌های غیر اخلاقی در سریال های شبکه نمایش خانگی نبوده است. در اغلب سریال‌هایی که طی دو سال فعالیت سعید مقیسه مجوز گرفته، یک کاراکتر مرد همواره به دنبال صید یک زن متاهل است و شبکه نمایش خانگی در قبال توسعه وضعیت های غیراخلاقی نمایشی، شرایط کامل منفعلی را پشت سر گذاشته است.

با این حال مسبب وضعیت فعلی ساترا است و معاون محترم سیما می‌خواهند کدام "گل سمی" را از این مرداب صید و از رسانه ملی پخش کنند.

گزارش های کیهان را در لینک بخوانید:

این همه ولنگاری در شبکه نمایش خانگی نوبر است!

چرا شبکه نمایش خانگی تبدیل به یک پروژه خطرناک فرهنگی تبدیل شد؟

همزمان با این اظهار نظر معاون سیما روزنامه کیهان در ۲ گزارش تفصیلی شرحی اسفبار از وضعیت مضامینی که در شبکه نمایش خانگی تولید و توزیع می‌شود را منتشر کرد.

کیهان از منظر فرهنگی به رویکردهای اخیر مدیران وقت سیما بسیار نزدیک تر است. حتی در بخش‌هایی از این اظهارنظر روزنامه‌نگار ارشد روزنامه جام جم (وابسته به سازمان صدا و سیما)، علی‌اکبر عبدالعلی زاده، گنجانده شده و او به صراحت به ولنگاری در شبکه نمایش خانگی اذعان دارد.

با درنظر گرفتن جمیع این تحلیل‌ها، سیاست تحول با پخش محصولات شبکه نمایش خانگی وارد فاز بدون بازگشت و کاملا خطرناکی خواهد شد.

پرمخاطب‌ترین سریال سال‌های اخیر سیما سرزمین مادری است و زمان تولید آن هیچ ارتباطی به ۳ سال گذشته ندارد، از سوی دیگر تحول‌خواهان هیچ سیاست خاصی برای ارائه و تولید یک سریال با کیفیت نداشته‌اند و استراتژی دنباله سازی برای سریال‌های شناخته شده در ادوار پیشین را دنبال می‌کنند.

برچسب‌ها