طالبانی در کتاب خاطرات خود که به تازگی به چاپ رسیده است در واکنش به تندروهایی که خواستار دولت مستقل کُردی هستند، این موضوع را امری «محال» توصیف و اعلام کرد: «... من حتی در گذشته نیز معتقد به داشتن حکومتی مستقل نبودم، بلکه برای عراقی آزاد، دموکراتیک، مترقی و با سیستمی خودمختار یا اتحادی فدرال که در آن زندگی کنیم تلاش میکردم؛ از ابتدای تأسیس اتحادیه میهنی کردستان نیز این خواست ما بود».
جلال طالبانی پس از گذراندن دوره درمان خود در آلمان، چند روزی است که به عراق بازگشته است و همزمان پارلمان عراق روز پنچشنبه "فؤاد معصوم" دیگر سیاستمدار کرد را جانشین جلال طالبانی کرد. گزارش ویژه مشرق، به زندگی شخصی و سیاسی «مام جلال» رئیس جمهور پیشین عراق پرداخته است.
جلال حسامالدین طالبانی (Jalal Talabani) یا همان مام جلال (Mam Jalal) کردها، متولد سال 1933 در یک خانواده مذهبی و در روستای کلکان در دامنه کوه کوسرت است.
مام جلال به عنوان فردی که حتی یک صفحه از تاریخ معاصر کردها به ویژه کردهای عراق، بدون اشاره به نام او نیست؛ پسر حسامالدین طالبانی و پیشوای فرقه قادری است.
جلال طالبانی دوران کودکی را در زادگاه خود پشت سر گذاشت و پس از رسیدن پدرش به مقام مرشدی تکیه طالبانی در شهر کویه، همراه خانواده به این شهر رفته و در آنجا تحصیلات ابتدایی را به پایان برد.
همکلاسان او، وی را دانش آموزی با استعداد و باهوش توصیف می کنند؛ تصویری که آنان از طالبانی ارائه می دهند حاکی از آن است که او رهبری گروه ها را در برگزاری برنامه ها و مراسمات بر عهده داشت، به طوری که همیشه برای خواندن سرود ملی انتخاب می شد. به این ترتیب خوی میهن پرستی در طالبانی از همان دوران کودکی شکل گرفت.
پس از گذراندن دبیرستان علی رغم رویای پزشکی در سر داشت، تحصيلات عالی خود را در رشته حقوق آغاز کرد، چرا که رژیم سلطنتی هاشمی به او اجازه تحصیل در رشته پزشکی را نداد. با وجود استعداد شگرف وی در رشته حقوق به دلایل سیاسی در سال 1956 میلادی و زمانی که دانشجوی سال چهارم حقوق بود، ترک تحصیل نمود.
دو سال بعد در ژوئیه ۱۹۵۸ میلادی پس از سرنگونی حکومت هاشمی، طالبانی بار دیگر تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کرد و در این رشته فارغ التحصیل شد. در این ایام توانست تسلط خود را به زبان های فارسی، عربی، کردی و انگلیسی تثبیت نماید.
او در سال 1959 میلادی عضو اتحادیه روزنامهنگاران عراق شد و فعالانه در زمینههای سیاسی عراق و منطقه و به خصوص جنبشهای کردی به فعالیت میپرداخت. چندین تألیف به زبانهای کردی و عربی در زمینههای مختلف سیاسی، کردستان و جنبشهای کرد از طالبانی منتشر شده است، همچون "اغد دیمقراطی" و "حرمان شعب حتی من حق الحلم" درباره مسائل حقوقی و تعیین سرنوشت ملتها و کتاب "کوردایه تی" (کرد بودن) پیرامون چرایی و چگونگی آغاز و گسترش جنبشهای کرد در کردستان عراق.
جلال طالبانی در 18 دسامبر 2012 میلادی دچار سکته مغزی گردید و برای مداوا به آلمان منتقل شد.
فعالیتهای سیاسی طالبانی در 13 سالگی با سخنرانی وی در اجتماع مردم کویه در جشن نوروز شروع شد. او در این سخنرانی به شدت به سیاست کردستیزی دولت عربی عراق حمله کرد.
در سال 1946 میلادی همراه با بخشی از همقطارانش گروهی زیرزمینی به نام X.P.K که در واقع انجمن مخفی دانش آموزان کرد بود، را با هدف حمایت و هماهنگی بین محصلین کرد تأسیس نمود و به عنوان دبیر کل آن منصوب گردید.
مام جلال در سال 1948 و در سن 15 سالگی پس از تأسیس حزب دموکرات کردستان عراق به عضویت این حزب که تحت رهبری "ملا مصطفی بارزانی" بود، در آمد.
طالبانی در روزنامه رزگاری (رهایی) که نقش بولتن داخلی حزب دموکرات را داشت، با نام مستعار آگر (آتش) به یاداشتنویسی میپرداخت، به علاوه در روزنامه الاهالی وابسته به حزب میهنی دموکرات عراق با دبیر کلی کامیل چادرچی نیز فعالیت داشت.
جدیت طالبانی موجب شد تا او در سال 1947 میلادی به عضویت رسمی حزب دموکرات کردستان در آید و بیشتر به امور اداری – سازمانی بپردازد. او در سال 1948 میلادی به عنوان نماینده دانشجویان کردستان انتخاب شد و در کنگره دانشجویان عراق عضویت یافت. در همان ایام بود که طالبانی با محمد مهدی الجواهری شاعر معروف کرد و صاحب قصیده روز شهید آشنا شد؛ این آشنایی اثرات فراوانی بر وی گذاشت.
طالبانی در سال 1951 میلادی در دومین کنگره حزب دموکرات کردستان برای عضویت در کمیته مرکزی حزب نامزد شد و در حالی که تنها 18 سال داشت، توانست به عضویت کمیته مرکزی این حزب در آید. اما پس از مدتی از ادامه فعالیت در چنین سمتی خودداری کرد و به فعالیتهای حزبی خود پرداخت؛ هرچند که این فعالیتها به چند ماه نکشید و او در تابستان سال 1951 همراه تعدادی از اعضای حزب دموکرات دستگیر و پس از محاکمه نظامی به موصل تبعید شد.
پس از آزادی به منظور ایجاد مرکز تنظیمات حزبی به عنوان مسئول تنظیمات این حزب در کرکوک انتخاب شد. طالبانی در آنجا چاپ و نشر مخفیانه انتشارات حزب را بر عهده گرفت اما پس از مدتی کرکوک را ترک کرد و برای ادامه تحصیل در 1952 میلادی عازم بغداد شد.
در آن سال مرکز تنظیمات حزب دموکرات در بغداد، فعالیت چندانی نداشت اما پس از اسکان طالبانی در آنجا، او توانست با همکاری محمد محسن برزو به تبلیغ در بین اکراد فیلی بپردازد و برخی از آنها را به سمت حزب جذب کند.
مام جلال در سال 1953 میلادی در انتخابات سومین کنگره حزب دموکرات برای عضویت کمیته مرکزی انتخاب شد. در همان سال مسئول برگزاری اولین کنگره اتحادیه دانشجویان کردستان گردید و طی انتخاباتی در همین کنگره، به عنوان دبیر کل اتحادیه برگزیده شد.
طالبانی در سال 1954 میلادی موفق شد به عضویت دفتر سیاسی حزب دموکرات در آید و پس از آن در سال 1955 میلادی در قامت نماینده حزب دموکرات کردستان عراق در اجلاس کنگره جوانان و دانشجویان جهان برای بازدید به شوروی، چین و اروپای شرقی سفر کرد.
مام جلال بار دیگر در سال 1957 میلادی برای شرکت در اجلاس کنگره جوانان و دانشجویان جهان به سوریه رفت؛ او در سوریه با جمعی از افسران سوری من جمله کمالالدین رفعت المصری ملاقات داشت و توانست همکاری حزب دموکرات کردستان عراق را با کردهای سوریه به طور تشکیلاتی آغاز کند.
طالبانی همچنین در همان سال طی سفری به مصر اجازه دولت این کشور برای ایجاد ایستگاه رادیویی کردستان در قاهره را گرفت.
پس از آن به منظور تقویت حرکت فرهنگی حزب دموکرات دست به انتشار روزنامه نضال کردستان به طور مخفیانه و در سلیمانیه کردستان زد و با اتکاء به تبلیغات خود شورش مرداد 1957 میلادی سلیمانیه را رهبری نمود.
موفقیتهای سیاسی طالبانی باعث شد تا بار دیگر وی در سال 1959 میلادی به عضویت کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان در آید. در همان سال دوره خدمت نظامی اجباری خود را به عنوان افسر احتیاط تیپ چهارم تانک آغاز کرد؛ در عین حال روزنامه خبات حزب دموکرات را نیز به زبان عربی منتشر مینمود.
طالبانی در سال 1960 میلادی رهبری حزب دموکرات در سلیمانیه را بر عهده گرفت و دورههای ابتکاری آموزش پرسنل و کادر حزب را بوجود آورد. او در سال 1961 میلادی پس از آنکه دولت عراق روزنامه خبات را بست، عهدهدار سردبیری روزنامه کردستان شد.
در نوروز آن سال، در دفاع از بارزانی که مورد اتهام عبدالکریم قاسم واقع شده بود، مقالهای منتشر کرد که منجر به دستگیری وی شد. از همین رو طالبانی به سلیمانیه بازگشت و در آنجا اعتصاب عمومی برپا نمود.
اعتصاب سلیمانیه مسبب شورش مسلحانه مهر 1961 میلادی شد. در این شورش طالبانی از طرف حزب دموکرات فرمانده نیروهای پیشمرگ گردید. او توانست در نوروز سال 1962 میلادی با فرماندهی عملیاتهای متعدد علیه مراکز و پایگاههای دولت عراق در مناطق شار باژر، بناوه سوتاو و چوارتا، بر شار باژر و پنجوین مسلط شود.
طالبانی که نبوغ نظامی خود را به رخ همقطارانش میکشید توانست در سالهای 1962 و 1963 میلادی مناطق قلعه سیکه، قره داغ، گرمیان و سنگاو را نیز تصرف و با تقویت استحکامات، حملاتی را علیه تویله، بیاره، حلبچه و بمو آغاز نماید.
موفقیتهای نظامی او باعث شد تا در سال 1963 میلادی به عنوان رئیس هیأت کردستان برای مذاکره با دولت جدید انتخاب گردد.
طالبانی در همان سال پس از دیدار با جمال عبدالناصر و بن بلا، رئیس جمهور الجزایر و درخواست از ایشان برای حمایت از اکراد، در قامت نماینده کردستان برای بدست آوردن حمایتهای خارجی به کشورهای آلمان، فرانسه، شوروی و چک و اسلوکی و اتریش نیز سفر کرد. در سال 1964 میلادی به کردستان بازگشت و عهدهدار فرماندهی نیروهای رهاییبخش کرد شد.
او در سال 1967 میلادی به منظور کسب حمایت اعراب در همایش سوسیالیستهای عرب در الجزایر شرکت نمود و درباره سوسیالیسم در کردستان و اتحادیه عرب سخنانی کرد.
طالبانی طی سالیان 1975 – 1964 میلادی از حمایت شاه ایران برخوردار بود اما با امضای معاهده الجزایر میان شاه و صدام حسین، حمایتهای ایران از کردها قطع شد و به نوعی اکراد عراق بازنده پیمان الجزایر بودند.
یکی از مهمترین تبعات این اتفاق انشعاب در حزب دموکرات کردستان عراق با خروج طالبانی از آن و تشکیل حزب اتحادیه میهنی کردستان(Patriotic Union of Kurdistan) در دمشق از سوی او بود.
جلال طالبانی در سال 1982 میلادی از یاسر عرفات و انتفاضه فلسطین حمایت کرد و توانست روابطی مستحکم با رهبران فلسطین برقرار کند. او با اتکاء به حزب خود و یارگیریهای پس از انشعاب حزب دموکرات در دهه 1980، مذاکراتی را با صدام برای احقاق حقوق کردها آغاز کرد اما پس از مدتی از کسب نتیجه ناامید شده و با پیروزی انقلاب اسلامی، به ایران پیوست و در کنار حزب دموکرات تحت رهبری بارزانیها، به مبارزه علیه رژیم صدام پرداخت.
همجبهه شدن طالبانی با ایران در جهاد علیه صدام موجب شد تا او رابطه محکمی با مقامات ایرانی برقرار کند که تا زمان حاضر نیز ادامه دارد.
قدم بعدی طالبانی برای تحکیم پایههای قدرت خود در کردستان عراق به دهه 90 میلادی بازمیگردد. او توانست همراه با حزب دموکرات کنترل شمال عراق را در راستای قطعنامه شورای امنیت و با کمک تعیین منطقه پرواز ممنوع بدست بگیرد.
هرچند که مدتی بعد حزب اتحادیه میهنی به رهبری طالبانی با حزب دموکرات کردستان به ریاست بارزانی وارد جنگ داخلی شدند. جنگی که تا سال 1998 میلادی به طول کشید و نهایتاً با امضای تفاهمنامهای رسمی پایان یافت.
با سقوط صدام بدنبال حمله آمریکا، عراق به مرحله نوینی در تاریخ 90 ساله خود وارد شد؛ در این ایام کردها همراه با شیعیان یکی از مهمترین نقشها را برای ساختن بنای عراق تازه ایفاء کردند. از همین رو طالبانی و بارزانی اختلافات گذشته را کنار گذاشته و با اتخاذ اتحادی استراتژیک عهدهدار ماموریتهای مکمل یکدیگر شدند. در این تقسیم وظایف، بارزانی رهبری مناطق کردنشین عراق و طالبانی هم نقش نماینده اول کردها در بغداد را بر عهده گرفتند.
به این ترتیب کردها توانستند در مقایسه با سایر گروههای قومی و مذهبی عراق به طور منسجمتر عمل کنند. آنها در قالب یک اهرم فشار از مسببین تصویب فدرالیسم به عنوان سیستم حاکم عراق بودند. از سوی دیگر کردها موفق شدند رأس هرم قدرت را نیز نصیب خود کردند. در همین راستا بارزانی با رأی نمایندگان پارلمان کردستان عراق به سمت ریاست حکومت اقلیم کردستان رسید و جلال طالبانی نخستین رئیس جمهور کرد عراق شد.
طالبانی همچنین توانست به ریاست دورهای اتحادیه عرب دست پیدا کند. در ادامه او با استفاده از محبوبیت خود بین اکراد عراق تا حدی موفق به نزدیککردن گروههای مختلف قومی، مذهبی و سیاسی این کشور به هم شد و با تکیه بر کرسی ریاست اتحادیه عرب، جایگاه بینالمللی عراق را ارتقاء داد.
طالبانی هم اکنون یکی از محبوبترین رهبران کردستان عراق است که حزب او حدود 150 هزار عضو و 20 هزار نیروی نظامی در اختیار دارد. هر چند که محبوبیت او و حزبش بیتلاطم نیز نبوده است، بالاخص پس از تأسیس جنبش «گوران» در سال ۲۰۰۶ میلادی بوسیله نوشیروان مصطفی که از بنیانگذاران اتحادیه میهنی کردستان بود، حزب طالبانی در کنار حزب دموکرات کردستان عراق به فساد مالی و قبیلهگرایی متهم شد.
ضربه واردشده پس از انتخابات پارلمان کردستان در سال 2009 میلادی شدت یافت زیرا حزب گوران توانست ۲۴ درصد آراء را به دست آورد. عمده رأیهای حزب گوران در دو دوره متوالی از مناطق تحت نفوذ حزب اتحادیه میهنی کردستان بود.
از سوی دیگر در کنار حزب گوران، احزاب اسلامی همچون حزب اتحاد اسلامی کردستان عراق و حزب جمعیت اسلامی کردستان نیز در عرصه سیاسی به عنوان رقبای حزب اتحادیه ظاهر شدند اما مام جلال به عنوان پیر سیاست کردستان عراق، توانست رابطه خود را با احزاب اسلامی کردستان گسترش دهد و حتی اندکی هم به حزب گوران نزدیک شود.
از سوی دیگر طالبانی در سال ۲۰۰۷ میلادی با انعقاد پیمانی استراتژیک با حزب دموکرات کردستان پایههای نفوذ خود را در کردستان عراق تحکیم بخشید. او با حزب دموکرات به این تفاهم رسید که دو حزب مشترکاً حکومت کردستان را تشکیل داده و هر دو سال یک بار پستهای نخستوزیری و رئیس پارلمان بین آنها جا به جا شود.
طالبانی که توانست در سال 2005 میلادی با کسب اکثریت آراء از طرف پارلمان ملی عراق برای یک دوره یکساله به ریاست جمهوری عراق منسوب شود، پس از آن نیز در سال 2006 میلادی مجدداً توانست این سمت را بدست آورده و تاکنون حفظ کند.
طالبانی موفق شد اقشار گوناگون عراق و جناحهای مختلف اعم از شیعیان، سنیها و کردها را تا حدی به طور نسبی به اجماع برساند و از سوی دیگر مانعی بر سر تندرویهای قومیتی در کردستان عراق باشد. او نقطه عطفی در ایجاد تفاهم و توافق میان عراقیها بود. طالبانی مدبرانه توانست در کشور ثبات برقرار کرده و با گسترش روابط بینالمللی از طریق سفرهای متعدد و استقبال از سران و رهبران کشورهای مختلف، حمایت بینالمللی را برای عراق به دست آورد.
در دورانی اختلافات بین جناحهای مختلف عراق تا عزل نخست وزیر و متهم شدن معاون رئیس جمهور به دست داشتن در ترورها پیش رفته بود، از سوی دیگر جنگ لفظی تند نوری مالکی و مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان نیز به جریانهای قومیتگرایانه در کردستان دامن میزد. در آن زمان این طالبانی بود که از تنشها کاست.
جلال طالبانی درباره کردستان مستقل میگوید: «فرض کنیم که ما اعلام استقلال کردیم. عراق، ایران، سوریه و ترکیه نیازی ندارند که با ما جنگ کنند. اگر این کشورها مرزهایشان را ببندند و جلوی عبور و مرور ما را بگیرند، ما چگونه به زندگی ادامه دهیم؟»
طالبانی تقریباً همیشه تلاش میکند با همه جناحهای عراقی رابطه حسنه داشته باشد و در عین حال خود را با هیچ کدام همپیاله نشان نمیدهد. از همین رو یک نوع اعتماد برای خود جلب کرده است و میتواند احزاب عراقی را در مواقع بحرانی دور یک میز در کاخ ریاست جمهوری جمع و به گفتوگو تشویقشان کند.
طالبانی علی رغم این محبوبیت نتوانست یک همبستگی پایدار پدید آورد. او خواستار یک کنگره ملی بود و به همین منظور از تمام احزاب عراقی دعوت کرد دور هم جمع شوند و بر حول پیمان هشت بندی مطرح شده از سوی او میثاق ببندند، اما احزاب عراقی به بهانههای مختلف با وی همکاری نکردند.
میانجیگری طالبانی از عوامل کلیدی کاهش اختلاف میان حکومت اقلیم کردستان و دولت مرکزی بر سر مالکیت کرکوک بوده است. او توانست بحران مالکیت این شهر نفت خیز را که مورد مناقشه بین عرب، کردها و ترکمنها بود، از طریق نفوذش در بین جامعه کرد و چهره بیطرفش در بین بخش مهمی از جامعه عرب منطقه فرو بکاهد.
از دیگر تأثیرات مثبت طالبانی بر عرصه سیاسی عراق در مسئله عزل نوری مالکی بود. او توانست با دور کردن کردها از این تنش مانع تشکیل یک جبهه اکثریت گردد و از این رو طرح سلب اعتماد نوری مالکی با شکست روبرو شد.
شاید بتوان در باب رابطه جلال طالبانی با ایران، این رابطه را در دوران حمایت ساواک و شاه از شورشهای مسلحانه کردی عراق در سال1961 میلادی جستجو نمود.
در آن ایام طالبانی جزء اولین کسانی بود که با ائتلاف با ایران، برای واداشتن عراق و پذیرفتن حق رسمی ایران بر اروندرود موافقت کرد. او در کنار ابراهیم احمد و اعضای دفتر سیاسی حزب دموکرات از جمله حامیان سرسخت اتحاد با ایران بود.
هر چند که پس از امضای قرارداد الجزایر سطح رابطه طالبانی و ایران کاهش یافت اما با ظهور طلایههای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، طالبانی از حركتهاي اسلامی ایران حمايت كرد و "عادل مراد" نمایندهاش در فرانسه را به ديدار انقلابيون ايراني و امام خمینی فرستاد؛ حتی هنگام عزيمت امام به ايران از طریق "فواد معصوم" پيام داد كه اگر امام براي ورود به ایران مشكل دارند، با همراهانشان از طريق كردستان عراق وارد ايران شوند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جلال طالباني از اولين کسانی بود كه با انقلابيون در قم ديدار کرد.
هر چند که پس از امضای قرارداد الجزایر سطح رابطه طالبانی و ایران کاهش یافت اما با ظهور طلایههای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، طالبانی از حركتهاي اسلامی ایران حمايت كرد و "عادل مراد" نمایندهاش در فرانسه را به ديدار انقلابيون ايراني و امام خمینی فرستاد؛ حتی هنگام عزيمت امام به ايران از طریق "فواد معصوم" پيام داد كه اگر امام براي ورود به ایران مشكل دارند، با همراهانشان از طريق كردستان عراق وارد ايران شوند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جلال طالباني از اولين کسانی بود كه با انقلابيون در قم ديدار کرد.
با آغاز جنگ ايران و عراق، پس از اولين دعوت سپاه پاسداران از كردها برای پیوستن به ایران علیه رژیم صدام، حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری طالبانی به این دعوت لبیک گفت و در کنار ايران بر ضد بعثیها به نبرد پرداخت. نیروهای وفادار به طالبانی طی هشت سال جنگ در بسياري از عملياتهای ایران، با نیروهای مسلح ایران همراهي و همكاري داشتند.
طالبانی و پیشمرگان تحت امرش در طول دفاع مقدس کمکهایی جدی برای ضربهزدن به نیروهای دولتی در شمال عراق کردند. طالبانی دستور هماهنگی نیروهای خود چه در مسائل اطلاعاتی و چه در فعالیتهای عملیاتی را با قرارگاه های رمضان و سیدالشهداء صادر کرد و از این رو توانست رابطه سطح بالایی را با شهید چمران و شهید صیادشیرازی برقرار کند.
پس از تشكيل اقليم كردستان، تعامل طالبانی و جناحش با ایران ابعاد گستردهتر و عمیقتر به خود گرفت. طالبانی همواره به نیروهایش اعلام میداشت که ایران قدرت غیرقابل انکار منطقه است و کردها نیز در هر جای دنیا باشند، دارای رگههای نژاد ایرانی هستند. طالبانی همواره در صحبتهای خود چه به طنز و چه به جد، فارسها(ایرانیان) را پسرعموی کردها میدانست و خیانت به ایران خیانت به خانواده مینامید.
البته رابطه طالبانی و ایران خالی از تنش نیز نبوده است، بالاخص در سالهای اخیر که طالبانی برای تجزیهطلبان کردستان ایران از مقامات قوه مجریه و قضاییه ایران تقاضای عفو کرده است. او در سال ۲۰۰۹ در دیدار با آیتالله آملی لاریجانی برای "شیرکو معارفی" و "حبیب الله لطیفی" از تجزیهطلبان کرد تقاضای عفو کرد. طالبانی همچنین در سال ۲۰۱۰ در ترکیه در نشستی با حضور احمدینژاد، خواهان توقف حکم اعدام حبیب الله لطیفی میشود.
از دیگر چالشهای بین ایران و طالبانی به اجتناب او از امضای حکم اعدام صدام حسین باز میگردد، طالبانی دلیل آن را اینگونه ابراز داشت: «من یک وکیل دادگستریام و امضاء دادهام که مخالف حکم اعدام هستم.»
با این حال رابطه طالبانی با ایران چنان عمیق بوده است که وجود این اختلافنظرها مانع گسترش آن نشده باشد.
پس از تشكيل اقليم كردستان، تعامل طالبانی و جناحش با ایران ابعاد گستردهتر و عمیقتر به خود گرفت. طالبانی همواره به نیروهایش اعلام میداشت که ایران قدرت غیرقابل انکار منطقه است و کردها نیز در هر جای دنیا باشند، دارای رگههای نژاد ایرانی هستند. طالبانی همواره در صحبتهای خود چه به طنز و چه به جد، فارسها(ایرانیان) را پسرعموی کردها میدانست و خیانت به ایران خیانت به خانواده مینامید.
البته رابطه طالبانی و ایران خالی از تنش نیز نبوده است، بالاخص در سالهای اخیر که طالبانی برای تجزیهطلبان کردستان ایران از مقامات قوه مجریه و قضاییه ایران تقاضای عفو کرده است. او در سال ۲۰۰۹ در دیدار با آیتالله آملی لاریجانی برای "شیرکو معارفی" و "حبیب الله لطیفی" از تجزیهطلبان کرد تقاضای عفو کرد. طالبانی همچنین در سال ۲۰۱۰ در ترکیه در نشستی با حضور احمدینژاد، خواهان توقف حکم اعدام حبیب الله لطیفی میشود.
از دیگر چالشهای بین ایران و طالبانی به اجتناب او از امضای حکم اعدام صدام حسین باز میگردد، طالبانی دلیل آن را اینگونه ابراز داشت: «من یک وکیل دادگستریام و امضاء دادهام که مخالف حکم اعدام هستم.»
با این حال رابطه طالبانی با ایران چنان عمیق بوده است که وجود این اختلافنظرها مانع گسترش آن نشده باشد.
در مجموع طالبانی از جمله چهرههای تاثیرگذار کرد بوده است که همواره بر اتخاد رویکردی منطقی و عقلانی توسط اکراد تأکید داشته است.
او همواره کردها را از دنبالکردن رویاهای شاعرانه کشور کردستان یا جمهوری آرارات و رفتارهای وهمآلود تشکیل کردستان بزرگ و ... بر حذر میدارد.
در عراقی که مملو از تضادهای هویتی و نزاعهای قومی و مذهبی است و بر اثر جنگ و بحرانهای داخلی مستهلک گشته است، طالبانی تنها چهره ممتاز کرد بود که سعی در ترمیم رشتههای پیوند میان کردها با جامعه عراق و بالاخص شیعیان این جامعه داشت.
مسلماً در صورت فقدان حضور طالبانی در کاخ ریاست جمهوری چه به خاطر بیماری و یا فوت، وضعیت عراق پیچیدهتر و امید به حل بحرانهای مختلف این کشور کمسوتر از قبل خواهد شد. فقدان احتمالی طالبانی نه تنها فقط باعث سختترشدن حل مشکلات فعلی میشود، بلکه سبب ظهور بحرانهای نوینی نیز برای جامعه عراق خواهد گردید.
نزاع بر سر تعیین رئیسجمهوری بعدی عراق، تشدید اختلافات میان اربیل و بغداد بر سر مسائل گوناگون، بروز اختلاف در حزب اتحادیه میهنی برای برگزیدن رهبر جدید، رادیکالتر شدن جامعه کردستان عراق و تضعیف اتحاد استراتژیک دو حزب دموکرات و اتحادیه میهنی کردستان و ... از جمله پیامدهای احتمالی فقدان او خواهد بود.
تکلیف پارهای از بحرانهای احتمالی همچون تعیین جانشین ریاست جمهوری که در قانون اساسی عراق مشخص است، اما رادیکالشدن جامعه کرد و بدنبال آن پدیدآمدن رابطهای بیش از پیش تنشزا میان اکراد و بغداد بویژه اگر با اختلافات سیاسی موجود در بین سایر جناحهای عراقی توام گردد؛ باعث خواهد شد که فرآیند تعیین جانشین طالبانی مدتی بسیار طولانی زمان ببرد. این موضوع باعث بر هم خوردن ائتلافهای سیاسی پدید آمده و تشدید درگیریهای قومی و فرقهای خواهد شد.
به طور کلی باید اذعان داشت که شخصیتی فراگیر همچون طالبانی به این زودی در عرصه سیاسی عراق پدید نخواهد آمد و این کشور بدون طالبانی به جز افزایش درگیریهای قومی، فرقهای و گسترش بحرانهای قومیتی و چالشهای امنیتی صحنهای جدید نخواهد دید.