- پیش زمینه
این مقاله از تحقیقات و جلسات توجیهی سیاستها که توسط نویسندگان در مباحثات مربوطه انجام شده با حضور کارشناسان متعدد اندیشکده چتم هاوس برگزار شده، استفاده کرده است. در این نوشته همچنین از کارهایی که توسط کارگروه مطالعات سوریه، که در برنامه منا (خاور میانه و شمال آفریقا) از دسامبر 2011 تا کنون انجام شده، نیز استفاده کرده است. در این مقاله همچنین به نکاتی که توسط تحقیقات مرتبط برنامه منا در زمینه نیروهای پیش برنده از سوی خیزشهای جهان عرب، عوامل اقتصادی-سیاسی انجام شده توجه داشته است و به سیاست فرقه گرایی در منطقه؛ سیاست خارجی ایران، عراق، ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس پرداخته است.
محققان برنامه «منا» مرتباً در زمینه تحلیل سوریه و گسترش بحران در منطقه نظرات خود را اعلام میکنند و اکنون در حال انجام یک سری امور با عنوان «سوریه و همسایگانش» هستند که بر تأثیرات اقتصادی، سیاسی و بشردوستانه بحران در پهنه منطقه تمرکز دارد. خطوط فکری موجود در این پیشنهادها در تعدادی از مقالات و تحلیلهای نویسندگان که در انتهای مقاله آمده است ذکر شدهاند.
■فرقهای شدن بحران سوریه به بازیچهای در دست حکومت «اسد» تبدیل شده است■
- مقدمه
مدت زمان بسیاری است که محرز شده تنها راه حل پایدار برای بحران سوریه راه حلی سیاسی است. اما خواست برای استعفای «بشار اسد»، رئیس جمهور سوریه، و اقدام نظامی و پس از آن تغییر موضع ناگهانی به خاطر مخالفت پارلمانی با حمله در انگلیس، آمریکا و فرانسه به حکومت سوریه اجازه داده تصور کند این تغییر رویکرد نه نشانهای از خردورزی غرب بلکه ضعف این کشورها است. عواملِ «برخوردار از حمایت غربِ» مخالفان نیز شرایط آشفتهای دارند. حکومت «اسد» همیشه خود را در هیئت نیرویی جهت ایجاد ثبات در مقابل تروریسم مورد حمایت غرب جلوه میدهد، حتی در آن زمان که با یک خیزش کاملاً صلح دوستانه مواجه بود. نظامی شدن، به افراط رفتن و فرقهای شدن بحران به بازیچهای در دست حکومت «اسد» تبدیل شده است و این در صورتی است که ماهیت حقیقی بحران در مناطق مختلف به شدت در شرایط آن منطقه تعیین میشود.
■تصویر واقعی سوریه■
اکنون تخمین زده میشود عوامل معارض مسلح در داخل جریان مخالفان نزدیک به 10000 تا 12000 نفر باشند اما فعالیتهای آنها بیشتر از آن که تهدیدی راهبردی علیه دولت سوریه باشد فرصتطلبانه و تاکتیکی است. با وجود تلاشهای اخیر عربستان سعودی در زمینه هماهنگ سازی اقدامات نیروهای القاعده گزارشهایی رسیده که نشان میدهد پایگاههای شورشیان توسط نیروهای ارتش سوریه به تصرف درآمدهاند. در واقع میتوان گفت تلاشهای منطقهای و بینالمللی حکومت سوریه برای مشروعیت بخشی به خود از این تصور که حکومت در حال مبارزه با القاعده و نیروهای همفکر است به نفع خود استفاده کرده است. اما آن چه توسط پرسنل سازمان ملل، روزنامه نگاران داخلی و نیروهای کمک خارجی تصویر میشود بسیار متفاوت است: بحرانی که به اختلافات، اطلاعات نادرست، جرم، ربودن خارجیها در ازای پول و حضور نیروهای داخلی و خارجی در میان گروههای جنگنده متفاوت برای دست یابی به منابع آغشته شده است؛ و از وجود راهبردی متحد برای مبارزه با حکومت «اسد» خبری نیست.
■مسلح کردن مخالفان راه حل بحران نیست■
لذا نیاز است از تصویر سادهانگارانهای که توسط بیشتر رسانهها نشان داده میشود بگذریم. این تصاویر حل بحران حاضر را تنها از راه پیروزی «اسد» یا القاعده میبینند و اساس آن را مذهبی میدانند. مخالفان نمیتوانند در مقابل ارتش ملی که توسط دولت قدرتمند و متحدان غیر دولتی (ایران، روسیه، حزب الله و مبارزان عراقی) حمایت میشوند به موفقیت نظامی دست پیدا کنند. مسلح کردن مخالفان راه حل بحران نیست چرا که اکنون شرایط محلی نسبت به مقاومت ملی در مقابله با حکومت «اسد» تأثیر بیشتری دارد. اما حتی یک آتش بس و توافق برای انتقال قدرت ملی به نوعی به فشار بینالمللی نیازمند است.
■لزوم دوری از تحلیلهای نادرست■
۱۰ پیشنهادی که در ادامه آمده به راههای جدیدی که دولتهای غربی باید بتوانند در آن مسیر به توجه و سیاستهای خود شکلی جدید ببخشند اشاره دارد. در این راهکارها از افتادن به دام تحلیلهای اشتباه گذشته از چالشهای اساسی دوری شده است چرا که همین تحلیلهای نادرست به اقداماتی انجامید که به وجود آمدن راهبردی پایا در قبال سوریه در دو سال و نیم گذشته را ناممکن کرده است.
■اولویتهای مد نظر■
با توجه به سرعت اتفاقات مرتبط در سوریه و بینالمللی شدن و افزایش یافتن چشمگیر بحران سوریه این گزارش ادعا میکند تضمین اتحاد آینده دولت سوریه و بافت جامعه این کشور بسیار حیاتی هستند و باید در تلاشهایی که توسط سیاستهای کشورهای غربی جهت رسیدن به نتایجی منسجم در نظر گرفته میشوند یک اولویت باشند.
■نشانههای متناقض کشورهای غربی■
۱- شناسایی روشن تر اهداف و اولویت بندی آن چه در سوریه مهم تر است
دولتهای غربی نشانههای مختلف و متعارضی ارسال میکنند چرا که خود درباره اهدافشان در سوریه دچار سردرگمی هستند. این موارد شامل حوزههای بشردوستانه، حل بحران، مهار بحران، تغییر حکومت جهت دستاورد راهبردی، مقابله با تروریسم، از بین بردن تسلیحات شیمیایی و منع گسترش تسلیحات است. این اهداف نه تنها با هم تناقض دارند بلکه ملاحظات گستردهتر منطقهای و بینالمللی که نمیتوانند بر اولویتهای قابل دست یابی و لازم برای ثبات و بهبودی طولانی مدت سوریه نیاز است تمرکز کنند نیز در آن دخیل هستند. مشکلات داخلی با و یا بدون خروج «اسد» از حکومت ادامه خواهند یافت اما سقوط سوریه منطقه را برای سالهای آینده تحت تأثیر قرار خواهد داد. از این رو مهم است که بر ابتدا بر اهداف اولویت دار در قبال سوریه تمرکز شود و نقش و اثربخشی بازیگران خارجی مستقیماً به سمت دست یابی به این اهداف هدایت شوند.
■باید به عواملی که خیزشهای ابتدایی را رقم زدند رسیدگی شود■
۲- تضمین یکپارچگی دولت و آن چه از جامعه مدنی باقی خواهد ماند
یکی از اهداف روشن باید به حفظ یکپارچگی دولت سوریه و آن چه از جامعه مدنی باقی مانده است اختصاص داشته باشد. تمرکز اصلی باید بر اهداف مشترک بشردوستانه-سیاسی باشد: خاتمه دادن به خشونت، کاهش کشتار و جلوگیری از سقوط دولت. در این جا فرصتهایی برای به وجود آوردن اتفاق نظر بینالمللی وجود دارد. از سوی دیگر تمرکز صرف بر اولویتهای کشورهای غربی مثل تحکیم اعتبار آمریکا، یا اتکا به اهداف مشترک این کشور و کشورهای خلیج فارس برای محدود کردن نفوذ ایران در منطقه به منافع مردم سوریه ارتباط چندانی ندارد و ناگزیر پاسخ متقابل دیگر قدرتهای بینالمللی یا منطقهای دخیل را برخواهد انگیخت. اولین اولویت باید بر کاهش خشونت استوار باشد اما یک راه حل پایدار باید به عواملی که در ابتدای امر به خیزش و بحران در سوریه منجر شدند رسیدگی کند. این عوامل شامل نبود راهی جهت رسیدن به تغییر سیاسی از راه غیرخشونت آمیز، سرکوب طولانی مدت مخالفان سازمان یافته، و همچنین فساد و منافع متناقض اقتصادی و سیاسی میشود.
■توجه به حامیان بحران سوریه■
۳- تمرکز بر حوزههایی که قدرت نفوذ در آن وجود دارد
کشورهای غربی بر بازیگران حکومت سوریه نفوذ چندانی ندارند به جز این که به آنها انگیزه بدهند از مقام خود استعفا دهند (که تا به امروز موفقیت بسیار محدودی داشته است). این کشورها بیشترین قدرت نفوذ را بر حامیان حکومت، روسیه و اکنون ایران دارند. هر کدام از این دو کشور دستور کار بینالمللی دارند که تا حد بسیار از سوریه حمایت میکند و ممکن است جایی برای تعادل میان اهداف متناقض داشته باشند. موضع چین هم باید بیشتر مورد کند و کار قرار بگیرد: این کشور با سوریه روابط دیرینه دارد. پکن در مخالفت با اقدام نظامی از مسیر سازمان ملل با روسیه هم صدا شد و به طور کلی هم با چنین مداخلاتی مخالف است. اما چین همچنین مایل است روابط حسنه با سلطاننشینهای حاشیه خلیج فارس و ایران را حفظ کند زیرا این دو منابع اصلی تأمین نفت این کشور به حساب میآیند.
■نگرانی مخالفان سوری از کمرنگ شدن اهمیت بحران سوریه■
دولتهایی که از مخالفان حمایت کردهاند- مثل «لندن» -- بر ائتلاف ملی سوریه، که گروهی مخالف است، نیز کمی قدرت نفوذ دارند ولی مخالفان سوریه به طور روز افزون به این نتیجه رسیدهاند که متحدان غربی در مقایسه با حامیان عرب حوزه خلیج فارس بسیار غیرقابل اعتماد تر هستند. بسیاری از اعضای مخالفان شک دارند که مبادا غرب در پی توافقی باشد که «اسد» را در قدرت نگه دارد. تعیین تاریخی جدید برای مذاکرات ژنو دو (که در نوامبر سال 2013 اعلام شد) کمی پس از اعلام توافق نامه موقت بینالمللی درباره برنامه اتمی ایران بر نگرانیهای مخالفان سوری افزوده است. آنها نگرانند منافع سوریه نسبت به دستور کار بینالمللی جلوگیری از گسترش تسلیحات (چه در قبال ایران و چه تسلیحات اتمی سوریه) و خواست آمریکا برای رسیدن به توافق طولانی مدت با ایران به اولویت پایین تری تنزل کند. کشورهای غربی- خصوصاً آمریکا، انگلیس، و فرانسه- بر کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه، که اکنون مهمترین حامیان مخالفان سوری هستند، قدرت نفوذ دارند. با این همه همکاری نزدیک میان آمریکا، انگلیس و عربستان سعودی در ارتباط با سوریه به خاطر مباحثاتی که بر سر اقدامات نظامی محتمل در سپتامبر 2013 در گرفت دچار صدمه شده است. این موقعیت به خاطر اختلاف نظر در رابطه با ایران وخیم تر هم شد؛ و این در حالی است که رابطه ترکیه با کشورهای منطقه خلیج از ناحیه سیاستهای متناقض در قابل مصر دچار آسیب شده است.
■کارکردهای مذاکرات صلح ژنو دو■
مذاکرات ژنو دو بیشتر میتواند در زمینه تضمین توافق میان بازیگران مطرح بینالمللی جهت توقف بالا گرفتن و شعلهور شدن بحران در سوریه به کار گرفته شود و یا به ساز و کاری ختم شود که بتواند آشتی نهایی میان بازیگران متعدد حاضر در سوریه را به دست دهد و تنها بر حل تفاوتهای بازیگران هر منطقه از کشور بر سر پارامترهای توافق بر سر انتقال قدرت تمرکز نکند. با توجه به سخت بودن معرفی یک گروه نماینده از سوریه به این نشست بینالمللی در زمان اندک باقی مانده بهتر است جامعه بینالمللی انرژی خود را جهت کاهش تأثیر خود بر گسترش خشونت در سوریه صرف نماید.
■نبود جبهه متحد مخالفان■
۴- تعامل با طیف گستردهتری از بازیگران حاضر در سوریه
برای نمایندگی مخالفان سوری در مذاکرات بینالمللی نیاز است گروهی بیش از ارتش آزاد سوریه در میز مذاکره حضور یابد. اما تلاش غرب برای یافتن جبهه متحد مخالف که بتواند نماینده طیف عظیمی باشد و غرب آن را قبول داشته باشد بی نتیجه باقی مانده است. برای شکست تلاش جهت تشکیل چتری متحد با دورنمای سیاسی روشن دو دلیل عمده وجود دارد.
■مخالفان سوری مرکزیت ندارند■
اول این که مخالفان حکومت سوریه، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی، اصولاً مرکزیت ندارند و در مناطق گسترده شدهاند. نمونهای مشابه که کشورهای غربی انتظار داشتند در سوریه هم شکل بگیرد در لیبی و توسط شورای ملی انتقالی لیبی دیده شد، اما حتی این شورا هم نتوانست در طول زمان در زمینه تضمین مشروعیت پایا در لیبی موفق عمل کند.
■عدم تخصیص منابع صحیح■
دلیل دوم این که دسترسی به منابع و مدیریت انتظارات مشکل بوده است. گروه «لندن 11» و دوستان سوریه که قبل از آن به وجود آمد بودجه عملیاتی شورای ملی سوریه (که بعداً توسط ائتلاف ملی سوریه جایگزین شد) را تأمین کردند تا خارج از سوریه فعالیت داشته باشد ولی این تلاش با دیگر تلاشهای مشابه و یا استقرار ساز و کاری شبیه به این مورد برای ارتش شورای ملی سوریه جهت تضمین مشروعیت و اعتبار در مقابل گروههای مخالف داخل کشور همراه نبوده است. هدف اتحاد مخالفان هدف ثابتی نیست؛ یک گزینه پایدار تر نسبت به تلاش برای تقویت نفوذ یک کشور غربی خاص میتواند بر تمرکز بر ایجاد همکاری میان نظرات متعدد مخالفان در قبال هدف مشترک حفظ حیات آینده سوریه تکیه کند.
■لزوم از سر گیری تعاملات جامعه مدنی■
۵- تعامل بیشتر با جامعه مدنی سوریه
بهتر است کشورهای غربی به جای این که تلاش خود را برای یافتن رهبران فردی، مثل یک نخست وزیر احتمالی، متمرکز کنند به سمت نقشهای جهت انتقال قدرت که بتواند تا جایی که در جامعه سوریه امکان آن وجود دارد قابل لمس باشد حرکت کند و تمرکز اصلی خود را بر آتش بس بگذارد. رهبران باید از میانه روندهای جدیدی که گفتگوهای داخلی درون شبکههای سوری را به سطح گستردهتری جهت توافق ملی میرساند حرکت کنند، حتی اگر چنین توافقی تنها شامل یک تعهد ابتدایی جهت تضمین انسجام دولت باشد. ممکن است رهبرانی که علاقه داشته باشند در چنین حرکتهای شرکت کنند در صورت شناسایی شدن و انتخاب شدن توسط قدرتهای خارجی مشروعیت محلی خود را از دست بدهند. اما نقش کشورهای خارجی باید تسهیل بده بستانهای درون شبکهای باشد، شبکهای که باید توسط فعالان خارجی و سوریهایی که خارج از این کشور زندگی میکنند طراحی و ساخته شود. مذاکرات رسمی باید با «مسیر دوم» همراه باشد و طیف گستردهتری از جامعه مدنی سوریه و رهبران مجامع را در خود داشته باشد. با وجود هفت میلیون بی خانمان، که دو میلیون از آنها پناهجو هستند، آینده سوریه تا حد زیادی در خارج از این کشور رقم خورده است. یکی از گزینههای موجود این است که با افرادی که به تازگی به بیروت و عمان رفتهاند همکاری شود. دیدگاه لازم این است که جامعه مدنی باید قبل از شکسته شدن ارتباطات شکننده موجود میان افراد به تبعید رفته و بی خانمانهای درون کشور عملکرد خود را از نو آغاز کند.
■استفاده از همسایگان و کشورهای شریک در بازگرداندن امنیت به سوریه■
۶- یافتن نقاط مشترک بین بازیگران اصلی
تلاشهای بینالمللی و منطقهای کشورهای غربی باید بر شناسایی حوزههای مشترک میان بازیگران اصلی تمرکز داشته باشد. این بازیگران شامل کشورهای همسایه سوریه (که میزبان بخش اعظم پناهجویان سوری هستند و یا مثل اسرائیل در خطر سرازیر شدن بحران به آن نواحی قرار دارند) و حامیان اصلی حکومت (روسیه و ایران) و مخالفان (ترکیه، کشورهای حوزه خلیج فارس و غرب) میشود. حوزههای توافق نظر میتواند شامل جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به مقر شورشیان، حفظ نهادهای دولتی، ثبات منطقه، و کاهش مکفی خشونتها به اندازهای که بحران پناهجویان تمام شود و برخی از آنها بتوانند به کشور باز گردند باشد. حال که رویکرد و وفاداری فرق مختلف توسط بازیگران متعدد نمایندگی میشود کسان دیگری هم در منطقه هستند- مثل روحانیون پر طرفدار- که خطر جدی افراطی گری فرقهای کنونی را میدانند و میتوانند در جریان صلح، از جمله تلاشهایی جهت حفظ بقاع متبرکه حضور پیدا کنند.