در بخش نخست، اصول سیاستخارجی دولت رضاخانی را توضیح دادیم. سیاست حسنهمجواری، محور اصلی سیاستخارجی رضاشاه را تشکیل میداد که در راستای منافع منطقهای بریتانیا قرار داشت. بر همین اساس، انگلیسیها کوشیدند تا با همپیمان کردن دول تاثیرگذار منطقه، یعنی ایران، ترکیه، عراق و افغانستان در قالب یک عهدنامه عدمتعرض که به عهدنامه «سعدآباد» شناخته شد، از منافع خود در خاورمیانه و بهویژه تقابل با روسها حراست کنند. مرکز ثقل پیگیری اسن سیاست انگلیسیها بر دوش رضاخان قرار گرفت. رضاشاه برای جلب رضایت سه دولت دیگر حاضر شد که تعارضات مرزی خود را با آنها حل کند و در این راستا، به دلیل تسامح و سادهبینی او، نهایتا کشور و مملکت ایران هزینه سنگینی را متحمل شد. پس از ذکر روابط ایران و ترکیه، روابط ایرام با دول افغانستان و عراق را هم از نظر میگذرانیم.
* ایران و عراق
بخش دیگری از مناقشات مرزی این دوره تاریخی، میان ایران و عراق و بر سر حاکمیت بر «اروند» رخ داد. با رویی کار آمدن ملک فیصل اول در عراق، روابط سیاسی دو کشور، در شکل جدیدی آغاز میشود. با استقلال کامل عراق از قیمومت انگلستان، روابط رسمی دو دولت برقرار میشود. مساله مهم مورد مناقشه «کشتیرانی در شطالعرب» بود. « در سال 1313 دولت عراق به منظور جلوگیری از اعمال حاکمیت ایران در اروندرود با پشتیبانی انگلستان به جامعه ملل شکایت کرد. جامعه ملل طرفین را به مذاکرات مستقیم دعوت نمود و سرانجام بر اثر اصرار و فشار انگلیسیها که علاقه داشتند پیمان منطقهای هر چه زودتر منعقد شود، سرانجام در 4 ژونیه 1937 (13 تیر 1316) قرارداد مربوطه به امضا رسید... در قرارداد تحمیلی 1316 حق کشتیرانی در سراسر شطالعرب –به استثنای پنج کیلومتر آبهای مقابل آبادان تا خط تالوگ- به دولت عراق واگذار شد.» (مهدوی/ ص39و40)
1. سرنوشت شطالعرب
برخی از تاریخنگاران و تحلیلگران تاریخ پهلوی بر این باورند که جنس توافقات رضاشاه با طرف عراقی نسبت با دو توافق دیگر ویژگیهایی دارد. بر این اساس، «مهمتر از همه اختلافات با عراق بر سر مساله حاکمیت بر شطالعرب بود. در این هنگام انگلیسیها که برای تقویت موضع دولتهای وابسته به خود در قبال خطر کمونیسم عجله داشتند که پیمان منطقهای هر چه زودتر امضا شود، به سرعت زمینهای سازش ایران و عراق را با توجه به منافع خود فراهم کردند. در توافقنامه امضا شده، عراق به دلیل تحتالحمایگی رسمی و طبعا اطمینانبخشتر بودن، از امتیازات بیشتری برخوردار شده و اداره شطالعرب را به طور کامل در دست گرفت و در 13تیر 1316 قراردادی در تهران بین ایران و عراق امضا شد که به موجب آن حق کشتیرانی در سراسر شطالعرب به استثنای آبهای مقابل خرمشهر و آبادان به دولت عراق داده میشد و عراق متعهد میگردد درآمد حاصله از راهنمایی کشتیها را صرف لایروبی و بهبود شرایط کشتیرانی در شطالعرب بنماید که بعدها هیچ وقت به آن عمل نکرد.» (امینی/ ص26و27)
به این ترتیب، « اروند رود که در زمان میرزا تقی خان، خط منصّف (به تعبیر امروز خط القعر) مرز قرار داده شده بود، در زمان رضاشاه، کل آن براساس پیمان سعدآباد به عراق واگذار شد.» (velayati.ir)
در زمان رضاشاه، کل اروندرود براساس پیمان سعدآباد به عراق واگذار شد
* ایران وافغانستان
افغانستان در 1289 قمری (1872م) از ایران مستقل میشود. مولود حکمیت گلداسمیت انگلیسی، از همان آغاز بحران آفرین شد. «مساله هیرمند» و بهره برداری از آب آن، اتفاقی بود که تا همین امروز روابط دو کشور را تحت الشعاع قرار داده است. بخشی از مذاکرات دو دولت اما، ذر دوره فرمانسالاری رضاشاه صورت پذیرفت. مذاکرات بر سر هیرمند و آب آن از 1310 شمسی به مدت 7 سال ادامه یافت. قرارداد 1317 ماحصل تلاشهای دو طرف بود. با این همه، روند حوادث به گونه ای پیش رفت که در عمل، نتیجهای دیگر رقم خورد.
1. ریشه دعوا
با حکمیت مکماهون انگلیسی در 1323 و درنتیجه تغییر بستر رود هیرمند، «مساله آب» برای نخستین بار در سیستان دوتکه شده مطرح می شود. شدت درگیریهایی که به دنبال این حکمیت و نتایج آن درگرفت به اندازهای بود که در ادبیات دیپلماتیک ایران از آن «به «استخوان لای زخم» تعبیر کرده اند.» (خاطرات محمود فروعی، ص176) در جریان حکمیت مکماهون، «میزان سهم آب ایران از رود هیرمند را برخلاف رای گلداسمیت که موظف به رعایت آن بود به یکسوم تقلیل داد و مرز دو کشور را از کوه ملکسیاه تا سیاهکوه به طول 282 کیلومترمربع تحدید حدود کرد» (رحمانیان و براقی/ ص34). بنابراین، «از 18146 کیلومترمربع مساحت کل سیستان، 7374 کیلومترمربع از آن ایران و 10772 کیلومترمربع جزو خاک افغانستان شد.» (همان/ 35) دعوای مرزی ایران و افغانها، در آغاز بر سر مرز بودن شاخهای از رود هیرمند به طول 16 کیلومتر بود، لکن از شروع خشکسالی و کمآبی ابعاد تازهای پیدا کرد.
2. اهدای چند منطقه از کشور برای «اعتمادسازی»
از بدو حکمیت ماکماهون و تجزیه بخشهایی از سیستان تا رویکارآمدن محمدظاهرشاه در افغانستان، مساله هیرمند با بالا و پایینهای متععدی تداوم یافت. سلطنت 40ساله محمدظاهرشاه، مهمترین قراردادهای ایران و افغانستان را در بر می گیرد. افزون بر مساله هیرمند، اختلاف بر سر چند منطقه مانند هشتادان، موسیآباد و معادن نمک، پای ترکها را به حکمیت گشود. ارفع، ، روایت میکند: «بهترین وسیله برای برقرار ساختن مناسبات دوستانه بین ایران و افغانستان، در آن زمان به نظر اعلیحضرت رضاشاه کبیر رجوع به آتاتورک بود.» (مکی/ ص154) بنابراین، آتاتورک فخرالدین آلتای را برای حکمیت مامور کرد و به افغانستان و ایران فرستاد. مذاکرات در 1313 با حکمیت ترکیه انجام شد که با رای ترکها، «160 فرسخ از خاک ایران به افغانستان منظم شد. (همان/ 50) «سیاست حسن همجواری» پهلویاول، برای جلب اعتماد افغانها به حضور در پیمان سعدآباد، رای حَکَم را میپذیرد. منطقه چکاب، منطقه دیگری بود که برای اعتمادسازی به افغانها داده شد. رضاشاه در توجیه این واگذاری به شوکتالملک حاکم سنتی چکاب، معتقد است «ارزش چکاب چه از لحاظ سوقالجیشی و چه از نظر وجود مراتع برای دامها بدان پایه نیست که همسایه خود ناراضی باشد و روابط دو دولت ایجاد سوءتفاهم کند.» (همان/52) این تحلیلی، شبیه همان تحلیلی است که رضاشاه از واگذاری مناطق شمالباختری کشور به ترکها داشت که پیشتر به آن اشاره کردیم. با این همه در 1315، فرصت انعقاد قرارداد موقتی میان دو کشور فراهم می آید. اما اقدامات ماموران افغان در احداث نهرهای جدید و بستن سد در بند لخشک مذاکرات را به وقفه انداخت.
3. عاقبت مذاکرات با افغانها
موضوعی که دو دولت را به سوی توافق و انعقاد قرارداد موقت آب سوق داد، پیمان سعدآباد بود. برای پیوستن افغانستان به پیمان، فیصله دادن به مساله آب هیرمند لازم بود. «مذاکراتی که درباره روابط ایران و افغانستان صورت گرفت مقدمه ورود در پیمانی بود که به پیمان سعدآباد معروف گشت ولی در آن موقع مطلقا درباره پیمان مزبور در خارج صحبتی به جراید داده نمی شد و این مذاکرات محرمانه بود، فقط بین رضاشاه و صدراعظم افغانستان جریان داشت.» (مکی/ ص 343) در همین راستا، ابتدا در 1315 قرارداد موقتی میان دو کشور امضا شد و در ششم بهمن 1317، قرارداد آب به همراه اعلامیه منضم به آن در کابل به امضا رسید. با این همه و ضمن تصویب قرارداد از سوی دو دولت و مجلس شورای ملی ایران، مجلس شورای ملی افغانستان، با وجود تصویب قرارداد از تایید اعلامیه سر بار زد. اعلامیه افغانها را به لحاظ حقوقی متعهد می کرد که از آب هیرمند در بالای بند کمالخان استفاده بیش از مجاز نکند تا به سهمیه آب سیستان آسیبی وارد نشود. این تعهد، مانع بزرگی بر اجرای طرحهای بلندپروازانهی افغانها بود هرچند که هنوز سایه بیاعتمادی آنها به ایران و ترس از مداخله ایران در امور افغانستان بر اذهان افغانها سنگینی میکرد. در واقع، « در مورد رفع اختلافات مرزی با افغنستان علاوه بر اینکه موضوع رود هیرمند حل نشد و اختلاف باقی ماند و طبق رای حکمیت گلداسمیت انگلیسی، افغانها حاضر نشدند کنار بیایند، نیز جایزهای هم به آنها داده شد. به این ترتیب که چون افغانستان به واسطه عدم معادن نمک در مضیقه بود و در قسمتهایی از نقاط نزدیک مرزی متعلق به ایران دارای معادن نمک بود، آن قسمتها را به افغانستان واگذار نمودند. » (ص343/ مکی)
کشور ایران را قوای خارجی اشغال نمودند
و همپیمانان ایران نه تنها کمکی نکردند بلکه از اظهار تاسف هم خودداری نمودند.
* پایان سیاست حسن همجواری و نتایج آن
مجموعه فعالیتهای رضاشاه برای دستیابی به آرمان «حسن همجواری» چیزی جز تامین خواستههای بریتانیا، داد و دهش چندین منطقه از اراضی کشور به همسایگان و سرانجام، تنهایی و بییاوری در جنگ خانمانسوز دوم جهانی چیزی در بر نداشت. اگر بخواهیم تمامی خاصهخرجیها و بخشیدنهای رضاشاه را با هدف ایجاد صلح و ثبات در منطقه توجیه کنیم هم، آشکار است که نتایج مطلوب، هیچگاه به دست نیامد. حسین مکی مجموع مذاکرات و معاهدات را این گونه جمعبندی میکند که « اما از لحاظ سیاسی و استفاده از پیمان سعدآباد در شهریورماه 1320 کاملا واضح و روشن گردید که برای ایران ثمری نداشت زیرا از شمال و جنوب به ایران حملهور گردیدند و کشور ایران را قوای خارجی اشغال نمودند و همپیمانان ایران نه تنها کمکی نکردند بلکه از اظهار تاسف هم خودداری نمودند.» (مکی/ ص343) جلسه نخست مذاکرات، در سعدآباد ایران برگزار شد اما دور دوم آن که قرار بود در 1939 و در کابل افغانستان برگزار شود، هیچگاه محقق نشد و شروع جنگ دوم جهانی تمامی اهداف آن را امحا کرد. هر چند که برخی معتقدند «این پیمان، سنگ بنای پیمان بغداد گردید.» (بیگدلی/ ص178)
منابع:
تاریخ بیست ساله، حسین مکی، امیرکبیر
داریوش رحمانیان و فضل الله براقی، تاریخ ایران بهار 1389 شماره 6 (پیاپی 64/5)
علیرضا بیگدلی، تاریخ روابط خارجی زمستان 1380 شماره 9
تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، علیرضا امینی، صدای معاصر
مهدی فرجی، گنجینه اسناد بهار 1391 شماره 85
http://velayati.ir