هنرمندان و شاعران و فیلسوفان و نقاشانی هم هستند که آثاری ضد ارزشی و ضد اخلاقی و ضد دینی تولید کرده و می کنند، مروج فحشا و منکرات اند،مبلغ تیدئولوژی های استثمار گر و تئوریزه کننده ی منفعت طلبی های و اغراض سلطه گرانه ی رژیم های استکباری اند.

گروه فرهنگی مشرق - مسئول محترم در بخشی از سخنرانی شان در "دیدار با هنرمندان" گفته است: 
"به هم اعتماد کنیم، دوران؛ دوران اعتماد است. وظیفه دولت  مداخله در هنر نیست، وظیفه ذاتی دولت تامین مسائل مهم و ملی است، مثل مسئله امنیت، سیاست خارجی که سیاست خارجی و اعمال دیپلماسی صرفا از طریق دولت انجام می گیرد و نها دیگری حق مداخله  ندارد....اما در حوزه های دیگر مثل اقتصاد و فرهنگ باید تصدی گری دولت به حداقل برسد.... دولت کتاب نمی نویسد، فیلم نمی سازد، موزیک نمی سازد، شعر نمی سراید، دولت باید تسهیل کننده راه برای اصحاب فکر و هنر باشد. یادمان باشد و همه بدانیم هنر خطر نیستو هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمی اندازد، به هنر و هنرمند اعتماد کنیم"

می گویند وظیفه ذاتی دولت تامین مسایل مهم و ملی است، مسئله امنیت، سیاست خارجی و کاملا درست می فرمایند. وظیفه ذاتی در دولت تامین مسایل مهم و ملی است و یکی از مسایل مهم و ملی، امنیت است. اما به نظر می رسد که نکته بسیار مهمی مغفول واقع شده است.در جهان کنونی( به دلیل حضور قدرتمند رسان ها و سیطره ی ادبیات رسانه ای) بیش از هر زمان و دوره ی تاریخی دیگری، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم ( تهاجم در آمیخته ی فرهنگی – سیاسی ) صورت سازمان یافته پیدا کرده است و گاه به موازات جنگ نظامی و تهاجم دیپلماتیک در مواردی به نیابت از آن ها یا به جای آن ها عملیاتی و اجرایی می شود.

تاملی در ماهیت و مکانیسم عمل و میزان کیفیت تاثیر گذاری و گستردگی استفاده از تهاجم فرهنگی و جنگ نرم و استراتژی و اهداف مدیران و برنامه ریزان پروژه های جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، نشان دهنده این حقیقت است که در برخی موارد، جنگ نرم و تهاجم فرهنگی (در مقایسه با تجاوز نظامی) ظرفیت و توان بیشتری برای تهدید امنیت ملت ها و حریم و حدود هویتی و استقلال و حتی تمامیت ارضی کشور ها دارد. باید به این مهم نیز توجه کرد که سربازان جنگ نرم و تهاجم فرهنگی رمان نویسان و شاعران و نقاشان و سینما گران و تئوریسین ها و فیلمسازان هستند. 



لطفا توجه شود، مقصودمان این نیست که هر زمان نویس و شاعر و هنرمند و ایدئولوگ و فیلسوف و نقاش عامل تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، بر هم زننده ی امنیت و استقلال و تهدیدی برای هویت و تمامیت ارضی ملت ها است. خیر، به هیچ وجه چنین منظوری نداریم.
می دانیم و معتقدیم که بسیاری از هنرمندان و رمان نویسان و شاعران و نقاشان و فیلمسازان و ایدئولوگ ها و تئوریسین ها و... انسان هایی متعهد و آرمان گرا و ارزشی هستند و با قلم و فکر و اثر و هنر و اندیشه شان از دین و معنویت و استقلال و آرمان های دینی و اخلاقی و ارزش ها دفاع کرده و می کنند.

اما، این هم متاسفانه حقیقت دارد که هنرمندان و شاعران و فیلسوفان و نقاشانی هم هستند که آثاری ضد ارزشی و ضد اخلاقی و ضد دینی تولید کرده و می کنند، مروج فحشا و منکرات اند،مبلغ تیدئولوژی های استثمار گر و تئوریزه کننده ی منفعت طلبی ها و اغراض سلطه گرانه ی رژیم های استکباری اند.

آنچه که هنرمند و تئوریسین و داستان نویس و... ارزشی و آرمان گرا و عدالت محور را از هنرمند و تئوریسین و داستان نویس و... مروج ضد ارزش ها و منکرات ومدافع استکبار متمایز و جدا می کند، روح و جهت و محتوای آثار آن ها است. صرف اینکه شخصی نقاش یا موزیسین یا رمان نویس و در یک کلام هنرمند است، موجب نمی شود که مدعی شویم: " هنر خطر نیست و هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمی اندازد. به هنر و هنرمند اعتماد کنیم".
 
آری خوب است که به هنر و هنرمند اعتماد کنیم، اگر آن هنرمند دارای جهت گیری ارزشی و سالم و معنوی باشد. صرف موزیسین و نقاش و شاعر و فیلمساز و... بودن (صرف هنرمند بودن) موجب نمی شود که تصور کنیم، "هنر خطر نیست و هنرمند امنیت کشو را به مخاطره نمی اندازد" ؛ کاملا به عکس، هنرمندان ضد ارزشی در کنار داستان نویسان تعهد گریز مبلغ آبسوردیسم، همراه تئوریسین ها و ایدئولوگ های نئولیبرالیست، همگی و البته هر یک به طریق خاص خود، سربازان جنگ نرم و تهاجم فرهنگی اند و امکان آن را دارند که با فعال شدن و ترویج آراء و آثار خود، اعتقادات دینی و ارزش های اخلاقی و آرمان های معنوی و هویت و استقلال و آزادی و امنیت ملت هارا تهدید نمایند و این کار را کرده اند.

خوب است که مسئول محترم و همه آن هایی که مثل ایشان می اندیشند در خصوص هنر و هنرمند هم رای ایشان هستند، تاملی درباره ی " ناتوی فرهنگی" و مکانیسم عمل و انبوه هنرمندان و داستان نویسان و تئوریسین های همکار ناتوی فرهنگی و اغراض و سمت و سویی که دنبال می کردند، داشته باشند. کتب، مقالات و اسناد مکتوب بسیاری درباره ی ناتوی فرهنگی و جنگ فرهنگی و جنگ فرهنگی  "سیا" و قدرت های امپریالیستی علیه ملت ها و علیه حکومت ها هایی که استکبار لیبرالی به نحوی با آن ها مخالف بوده است و نیز در خصوص نقشی که هنرمندان و داستان نویسان و مزیسین ها و...در مقام سربازان جنگ نرم در جهت پیشبرد اغراض استکباری بر عهده داشته اند، منتشر گردیده است.



این اسناد مکتوب و اطلاعات مستند و مشاهدات منغود و تجربیات تاریخی به روشنی به ما نشان می دهند که همان گونه که " اگر بگوییم هنر مرده را زنده می کند، سخنی به گزاف نگفته ایم" (والبته این سخن منحصرا مختص هنر دینی و معنوی و آرمان گرا است و لاغیر)، در عین حال اگر هنر محتوایی غیر دینی و غیر ارزشی و مشرکانه و استکباری  داشته باشد، بی تردید می تواند نقشی مخرب داشته باشد( پیش از این به نمونه هایی از این گونه آثار هنری اشاره کردیم) و هنرمند تولید کننده ی این گونه آثار در مقام هنرمندی غیر ارزشی می تواند به عنوان سرباز تهاجم فرهنگی استکبار، امنیت و هویت و استقلال ملت هارا به صورت سازمان یافته تهدید نماید. وما ( به ویژه در قرن بیستم) و در ارتباط با پروژه ها و عملیات های ناتوی فرهنگی شاهد بوده ایم که بار ها و بار ها هنرمندان و نویسندگان و... با ایفای نقش در پرونده های جنگ نرم و "جنگ سرد فرهنگی" چنین کرده اند.

از مجموع آنچه گفتیم نمی خواهیم نتیجه گیری کنیم که هنر ارزشی و انقلابی وهنرمند ارزشی و انقلابی نداریم و یا به ترویج بدبینی نسبت به هنر و هنرمند بپردازیم. مسئول محترم در بخشی از صحبتش گفته است: "برخی هنرمندان ما را به غرب زدگی متهم می کنند، استدلال آن ها این است که بدنه ی هنری کشور را فساد فراگرفته است و باید این بنا را ویران کرد و از نو ساخت." 

جان و جوهر سخن ما این است که اولا؛ هم هنر و هنرمند ارزشی و دینی و انقلابی و آرمان گرا داریم، و هم هنرمند غیر ارزشی و مروج سکولاریسم و ضد انقلاب و مروج شرک اومانیستی و مشهور ات لیبرال- دموکراتیک، ثانیا؛ هنر انقلابی و دینی، سازنده ی و تعالی بخش است و هنرمند انقلابی و دینی، رشد دهنده و راهنمای به سوی کمال است و در عین حال هنر غیر ارزشی و اومانیستی و نئولیبرالی، مخرب و ضد ارزشی است و می تواند امنیت ملی و هویت دینی و استقلال کشور و عرت ملی را تهدید نماید. وقتی هنرمندی به دلیل تعلقات مدرنیستتی و نئولیبرالی اثری با مضمون غیر ارزشی تولید می کند، خواسته یا نا خواسته در خدمت جریان تهاجم فرهنگی و جنگ نرم قررر گرفته است و به تهدید امنیت فرهنگی و اخلاقی و حتی سیاسی جامعه پرداخته است. ثالثا؛ این تصور که یک تابلوی نقاشی یا یک فیلم یا یک رمان به صرف اثر هنری بودن، هویت ارزشی و خیر دارد تصوری است که به لحاظ نظری بی مبنا و لحاظ عملی، خلاف واقعیات و تجربه ها و مشاهده های عینی است.

اگر متوجه نشویم که جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، چه عمق و باطن مخربی دارد و چگونه در پیوند با اغراض مشخص سیاسی دشمن عمل می کند و اگر در نظر نگیریم که هنرمندان نئولیبرالیست و غیر ارزشی ( و نه همه ی هنرمندان) کارگزاران و مجریان جنگ نرم و تهاجم فرهنگی اند دچار غفلت خواهیم شد و این غفلت می توان آثار و نتایج مخرب و حتی فاجعه باری برای ما به بار آورد. درباره ی سخنان مسئول محترم نکات دیگری نیز وجود دارد که ان شاالله  در فرصتی مقتضی باید بدان پرداخت.

شهریار زرشناس