گروه گزارش ویژه مشرق - در هیاهوی بحث و جدلهای دو طیف بر سر جنازه ریچارد فرای، از شیون هوادارانش برای دفن او در اصفهان تا شعارهای مخالفان این اقدام، نگاهی منصفانه به سوابق و اقدامات این ایرانشناس مشهور آمریکایی در چگونگی شناختن و شناساندن ایران به جهانیان، به قضاوت در این باره بسیار کمک خواهد کرد.
درباره سوابق ریچارد فرای بسیار گفته و نوشته شده است؛ شرقشناس مشهور آمریکایی، 70 سال از 94 سال عمرش را صرف ایرانشناسی و شرقشناسی با تمرکز بر فلات ایران کرد. تاریخ ایران را در دانشگاه هاروارد تدریس میکرد و صدرالدین (کریم) آقاخان نیز از دستپروردههای فرای است. (گزارش مشرق درباره شخصیت و فعالیتهای آقاخان رهبر فرقه اسماعیلیه را از اینجا مشاهده کنید)
میگویند ریچارد نلسون فرای جاسوس بوده است؛ جاسوس سازمان سیا در جنگ جهانی دوم و به تبع آن احتمال ادامه این جاسوسی تا زمان مرگ را نیز مطرح میکنند. همسر او که ایرانیالاصل هست نیز جاسوسی فرای بر ضد آلمان نازی را تأیید کرده است. وزارت اطلاعات در سال 1376 در کتاب "هویت" با اشاره به برخی جریانات ضدنظام مینویسد:
"ريچارد فراي چندي پيش به دعوت و تلاش برخي روشنفکران داخلي به ايران سفر کرد و در طول اقامت خود در تهران با استفاده از برخي عناصر نا آگاه اقدام به جمعآوري گسترده اطلاعات محرمانه نمود. ريچارد فراي که همکاري به ظاهر علمي او با سيا امري آشکار است در اين سفر تا آنجا پيش رفت که حتي براي جذب برخي مديران اجرايي و آموزشي کشور اقدام کرد که البته اين تلاش با برخي هوشياريها ناکام ماند."
ریچارد فرای و رومن گیرشمن در خرابههای باستانی شوش - 1966
فرای در جریان جنگ دوم جهانی، عامل "اداره خدمات استراتژیک (OSS)" آمریکا در افغانستان بود که به عنوان سازمان اطلاعاتی این کشور فعالیت میکرد و بعدها جای خود را به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و آژانس های دیگر اطلاعاتی این کشور داد. OSS اساسا برای جاسوسی تشکیل شده بود و با نفوذ در مرزهای کشورهای متخاصم، خوراک اطلاعاتی نیروهای مسلح آمریکا را فراهم میکرد. بزرگترین دستاورد افسرانی نظیر ریچارد فرای هم در جریان جنگ جهانی دوم، نفوذ در آلمان نازی و انجام عملیات در داخل خاک آلمان بود.
ارتباط وی با موسسات و اندیشکدههای آمریکایی و ارتباط با جریانات برانداز داخلی هم البته جزو اتهاماتی است که به فرای نسبت داده شده است؛ چه اینکه برخی نشست و برخاستهای فرای در داخل و پیش از سال 88، از جمله دیداری با سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران در سال 1385 و برخی چهرههای امنیتی دیگر در بوستون آمریکا، این شائبه ها را تقویت میکند.
دیدار ریچارد فرای با سید محمد خاتمی در بوستون
اما شاید هم اثبات جاسوسی ریچارد فرای بدلیل نیاز به اسناد متقن اطلاعاتی دشوار باشد و هم باور جاسوسی یک چهره علمی – فرهنگی "عاشق ایران" دشوارتر.
از این رو، اتهامات جاسوسی این ایران شناس فقید را که به دلیل اصلی برای مخالفت با عمل به وصیتاش و دفن و در کنار مقبره استادش "آرتور پوپ" شده است، میگذاریم و میگذریم تا به بخش دیگری از خدمات این شرقشناس بهنام در شناساندن فرهنگ و تمدن ایران به جهانیان بپردازیم.
در دولت دکتر محمود احمدینژاد هم از خدمات ریچارد فرای تجلیل شد
برای باز کردن تلاشهای ریچارد فرای، باید کمی به عقبتر بازگردیم؛ به دورهای که آرتور پوپ – که در شیراز درگذشت و هم اکنون در اصفهان آرمیده است – دیگر شرقشناس آمریکایی کار خود را آغاز کرد. آرتور پوپ متولد 1881 است. اولین سفر پوپ به ایران در سال 1925 (فروردین 1304) انجام شد. وي دراينزمان بهعنوان كارشناس و رايزن موسسه هنري شيكاگو فعاليت مينمود. هدف پوپ از اين مسافرت، ديدار و آشنايي با آثار باستاني ايران و ترغيب بزرگان دولت جهت اقدام به بررسي و كشف آثار تاريخي و هنري ايران بود.
وي در اين سفر، مورد استقبال صميمانه حسين علا، نماينده مجلس شوراي ملي وقت كه قبلا وزيرمختار ايران در امريكا بود و با پوپ سابقه دوستي داشت، قرار گرفت و به درخواست علا در جمع بزرگان كشور راجعبه هنر ايراني سخنراني نمود. تحت تاثير سخنراني مبسوط پوپ درخصوص ضرورت يافت اشياي تاريخي و ارزش مالي آنها، بزرگان حاضر در جلسه جهت كشف و فروش آثار باستاني وسوسه شدند. دكتر صديق در خاطراتش ميگويد: «اين سخنراني پوپ، طوري در سردارسپه اثر نمود كه دستور داد كليه بناهاي عظيمِ در دست ساخت مانند ساختمان شهرباني، پستخانه و بانك ملي را به سبك معماري هخامنشي درست كنند!»
مقبره آرتور پوپ در حاشیه زاینده رود
سخنرانی وی در حضور رضاخان – نخست وزیر وقت ایران – و بسیاری از بزرگان کشور موجب توجه ویژه رضاشاه شد؛ توجه ویژهای که مجوز ورود به مساجد تاریخی و اماکن باستانی ایران را برای پوپ به ارمغان آورد تا وی تحقیقات خود بر روی هنر و معماری ایران را به پیش ببرد.
وی پس از بازگشت به آمریکا چند طرح ایرانی را در یک هتل و یک پارک ملی اجرا کرد و همچنین موسسه آمریکایی هنر و باستانشناسی ایران را نیز تأسیس کرد و به همراه همسرش "فیلیس آکرمن" در فاصله سالهای 1929 تا 1939 بارها به ایران سفر کردند و تقریبا به تمامی اماکن باستانی ایران – با مجوز خاص و دسترسیهای ویژه – راه یافتند. پوپ در این مدت بسیاری از شاگردان خود را نیز به ایران آورد و در نهایت آن ها به همکاران وی در ثبت هنر و تاریخ و معماری ایران تبدیل شدند. ریچارد فرای، شاگرد ارشد پوپ بود و علاقه فرای به پوپ باعث شد تا وصیت کند در کنار وی – در اصفهان – دفن شود.
سنگ مزار آرتور پوپ
اما حاصل 10 سال سفر آرتور پوپ، همسرش فیلیس آکرمن و ریچارد فرای که آن روزها جوانی کم سن و سال بود، در سال 1939 در انتشارات آکسفورد ابتدا در شش جلد و سپس 25 سال بعد با اضافه شدن پژوهشهای جدید در شانزده جلد به چاپ رسید؛ مجموعهای با عنوان "سیری در هنر ایران؛ از ماقبل تاریخ تا به امروز". مجموعهای که در آن پوپ حاصل اکتشافاتش را در آن به نمایش گذاشته است. اين كتاب داراي دويست كليشه بزرگ و هزاروپانصد عكس سياه و سفيد و سيصدوپنجاه نقشه و هشتاد فصل است. عکسهای سیاه و سفید این کتاب، همگی از آثاری گرفته شده است که پوپ و دستیارش فرای در ایران کشف کرده و عمده آن به اروپا و آمریکا منتقل کردهاند. البته برای خالی نماندن موزه ملی ایران، بخش کوچکی از این اشیاء نیز به موزههای ایران تحویل داده شده است.
آرتور پوپ نیز در جریان جنگ جهانی دوم، در دولت آمریکا مسوول شورای ملی دوستی آمریکا و شوروی بود و به عنوان امین دو طرف مشغول به فعالیت بود. موسسه آسیا نیز از جمله موسساتی بود که پوپ پایهگذار آن بود اما پس از وارد شدن اتهام دوستی با کمونیستها، بسیاری حمایت خود را از موسسه وی برداشتند و در نهایت فعالیتهای موسسه آسیا نیز متوقف شد.
در سال 1964 در دیدار پوپ و آکرمن از ایران، از طرف دولت وقت پیشنهاد ادامه فعالیت موسسه آسیا در شیراز و پیوند آن با دانشگاه پهلوی به وی داده شد که او نیز پذیرفت و از سال 1966 تا پایان عمرش (1969) در شیراز ماند و پس از مرگش در کنار زاینده رود اصفهان دفن شد.
ریچارد فرای شاگرد آرتور پوپ پس از مرگ استادش، اکتشافات و باستانشناسی در ایران را ادامه داد و پس از مرگ پوپ ریاست موسسه آسیا که در آن زمان در دانشگاه پهلوی (شیراز) بود را بر عهده گرفت.
ماحصل چند دهه اکتشافات آرتور پوپ و ریچارد فرای چه بود و سرنوشت آن چه شد؟
آرتور پوپ و ریچارد فرای طی چند دهه اکتشاف و باستانشناسی در ایران، هزاران قطعه از آثار باستانی را کشف کردند و با عکسبرداری از آنها، مجموعه کتابهای "سیری در هنر ایران" را پدید آوردند؛ آثار باستانی ریز و درشتی که از ظروف کوچک تا سر ستونهای عظیم در آن وجود دارد که بسیاری از آن ها متعلق به پیش از میلاد مسیح است.
شرقشناسان و ایرانشناسان آمریکایی که از این آثار برای شناخت فرهنگ و تمدن ایران استفاده میکردند، پس از اتمام کارهای تحقیقاتی بر روی هریک از اشیاء بدست آمده، - به گواهی محققان غربی و تصاویر منتشر شده در مجموعه "سیری در هنر ایران" – آنها را به موزههای اروپا، آمریکا و مجموعهداران بزرگ میفروختند.
نوئل سیور (Noël Siver) از محققان دایرهالمعارف ایرانیکا میگوید: "آرتور پوپ شخصیتی کاریزماتیک و جنجالی بود. گرچه او بدلیل احساسات زیبایی شناختی، انرژی و پشتکارش بسیار مورد تمجید قرار گرفته بود، اما همزمان بسیاری دیگر فعالیتهای اقتصادی پوپ از جمله فروش آثار باستانی و هنری به موزهها و مجموعه داران را موجب تخریب وجهه وی میدانند. گرچه میتوان اینگونه استدلال کرد که این کار – فروش آثار باستانی کشف شده – برای تأمین هزینههای سفرهای علمی درباره هنر ایران و موسسههایی که ایجاد شده بود، ضروری به نظر میرسید."
ریچارد فرای نیز از سال 1969 پس از مرگ پوپ، نفر اول در اکتشاف مناطق باستانی ایران و جایگزین استادش شد. چگونگی خروج هزاران آثار تاریخی پیش از انقلاب بدلیل مجوز بی نظیر رضاخان و فرزندش، چندان جای سوال باقی نمیگذارد اما ادامه این اکتشافات در سالهای پس از انقلاب نیز جالب توجه است.
حجم و ارزش آثار خارج شده از کشور توسط آرتور پوپ و شاگرد ارشد و ادامهدهنده راهش ریچارد فرای قابل ارزیابی دقیق نیست اما تنها با بررسی عکسهای منتشرشده از این آثار، حتی تعیین قیمت برای بسیاری از آنها بدلیل ارزش و قدمت تاریخی به سادگی امکانپذیر نیست و تنها میتوان در محدوده میلیاردها دلار، آن را تخمین زد.
فارغ از اتهامات جاسوسی که مقصود این گزارش پرداختن و اثبات آن نیست، ریچارد فرای و استادش بزرگترین محموله از اشیای باستانی این سرزمین را طی یک چندین دهه از کشور خارج کردهاند. این آثار هم اکنون در موزههای لوور، موزه دانشگاه فیلادلفیا و بسیاری از مجموعههای شخصی کلکسیونرهای اروپایی و آمریکایی سالانه هزاران گردشگر و صدها هزار دلار درآمد را برای آنان به ارمغان میآورد.
گرچه تلاشهای پروفسور آرتور پوپ و ریچارد فرای در شناساندن فرهنگ و تاریخ ایران به جهانیان، ایجاد موسسات ایرانشناسی و برپایی دورههای شرقشناسی و ایرانشناسی در دانشگاههای معتبر جهان قابل تحسین است، اما میتوان گفت این معرفی تاریخ و هنر ایران طی بیش از نیم قرن ( از زمان آرتور پوپ تا ریچارد فرای) به بهای از دست دادن گنجینهای عظیم از آثار باستانی ایران تمام شده است که بهای آن هرگز قابل جبران نخواهد بود.
در پایان، تصاویر تعدادی از هزاران قطعه آثار باستانی که برای ایرانشناسی هم اکنون در موزههای اروپا و آمریکاست، آمده است:
برای مشاهده اندازه اصلی تصاویر، روی آنها کلیک کنید