اگر انسان‌ها رزق و معیشت خودشان را خارج از موضوع هدایت نگاه کنند، با خداوند مشکل پیدا می‌کنند و برای زیاد شدن روزی خودشان با خداوند چانه می‌زنند و احتمالاً برای به‌دست آوردن نعمات دنیا دچار رفتارهای نادرست می‌شوند. ... همین الان هم خیلی از جاهلان، ایرادهایی به حاکمیت اسلامی می‌گیرند که ناشی از نفهمیدن ساز و کار «هدایت» است. این ایرادها گاهی اوقات برای آن است که از حاکمیت اسلامی توقع زیادی دارند، و گاهی اعتراض به دخالت‌ حاکمیت اسلامی در اموری است که به نظرشان نباید دخالت شود.

گروه فرهنگی مشرقـ حجت الاسلام علیرضا پناهیان در شب‌های ماه مبارک در مصلای بزرگ امام خمینی با موضوع «خدا چگونه انسان را هدایت می‌کند؟» سخنرانی خواهند کرد. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در جلسه دوم را می‌خوانید.

******

هدف همۀ دستورات و مقدرات الهی هدایت ماست/ همۀ سختی‌ها و خوشی‌های زندگی ما متأثر از سازوکار هدایت است

· «هدایت» یک مفهوم جامع و فراگیر است و حتی از فراتر از دستورات الهی است. مفهوم «هدایت»، همۀ واقعیت‌های تقدیرشدۀ خداوند در پیرامون ما را در بر می‌گیرد.، هدف این تقدیرات، فقط هدایت شدن ما از سوی خداوند است. ما با «هدایت» به عنوان یک مفهوم جامع، سر و کار داریم و می‌توان گفت اصلاً ما در دنیا با چیزی غیر از «هدایت» مواجه نیستیم.

· یکی از تفاوت‌های اساسی بین دنیا و آخرت این است که شما در عالم آخرت می‌توانید لذت ببرید و سرگرم لذائد مادی و معنوی باشید و اهل عذاب هم در رنج و عذاب خواهند بود، ولی در دنیا هر اتفاقی از جمله سختی‌ها و خوشی‌ها که برای ما رخ می‌دهد، متأثر از ساز و کار «هدایت» است تا انسان‌ها به سوی ‌جایی که لازم است، سوق داده شوند. لذا آشنا شدن با موضوع «هدایت»، در واقع آشنا شدن با کلّ آن چیزی است که در این عالم به ما می‌رسد؛ سلامتی، بیماری، فرمان‌های الهی، تقدیرات، الهامات قلبی و هدایت‌های ویژه‌ای که در قلب انسان جاری می‌شود. همۀ اینها زیرمجموعۀ «هدایت» قرار دارند.

حتی روزی رساندن به بندگان هم تحت قاعدۀ هدایت است

· خداوند متعال با بندگانش کاری جز هدایت ندارد. حتی کارهایی مثل رزق بندگان هم، تحت قاعدۀ هدایت انجام می‌شود. نمی‌شود چیزی را خارج از مقولۀ هدایت تصور کرد. اگر انسان‌ها رزق و روزی و معیشت خودشان را خارج از موضوع «هدایت» بدانند، با خداوند مشکل پیدا می‌کنند و برای زیاد شدن روزی خودشان با خداوند چانه می‌زنند و احتمالاً برای به‌دست آوردن نعمات دنیا دچار رفتارهای نادرست می‌شوند.

· تمام روابطی که خداوند در دنیا با بندگانش دارد، تحت تأثیر موضوع «هدایت» است. مثلاً خداوند اگر به کسی غضب کند، او را «هدایت» نخواهد کرد، و او در نتیجه گمراه خواهد شد.

بعضی‌ها انتظار دارند خداوند آنها را جبراً هدایت کند و به بهشت بفرستد

· همان‌طور که جلسه قبل بیان شد، معنای کلمۀ «هدایت»، سوق دادن با لطافت و مهربانی است. این سوق دادن خیلی تفاوت دارد با سوق دادنی که همراه با درشتی است و گاهی اوقات ما همین نوع سوق دادنِ خشن را از خداوند می‌خواهیم. به حدّی که کافران در روز قیامت می‌گویند: اگر خداوند ما را هدایت می‌کرد، ما گمراه نمی‌شدیم! (أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللهَ هَداني‏ لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقين؛ زمر/ 57) این‌قبیل افراد، منظورشان این خواهد بود که خداوند بایست آنها را به زور هدایت می‌کرد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «چهارپایان جز با زدن، اصلاح نمی‌شوند؛ وَ الْبَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إِلَّا بِالضَّرْبِ» (نهج‌البلاغه، نامه 31). آنها چون خودشان را شبیه چهارپا می‌پندارند، دوست می‌داشتند که خدا آنها را به زور، به سوی بهشت بکشاند که البته خداوند متعال این کار را انجام نمی‌دهد. خیلی‌ها منتظرند یک اتفاقی بیفتد که به سوی بهشت بروند، حتی اگر احترام آنها هم رعایت نشود ولی خداوند متعال به‌ هیچ‌وجه این کار را انجام نمی‌دهد.

· راز مظلومیت اولیاء خدا در اکثر موارد در همین «لطف» و مهربانی و نرمی است که وصف هدایت است. اگر خداوند نمی‌خواست این لطف را داشته باشد اصلاً به منافقین مهلت نمی‌داد و ائمۀ هدی(ع) این‌قدر مظلوم واقع نمی‌شدند. یکی از هزینه‌‌هایی که خداوند بابت این هدایت کردن مهربانانه، پرداخت کرده است کربلای امام حسین(ع) است.

کسانی که از ساز و کار هدایت خبر نداشتند می‌گفتند امیرالمؤمنین(ع) سیاست بلد نیست!

· ما در ذیل مفهوم هدایت، با جدّی‌ترین مسائل عالم مواجه هستیم. اصلاً نمی‌توان بدون مفهوم هدایت، تئوری حکومت اسلامی را تبیین کرد. چرا مردم ــ به تعابیر مختلف ــ می‌گفتند امیرالمؤمنین(ع) سیاست و مدیریت بلد نیست؟ (قال علی(ع): لَقَدْ قَالَتْ قُرَيْشٌ: إِنَّ عَلِيّاً رَجُلٌ شُجَاعٌ [وَ] لَكِنْ لا عِلْمَ لَهُ بِالْحُرُوبِ. الارشاد مفید/ ج 1/ ص 280) و (يَقُولُونَ إِنَّ عَلِيّاً كَانَ لَهُ جَمْعٌ عَظِيمٌ فَفَرَّقَهُ وَ حِصْنٌ حَصِينٌ فَهَدَمَهُ... إِذَنْ كَانَ ذَلِكَ هُوَ الْحَزْمَ؛ وقعة الصفین/ص 529) و (وَ اللهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَي مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَي النَّاسِ. نهج البلاغه/ خطبه 200) برای اینکه از ساز و کار هدایت خبر نداشتند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «من می‌دانم چگونه شما را به راه راست بیاورم و مجبور کنم از من اطاعت کنید. و من می‌دانم چه چیزی شما را درست می‌کند و اعوجاج شما را اصلاح خواهد کرد اما به خدا قسم شما را با فاسد کردن نفس خودم، اصلاح نخواهم کرد. (وَ إِنِّي لَعَالِمٌ بِمَا يُصْلِحُكُمْ وَ يُقِيم‏ أَوَدَكُمْ‏ وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ لَا أُصْلِحُكُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِي. الغارات/ ج 2/ ص 428).

· همین الان خیلی از جاهلان، ایرادهایی به حاکمیت اسلامی می‌گیرند که ناشی از نفهمیدن ساز و کار «هدایت» است. این ایرادها گاهی اوقات ناشی از این است که از حاکمیت اسلامی توقع زیادی دارند، و گاهی اعتراض به دخالت‌های حاکمیت اسلامی در اموری است که به نظر آنها نباید دخالت شود.

· مفهوم هدایت در منظومۀ معارف ولایی ما آن‌قدر جایگاه لطیفی دارد که پیامبر(ص) می‌فرماید: «من انذاردهنده هستم و علی(ع) هادی است؛ أَنَا الْمُنْذِرُ، وَ عَلِيٌّ الْهَاد» (اصول ستة عشر، ص 41) باید تفاوت انذار و هدایت را بررسی کنیم. ظاهراً کارها میان پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) تقسیم شده است؟ در نسبت «امامت» و «هدایت» چه سرّی هست؟

امام صادق(ع): دعا برای طلب هدایت را ترک نکنید

· برای هدایت یافتن باید از خداوند تقاضا کنیم. امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر کاری را ترک کردی، این کار را ترک نکن و صبح و شب این دعا را بگو: ...خدایا مرا هدایت کن در مسیر کسانی که هدایت‌شان کردی؛ مَهْمَا تَرَكْتَ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَلا تَتْرُكْ أَنْ تَقُولَ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاء: ...اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَيْتَ» (الکافی/ ج ‏2/ ص 529). این دعا شبیه همان آیۀ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم ...» است. امام در ادامۀ دعا می‌فرماید: «وَ قِنِي شَرَّ مَا قَضَيْتَ إِنَّكَ تَقْضِي وَ لا يُقْضَى عَلَيْكَ وَ لا يَذِلُّ مَنْ وَالَيْتَ تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْت» (الکافی/ ج ‏2/ ص 530) حضرت می‌فرماید و ما را از شرّ آنچه برای ما تقدیر کرده‌ای حفظ کن. زیرا که تو مقدر می‌کنی و کسی بر تو تقدیر نخواهد کرد. و آن کسی را که تو بالا ببری و مبارک کنی هرگز ذلیل نخواهد شد.

· پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز می‌فرماید: «در تعقیبات همۀ نمازهایت این دعا را بخوان: خدایا مرا هدایت کن، از نزد خودت آن هدایت خاص را به من برسان...؛ تَقُولُ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ اللَّهُمَّ اهْدِنِي مِنْ عِنْدِكَ وَ أَفِضْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ انْشُرْ عَلَيَّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ أَنْزِلْ عَلَيَّ مِنْ بَرَكَاتِك» (ثواب الاعمال/ ص 159).

گاهی خداوند خواستۀ ما را اجابت نمی‌کند تا اینکه خواستۀ صحیح را بخواهیم

· باید دعا و تمنای ما برای هدایت، زیاد باشد. خیلی از اوقات انسان درگیر مشکلات است و می‌خواهد آن مشکل را حل کند و از خدا هم تقاضا و تمنا می‌کند، ولی حل نمی‌شود. چون خدا می‌خواهد به ما نشان دهد که ما واقعاً چه چیزی را باید از او بخواهیم و تمنا کنیم. کسی می‌گفت: من یک تقاضایی داشتم که حدود 10 سال از خدا می‌خواستم و دعا می‌کردم ولی مشکلم حل نمی‌شد. یک شب ماه رمضان، در دعای خود با خدا گفتم: «خدایا! مشکل مرا که حل نکردی، لااقل مرا هدایت کن که خودم بفهمم چه کار باید انجام دهم» و همان موقع بود که دعای من مستجاب شد.

· تقاضا برای «هدایت» عالی‌ترین دعاست. بعضی‌ها فقط استغفار می‌کنند؛ درست است که استغفار خیلی لازم است، ولی نه اینکه فقط استغفار کنیم. این کار به این معنا خواهد بود که ما فقط می‌خواهیم از عذاب الهی نجات پیدا کنیم و «هدایت» شدن برای‌مان اهمیت ندارد. اگر فقط استغفار لازم بود، در سورۀ حمد، فقط استغفار می‌آمد ولی در این سورۀ واجب، تقاضای «هدایت» مطرح شده است. تقاضای هدایت، یک کار «ایجابی» است، نه یک کار سلبی. درخواست هدایت ابتدا و مقدم است و استغفار، ثانوی و بعد از انجام خطا.

هدایت در ابتدایی‌ترین مراحلش، نیاز به تمنا دارد

· وقتی شما می‌خواهید هدایت شوید، در همۀ مراحل نیازمند امداد خداوند هستید، یعنی در هر مرحله‌ای نیاز به هدایت الهی دارید. در مرحلۀ اول، همین‌که یک مطلب بخواهد به گوش شما برسد، لازم است خداوند شما را به سمت آن موضوع توجه دهد. گاهی خداوند اجازه نمی‌دهد آن مطلب، حتی به گوش شما برسد. مرحلۀ بعدی هدایت، این است که معنای آن چیزی که به گوش تو رسیده است را متوجه شوی. گاهی شما یک سری آیات قرآن یا روایات را می‌خوانید اما -حتی از نظر ذهنی هم- به معنایش منتقل نمی‌شوید. لذا اینجا یک هدایت دیگری باید اتفاق بیفتد. در این مرحله اگر خدا نخواهد شما را هدایت کند، علی رغم آنکه سخن به گوش شما رسیده است ولی شما متوجه معنای آن نمی‌شوید و یعنی به ذهن شما وارد نمی‌شود. مرحلۀ سوم هم این است که (بعد از اینکه متوجه آن مطلب شدید) از آن متأثر شوید و تأثیر بپذیرید. در این مرحله هم لازم است خداوند شما را هدایت کند که آن مطلب در دل شما اثر کند.

· هدایت در ابتدایی‌ترین مراحلش هم، نیاز به تمنا دارد. مثلاً در همان مرحلۀ اول اگر تمنا نباشد، انسان آن مطلبی را که برای هدایتش لازم است اصلاً نمی‌شنود. هر چیزی را انسان در هر زمانی نمی‌شنود؛ یعنی وقتی مطلبی به شما می‌رسد حتماً جزء عملیات هدایتِ شما بوده است که الان به شما رسیده است. و بعد از اینکه آن مطلب به گوش شما رسید، باید به معنای آن منتقل شوید یعنی باید برای شما جا بیفتد. در مرحلۀ بعد نیز آن معنایی که فهمیدی، به دلت می‌نشیند. مثلاً ما الان می‌فهمیم که «حجم آیات قرآن، شدت محبت خدا را نسبت به بندگانش می‌رساند» اگر این معنا به دل ما ننشیند، اثری بر قلب ما نخواهد داشت. ولی بعضی‌ها وقتی این مطلب را می‌فهمند، و عمیقاً متوجه شدت محبت خدا به خودشان می‌شوند، واقعاً بر قلب‌شان اثر می‌گذارد.

· امام صادق(ع) به شخصی به نام سلیمان بن خالد فرمودند: «ای سلیمان، تو قلبی داری و گوش‌هایی داری (گوش‌های دل) وقتی خدا بخواهد بنده‌ای را هدایت کند، گوش‌های دلش را باز می‌کند، و وقتی نخواهد او را هدایت کند، گوش‌های دلش را کَر می‌کند که در این صورت، دیگر او صالح نخواهد نشد. و قول خداوند که فرمود "آیا بر دلشان قفل است" (محمد/ 24) از همینجا است. «يَا سُلَيْمَانُ إِنَّ لَكَ قَلْباً وَ مَسَامِعَ وَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَهْدِيَ عَبْداً فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ خَتَمَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ فَلا يَصْلُحُ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» (محاسن برقی/ ج 1/ ص 200) در روایت دیگری می‌فرماید: «بنده مؤمن، چهار چشم دارد، آن دو چشم اضافه، دو چشم قلب است که وقتی خدا خیر بنده‌ای را بخواهد، دو چشم قلب او را باز می‌کند؛ أَلا إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَةَ أَعْيُنٍ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ وَ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دُنْيَاهُ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ لَهُ الْعَيْنَيْنِ اللَّتَيْنِ فِي قَلْبِهِ»(توحید صدوق/ ص 367)

هدایت یعنی راه یافتن آن پیام قراردهنده به دل انسان

· امام صادق(ع) می‌فرماید: «قلب انسان بین سینۀ انسان و حنجرۀ او بال بال می‌زند، (یعنی دل در این سینه قرار ندارد) تا وقتی که به ایمان معتقد شود، وقتی با ایمان گره خورد، قرار می‌یابد، و این سخن پروردگار است که می‌فرماید: هر کس ایمان پیدا کند، قلبش هدایت می‌شود، یعنی آرامش قلب پیدا می‌کند؛ إِنَّ الْقَلْبَ لَيَتَرَجَّجُ فِيمَا بَيْنَ الصَّدْرِ وَ الْحَنْجَرَةِ حَتَّى يُعْقَدَ عَلَى الْإِيمَانِ فَإِذَا عُقِدَ عَلَى الْإِيمَانِ قَرَّ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللهِ تَعَالَى وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللهِ يَهْدِ قَلْبَهُ قَالَ يَسْكُن» (محاسن/ ج 1/ ص 249) «هدایت» یعنی درک آن پیام آرامش دهندۀ دل.

نشانۀ اذن گرفتن به دخول در حرم‌ها چیست؟

· قرآن توصیف می‌فرماید که خداوند به کسانی سینۀ فراخ (شرح صدر) داده است و آنها از پروردگار نور گرفته‌اند. و در ادامه می‌فرماید: وای بر سنگین‌دلان از یاد خدا. «أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ» (زمر/ 22). در آیۀ بعد می‌فرماید: خداوند بهترین سخن را نازل کرده است... آنهايى كه از پروردگارشان خشيت دارند از شنيدنش پوست بدنشان به لرزه در می‌آید و دل آنها به سوی ذکر خدا است. این همان هدایت الهی است که هر که را بخواهد هدایت می‌کند. «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحَْدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىِ‏َ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ ثمُ‏َّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلىَ‏ ذِكْرِ الله ذَالِكَ هُدَى اللَّهِ يهَْدِى بِهِ مَن يَشَاء» (زمر/23).

· کسی که هدایت شده است، وقتی در محضر قرآن بنشیند، چه اتفاقی برایش می‌افتد؟ او وقتی آیات قرآن را می‌خواند، پوستش به لرزه در می‌آید. یعنی انسان می‌تواند این را در پوست بدنش احساس کند. حالا ارتباط این موضوع با هدایت الهی چیست؟ خداوند در ادامۀ آیه، ارتباطش را بیان می‌فرماید: «این همان هدایت الهی است که خدا هر کسی را بخواهد، این هدایت را به او می‌دهد؛ ذَالِكَ هُدَى اللَّهِ يهَْدِى بِهِ مَن يَشَاء» (زمر/ 23) یعنی این همان هدایت خاصه‌ای است که خدا به هر کسی که بخواهد، عطا می‌فرماید.

· آقای بهجت(ره) می‌فرمود: وقتی خواستی وارد حرم شوی، اذن دخول بگو. و علامت اینکه به تو اذن دخول داده‌اند یا نه، این است که ببینی آیا گریه‌ات می‌گیرد یا نه؟ اگر دیدی که اشک تو دارد جاری می‌شود، معنایش این است که تو را راه داده‌اند. اذن دخول حضرت سیدالشهداء(ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. این شاخص یا علامتی که آقای بهجت(ره) فرموده است، به تعبیری شبیه همان «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ» است که در آیۀ فوق بیان شده است.

داستان هدایت یافتن به توسط امام رضا(ع)

· باید از خدا تمنا کنیم که ما را هدایت کند. مفهوم «هدایت» را بدون تمنای هدایت نمی‌توان فهمید. تو هدایت را تمنا کن و دیگر کاری نداشته باش. خواهی دید که چطور از در و دیوار برای تو می‌بارد. گویا همه می‌خواهند تو را در جهت هدایت، کمک کنند و سوق دهند.

· شخصی که به یک مسلک اشتباه عقیده داشت، به حج رفته بود و مناسک حج را انجام می‌داد. می‌گوید: آخرش دیدم که عقاید، مختلف است. به قسمت مستجار رفتم و پردۀ خانۀ کعبه را گرفتم و از خدا تقاضا کردم مرا به راه درست هدایت کند. از پردۀ خانۀ کعبه که جدا شدم به دلم افتاد که به مدینه بروم و خدمت علی بن موسی(ع) برسم. (طبیعتاً با توجه به مسلکش، امام رضا(ع) را قبول نداشت) وقتی به در خانۀ ایشان رسیدم به غلام گفتم که برو به آقا بگو: یک مرد عراقی آمده است. امام رضا(ع) صدایش را از داخل خانه بلند کرد و صدا زد که ای پسر مغیره داخل شو! وقتی داخل شدم و نگاهم به او افتاد فرمود: خداوند دعای تو را مستجاب کرد و تو را در دینت هدایت فرمود. «...كُنْتُ وَاقِفاً فَحَجَجْتُ عَلَى تِلْكَ الْحَالَةِ فَلَمَّا صِرْتُ بِمَكَّةَ اخْتَلَجَ فِي صَدْرِي شَيْ‏ءٌ فَتَعَلَّقْتُ بِالْمُلْتَزَمَ... قُلْتُ لِلْغُلَامِ قُلْ لِمَوْلَاكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ بِالْبَابِ فَسَمِعْتُ نِدَاءَهُ ادْخُلْ يَا عَبْدَ اللَّهِ بْن‏‏ الْمُغِيرَةِ فَدَخَلْتُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ قَالَ قَدْ أَجَابَ اللَّهُ دَعْوَتَكَ وَ هَدَاكَ لِدِينِكَ» (الاختصاص/ ص 84)

حتی اگر به حدّ اولیاء خدا برسی باز هم باید هدایت شوی و جلوتر بروی

· شما صبح که بلند می‌شوید، در نماز صبح دو بار می‌گویید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» (فاتحه/ 6) ممکن است خداوند تا ظهر این دعای شما را مستجاب نکند. اما دوباره در نماز ظهر و عصر چهار مرتبه این دعا را تکرار می‌کنید. و شب هم چهار مرتبۀ دیگر این دعا را تکرار می‌کنید. واقعیت این است که اصلاً خدا با بنده‌اش کار دیگری جز «هدایت» ندارد. اگر رابطه با خدا را می‌خواهیم، در واقع داریم از خدا می‌خواهیم که ما را هدایت کند.

· مراقب باشید که یک وقت نگویید: ما هدایت شده‌ایم! چون هدایت یک‌ مرحله نیست. حتی اگر به حدّ اولیاء خدا برسید باز هم باید هدایت شوید و جلوتر بروید. اگر یک لحظه ما را رها کنند به عقب بر می‌گردیم یا سقوط می‌کنیم.

· هدایتِ برخی از اولیاء خدا در این مرحله است که وقتی بلند می‌شوند وضو بگیرند، آب، زمین و در و دیوار با آنها صحبت می‌کنند و او را تشویق می‌کنند که جلوتر برود. مثل کسی که در مسابقۀ دوندگی یا دوچرخه‌سواری شرکت کرده است و مردم در دو طرف جاده می‌ایستند و او را تشویق می‌کنند که با سرعت بیشتری حرکت کند. کسی که به سمت خدا حرکت می‌کند، ملائکه به همین قیاس او را تشویق می‌کنند.