خواهرزاده جلال‌آل احمد از احتمال تخریب و بازسازی منزل مسکونی سیمین دانشور و جلال‌آل‌احمد توسط شهرداری تهران و شرکت توسعه فضاهای فرهنگی به دلیل قرار گرفتن در طرح‌های شهرسازی شهرداری خبر داد.

به گزارش گروه تاریخ مشرق، چند نفر از اعضای خانواده و بازماندگان زنده یاد سیمین دانشور و مرحوم جلال آل احمد در روز شنبه 21 تیرماه 1393، با مسئولان شرکت توسعه فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری تهران که مجری پروژه «خانه- موزه جلال و سیمین» است، ملاقات کردند تا در جریان چگونگی پیشرفت کارهای پروژه قرار بگیرند و هم آمادگی خودشان را برای همفکری و همکاری لازم در زمینه اجرای صحیح پروژه اعلام کنند، اما در جریان این ملاقات، مسائلی از سوی مسئولان پروژه مطرح شد که به گفته خانواده و بازماندگان این دو نویسنده موجب نگرانی جدی درباره سرنوشت مبهم و آینده نامعلوم خانه سیمین و جلال شود.

خاواده آل‌احمد و دانشور در این زمینه اظهار نگرانی کرده‌اند با توجه به عملکردهای گذشته در این زمینه، در صورت ورود نکردن مسئولان رده بالای شهرداری و شورای شهر تهران و همچنین سازمان میراث فرهنگی به این پروژه، امکان دارد که این پروژه هم به سرنوشت ناگوار پروژه‌های قبلی و مشابه دچار شود.

محمدحسین دانایی، یکی از منسوبین مرحوم آل‌احمد که در ملاقات مزبور حضور داشته، در این مورد می‌گوید: تا جایی که من شنیده‌ام و اطلاع دارم، خانم ویکتوریا دانشور که خواهر سیمین دانشور است و فی‌الحال به عنوان وارث قانونی خواهرش عمل می‌کند، این خانه را به این شرط به شهرداری منطقه یک تهران فروخته که تنها با انجام تعمیرات جزیی ضروری و بدون فوت وقت و بدون لطمه زدن به وضعیت و هویت فعلی آن، برای بازدید عموم مردم آماده شود و مدیریت آن هم تحت نظر هیأت امنایی مرکب از نمایندگان شهرداری و اعضای خانواده باشد، اما مطالبی که در آن جلسه مطرح شد، نشان می‌داد که قضایا به صورت دیگری است و مسئولان این پروژه به دنبال افکار دیگری هستند.

وی در ادامه افزود: به عنوان مثال، در آن جلسه مطرح شد که چون این خانه در طرح قرار گرفته و ناگزیر در آینده باید هم از طرف شمال و هم از طرف غرب عقب نشینی کند، لذا ممکن است شرکت توسعه فضاهای فرهنگی به این جمع بندی برسد که بنای فعلی خانه سیمین و جلال تخریب و بنای دیگری مشابه آن، در قسمت دیگری از زمینی که باقی م‌ماند، احداث شود!

دانایی ادامه داد: همچنین به ما اعلام شد که چون این خانه فاقد امکانات و فضاهای کافی برای کاربری‌های بعدی است و نمی‌توان در آنجا نمایشگاه و کارگاه و سالن همایش و غیره درست کرد، لذا برای تأمین این امکانات باید از فضای بالای شیروانی استفاده شود، یعنی باید ستون‌هایی را در اطراف ساختمان نصب کرد و طبقات جدیدی را روی این ستون‌ها و بر فراز ساختمان فعلی قرار داد، به نحوی که شیروانی ساختمان فعلی حفظ شود!

دانایی افزود: این حرف‌های عجیب و غریب درباره خانه سیمین و جلال، یادآور اتفاق عجیبی است که در مورد خانه استاد عزت‌الله انتظامی افتاده و داد ایشان را درآورده است، یعنی مجریان امر، موضوع اصلی کار خودشان را که حفظ هویت خانه استاد است، نادیده گرفته‌اند و به خیال اینکه بازدیدکنندگان از این خانه اهل فیلم و سینما هستند، لذا کف حیاط را به اندازه هشت متر گودبرداری کرده‌اند و در آنجا یک سالن سینما ساخته‌اند! غافل از اینکه اینجا خانه است، نه سالن سینما و مردمی هم که به اینجا می‌آیند، قصدشان سینما رفتن نیست، بلکه می‌آیند تا خانه استاد انتظامی را ببینند.

وی در ادامه سخنان خود ضمن اظهار نگرانی از بابت تصمیمات نامناسبی که ممکن است در مورد خانه سیمین و جلال اتخاذ شود، این پرسش را مطرح کرد که چرا شهرداری و عوامل اجرایی اش قبل از خرید خانه راجع به مسائلی مثل طرح اصلاحی و تغییر کاربری مورد نظر خودشان فکر نکرده‌اند و این مسایل را با خانواده و با مردم و دوستداران جلال و سیمین در میان نگذاشته‌اند و حالا که کار از کار گذشته و خانه را تصرف کرده‌اند، تازه به فکر عقب نشینی و تغییر کاربری و از این قبیل مسایل افتاده‌اند؟

وی در پاسخ به این مطلب که به هر حال، شهرداری این ملک را خریده و حق هرگونه تصمیم‌گیری در این مورد را دارد، چنین توضیح داد: درست است که شهرداری این ملک را خریده و در حال حاضر ملک را در اختیار دارد، ولی باید توجه داشت که این مالکیت از نوع مالکیت عمومی است که هم از لحاظ فقهی و هم از لحاظ حقوقی با مالکیت خصوصی تفاوت دارد. به عبارت دیگر، اینگونه املاک، جزو اموال عمومی به شمار می‌روند و مالک اصلی آنها هم مردم هستند و شهرداری تنها به عنوان نماینده مردم این املاک را در اختیار دارد و در مورد بهره‌برداری از آنها هم اختیاردار مطلق و به اصطلاح «مبسوط الید» نیست، از جمله نمی‌تواند آنها را به هر کاری که خودش خواست، اختصاص بدهد.

خواهرزاده جلال‌آل‌احمد افزود: اصولاً شهرداری‌ها تا زمانی به عنوان یک نهاد مردمی شناخته می‌شوند که خادم مردم باشند، نه جانشین مردم و کاری را بکنند که مردم می‌خواهند. به عبارت دیگر، شهرداری منطقه یک تهران این ملک را بدان علت خریده است که «خانه سیمین دانشور و جلال آل‌احمد» بوده و همین صفت خانه بودن باعث مطلوبیت این ملک از لحاظ مردم شده و شهرداری هم به دنبال این خواست عمومی، راه افتاده و این خانه را خریده تا به صورت «خانه- موزه جلال و سیمین» درآورد. رییس شورای شهر تهران هم در جریان بازدید از عملیات تخلیه این خانه توسط شهرداری منطقه یک در اردیبهشت گذشته، روی همین نکته و خواسته عمومی انگشت گذاشته و صراحتاً از شهرداری خواسته است که در حفظ خانه سیمین و جلال کوشا باشد.

دانایی ادامه داد: معامله بیع با فروشنده هم بر همین پایه و بر اساس همین شرط بوده، لذا اگر شهرداری بخواهد این خانه را خراب کند، یا کاربری آن را تغییر بدهد یا بر اساس سلیقه خودش، کاربری‌های جنبی دیگری را برای آن تعریف کند، به نحوی که مخل کاربری اصلی اش به عنوان «خانه» شود، آن‌وقت هم به خواست عمومی که همانا «خانه بودن» این ملک است، بی‌اعتنایی کرده و هم شرط ضمن عقد را زیر پا گذاشته است.

وی در ادامه افزود: وجود چنین دیدگاه‌هایی است که موجب نگرانی می‌شود و این احتمال را به وجود می‌آورد که مبادا همان بلایی بر سر این خانه بیاید که بر سر خانه بزرگانی چون مرحوم شهید دکتر بهشتی و شهید رجایی آمد، یعنی پروژه‌هایی که به استناد اظهارات خود حضرات در آن جلسه، مورد بی توجهی مردم قرار گرفته تا جایی که در هر هفته حتی هفت نفر بازدیدکننده هم ندارند! بدون تردید، این بی‌علاقگی، ربطی به خود آن شهیدان ندارد و نباید به حساب آنها گذاشته شود، بلکه عامل اصلی این رویگردانی‌ها، مسئولانی هستند که با طرز فکرها و نظریات غیرکارشناسی و حتی غیرمنطقی، خانه مشاهیر را از جوهر و مایه اصلی‌اش که عنصر اصلی جذابیت آنهاست، تهی می‌کنند و آن وقت کالای بدلی و بی‌روحی را که محصول تخیل خودشان است، به جای آن می‌نشانند و توقع دارند که مردم تفاوت بین آن اصل و این بدل را تشخیص ندهند!

 به گفته دانایی، «مسئولان این پروژه‌ها باید سهم عقل و تجربه را در تصمیم‌گیری‌هایشان افزایش دهند و توجه داشته باشند که فرصت‌ها به سختی به دست می‌آیند، ولی به سهولت از دست می‌روند. بنابراین، نباید با پرداختن به چنین ایده‌ها وسلیقه‌های غیرمتعارف، کار را عقب بیندازند، چون هرگونه اتلاف وقت در این زمینه، به معنای سلب حق انتفاع مردم از این دارایی عمومی و نوعی تجاوز به حقوق عمومی است.

وی همچنین افزود: در این مورد لازم است یادآوری کنم که طبق اصول قانون اساسی و صراحت قانون مجازات اسلامی، هیچ یک از نهادهای حاکمیتی، اعم از دولت یا شهرداری‌ها، نه تنها اجازه محروم کردن مردم از این حق را ندارند، بلکه باید زمینه‌های لازم برای استفاده هرچه بیشتر مردم از این حق را فراهم آورند. حال آیا شهرداری منطقه یا اتباعش می‌خواهند این الزامات قانونی را زیر پا بگذارند، آن هم به خاطر افکاری که خارج از موضوع است و شدیداً هم بوی ظاهرسازی و خرج تراشی می‌دهد؟ ثانیاً، تأخیر در بازگشایی این مرکز فرهنگی، باعث می‌شود که رابطه حسی و عاطفی مردم با شخصیت‌های دوست داشتنی و الگوهای عملی جامعه که جزو ذخایر فرهنگی و دارایی‌های معنوی جامعه هستند، قطع شود که آن هم پیامدهای اجتماعی و فرهنگی خاص خودش را خواهد داشت.

دانایی در ادامه گفت: به علت پیش بینی همین پیامدهای ناگوار بود که در جلسه مزبور به مقامات محترم حاضر در جلسه یادآوری شد که این کار، کار بزرگی است و انجام دادن کار بزرگ هم محتاج عشقی بزرگ و اراده‌ای قوی است. همچنین از آنها درخواست شد که برای اجتناب از تکرار تجارب منفی قبلی و همینطور برای حفظ شادابی و جذابیت و اثربخشی این پروژه، اولاً، این پروژه را به عنوان یک پروژه واقعاً ملی و متعلق به مردم به حساب بیاورند و برای اثبات این امر هم ضمن اطلاع‌رسانی کامل و آگاه‌سازی افکار عمومی از جریان پیشرفت امور، از نظریات و انتقادات رسانه‌ها و همچنین از امکانات و ظرفیت‌های موجود در نزد علاقه‌مندان و دوستداران جلال آل‌احمد و سیمین دانشور به طور کامل استفاده کنند.

وی ادامه داد: روی این نکته به طور خاص تأکید شد که عنصر اصلی جذابیت و مطلوبیت این میراث فرهنگی از لحاظ افکار عمومی، همان هویت اصلی آن به عنوان خانه و محل زندگی سیمین دانشور و جلال آل‌احمد است و در نتیجه، درخواست شد که این وجه از قضیه را در تمامی مراحل، مخصوصاً در این مرحله که گزارش اولیه فاز مطالعاتی پروژه توسط مهندس مشاور تهیه شده، در اولویت قرار دهند و اجازه ندهند که دیدگاه‌های تخیلی یا خرج تراشی‌های غیر موجه یا ظاهرسازی‌های غیرواقعی و دور از سبک و مرام جلال آل‌احمد و سیمین دانشور بر این وجه غالب شود، چون در اینرصورت، این واحد فرهنگی هم به یک پروژه بی‌روح و بی‌محتوا تبدیل می‌شود و به سرنوشت پروژه‌های مربوط به زنده‌یادان شهید دکتر بهشتی و شهید محمدعلی رجایی و دیگرانی مثل استاد انتظامی مبتلا خواهد شد.

خواهرزاده جلال‌آل‌احمد در خاتمه اظهار امیدواری کرد که شهرداری تهران و شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، قابل اعتماد بودن خودشان را در مدیریت چنین امانت‌هایی به اثبات برسانند و با استفاده از تجارب دیگر کشورهای جهان در زمینه احداث «خانه- موزه» بتوانند از عهده این کار بخوبی برآیند. ثانیاً، هم مقامات مسئول و هم جراید و دیگر علاقمندان به موضوع، با حساسیت و به موقع به موضوع ورود کنند و اجازه ندهند که خدای ناکرده این خانه - دانسته یا ندانسته - خراب و از صفحه روزگار محو شود، چون این خانه روزگاری کانون گرم یکی از قویترین جریانات فکری استقلال طلبانه کشور، مخصوصاً در برابر نفوذ اندیشه‌های بیگانه چون حزب توده بود و امروز هم نماد و یادگار روشنفکری غیروابسته و بومی ایران است.