کد خبر 338833
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۴

موازنه ایدئولوژیک بین مارکسیسم و لیبرالیزم، سوسیالیزم، تمامیت خواهی، طبقات اجتماعی (برتری قشر ثروتمند بر قشر ضعیف)، سرمایه اجتماعی، عشق مثلثی، اصالت علم و تکنولوژی، ذهن گرایی و تخلیه ذهنی، و نمادگرایی، همه و همه از پیام‌هایی هستند که انیمیشن لگو به دنبال القای آن‌ها است.

گروه جنگ نرم مشرق- امیت یک کارگر ساختمانی است که به شکل اتفاقی قطعه ی مقاومت که مانع تحقق نقشه های شیطانی و شوم لرد بیزینیس است را پیدا می کند. پلیس خوب ، پلیس بد امیت را دستگیر و مورد بازجویی قرار می دهد. اما امیت با کمک وایلد استایل موفق به فرار از دست ، زیر دستان لرد بیزینس می شود.

امیت با حمایت ویتروویس و وایلد استایل جایگاه خود را در میان ابرقهرمانان ارتقا می بخشد و می تواند نظر انان را به خود جلب نماید. پس از جدال بر سر قطعه ی مقاومت ، لرد بیزینیس موفق می شود ان را از امیت بازپس گیرد و ابرقهرمانان را در بند کند.

امیت از خود گذشتگی نشان می دهد و برای به دست اوردن قطعه ی مقاومت خود را از اسمان خراش بیزینیس پایین می اندازد.

او باز می گردد و قصد قرار دادن قطعه ی مقاومت در جایگاهش را دارد تا از نابودی جهان جلوگیری کند ولی بار دیگر لرد بیزینیس موفق می شود با کراگل امیت را متوقف ومیخکوب کند . در حالی که پاهای امیت به زمین چسبیده است موفق می شود با نصایح خود ، بیزینس را متقاعد کند.

در پایان لرد بیزینس خود قطعه ی مقاومت را در جایش قرار می دهد و از نابودی جهان جلوگیری می کند.

مشخصات پویانمایی :

کارگردانان : فیل لرد - کریستوفر میلر

نویسندگان : دن هیگمن - کوین هیگمن - فیل لرد کریستوفر میلر

شرکت سازنده : وارنر برادرز - ویلیج رودشو پیکچرز - انیمال لاجیک

کشورهای سازنده : ایالات متحده ی امریکا - استرالیا - دانمارک

زبان : انگلیسی

زمان انتشار : 7 فوریه 2014

بودجه ساخت : 60 میلیون دلار

میزان فروش : 462 میلیون دلار

کاراکترها :

مولفه های ایدئولوژیک و استراتژیک :

1- تعادل ایدئولوژیک بین مارکسیسم و لیبرالیزم (لیبرالیزم-مارکسیسم) :

در اواسط قرن 19 میلادی بود که جرقه های اولیه ی ایدئولوژی مارکسیسم توسط دو فیلسوف مطرح ، کارل مارکس و فردریش انگلس زده شد. یکی از علل اصلی ظهور چنین تفکری ، فراگیری و توسعه ی سرمایه گرایی (کاپیتالیسم) در جهان بود.

مارکس و انگلس به دنبال نقد کاپیتالیسم و به چالش کشیدن مبانی آن ، در حالی دست به تبیین ایدئولوژی مارکسیسم زدند که مدتی اندک پس از ظهور و شکل گیری آن در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان تفکری برتر برای اداره جوامع و ایجاد حاکمیت ، مورد قبول و استفاده قرار گرفت.


اولین تلاش گسترده برای به کار گیری مارکسیسم توسط ولادیمیر لنین در شوروی صورت گرفت. تلاش های لنین به انقلاب اکتبر در سال 1917 منجر شد. او تمام تلاش خود را برای تحقق این ایدئولوژی به کار بست و در این راه تا حدودی نیز موفق عمل کرد.

در جنگ جهانی دوم بذر ایدئولوژی مارکسیسم اغلب توسط ارتش شوروی بر احزاب کمونیست انقلابی در سراسر نقاط جهان افشانده شد. برخی از این احزاب توانستند با به دست گرفتن قدرت ، دیدگاه های ماکسیستی را در دولت های متبوع خود پیاده سازی کنند. در این میان می توان به جمهوری خلق چین ، ویتنام ، رومانی ، المان شرقی ، البانی ، کلومبیا ، اتیوپی ، یمن جنوبی ، یوگوسلاوی و کوبا اشاره کرد.

جهان غرب نیز با مشاهده ی پیشروی مارکسیسم در برخی کشورهای جهان ساکت ننشسته و با تبیین و به کار گیری استراتژی های چند ده ساله تمام تلاش خود را برای براندازی و حذف این ایدئولوژی و کاهش ضریب نفوذ ان در کشورهای مختلف جهان به کار بست.

با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و شروع حاکمیت نظام دو قطبی جدیدی بر جهان ، نزاع دو جبهه ی مارکسیسم و لیبرالیزم در دامنه ی تفکر مدرن ، بالا گرفت. ایالات متحده ی امریکا به عنوان ابرقدرت بلوک غرب تمام قد در مقابل شوروی به عنوان ابر قدرت بلوک شرق ایستاد. درگیری های لفظی و نزاع سرد در دوران موسوم به جنگ سرد ادامه داشت تا اینکه ایالات متحده ی امریکا حامی تفکر لیبرالیزم و کاپیتالیسم توانست رقیت سرسخت خود ، شوروی را شکست دهد.

شوروی در سال 1991 از هم پاشید و حاکمیت ان دیگر تمایلی برای تداوم ایدئولوژی مارکسیسم در عرصه ی حکومت نداشت .

غایت و هدف نهایی مد نظر مارکسیست ها ، حاکمیت پرولتاریا است. انها با تمسک جستن به قدرت قشر پایین دست و کارگر تلاش می کنند به نفی طبقه ی اشراف و میانی موسوم به بورژوا بپردازند. این در حالی است که در جبهه ی مقابل ، جامعه ی مد نظر لیبرالیست ها اتوپیایی ایندیوژوالیستی مبتنی بر کاپیتالیسم است.

تلاش هر کدام از این ایدئولوژی ها همواره در راستای زدودن قدرت و حاکمیت جبهه ی مقابل خود بوده است . تعادل ایدئولوژیک با توجه به تاریخ مواجهه مارکسیسم و لیبرالیزم ، امری است که تقریبا به شکل کامل و گسترده تحقق پیدا نکرده است. هر سوی میدان در پی نفی اصالت و قدرت تفکر مقابل خود بوده است و تلاشی مبنی بر هم افزایی و مصالحه بین این دو تفکر مدرن مشاهده نمی شود.

ایالات متحده امریکا به عنوان قدرتی که اصالت را به کاپیتالیسم می دهد و هدف اصلی ان تحقق جامعه ی ایندیوژوالستی است در پایان جنگ سرد توانست بر تفکر مارکسیستی حاکم بر شوروی فایق آید و به نوعی برتری ایدئولوژیک خود را به رخ جهانیان بکشاند.

اما اوضاع امروز امریکا شباهتی به اواخر قرن بیستم ندارد و به شدت اشفته و پریشان است. دورانی که انان لیبرالیزم را به عنوان تفکر برتر به جهانیان معرفی می کردند پایان یافته است. الحاق تفکر لیبرالیزم به مانند مارکسیسم به زباله دانی تاریخ دیری نخواهد پایید.

در عصر حاضر جهان غرب به نمایندگی امریکا با مشکلات و بحرانهای عدیده ی اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اخلاقی و حتی نظامی روبرو است لذا اسطوره ی شکست ناپذیری و ابرقدرت بودن امریکا امروز بیشتر به توهم شباهت دارد.

راهکاری که پویانمایی لگو برای مواجهه با بحران و مشکلات جهانی برای جلوگیری از نابودی جهان (نابودی غرب و امریکا) ارائه می دهد تعادل ایدئولوژیک بین مارکسیسم و لیبرالیزم است.

امیت بریکووسکی به عنوان نماینده مارکسیسم در هیبت قهرمانی معرفی می شود که علیه حاکمیت کاپیتالیزم قرار دارد . او برای نجات جهان انتخاب می شود. جهانی که تفکر کاپیتالیسم همه جا را فرا گرفته و برای تحقق اهداف خود حاضر است جهان را به نابودی بکشاند. اما به پا خواستن امیت منجر به نفی و حذف کاپیتالیسم نمی شود. بلکه او به نصیحت لرد بیزینیس می پردازد و او را به مصالحه و جلوگیری از نابودی جهان دعوت می کند. در سکانس پایانی نیز پرزیدنت بیزینس پس از نزاعی سخت که خرابی های زیادی به بار آورد ، با در اغوش گرفتن امیت به درخواست او پاسخ مثبت می دهد. قابل توجه است که لرد بیزینیس هیچ گاه از جایگاه خود به عنوان لرد و ارباب پایین نمی آید و امیت نیز نمی تواند فراتر از او به عنوان رهبر تعیین شود.

در واقع سازندگان پویانمایی در پی رونمایی از تفکر جدیدی هستند که در ان به جای نزاع بین تفکرات موجود در پارادایم مدرن ، به تلفیق و ترکیب آنها از یک سو و ایجاد مصالحه و توازن از سوی دیگر پرداخته شود.

شاید بتوان اینگونه برداشت کرد که راویان چنین داستانی راهکار برون رفت از مشکلات و بحران های جهانی ( که هر آن ممکن است اتش جنگ را در جهان برافروزند و آن را به سوی نابودی بکشانند ) را این موضوع می دانند که تعادل و توازن بین تفکرات مارکسیسم و لیبرالیزم ایجاد شود.

قابل توجه است که هر چند دو ایدئولوژی مارکسیسم و لیبرالیزیم در پارادیم مدرن شکل گرفته اند اما تفاوت های بنیادینی با یکدیگر دارند. شاید بتوان در جزئیات انها تلفیق و ترکیبی ایجاد کرد اما در غایت مد نظر هر کدام از این تفکرات تقریبا هیچ اتفاق نظری وجود ندارد.

اما در عصر کنونی دیگر هیچ کدام از این تفکرات مدرن جوابگوی نیازهای جهان و انسانها نیستند. مشکلات مختلف و بعضا حاد در عرصه های مختلف ناشی از فراگیری و ظهور چنین تفکراتی در جهان بوده است. جنگ های جهانی که منجر به کشته شدن صدها میلیون انسان در جهان شده است ، بحران های فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ناشی از پرداختن به چنین تفکراتی بوده و هست. لذا دوران برتری و حاکمیت تفکرات و ایدئولوژی های مدرن در جهان به پایان رسیده است و تنها مکتب نجات بخش ، اسلام ناب محمدی است.

بنابراین ادرسی که پویانمایی برای برون رفت از مشکلات و نجات جهان ارائه می دهد ، غلط است چرا که محتوای تفکری مطرح در پویانمایی سالها بر جهان حاکم بوده و هیچ گشایشی از پرداختن بدانها حاصل نشده است.

2- سوسیالیسم و نفی ایندیویژوالیزم (socialism and anti-individualism) :

مطالبی که در مبحث تعادل ایدئولوژیک بین مارکسیسم و لیبرالیزم مطرح شد نمایانگر استفاده از ایدئولوژی سوسیالیسم در پویانمایی است. اما شمای دیگری که از سوسیالیسم به نمایش در می آید در مواجهه ی امیت با ابرقهرمانان خود را نشان می دهد.

هر کدام از ابرقهرمانان دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که انها را از یکدیگر متمایز می سازد. تفرد و ایندیوژوالیزم در تک تک ابرقهرمانان نهادینه شده است . انها تا قبل از مواجهه با امیت از همکاری و مشارکت در کارها چیز زیادی نمی دانستند.

به عنوان مثال سوپرمن در فیلم های سینمایی و پویانمایی ها به شکلی منفرد و ایندیوژوال ظاهر می شود. سوپرمن فراتر از یک انسان در جایگاه خدا قرار می گیرد و از افق های بالا تمام اصوات مردم را می شنود و به یاری انان می شتابد.

هر کدام از کاراکترهای ابرقهرمان موجود در پویانمایی دارای نوعی تفرد ذاتی در وجود خود هستند.

اما همین ویژگی مانعی شده است تا انها نتوانند در مقابله با غول های تکنولوژیک و پلیس بد لرد بیزینیس پیروز میدان شوند. این موضوع برخلاف تصویری است که مخاطب از ابرقهرمانان به عنوان موجوداتی قدرتمند که به تنهایی ناجی مردم هستند در ذهن خود دارد.

امیت خطاب به ابرقهرمانان که تقریبا هیچ راهکاری برای مقابله با پرزیدنت بیزینس ندارند می گوید :

" دوستان ، شما همگی خیلی با استعداد و رویایی هستید اما نمی تونید با همدیگه مثل یک گروه کار کنید. من تنها یک کارگر ساختمانی هستم.اما وقتی یک برنامه داریم و همگی با هم کار می کنیم می تونیم یک اسمان خراش بسازیم . "

حالا شما مستربیلدر هستید ، فقط تصور کنید چه اتفاقی می تونه بیوفته اگه شما با هم کار کنید در این صورت شما می تونید جهان رو نجات بدید. "

این توصیه ی سوسیالیستی امیت در مستربیلدرها تاثیر می گذارد و انها را مجاب می کند که با تشکیل گروه و همکاری با هم به عنوان یک تیم بر مشکلات فایق ایند و جهان را از نابودی نجات دهند.

از منظر امیت تنها داشتن قدرت ماورایی و جادویی نمی تواند رهایی بخش باشد بلکه تشکیل تیم ، همکاری با یکدیگر و داشتن اتحاد می تواند در زدودن مشکلات و نجات جهان مثمر ثمر واقع گردد.

3- دیرین گونه‌ها :

3-1- آسمان خراش نمرود:

ماجراى تبديل آتش به گلستان، ضربه روحى و سياسى سنگينى بر نمرود و نمروديان وارد ساخت، و به عكس ابراهيم عليه‏السلام را محبوب خاص و عام نمود، ولى نمرود از مركب غرور پياده نشد، باز به تلاش‏هاى مذبوحانه خود ادامه داد، اين بار با نمايش‏هاى خنده آور، خواست به اصطلاح، آب از دست رفته را به جوى خود باز گرداند، و مردم را در امور پوچ سرگرم سازد، از اين رو فرمان داد برجى بسيار بلند و آسمان خراش بسازند. مهندسان و معمارهاى زبردست در ساختن آن به تلاش پرداختند.

نمرود با خود مى‏گفت: به زودى اين برج به مرحله عالى خود مى‏رسد، آن گاه چون صيادى ماهر كه به صيد شكار مى‏پردازد، من نيز بر بام رفيع برج، با آسمانيان، يا با برج و باروى آن‏ها كه ابراهيم را كمك مى‏كنند مى‏جنگم و آن‏ها را هدف قرار ميدهم و براى هميشه از دستشان خلاص مى‏گردم، ساختمان برج به پايان رسيد، روزى تعيين شد تا نمرود و رجال كشور او براى نمايش قدرت بر بام رفيع برج بروند و اظهار وجود كنند، ولى قبل از فرا رسيدن آن روز، طوفان شديدى آمد و برج به سختى لرزيد و قسمت بالاى برج ويران شد، سپس پايه‏هاى برج سقوط كرد، و برج خراب گرديد و جمعى از دست اندركاران نمرودى در ميان آن به هلاكت رسيدند.

آسمان خراشی که لرد بیزینس با تحمیر کارگران و قشر پایین دست ایجاد کرده است شباهت بسیار زیادی به ارزوی نمرود برای ساخت اسمان خراش جهت جنگ با خدا ! دارد.

لرد بیزینس یک کاپیتالیسم به تمام معنا خود را رئیس و خدای جهان می داند. او قصد دارد جهان را نابود کند و در این راه از قدرت وصف ناشدنی برخوردار است.

لرد بیزینس با وجهه ای مدرن و تکنولوژی زده در پی تحقق ارزوی آبا و اجداد خویش است . همانطور که نمرود ادعای خدایی داشت لرد بیزینیس نیز برای خود چنین جایگاهی را قائل است.

3-2- خدایان یونانی:

یکی از مهم ترین و قدیمی ترین منابع مکتوب جهان غرب اثار هومر ، ایلیاد و اودیسه است.

اسطوره گرایی در ایلیاد و اودیسه به شکل افراطی موج می زند.

یونانیان باستان برای هر پدیده ، شی یا موجودی خدایی قائل بوده اند. ظهور و بروز این تفکر در قدیمی ترین کتب به جای مانده از آنها نیز کاملا مشهود است.

در جدول زیر به برخی از خدایان یونان باستان و جایگاه آنان اشاره خواهد شد.

توضیحات

جایگاه

نام رومی

نام یونانی

پدر همه خدایان و شاهی است که بر همه مردمان فرمانروایی دارد. بر تختی نشسته است و تیری از آذرخش به دست دارد و همواره عقابی در کنار اوست.

شاه خدایان

ژوپیتر

زئوس

عصای سلطنت به دست دارد و مرغ محبوب وی طاووس است که اغلب با اوست.

همسر زئوس

یونو

هرا

یکی از برادران ژوپیتر وفرمانروای دریاهاست. بر گردونه‌ای که اسبان دریایی آن‌را می‌کشند سوار است و نیزه‌ای سه شاخه همانند دشنه در دست دارد. او می‌تواند در دریاها طوفان برانگیزد، یا نیزه خویش را بر امواج زند وآن‌ها را رام سازد.

خدای دریاها

نبپتون

پوزئیدون

مینروا از مغز ژوپیتر زاده شده و از همین روست که او را الهه خرد و فرزانگی می‌نامند.

خدای خِرَد

مینروا

آتنا

وی زیباترین همه خدایان است. به گفته یونانیان، هر بامداد گردونه آفتاب خویش یعنی خورشید را به آسمان می‌کشد و از خاور به باختر می‌راند و روز پرفروغ آفتابی از این گردونه‌کشی پدید می‌آید.

خدای روشنایی و موسیقی

آپولو

آپولو

خواهر همزاد آپولو و الهه شکار و ماه است.

خدای شکار

دیانا

آرتمیس

وی خدای سهمناک جنگ است و فقط وقتی شادمان می‌شود که جنگی پای گیرد.

خدای جنگ

مارس

آرس

ونوس از کف دریاها زاده شده است.

خدای عشق و زیبایی

ونوس

افرودیت

وی آهنگر لنگی است که همواره در کارخانه آهنگری خود کار می‌کند. کوره او در دل کوه است و برخی کوه‌ها را که آتش و دود از دهانه آن‌ها به آسمان می‌رود، اروپاییان به نام خداوند آتش، ولکان می‌نامند.

خدای آتش و آهن

وولکان

هفائستوس

پیک خدایان است و بر کفش و کلاه خویش بالهایی دارد و به دستش عصای بالداری است که چون آن‌را میان دو تن که با یکدیگر در زد و خوردند بگذارند بیدرنگ آن‌ها را به هم دوست و مهربان می‌سازد.

خدای سفر

مرکوری

هرمس

پرستش او در یونان و روم با مراسم شرابخواری همراه بوده‌است، چرا که حالت رهایی و جذبه‌ای که نیایش کنندگان دیونیسوس آنان را تجربه می‌کردند با نوشیدن زیاد شراب شدت می‌گرفت و این کیش به ویژه نزد زنان پیروان بسیار داشت.

خدای شراب و کشاورزی

باکوس

دیونیزوس

هر کدام از خدایان یونانی دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که انها را از یکدیگر متمایز می سازد.

انطباق ابرقهرمانانی که توسط هالیوود خلق می شوند با اسطوره ها و خدایان یونانی قابل تامل است. به عنوان نمونه شخصیت سوپر من ترکیبی از اسطوره ی یونانی هرکول ، پهلوان اسطوره ای یهود سامسون و همچنین شخصیت حضرت موسی علیه السلام است.

بارها در کارتون ها و پویانمایی های سوپرمن به جایگاه و مقام خدایی او تاکید می شود.

هر کدام از ابرقهرمانان ، دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که انسانهای عادی از انها بی بهره اند. انها صدای کمک و درخواست مردم را می شنوند و برای کمک به آنها می شتابند.

همانگونه که در داستانهای اسطوره گرایانه ی یونان باستان ، خدایان برای کمک به انسانها می شتابند و به انان یاری می رسانند ابرقهرمانان نیز وظیفه و تکلیف خود می دانند تا برای کمک به مردم شتاب کنند.

3-3- کوه المپ:

کوه المپ یا المپوس با ارتفاع ۲٫۹۷۱ متر (یا ۹٫۵۷۰ فوت) بلندترین کوه یونان است که درنیمه شمالی آین کشور در نزدیکی دریای اژه، در مرز تسالی و مقدونیه و در ۱۰۰ کیلومتری تسالونیکی، دومین شهر بزرگ یونان واقع شده است.

در اسطوره های یونان باستان ، مقر خدایان بزرگ و اصلی ، قله کوه المپ است. کوه المپ محل نبرد تایتان‌ها با المپ‌نشینان بود و بعدها هم به عنوان محل زندگی خدایان از آن نام برده شد.

بهترین خدایان یونان معابد و کاخ هایی در قله ی آن داشتند. در آنجا بود که خدایان گرد هم می‌آمدند تا از شراب لذیذ خدایان یونان نکتار (Nectar) و امبروزیا (Ambrosia) که به آنان زندگی جاودانه می‌داد بنوشند.

از این قله مرتفع زئوس پادشاه خدایان فرامین خود را به سایر خدایان صادر می‌کند.

همچنین کوه المپ مکانی است که خدایان یونانی در انجا جمع می شدند تا با یکدیگر پیرامون موضوعات مختلف به مشورت بپردازند.

کوکولند روگرفتی عاریتی از کوه المپ است که در ابرها واقع شده است و به گفته ی شاعران یونانی با اسمان تماس دارد.

در کوکولند ابرقهرمانان گرد هم می آیند تا به شور با یکدیگر بپردازند. ابرقهرمانانی که هر کدام خود نماد یکی از خدایان یونان باستان هستند.

لذا کوکولند پویانمایی لگو ریشه در دریرین گونه کوه المپ دارد.

3-4- یوسف و زلیخا و عزیز مصر:

داستان زن شوهر داری که عاشق و شیفته ی یوسف پیامبر می شود دستمایه ی اثار سینمایی و سریالی زیادی تا به امروز شده است . دیرین گونه ی عشق های مثلثی را می توان در داستان یوسف ، زلیخا و عزیز مصر جستجو کرد.

تقریبا می توان گفت پای ثابت اکثر فیلم های سینمایی و سریالی غرب ارتباطات و عشق های مثلثی است. تعداد اثار ساخته شده از این دست به قدری زیاد است که معرفی آنها از مجال بحث خارج است.

داستان یوسف و زلیخا در قران کریم پیامی روشن و مبین دارد در حالی که در اثار سینمایی غربی از عشق مثلثی برای ایجاد تعلیق در داستان و تحریک شهوات استفاده می شود.

در قران کریم سوره ی مبارکه ی یوسف امده است :

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ،

ترجمه : و در حقیقت [آن زن] آهنگ وى كرد و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او مى‏كرد چنین [كردیم] تا بدى و زشت كارى را از او بازگردانیم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.

یوسف علیه السلام با رویت برهان پرورگارش از ارتکاب عمل خلاف اخلاق و شرع ، در حالی که شرایط برای آن مهیا بوده است سر باز می زند و در میان بندگان مخلص خداوند جای می گیرد.

زلیخا به عنوان زنی شوهر دار قصد می کند با یوسف علیه السلام ارتباط گیرد اما یوسف حیا می کند و با مشاهده ی برهان پرورگارش تن به خواسته ی شهوانی زلیخا نمی دهد.

در این داستان ، ارتباط مثلثی بین زلیخا ، عزیز مصر وحضرت یوسف علیه السلام وجود دارد.

در پویانمایی لگو از دیرین گونه ی یوسف و زلیخا و عزیز مصر در راستای ایجاد تعلیق و کشش داستانی استفاده شده است. لوسی یا وایلد استایل بین دو مرد که یکی ابرقهرمان و دیگری یک کارگر ساده است مخیر می شود. او ابتدا به بتمن گرایش دارد اما با مواجهه با امیت به او علاقه پیدا می کند و از ارتباط عاشقانه با بتمن دست می کشد.

4- سرمایه اجتماعی (social capital) :

سرمایه اجتماعی مفهومی جامعه‌شناسی است که در تجارت، اقتصاد، علوم انسانی و بهداشت عمومی جهت اشاره به ارتباطات درون و مابین گروهی از آن استفاده می شود. اگرچه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی "علاج همه مشکلات” جامعه مدرن تلقی شده است.

مقاله ال جی هانیفان در سال 1916 در مورد حمایتهای محلی از مدارس روستایی یکی از اولین موارد استفاده از عبارت "سرمایه اجتماعی” در اشاره به همبستگی اجتماعی و سرمایه گذاری فردی در جامعه است.

در تعریف این مفهوم، هانیفان سرمایه اجتماعی را با اقلام مادی مقایسه می‌نماید:

منظور من املاک، داراییهای شخصی یا پول نیست. منظور من آن چیزی است که باعث می‌شود این اشیاء محسوس در زندگی روزمره مردم بیشتر به حساب بیایند، یعنی حسن نیت، دوستی، حس همدردی و مراودات اجتماعی بین گروهی از افراد یا خانواده‌ها که یک واحد اجتماعی را تشکیل می‌دهند.

اگر شخصی با همسایه‌اش ارتباط برقرار کند و به تعاقب، آن دو با دیگر همسایگان ارتباط برقرار کنند، در این حالت انباشتی از سرمایه اجتماعی به وجود خواهد آمد که فوراً نیازهای شخصی آنها را برآورده کرده و حتی می تواند باعث بهبود چشمگیر کیفیت زندگی در کل آن اجتماع گردد. در حالیکه کل اجتماع از همکاری اجزاءش منتفع می‌شود، خود افراد نیز از مزایایی [همچون] مساعدت، همدردی و دوستی با همسایگان بهره‌مند خواهند شد.

فرانسیس فوکویاما در مقاله "سرمایه اجتماعی و توسعه : دستور کار آینده” اشاره دارد که توافقی بر تعریف سرمایه اجتماعی وجود ندارد، وی این مفهوم را اینگونه تفسیر می کند: سرمایه اجتماعی "هنجارها یا ارزشهای به اشتراک گذاشته شده است که موجب تقویت همکاری اجتماعی بر اساس روابط اجتماعی واقعی می شود”. وی از این تعریف در مقاله خود به وفور استفاده کرده است. فوکویاما بیان می دارد که سرمایه اجتماعی پیشنیازی ضروری برای توسعه موفق است، اما برقراری نیرومند قانون و نهادهای زیربنایی سیاسی برای ساختن سرمایه اجتماعی ضروری هستند. وی معتقد است دموکراسی و رشد اقتصادی نیرومند، نیازمند سرمایه اجتماعی توانمند هستند.

رابرت پوتنام، دانشمند علوم سیاسی در هاروارد، در مطالعه راهگشای خود "بولینگ یک نفره: فروپاشی و احیای جامعه آمریکا” در سال 2000 می نویسد: "توصیه هنری وارد بیچر در یک قرن پیش یعنی "گردشهای دسته جمعی را زیاد کنید!” حتی امروزه هم چندان بی ربط نیست. ما باید چنین رویه ای را پیش بگیریم نه صرفاً به خاطر آمریکا - اگرچه آن هم بی نصیب نخواهد ماند - بلکه به خاطر اینکه این کار به نفع خودمان است”. منظور پوتنام از اين بحث اين نيست که ما بايد شبکه های اجتماعی و تعاملات مدنی را که خود از قبل پايدار بوده اند، گسترش دهيم. وی در مطالعات خود بر پنجاه سال اخير جامعه آمريکا، متوجه روند نزولی در سرمايه اجتماعی شده است که می تواند عواقب وخيمی برای آن جامعه داشته باشد.

با نگاهی گذرا به دیدگاه صاحب نظران در حوزه ی سرمایه اجتماعی می توان به اهمیت آن در جهت دهی به حرکت جوامع مختلف و ایجاد نوعی پویایی در مردم پی برد.

در صحنه ها و سکانس های اغازین ، امیت پس از برخاستن از خواب روز خود را با احوالپرسی و صبح بخیر گویی به ساختمان ، در ، دیوار ، سقف و کف خانه شروع می کند.

او با مرور دستور العمل ، سعی می کند روز جدید و شادابی را آغاز کند.

در بند دوم دستور العمل ، احوالپرسی و لبخند به شهروندان ذکر شده است. امیت با خواندن این بند به بالکن اپارتمان خود می آید و به همسایگان و شهروندان صبح بخیر می گوید.

دوربین از خانه ی مجردی امیت بیرون آمده و در یک پرده ی عریض (وایداسکرین) ساختمانها ، خیابان ها و بخشی از شهر را نمایش می دهد که در آن همه ی افراد در خیابان ها و خانه های خود سر وقت به یکدیگر سلام می کنند و از احوال همدیگر مطلع می شوند.

امیت از خانه خارج می شود و با مشاهده ی دوستان و همسایه ها به سلام و احوالپرسی با آنها می پردازد.

رفتار مردم شهر نشان از وجود دوستی و همبستگی در بین انها میدهد. غلظت محبت بر خلاف جوامع مدرن امروزی که به شدت کاهش یافته است ، در جامعه ی لگویی متصور بسیار بالاست.

ارتباطات و تعاملات بین کارگران و کارفرماها نیز در نوع خود خبر از اهمیت سرمایه اجتماعی در جامعه کارگری می دهد.

کاراکترهای موجود در پویانمایی احساس خستگی و فرسودگی نمی کنند و همواره با لبخند یکدیگر را بدرقه و از هم دلجویی می کنند.

البته قشر کارگر و پایین دست این شهر تحت سیطره ی حاکمی زورگو قرار دارند که او با پمپاژ چنین رفتاری در جامعه تلاش می کند از بی نظمی و برهم خوردن برنامه هایش جلوگیری کند. هر چند هدفی که رئیس بیزینیس دنبال می کند شوم و شیطانی است اما رفتار مردم تحت سلطه ی او به نوعی امیخته با محبت و همدلی است.

سازندگان پویانمایی به شکلی مخفی به مخاطب تلقین می کنند که حتی در صورت حاکمیت کاپیتالیسم بر جوامع نباید در مقابل ان ایستادگی کرد و بایستی مبتنی بر دستور العمل ها و چارچوب های معین شده توسط حاکم ظالم لیبرال عمل کرد و بدانها پایبند بود.

این طرز تفکر نافی حرکت به سوی تعالی و زدودن اله های دروغین و باطل است. نمی توان ذیل پرچم حاکمیت ظالم و فاسد حرکت کرد و خود را داعیه دار حاکمیت اسلام و دنباله رو حرکت انبیا الهی دانست. انسان مومن بایستی در مقابل ظلم ظالم و جور فاجر ایستادگی کندو سیطره ی قدرت او را با اعتقادی راسخ در هم شکند.

5- نفی مهدویت :

باور به ظهور منجی در ادیان ابراهیمی و حتی برخی از نحله های فکری یک اصل غیر قابل اغماض و چشم پوشی است.

در دین مبین اسلام حتی با توجه به اختلافاتی که وجود دارد مساله منجی دارای اهمیت بسیاری زیادی نسبت به سایر نحله ها و ادیان است.

باور به منجی و ظهور او در اغلب مکاتب فکری و دینی به گونه است که مردم باید انتظار بکشند تا منجی بیاید و با برافراشتن پرچم مبارزه با ظلم ، به برقراری و فراگیرسازی عدل بپردازد. از این منظر انسانها و منتظران منجی نقش انفعالی دارند و هیچ حرکتی در راستای فراهم سازی شرایط برای ظهور انجام نمی دهند. ظهور و بروز این باور در اثار ابرقهرمانی سینمای هالیوود به وضوح قابل مشاهده است .

ویتروویس رهبر ابرقهرمانان، از ابتدای داستان تا زمان مرگش از یک پیشگویی سخن می گوید. او یابنده ی قطعه مقاومت را قهرمان و ناجی جهان ، فردی مهم و با استعداد می خواند. اما زمان مرگش از حقیقتی پرده بر می دارد که در ان نفی مهدویت به اثبات می رسد. ویتروویس که سر از تنش جدا شده می گوید :

" امیت عزیز ، نزدیک بیا. تو باید موضوعی را در مورد پیشگویی بدانی. من آن را ابداع کردم، پیشگویی واقعیت ندارد. چیزی که من می خواهم در رابطه با این موضوع به تو بگویم این است که تو تاریخ را تغییر خواهی داد."

ویتروویس پیشگویی را تکذیب می کند. در واقع او به شکلی مخفی وعده های داده شده در رابطه با ظهور منجی و مهدویت را به چالش کشیده و به نفی آنها می پردازد.

در صحنه های پایانی زمانی که امیت با ارباب بیزینیس مواجه می شود باری دیگر جمله ی ویتروویس را تکرار می کند .

امیت خطاب به ارباب بیزینیس می گوید :

پیشگویی ابداع شده بود ، اما این می تواند برای همه ی ما صادق باشد ، این پیشگویی می تواند درباره ی شما باشد ، شما می توانید همه چیز را تغییر دهید.

امیت نه تنها خود را ویژه می داند بلکه همه ی مردم و حتی ارباب شرور و ظالم شهر را با عنوان خاص خطاب می کند.

در این دیدگاه ، مهدویت و شخص موعود به شدت نفی می شود. از دریچه ی نگاه امیت و دوستانش هر کس می تواند مهدی موعود باشد حتی اگر بیشترین ظلم را به سایرین روا داشته باشد و مرتکب شنیع ترین و زشت ترین اعمال شده باشد.

حرکت مردم به سوی منجی بی معنا جلوه داده می شود و مردم خود به عنوان منجی تعیین می شوند. هر کس می تواند منجی باشد صرف نظر از اینکه اعمال و کردارش مورد بررسی قرار گرفته و صلاحیت کسب مقام والای منجی را داشته باشد.

6- کاسموپولیتانیسم و نفی ناسیونالیزم (cosmopolitanism and anti-nationalism) :

جهان وطنی یا کاسموپولیتنیسم ایدئولوژی است که تمام اقوام بشر به جامعه ای واحد مبتنی بر اخلاق ، سیاست ، اقتصاد ، فرهنگ ، هنر ، نظامی گری مشترک تعلق دارند.

در این تفکر مرزهای ملی و قومی زدوده می شود و همه ی افراد جهان باید ایدئولوژی واحدی را مبنای حرکت خود قرار دهند.

در اواسط دقیقه ی 20 پویانمایی در غرب قدیم وایلداستایل (لوسی) داستان گذشته ی جهان را برای امیت تعریف می کند. او می گوید :

" همه ی مردم جهان ازاد بودن تا سفر کنن ، گروه تشکیل بدن و هر چی که میخوان بسازن اما پرزیدنت بیزینس به خاطر بی نظمی هایی که به وجود اومد گیج شده بود. بنابراین دیوارهایی بین جهان ها ساخت و عقده ی دستور دادن و کامل بودن تمام وجودش را فرا گرفت."



بنابرگفته های لوسی ، لرد بیزینیس تمایلی به ارتباط با جهان و زدن حرف جهانی نداشته است و در مقابل به مرزبندی بین نقاط مختلف جهان تمایل داشته است.

او برای جلوگیری از آزادی مردم جهان و به خاطر عدم پذیرش سخن مخالف در جهان به ایجاد مرز می پردازد و دست و پای خود را در مرزهایش جمع می کند.

تمام تلاش ابرقهرمانان این بوده است که در مقابل پرزیدنت بیزینس بایستند و دیوارهای ناشی از خودخواهی او که سدی بین جهانیان ایجاد کرده است را بزدایند.

هر چند انها قبل از امیت هیچ گاه نتوانستند این هدف را به ثمر برسانند اما با وجود امیت می توانند با شکستن مرزها ، جهانی یکپارچه را رقم بزنند.

در سکانس های پایانی پویانمایی ، تعدادی از ابرقهرمانان سوار بر کشتی فضایی مرزهای جهان را می شکنند و به مقابله با سربازان لرد بیزینس می پردازند. انها با دیدی جهانی سعی می کنند یکپارچکی فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و تکنولوژیک در سرتاسر دنیا ایجاد کنند.

باید توجه داشت جهانی که در پویانمایی به نمایش در می آید تنها یک شهر کوچک است. این شهر کوچک که شباهت بسیار زیادی به ام القرای یهود در امریکا (نیویورک) دارد ، به عنوان نماینده کل جهان انتخاب شده و کل جهان در ان خلاصه گردیده است.

تفکری که پویانمایی به مخاطب القا می کند این است که کل جهان در امریکا خلاصه شده است و هر اتفاقی که سرنوشت امریکا را تغییر دهد ، سرنوشت کل جهان را نیز تغییر خواهد داد. وقوع رخدادهای بزرگ در سایر کشورها از اهمیت زیادی برخوردار نیستند اما کوچکترین اتفاقی که در امریکا رخ دهد ، دارای اهمیت ویژه ای است.در واقع نابودی امریکا به معنی نابودی کل جهان تلقی می شود. پس از دریچه ی دید سازندگان پویانمایی لگو ،مشکل امریکا مشکل کل جهان است و باید برای نجات امریکا تلاش کرد و برای برون رفت از بحرانها چاره ای اندیشید .

اینگونه است که کل جهان در وطن سازندگان پویانمایی یعنی امریکا خلاصه می شود و تعریف ایدئولوژی مناسب برای تداوم حرکت امریکا ، تنها نسخه ی حیات بخش برای کل جهان تصویر می شود.

7- اصالت علم و تکنولوژی (scientism and technologism) :

لرد بیزینیس چتر قدرت خود را با مبنا قرار دادن علم و تکنولوژی بر سر مردم فلک زده ی شهر پهن می کند. او اقتدار علمی و تکنولوژیک را دست اوردی برای تحقیر و استحمار ملت خود می داند. غلظت اصالت تکنولوژی در اندیشه ی بیزینس به قدری بالا است که حتی نزدیک ترین دستیاران او روباتهای انسان نما هستند .

پیامی به مخاطب ارسال می شود مبنی بر اینکه هر آن کس که نتواند اقتدار علمی و تکنولوژیک خود را بر دیگری حاکم کند محکوم به پیروی از قدرت برتر در علم و تکنولوژی است.

لرد بیزینیس حتی با یاری جستن از غول های تکنولوژیک می تواند ابر قهرمانان را در دام خودخواهی خود گرفتار و بر قدرت آنان غلبه پیدا کند.

اما استفاده بیش از حد از تکنولوژی و سپردن سرنوشت جهان بدان ، سبب می شود جهان به سمت نابودی کشیده شود. این موضوع باعث می شود که مردم به تقابل تکنولوژیک با روباتها و ابزارهای کشنده ی لرد بیزینیس بپردازند .

در پایان داستان تلاش امیت نتیجه می دهد و لرد بیزینیس با دست خود کراگل را متوقف می کند که این امر سبب توقف و از کارافتادگی تکنولوژهای کشنده و نابودگر می شود.

نجات جهان با شکست سپاه عظیم تکنولوژی تخریب گر همراه می شود.

قابل توجه است تنها رباتهای ویرانگر و خرابکار تخریب می شوند و ابزارهای تکنولوژیک که در زندگی بشر سهم سازنده ای دارند در جای خود باقی مانند و اسیبی متوجه انها نمی شود.

در واقع جوهره اصلی و ماهیت شیطانی بودن تکنولوژی های ویرانگر لرد بیزینیس بر تمامیت خواهی و زیاده طلبی او استوار بوده است . زمانی که او خصلت زیاده خواهی خود را کنار می نهد ، تکنولوژی های ویرانگر خودبخود نابود می شوند.

در تصویری که به نمایش در می آید ماهیت تکنولوژی هدف مند است بدین معنا که اگر تکنولوژی در راستای استیلای ظلم بر مردم و انسانها حرکت کند باید با آن مبارزه کرد و به نفی آن پرداخت.

مارتین هایدگر در مقاله ی پرسش از تکنولوژی در رابطه با ماهیت تکنولوژی و ارتباط آن با خطر می گوید :

" انچه بشر را تهدید می کند ، در وهله ی نخست ماشین آلات و دستگاه های بالقوه مهلک تکنولوژی نیست. تهدید واقعی ، دیگر اثر خود را بر ماهیت بشر گذاشته است. فرمانروایی گشتل بشر را مورد تهدیدی قرار داده است که امکان دارد او نتواند در مسیر انکشاف اصیل تری قرار گیرد و در نتیجه فراخوان حقیقت اغازین تری را تجربه کند. بنابراین ، انجا که گشتل حاکم است ، خطر به مفهوم دقیق خود وجود دارد. "

هایدگر در جایی دیگر می افزاید:

" گشتل مانع تجلی و استیلای حقیقت می شود. در نتیجه ، تقدیری که به انظباط می آورد ، بزرگترین خطر است. تکنولوژی خود خطرناک نیست. تکنولوژی امری شیطانی نیست؛ ولی ماهیت آن اسرار امیز است. ماهیت تکنولوژی ، به عنوان تقدیر انکشاف خود خطر است. شاید معنای تحول یافته ی گشتل تا حدی مانوس تر شود اگر کشتل را به مفهوم تقدیر و خطر تصور کنیم. "

لذا از منظر هایدگر تکنولوژی به خودی خود امری شیطانی و خطرناک نیست بلکه ماهیت ان است که بدان وجهه ی مهلکی می دهد.

نکته ی حائز اهمیت در بررسی انطباقی مفهوم القایی اصالت تکنولوژی در پویانمایی با دیدگاه دینی اینجاست که تکنولوژی به عنوان جادویی پر قدرت مطرح می شود که حتی قابلیتی فراتر از قدرت ابرقهرمانان (که روگرفتی از خدایان یونانی هستند) معروف پویانمایی دارد.

حتی ابرقهرمانان خود نیز برای مقابله با هیولاهای تکنولوژیک لرد بیزینیس از تکنولوژی بهره می جویند.

در پویانمایی نیروهای ماورایی و قدرت های الهی نفی می شوند و تکنولوژی به جای انها اصالت پیدا می کند.

اصالت تکنیک و تکنولوژی بر نیروهای ماورایی و غیبی سبب می شود که جایگاه الوهیت پروردگار متعال دچار خدشه شود و جهان متصور در چنبره ی تفکر خدای ساعت ساز مسیحیت گرفتار گردد. خدایی که هیچ ربوبیتی نسبت به جهان ندارد و جهان را پس از خلق به حال خود رها ساخته است. با دامن زدن به این تفکر ، نقش پروردگار متعال از صحنه ی روزگار محو می شود و نیروهای حقیر و ناچیز انسانی جای آنها را می گیرند. نتیجه ی اصالت دادن به تکنولوژی ، جهان مد نظرنیچه که در آن خدا مرده است ، تحقق پیدا خواهد کرد.

باید توجه داشت سازندگان پویانمایی تکنولوژی زدایی را تبلیغ نمی کنند بلکه تکنولوژی با ماهیت مهلک ان را نفی می کنند هر چند همان تکنولوژی ویرانگر بر سرنوشت جهان تاثیر گذار نمایش داده می شود.

8- طبقات اجتماعی (social class):

کلاس اجتماعی مجموعه ای از مفاهیم در علوم اجتماعی و تئوری سیاست است . تمرکز آن روی مدل های قشر بندی اجتماعی است که در آن مردم گروه گروه در مجموعه از دسته بندی های سلسله مراتبی قرار می گیرند. رایج ترین تقسیم بندی در کلاس های اجتماعی تفکیک جامعه به سه بخش کلاس های بالا ، میانی و پایین است.

کلاس یا طبقه در تحلیل ها برای جامعه شناسان ، دانشمندان علوم سیاسی ، انتروپولوژیست ها و تاریخ شناسان اجتماعی یک موضوع بسیار مهم و حائز اهمیت به شمار می آید.

امروزه رایج ترین تقسیم بندی مدل سه طبقه ای است که در آن جوامع به سه دسته که هر کدام دارای ویژگی های منحصر به خود هستند تفکیک می شود :

1- کلاس بالا (upper class) :

کلاس بالا متشکل از ثروتمندان ، اغنیا و کسانی که در رفاه کامل متولد شده و زندگی می کنند ، است. آنها معمولا دارای قدرت سیاسی بالایی نیز هستند.دراغلب جوامع بخصوص حامیان تفکر مدرن ، این قشر از جامعه بر سایرین حکمرانی می کنند و حق سروری و اربابی برای خود قائل هستند.

2- کلاس میانی (middle class) :

کلاس میانی معمولا بحث برانگیزترین در بین طبقات اجتماعی است. این طبقه از توده های مردمی تشکیل شده است که از نظر اجتماعی و اقتصادی بین طبقات بالایی و پایینی قرار دارند. ساکنان این طبقه را قشر بورژوا نیز می نامند.

3- کلاس پایین(lower class) :

طبقه پایین دست که طبقه ی کارگر نیز نامید می شود ، ان بخش از مردم هستند که در شغل های با دستمزد پایین اشتغال دارند و اغلب از پس انداز اقتصادی اندکی برخودار هستند. این قشر ضعیف و زحمت کش در اندیشه ی مارکس پرولتاریا نیز خوانده می شوند و در مارکسیسم جایگاه بالایی برای انها در نظر گرفته شده است. در جامعه هدف مارکسیست ها ، اصالت با طبقه ی پرولتاریا است.

تقسیم بندی طبقاتی در پویانمایی لگو نیز ظهور و بروزی جدی دارد.

لرد بیزینیس به عنوان نماینده ی طبقه ی بالادست جامعه دست به تحقیر و تحمیر طبقه ی کارگر می زند. در مقابل امیت به عنوان نماینده ی طبقه پرولتاریا به عنوان قهرمان معرفی می شود.

لرد بیزینیس با فشار بر قشر کارگر جامعه برای خود برج و بارویی بلند بر پا کرده است که سر به اسمان می زند. طبقه ی پرولتاریا در پویانمایی به شدت تحت تاثیر دستورالعمل های پرزیدنت بیزینس قرار دارند و حتی برای انجام کوچکترین کارهای روزمزه باید به لیست دستورهای صادره از جانب ارباب بالادستی خود مراجعه کنند.

سختی کارها بر دوش کارگران است و سود و رفاه آن نصیب طبقات بالادستی می شود. اما کارگران تمایل چندانی برای بر هم زدن نظمی که ارباب بر انها حاکم کرده است ندارند و با عشق و علاقه ی تمام به کار خود ادامه می دهند.

قشر بورژوا تقریبا در پویانمایی جایگاهی ندارند و در گیر و دار زندگی روزمره ی خود سیر می کنند. بورژویست ها قشری هستند که توجه چندانی برای تحقق اهداف بلند و والا ندارند و زندگی عادی را به تحمل سختی برای رسیدن به قلل مرتفع و زدودن قدرت های چپاولگر ترجیح می دهند.

البته زمانی که دیگر راهی نمی ماند جز مقابله و مبارزه با عمال لرد بیزینس ، بروژوئیست ها نیز با راهنمایی ها و روشنگری های وایلد استایل دست به کار شده و برای نجات جهان تلاش می کنند.

این پیامی است که سازندگان پویانمایی برای قشر بورژوا در نظر گرفته اند. راویان داستان با زبان بی زبانی قشر بورژوا را به تلاش و تحرک فرا می خوانند و سهم آنها در نجات جهان را بسیار مهم و اثربخش می دانند.

این رویه تقریبا بر خلاف خط سیر داستانی است که در اثار ابرقهرمانی اینچنینی مطرح می شود. در فیلم ها و پویانمایی های ابرقهرمانی معمولا مردم حالت انفعال دارند و حرکتی از انها برای زدودن ظلم و بی عدالتی صورت نمی گیرد و منتظر ظهور ناجی هستند ، اما در این پویانمایی ابرقهرمانان در بند شخصیت انتاگونیست گرفتار شده اند و دیگر شخصیت ناجی نمی تواند ظهور کند و جهان را نجات دهد. تنها راه برای نجات جهان به پا خاستن و مبارزه است که این امر توسط مردم عادی و حتی قشر بورژوا رقم می خورد.

اما از نظر اسلام طبقات اجتماعی معنایی ندارد. همه انسانها از هر قوم و نژاد ، با هر زبان ، از هر جنسی نزد خداوند یکتا برابر هستند. تنها ملاک برتری انسانها و اقوام بر یکدیگر تقوای الهی است. اما در سکانس پایانی پویانمایی مخاطب شاهد برابری جایگاه پادشاه ظالمی مثل پرزیدنت بیزینیس با ابرقهرمانان و امیت است در حالی که جایگاه ناجی با انسان ظالم به هیچ وجه یکسان نخواهد بود.پیش از این نیز فاصله طبقاتی به شکلی کاملا مادی در انیمشین جریان دارد.

دیدگاه جاری در پویانمایی که در آن به فواصل طبقاتی پرداخته می شود و سکانس پایانی که انسان ظالم با ناجیان جهان برابر شمرده می شود ، هیچ کدام در راستای اموزه های اسلام نیستند. البته قابل ذکر است که لرد بیزینیس هیچ گاه از جایگاه طبقاتی خود استعفا نمی دهد بلکه تنها در کنار ابرقهرمانان جای می گیرد. لرد بیزینیس با متوقف کردن کراگل موفق می شود که لقب خاص و قهرمان برای خود دست و پا کند که این نافی جایگاه اجتماعی آن نیست.

9- عشق مثلثی :

عشق مثلثی یا ارتباط مثلثی یکی مولفه‌های مهم در ایجاد خط تعلیق در سینما بخصوص سینمای غرب و هالیوود است.

زمانی که امیت به دنبال دستور العمل خود می گردد با مشاهده ناگهانی وایلد استایل دل در گرو او می نهد و صد دل عاشقش می شود. وقتی امیت به عنوان فردی ویژه و خاص معرفی و به گروه ابرقهرمانان وارد می شود ، از عشق بتمن به وایلداستایل اطلاع پیدا می کند.

کشش عشقی بین امیت و وایلد استایل همچنین تمایل بتمن برای ازدواج با وایلد استایل از ابتدای داستان مخاطب را پا در هوا به حالت تعلیق در می آورد که در نهایت وایلد استایل به کدام سمت گرایش پیدا می کند.

کشش عشقی وایلداستایل به امیت به مرور افزایش می یابد و وجود بتمن به نوعی مزاحم ابراز عشق امیت به لوسی است.

در پایان داستان بتمن می پذیرد که امیت شایستگی ازدواج با لوسی را دارد . لوسی و امیت پس از کشش و کنش های متعدد در نهایت قصد می کنند که با هم ازدواج کنند هر چند مشخص نمی شود که ایا ان دو با هم ازدواج می کنند یا نه !

10- تمامیت خواهی (totalitarianism) :

تمامیت خواهی یا حکومت تمامیت خواه مفهومی است که توسط برخی از دانشمندان علوم سیاسی برای تشریح یک سیستم سیاسی که در آن دولت برای خود حق تسلط بر جامعه را داراست و تلاش می کند بر زندگی توده های مختلف مردم اعم از خواص و عوام تا جایی که امکان دارد تسلط داشته باشد ، مورد استفاده قرار می گیرد.

مفهوم تمامیت خواهی برای اولین بار در شکلی مثبت توسط ویمار جرمن جوریست در دهه ی 1920 و بعدها توسط اکادمی نازی و فاشیست های ایتالیایی توسعه یافت.

این مفهوم بیشتر توسط گفتمان های سیاسی ضد کومونیستی غرب در طول دوره ی جنگ سرد به منظور تاکید بر درک شباهت های بین المان نازی و سایر حکومت های فاشیستی از یک سو ، و حاکمیت حزب کومونیست شوروی از سوی دیگر رواج یافت.

پرزیدنت یا لرد بیزینس فردی دارای تمام ویژگی های تمامیت خواهی است. پرزیدنت بیزینس به عنوان فردی که غرق در کاپیتالیزم است با تمامیت خواهی سعی می کند تمام مردم را تحت سیطره ی قدرت خود گرفته و از آنها برای پیاده سازی اهداف خود سو استفاده کند.

خواست او خواست تمام مردم است و کسی حق تعرض و مقابله با دستورات او را ندارد. او حتی با قدرت افسانه ای خود به مقابله با ابرقهرمانان جهان می پردازد و پس از غلبه بر انها ، به تثبیت قدرت خود می پردازد. ابرقهرمانان نیز با تمام ویژگی های منحصر به فردشان توان مقابله با او را ندارند و در نهایت به حبس محکوم می شوند.

رئیس بیزینیس با تبیین دستورالعمل هایی ، چارچوب حرکت مردم را مشخص می کند و تمرد از دستورات او عوارض بدی در پی خواهد داشت. زمانی که امیت از دستورالعمل های تعریف شده سر باز می زند و قطعه ی مقاومت را می یابد دستگیر می شود و مورد بازجویی قرار می گیرد.

قابل توجه است ، کسانی که خود ادعای مبارزه با تمامیت خواهی دارند دست به ساخت انیمیشنی زده اند که در آن کاراکتر دیکتاتور که دارای خصیصه های لیبرالی و کاپیتالیستی است نه تنها نفی نمی شود ، بلکه به عنوان فردی خاص که دارای هوش و استعداد بالایی است معرفی می شود.

هر چند به ظاهر جریانهای حامی استکبار جهانی و طرفداران ایدئولوژی های کاپیتالیسم و لیبرالیزم تلاش می کنند خود را در جبهه ای نشان دهند که در مقابله با تمامیت خواهی قرار دارند اما پیشینه ی پر از سیاهی و شیطان صفتی انها نشان می دهد که خود بالاترین غلظت تمامیت خواهی و دیکتاتوری را در بین تمامی کشورها و ملل جهان داشته اند.

امروز سردمداران استکبار جهانی ، امریکا را رهبر جهان می خوانند و خود را شایسته ی حق وتو می دانند تا بدین وسیله بتوانند به تحمیل اراده ی خویش بر سایر ملل بپردازند. سران کفر و استکبار خود را تافته جدا بافته می دانند و به جهانیان با نگاه ارباب و رعیت نگریسته و تلاش می کنند نظرات و نیات پلید خود را بر آنها تحمیل کنند.

11- ورود به ذهن و تخلیه ذهنی :

با نگاهی به دیرین گونه ی ذهن گرایی در غرب و شرق جهان همواره دو دیدگاه اصلی پیرامون ذهن مطرح شده است. غربی ها با محور قرار دادن ضریب هوشی ، مبنای سیستم های اموزشی خود را در راستای چاق و فربه کردن هوش و پر کردن ذهن از اطلاعات مختلف قرار می دهند. انها این نگاه را در جهان فراگیر ساختند و امروزه کمتر کسی در دنیا هست که از ضریب هوشی یا ) IQ(Intelligence Quotient مطلع نباشد.

در مقابل دیدگاه جهان غرب ، جهان شرق بخصوص کشورهای شرق اسیا ، تخلیه ی ذهنی را تا نقطه ی صفر مطرح و غایت انسان طراز را رسیدن به نقطه تخلیه ی کامل ذهنی تعریف می کنند.

ای کیو پروری غربی ها و تاثیر ان بر تفکرات سایر ملل ، مشکلات عدیده ای را به وجود اورده است که حتی غربی ها با مطرح کردن هوش هیجانی در راستای اصلاح سیطره تفکر پر کردن ذهن از اطلاعات بی ارزش هستند.عوارض و مشکلات تفکر ای کیو محور سبب شده است تا دیدگاه شرقی ها در مورد ذهن ، در افکار عمومی جهان جایگاه ویژه ای پیدا کند به گونه ای که امروز خود غربی ها در برخی اثار سینمایی خود در راستای ترویج چنین تفکری هستند.

ذهن در تلقی شرقی آن بر خلاف دیدگاه غربی ها ، باید تخلیه گردد. در بودیسم و ذن بودیسم غایت انسان طراز ، رسیدن به نیروانا یا سامادی است. در نیروانا فرد ذهن خود را از هر گونه اطلاعات و داده تخلیه می کند تا جایی که هیچ اثری از آنها باقی نماند.

در پویانمایی لگو در برهه ای به موضوع تخلیه ی ذهن پرداخته می شود.

هنگامی که وایلداستایل به همراه امیت پس از ورود به غرب قدیم نزد ویتروویس می روند او از اهمیت و استعداد سرشار یابنده ی قطعه ی مقاومت سخن می گوید. لوسی و ویتروویس از امیت می خواهند که یک سازه درست کند و استعدادهای مستربیلدر بودن خویش را به اثبات برساند. اما امیت چون یک مستربیلدر نیست نمی تواند خواسته های انان را محقق کند. بدین خاطر ویتروویس و وایلداستایل با تنفس یوجای (تنفسی معروف در یوگا و تائوئیسم) به ذهن امیت وارد می شوند.

هر سه نفر در دشت ذهنی خالی از اطلاعات امیت قدم می زنند و به دنبال بلوک های اطلاعاتی در آن می گردند. ویتروویس در حالی که در زمین ذهن امیت قدم می زند موضوع مهمی را مطرح می کند . او می گوید :

" مستربیلدرها سال ها تمرین می کنند تا بتوانند ذهن خود را به اندازه کافی تخلیه کنند تا نگاهی هر چند گذرا به مرد بالای پله ها داشته باشند ."

ویتروویس در ادامه خالی بودن ذهن امیت را یک امتیاز می داند.

برخلاف طیف وسیعی از فیلم های غربی در دهه های اخیر که کاراکترهای اصلی و قهرمان فیلم ها و سریال ها از ضریب هوش و ای کیوی بالایی برخوردار بودند پویانمایی لگو دیدگاه شرقی مبنی بر تخلیه ذهن را ملاک ابرقهرمان بودن قرار می دهد.

توجه : علاوه بر مولفه های استراتژیک و ایدئولوژیک مطرح شده در بالا می توان مواردی دیگر نیز اشاره کرد که به دلیل طولانی شدن مباحث از توضیح و تفسیر انها خودداری کرده و تنها به عناوین مهم اشاره می شود. این مولفه ها عبارتند از :

استراتژی پلیس خوب پلیس بد ، نبرد خیر و شر در درون پلیس خوب پلیس بد ، نفی اتوپیا و مدینه ی فاضله (به علت نابود شدن کوکولند به دست زیر دستان لرد بیزینس ) ، نمادگرایی (استفاده از نمادهای شیطان پرستی مانند ابلیسک و شاخ دویل) ، دموکراسی (مشورت ابرقهرمانان برای برون رفت از مشکلات - سخنرانی امیت برای متقاعد کردن ابرقهرمانان ) ، انتروپومورفیزم (حلول صفات و ویژگی های انسانی در اشیا ، حیوانات و پدیده ها )

نتیجه گیری :

باورهای دینی

پیام هایی که پویانمایی لگو القا می کند

حاکمیت اسلام

موازنه ی ایدئولوژیک بین مارکسیسم و لیبرالیزم

جماعت (امام و امت)

سوسیالیزم

حاکمیت الله ، رسول الله و اولی الامر

تمامیت خواهی

تقوا ملاک برتری

طبقات اجتماعی (برتری قشر ثروتمند بر قشر ضعیف)

سرمایه ی ایمانی

سرمایه ی اجتماعی

پایندی در عشق واقعی و دوری از شهوات

عشق مثلثی

ایمان به غیب - ایمان به ملائکه

اصالت علم و تکنولوژی

قلب سلیم و فواد بینا

ذهن گرایی و تخلیه ذهنی

ایمان به آیات الهی

نمادگرایی



منبع: نقد پویانمایی