کد خبر 364238
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۳

هانیه توسلی یکی از چهره‌هایی بود که با این موج همراه نشد و مورد شدیدترین حملات گروهی بزرگ از طرفداران این خواننده جوان قرار گرفت، تا آنجا که بخشی از فعالیت‌هایش را در فضای مجازی تعطیل کرد و یک متن در مواجهه با این وضعیت منتشر نمود.

به گزارش مشرق، پس از مرگ مرتضی پاشایی خواننده موسیقی پاپ کشورمان، موجی به راه افتاد که بسیاری با آن همراه شدند و درگذشت این جوان را تسلیت گفتند اما سرنوشت آنهایی که با این موج همراه نشدند، چه بود؟ هانیه توسلی یکی از چهره‌هایی بود که با این موج همراه نشد و مورد شدیدترین حملات گروهی بزرگ از طرفداران این خواننده جوان قرار گرفت، تا آنجا که بخشی از فعالیت‌هایش را در فضای مجازی تعطیل کرد و یک متن در مواجهه با این وضعیت منتشر نمود.

هانیه توسلی صفحه اینستاگرام خود را بست و با انتشار متن زیر این موضوع را توضیح داد:


«بعد از فوت مرحوم پاشایی، اکثر کامنت‌هایی که در اینستاگرام برای من می‌گذاشتند تقاضاهای بعضن توهین‌آمیز و تند برای پست کردن یک مطلب در مورد مرتضا پاشایی و تسلیت درگذشت ایشان بود. یک پست توضیحی گذاشتم (که متنش موجود است) و ضمن ابراز تاسف و همدردی، گفتم با مرتضا پاشایی و کارهای‌شان آشنا نبوده‌ام و بعد هم که گوش کرده‌ام، فهمیده‌ام موسیقی ایشان سلیقه‌ی من نبوده، و از طرف دیگر تسلیت عمومی گفتن را دوست ندارم. از همان‌جا بود که کامنت‌های اهانت‌آمیز شروع شد.

بیش و پیش از آن‌که شخصن از این موج اهانت به‌راه‌افتاده ناراحت شوم، برای فرهنگ عمومی مردم هموطنم تاسف خوردم و البته برای مرتضا پاشایی مرحوم که این‌چنین طرفدارانی داشته. این موج‌های اهانت از منظر شخصی یک داستان گذراست اما اگر در مقیاس بزرگتر به آن نگاه کنیم متوجه عمق فاجعه خواهیم شد. این که چرا تعداد زیادی از مردم، چنین نفرت و خشمی را در خود حمل می‌کنند و ادبیات‌شان این‌قدر سخیف و نازل است، دل آدم را به درد می‌آورد، اما به نظرم روان‌شناسان اجتماعی می‌توانند تحلیلی ارائه کنند از چرایی اتفاقات این‌چنینی و این «مد» جدید و هولناک دنیای مجازی که هربار به هر بهانه به یک نفر می‌تازند، بی آن که توهین‌ها ارتباط چندانی با موضوع اصلی داشته باشد. نمونه‌اش را سال گذشته در مورد مسی و موارد مشابه دیده بودیم.

تصمیم گرفتم که صفحه‌ی اینستاگرام عمومی خودم را ببندم و یک صفحه‌ی شخصی برای دوستان نزدیک داشته‌باشم. دلیلش هم راستش اهانت‌ها نیست. آدمیزاد از خنجری که نبُرد زخم نمی‌خورد. من هم که نه بی‌احترامی کرده بودم و نه اهانتی، اصلن این حرف‌ها را به خودم نگرفتم که بخواهم شخصن دلگیر شوم. ناراحتی من ناراحتی عمومی از وجود و رشد این فرهنگ نازل است. درواقع بعد از این ماجرا، از مردم ناامید شدم. به هرحال این اتفاق، هدف من را از ایجاد یک صفحه‌ی عمومی، زیرسوال برد و به همین خاطر صفحه را به طور کلی پاک کردم. هدف من ارتباط بیشتر و نزدیک‌تر با عزیزانی بوده که همیشه چه در فضای مجازی و چه بیرون، به من لطف داشته‌اند. اما روزی که گذشت به من نشان داد که دیگر این راه ارتباطی «کار نمی‌کند» به اصطلاح. وقتی آن فضایی که به طور معمول فضای آرامی بوده برای ثبت لحظه‌ها یا معرفی کتاب و ...، الان تبدیل به نوعی میدان جنگ شده، ترجیح می‌دهم که عرصه را برای توهین بیشتر به خودم، به مرتضا پاشایی مرحوم، و به عزیزانی که به من لطف دارند باز نگذارم. معرفی کتاب و فیلم را همچنان دوست دارم، و اگر صفحه‌ی عمومی برای این کار باز کردم، همین‌جا اعلام می‌کنم و الان هیچ صفحه‌ی عمومی در اینستاگرام ندارم. در نهایت امیدوارم روزی برسد که سطح فرهنگ مردم مایه‌ی افتخار باشد، نه شرم و خجالت.»