اکثر هنرمندان ایرانی که بین سال‌های 2001 تا 2009 در قالب برنامه‌­های Exchange به آمریکا دعوت شدند در حوادث پس از انتخابات سال 1388 از منتقدان صریح دولت ایران بودند. "محسن مخملباف" و "جعفر پناهی" دو نفر از چند نفری هستند که در این تحلیل به عنوان نمونه به آن‌ها اشاره شده است.

گروه بین‌الملل مشرق- انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در سال 1388 و حوادث پس از آن از آن‌جا که اتفاقی مهم در تاریخ کشور به شمار می‌رود، موجب شد تا تحلیل‌های زیادی درباره آن مطرح شود. عده‌ای هر اظهارنظری درباره آن حوادث را یک ترفند سیاسی تلقی می‌کنند، اما عده‌ای دیگر معتقدند این حوادث نیاز به بررسی‌ها و تعمق بیش‌تری دارد.

یکی از موضوعات مربوط به حوادث سال 1388 که جای بررسی‌های بیش‌تر دارد و از موضوعات محل اختلاف بوده است، نقش دولت‌های خارجی در طرح‌ریزی اتفاقات قبل و بعد از انتخابات سال 88 است. انگلیس و آمریکا معمولاً طراحان اصلی اغتشاشات دانسته می‌شوند، اما عده‌ای این دیدگاه را نمی‌پذیرند و آشوبهای خیابانی آن سال را نتیجه اعتراضی طبیعی به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری می‌دانند.

در میان منابع فارسی، به غیر از اعترافات متهمین اغتشاشات انتخاباتی 88، کم‌تر مستنداتی از برنامه چند ساله دولت‌های خارجی برای براندازی نرم در ایران منتشر یا ارائه شده است. بر همین اساس گروه بین‌الملل مشرق بر آن شد تا در قالب یک مجموعه گزارش تحقیقی، ابعاد حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران را با نگاهی جدید و از منظر اسناد رسمی و موثق خارجی بررسی کند.

اولین گزارش
[1] به معرفی تحرکاتی پرداخت که به صورت جدی از سال 2006 در دولت "جورج دبلیو بوش" رئیس‌جمهوری وقت آمریکا برای پیگیری پروژه براندازی نرم دولت ایران آغاز شد. چنان‌كه در این گزارش گفته شد، در این سال "کاندولیزا رایس" وزیر خارجه وقت آمریکا با معرفی طرح "دیپلماسی تحولآفرین" از تغییراتی گسترده در رویکرد واشنگتن نسبت به تهران خبر داد. راه‌اندازی دفتری به نام "دفتر امور ایرانیان" اولین تحرک جدی دولت آمریکا در آن سال برای حمایت از مخالفان داخلی در ایران بود.

در گزارش دوم، گروه بین‌­الملل مشرق به بررسی برنامه Exchange (تبادل نفرات و گروه‌­ها) و نقش آن در حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری 88 می‌پردازد. برنامه Exchange یك برنامه وسیع در چارچوب دیپلماسی عمومی آمریكا برای ایجاد نگرش‌­های عمومی بهتر از كشور آمریكا و سردمداران آن است و انواع بسیار مختلفی دارد. یكی از مهم‌­ترین آن‌ها كه با هدف خاص تغییر نظام سیاسی ایران از سال 2006 در وزارت خارجه آمریكا فعال شد "برنامه بین‌المللی رهبری بازدیدكنندگان" بود كه در این گزارش معرفی خواهد شد. رئیس اسبق عملیات ک‌گ‌ب در آمریکا، برنامه Exchange را "اسب تروا"یی می‌داند که باعث نابودی نظام شوروی شد.

سال 2006 از لحاظ سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، سالی مهم قلمداد می‌شود. در این سال "کاندولیزا رایس" وزیر خارجه وقت آمریکا رویکرد سیاست خارجی کشورش با عنوان "دیپلماسی تحول آفرین"[2] را معرفی کرده و در قالب آن تحولات گسترده‌ای را در قبال کشورهایی که اولویت سیاست خارجی آمریکا تعیین می‌شوند، معرفی می‌کند.

"دیپلماسی تحولآفرین" تلاشهایی بود که دولت "جورج دبلیو بوش" رئیس جمهوری وقت آمریکا برای ایجاد تغییراتی در سیاست‌ها، قوانین و نظام سیاسی برخی کشورها ترتیب داده بود، کشورهایی كه ایران یكی از مهم­‌ترین آن‌ها محسوب می‌شد.

بسیاری از تحركاتی كه در سال 2006 در سیاست خارجی آمریكا آغاز شد بر حمایت فعال از مخالفان داخلی ایران متمركز بود. "كاندولیزا رایس" در این سال طی نشستی در مجلس سنا خواستار اختصاص 75 میلیون دلار برای حمایت از مخالفان داخلی ایران شد. قرار بود این بودجه صرف افزایش پخش شبكه‌های ماهواره­ای در ایران و لغو محدودیت­‌های مربوط به انتقال پول به مخالفان ایرانی و سازمان­‌های غیردولتی شود.[3]

در یک اقدام هماهنگ دیگر برای پیگیری پروژه براندازی در ایران، کنگره آمریکا قانونی به نام "قانون حمایت از آزادی در ایران"[4] تصویب کرد كه ضمن تشدید تحریم­‌ها علیه ایران، 10 میلیون دلار به حمایت از مخالفان داخلی اختصاص می­‌داد. در بخشی از متن این قانون از تمامی مقامات و نماینده‌های رسمی آمریکا خواسته شده "قاطعانه و بدون تردید" از تمامی تلاشها در ایران برای برگزاری "انتخابات آزاد و شفاف" حمایت کنند.[5]

چنان‌که که از گزارش رسانه­‌های آمریکا در آن زمان برمی‌­آید، کمتر تردیدی وجود داشته که هدف از این پروژه‌­ها چیزی غیر از براندازی نظام سیاسی ایران بوده باشد. روزنامه نیویورک‌­تایمز 24 ژوئیه سال 2007 با اشاره به مقاله­‌ای از روزنامه کیهان که در آن از شبکه‌­ای در آمریکا به نام "خانه عنکبوت" با بودجه 75 میلیون دلاری پرده برداشته بود، نوشت: "اگر این خانه عنکبوت یک دفتر مرکزی داشته باشد آن دفتر، دفتر امور ایرانیان است که در طبقه دوم وزارت خارجه آمریکا قرار دارد." بخشی از پروژه 75 میلیون دلاری وزارت خارجه صرف ایجاد این دفتر برای براندازی نرم در ایران شده بود.

از جمله دیگر تحولات مهم در رویکرد سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در سال 2006 فعال شدن "بخش ایران" در پروژه موسوم به Exchange (تبادل افراد و گروهها)[6] بود. یکی از اهداف پروژه Exchange چنان‌که در ادامه با توجه به مستندات خواهیم دید، تغییر نگرش عمومی جامعه ایران درباره برقراری رابطه با آمریکا از طریق فشار لایههای زیرین جامعه بوده است. در متن کیفرخواست مربوط به متهمان اغتشاشات انتخاباتی 88، این پروژه یکی از راهبردهای آمریکا برای تغییر نظام در ایران در لفافه دیپلماسی عمومی این کشور ذکر شده است.[7]


برنامه بین­‌المللی رهبری بازدیدكنندگان

با این حال، برنامه‌ای از Exchange که ما قصد معرفی و بررسی آن را داریم، سودایی حتی بزرگ‌تر از این در سر میپروراند: کار بر روی نگرشها و دیدگاه‌های سیاستمداران بالقوه ایران و تربیت سیاستمدارانی دوست‌دار آمریکا و تأمینکننده منافع ملی این کشور. آگاهی درباره این پروژه و ابعاد آن می‌تواند از مستندات بیش‌تری درباره اتاق فکر خارجی فتنه 88 پرده بردارد.

در این گزارش ابتدا به معرفی پروژه Exchange و انواع آن خواهیم پرداخت و سپس "برنامه بین‌المللی رهبری بازدیدکنندگان"[8] را شرح خواهیم داد. این برنامه همان برنامه‌ای است که بخش "ایران" آن بعد از 25 سال وقفه در سال 2006 که بحث دیپلماسی تحولآفرین آمریکا مطرح شد، آغاز به کار کرد[9].

"اسب تروا"یی برای اضمحلال فرهنگی

برنامه Exchange در قالب دیپلماسی عمومی و با هدف ایجاد نگرش بهتر از آمریکا در میان شهروندان کشورهای دنیا و ایجاد تفاهم بین شهروندان آمریکا و کشورهای خارجی ایجاد شد، اما واشنگتن مدتی بعد فهمید که می‌تواند از این برنامه برای پیش‌برد اهداف سیاست خارجی خود بهره ببرد. فرض اساسی در این‌جا این بود که فشار افکار لایههای زیرین اجتماع (شهروندان) می‌تواند دولت‌ها را به سمت ایجاد رابطه با آمریکا متمایل کرده و آن‌ها را به سمت اتخاذ رویکردهایی هم‌سو با منافع این کشور سوق دهد.

ایده استفاده از برنامه‌های مبادلات فرهنگی برای پیش‌برد سیاست خارجی آمریکا برای اولین بار در سال 1955 به ذهن "دوایت آیزنهاور" رئیس‌جمهوری وقت آمریکا خطور کرد. وی بعد از ملاقاتی با "نیکیتا خروشچف" نخست‌وزیر اسبق شوروی در ژنو گفت: "موضوعی که بخش زیادی از توجه من را به خود مشغول کرد احتمال افزایش دیدار شهروندان یک کشور از یک کشور دیگر بود. با این روش، احتمال کاملترین توافق بین غرب و شوروی وجود دارد."[10]

پس از این اظهارات، مدیریت برنامه Exchange در وزارت خارجه آمریکا از اداره روابط عمومی این وزارت‌خانه خارج شده و به ادارهای تازه‌تشکیل به نام "اداره روابط آموزشی و فرهنگی" منتقل شد.[11] در سال 1961 کنگره آمریکا "قانون مبادلات دوجانبه فرهنگی و آموزشی" را تصویب کرد که به موجب آن به دولت اختیار داده شده بود تا برنامه‌هایش برای ارتقای تفاهم فرهنگی بین مردم آمریکا و کشورهای دیگر را افزایش دهد.

پس از این اقدامات بود که در خلال دوران جنگ سرد آمریکا اقدام به برقراری روابط فرهنگی با شوروی در قالب برنامه‌هایی از قبیل تئاتر، موزه و نمایشگاه‌های اپرا کرد که به ظاهر سیاسی نبودند. "جوزف نای"[12] طراح روش‌های جنگ نرم، درباره این مبادلات به ظاهر غیرسیاسی گفته است که مبادلات فرهنگی از این دست از تنش‌های بین دو کشور کاست و غربی‌ها را در نگاه مردم شوروی "انسان" نشان داد.[13]

در این دوران، علاوه بر مردم آمریکا که از شوروی دیدن کرده بودند حدود 50 هزار نفر از مردم شوروی شامل نویسندگان، سیاستمداران، موسیقیدانان و سایر چهره‌های هنری هم از آمریکا دیدن کردند. "اولگ کالوگین" افسر اسبق سازمان "کگب" و رئیس عملیات این سازمان در آمریکا گفته برنامه‌های Exchange "اسب تروا"یی بودند که نظام شوروی را از بین بردند.


دولت آمریكا راه‌­اندازی "سفارت مجازی" را یكی از اقدامات دیپلماسی خود می‌­داند

برنامه Exchange در سال‌های گذشته هم از ارکان مهم سیاست خارجی آمریکا بوده است. نکته جالب آن‌که توسل به مسائل فرهنگ و دیپلماسی عمومی برای دستیابی به اهداف امنیتی و سیاست خارجی آمریکا آن‌قدر ریشه دوانده که در گزارش رسمی دولت آمریکا از وقایع 11 سپتامبر 2001 از دولت این کشور خواسته شده از "قدرت نرم" خود و برنامه‌هایی نظیر Exchange برای به دست آوردن "ذهن و قلب مردم خاورمیانه" استفاده شود.[14]

برنامه‌ریزی برای شورش در ایران در قالب Exchange

در میان اسناد آمریكا شواهدی از تلاش مستمر دولت­‌های مختلف این کشور برای برقراری ارتباط با مردم ایران بعد از اشغال و تعطیلی سفارت واشنگتن در تهران دیده می­‌شود. جدیدترین مورد این تلاشها، راه‌اندازی صفحه‌ای موسوم به "سفارت مجازی آمریکا در تهران" توسط وزارت خارجه آمریکا است که در وب‌سایت رسمی آن نوشته شده است: "دنیا می‌داند که آمریکا یک سفارت را در ایران از دست داد، اما ما در واقع چیزهای بیش‌تری را از دست دادیم: ما از ارتباط با مردم ایران، دسترسی به جامعه ایران و هزاران تعامل روزانه بین مردم دو کشور محروم شدیم."[15]

"تعامل با مردم ایران" ممکن است صرفاً همین معنا را داشته باشد، اما بررسی این "کلیدواژه" در بستری تاریخی و همچنین در اسناد نشان می‌­دهد که در آمریکا، "ارتباط با مردم ایران" همواره تلاشی در خدمت سیاست رسمی واشنگتن برای جاسوسی از ایران و براندازی نظام سیاسی تهران بوده است.

اولین سند برای نشان دادن مفهوم "مردم" در دیپلماسی عمومی آمریکا در یک اقدام وزارت خزانه­‌داری آمریکا دیده می­‌شود. وزارت خزانه­‌داری که نهاد متولی اجرای تحریم­‌های آمریکاست، همزمان با روی کار آمدن "دولت محمد خاتمی" رئیس‌جمهور اسبق ایران سازمانی به نام "جستجوی زمینه­‌های مشترک"[16] را از تحریم‌­ها معاف کرد. این سازمان که از سازمان­‌های مهم در دیپلماسی عمومی آمریکاست[17] در سال 1982 تأسیس شده بود، اما بخش "ایران" آن در فاصله نزدیكی به تشكیل دولت خاتمی فعال شد و در سال­‌های بعد، زمینه سخنرانی بسیاری از مخالفان ایران از جمله "عبدالکریم سروش" (در سال 1998) را فراهم آورد[18].

با این تفاصیل، برنامه­‌های Exchange كه هدف از آن‌ها "تعامل مردم با مردم" عنوان می­‌شد هم به واقع اهدافی مشابه را پیگیری می­‌كردند. یكی از مهم­‌ترین انواع این برنامه، برنام‌ه­ای موسوم به "برنامه بین‌المللی رهبری بازدیدکنندگان" بود كه بخش ایران آن در سال 2006، بعد از وقفه­‌ای 25 ساله و در راستای فعالیت همه‌جانبه دولت و كنگره آمریكا برای براندازی دولت ایران فعال شد.[19]

برنامه بین‌المللی رهبری بازدیدکنندگان که قبلاً با نام "برنامه رهبران خارجی" شناخته می‌شد یکی از برنامه‌های Exchange آمریکا بود که بودجه آن توسط اداره امور فرهنگی و آموزشی وزارت خارجه تأمین می‌شد. هدف از این برنامه این بود تا از طریق مبادلات آموزشی و فرهنگی با رهبران فعلی و بالقوه کشورهای جهان، فرصتی برای تضمین روابط بهتر دولت­‌های فعلی و آینده کشورها با واشنگتن فراهم شود.

پس از فعال شدن بخش ایران برنامه رهبران خارجی دولت آمریکا دعوت از هنرمندان ایرانی را در دستور کار خود قرار داد. در سال 2013 شبکه خبری سی‌ان‌ان گزارش داد از سال 2006 وزارت خارجه آمریکا در قالب همین برنامه میزبان 31 "گروه" از ایرانی‌ها بوده است.[19]


بنیاد
"جستجوی زمینه­‌های مشترك" از سازمان‌های فعال در حمایت از مخالفان ایران

به عنوان مثال ماه مه سال 2007، اداره امور آموزشی و فرهنگی وزارت خارجه آمریکا، 14 دانشجوی هنر ایران را دعوت کرد و از آن‌ها خواست نقاشی‌هایشان را در آمریکا به نمایش بگذارند. این نمایشگاه نقاشی با عنوان "رؤیاها و آرزوها: نسل جدید ایران پدیدار می‌شود" آن‌قدر برای وزارت خارجه آمریکا مهم بود که کاندولیزا رایس شخصاً از آن بازدید کرد. وی در این نمایشگاه گفت: "این نمایشگاه امروز به این‌جا آورده شده تا مردم آمریکا بتوانند روی دیگر ایران را ببینند."
[20]

اندیشکده آتلانتیک طی مطلبی در سال 2013 گزارش داد بین سال 2006 تا 2009 بیش از 250 ایرانی، شامل هنرمندان، ورزش‌کاران، متخصصان پزشکی و مدرسان زبان فارسی در قالب برنامه‌های مختلف Exchange از جمله "برنامه رهبران خارجی" به آمریکا آورده شدند.[21]

تحلیلی در یک پایان­‌نامه سال 2011 نشان داد اکثر هنرمندان ایرانی که بین سال‌های 2001 تا 2009 در قالب برنامه‌­های Exchange به آمریکا دعوت شدند در حوادث پس از انتخابات سال 1388 از منتقدان صریح دولت ایران بودند. "محسن مخملباف" و "جعفر پناهی" دو نفر از چند نفری هستند که در این تحلیل به عنوان نمونه به آن‌ها اشاره شده است.[22]

محسن مخملباف، در قالب چندین برنامه Exchange كه یكی از آن‌ها برنامه رهبران خارجی بود بارها از آمریکا دیدن کرد. در سال 2002، "بنیاد فیلم آمریکا"، "گالری ملی هنر" و بنیاد "جستجوی زمینه­‌های مشترک" نمایشگاهی یک ماهه از آثار مخملباف دایر کردند.

سند دیگر درباره جهت­‌گیری­‌های سیاسی "برنامه بین‌­المللی رهبری بازدیدكنندگان" یا برنامه رهبران خارجی، دعوت از "سعید كمالی دهقان" خبرنگار روزنامه گاردین در سال 2012 برای توضیح درباره ساخت مستندی مخفیانه و غیرقانونی درباره حوادث پس از انتخابات ایران و كشته شدن "ندا آقاسلطان" بود.

سایر برنامه‌­های Exchange هم تا همین حد و شاید بیش‌تر از این، سیاسی بوده‌­اند. به عنوان مثال، یكی از برنامه­‌های Exchange بین سال‌های 2006 تا 2008 با همكاری "دفتر حضور منطقه­‌ای ایران" در دوبی كه به صراحت اعلام شده بود برای جاسوسی از ایران تأسیس شده، حدود 25 معلم فارسی را برای تدریس زبان فارسی در دانشگاه­‌های آمریكا دعوت كرد. هدف از تأكید بر فراگیری زبان فارسی مطابق اسناد رسمی وزارت خارجه آمریكا و گزارش رسانه­‌های این كشور، "كسب اطلاعات از ایران و تدوین راهبردهایی برای حمایت از مخالفان ایران به قصد تغییر نظام سیاسی این كشور" بوده است.

چنان‌که اسناد وزارت خارجه آمریکا نشان می‌دهند، در ماه دسامبر سال 2005 کاندولیزا رایس و جورج بوش برای تحقق اهداف دیپلماسی تحولآفرین، برنامه‌ای را با هدف متقاعد کردن و ترغیب مردم آمریکا برای یادگیری زبان‌های عربی، چینی، هندو و فارسی آغاز کرده‌اند.[23]

"کاندولیزا رایس" وزیر خارجه وقت آمریکا 12 فوریه سال 2008 در همین‌باره گفت: "تمامی این اقدامات به مدرن کردن وزارت خارجه نیاز دارد. لازم است ما به مردم‌مان اعتماد کنیم تا ریسکهای بیش‌تری را مدیریت کنیم. لازم است ما بهترین فناوریها را در اختیار آن‌ها قرار دهیم تا آن‌ها را از سفارت‌خانهها و دفاتر آزاد کنیم، به گونه‌ای که آن‌ها بتوانند در هر زمان و در هر کجا کار کنند. ما نه تنها باید بهترین‌ها و باهوش‌ترین افراد را به این‌جا بیاوریم، بلکه باید آن‌ها را حتی بهتر و باهوشتر کنیم. این به معنی فراهم آوردن آموزش‌هایی در زبان‌هایی مانند چینی، اردو، عربی و فارسی است."


بازدید وزیر خارجه آمریكا از نمایشگاه نقاشی دانشجویان ایران

اما حتی این اظهارات هم شاید نتوانند فردی با دیدگاه انتقادی را متقاعد کنند که فراگیری این زبان‌ها الزاماً اهدافی مانند تغییر حکومت را دنبال می‌کرده‌اند. ممکن است مقصود از "مدرن کردن" وزارت خارجه و استخدام نیروهای فارسی‌زبان، همانی باشد که رایس ادعا کرده است.

یک سند وزارت خارجه آمریکا با لحنی صریحتر، از دیدگاه دولت جورج دبلیو بوش در این‌باره پرده برمی‌دارد. این سند، مربوط به جذب نیروهای فارسی‌زبان برای سه دفتر متمرکز بر امور ایران در دبی، واشنگتن و اروپا است که قرار است زیر نظر "دفتر امور ایرانیان" کار کنند.

"دفتر امور ایرانیان" خود یکی از 1100 مقر دیپلماتیک جدیدی است که واشنگتن برای تحقق رویکرد جدیدش در دیپلماسی آن را احداث کرده است. این دفتر، چنان‌که روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی مورخ 15 آوریل سال 2006 افشا کرده، با درخواست بودجه 85 میلیون دلاری، پروژه تلاش برای "خانه تکانی در نظام سیاسی ایران" را از طریق برنامه‌های Exchange، برنامه‌های پخش رایو و تلویزیونی و غیره را پیگیری می‌کرده است.[24]

وزارت خارجه آمریکا با صراحت بیش‌تری به اهدافش از راه‌اندازی این دفتر اعتراف کرده است. این سند با عنوان "جذب نسل بعدی کارشناسان ایران" هدف از راه‌اندازی این دفتر را تکرار مدلی موسوم به ایستگاه رادیویی "ریگا" در دهه 1920 در کشورهای حوزه بالتیک ذکر می‌کند که جنگ نرم با نظام شوروی را در دستور کار داشت.[25]

در قسمت‌­های بعدی این گزارش، مستندات دیگری از نقش دولت­‌های خارجی در اغتشاشات سال 1388 ارائه خواهد شد.


 لینک "هدف آمریکا از تاسیس "دفتر امور ایرانیان" چه بود؟ / پروژه "پایگاه ریگا" چگونه در ایران پیاده شد + سند" [1]

[2] transformational diplomacy

[3] "Rice wants funds for democracy initiative in Iran" Link

[4] Iran Freedom Support Act of 2006

[5] "Iran Freedom Support Act" Link

[6] Exchange Programs Site Link

لینك "متن كامل كیفرخواست دومین گروه از متهمین پروژه كودتای مخملی" [7]

[8] International Visitor Leadership Program

[9] "Iranian arts experts visit counterparts in United States" Link

[10] "People to People International Beginnings" Link

[11] "History of the Bureau of Educational and Cultural Affairs, U.S. Department of State” Link

[12] Nye

[13] Nye, Jr., Joseph S. (2004). Soft Power: The Means to Success in World Politics. New York: PublicAffairs. p.46

[14] "9/11 Commission Report" Link

[15] Why Virtual Embassy Tehran? Link

[16] Search for Common Ground (SFCG)

[17] "US public diplomacy towards Iran during the George Bush era" Link

[18] Search for Common Ground Website Link

[19] "Iranian Arts experts visit counterparts in United States" Link

[20] "Art Exhibition Shows Americans "Another Side of Iran" Link

[21] "US-Iran Cultural Engagement: A Cost Effective Boon to US National Security" Link

[22] "U.S. Public Diplomacy Towards Iran during the George W. Bush" Link

[23] ”Remarks on Transformational Diplomacy" Link

[24] "U.S. Program Is Directed at Altering Iran's Politics" Link

[25] "Recruiting the next generation of Iran Experts" Link