کلافه شدیم از جشنواره‎هایی که با حمایت از سینمای بی محتوای کیارستمی تخم اصلاح‎شده چیزی را که در واقع ‌سینما نیست را به نام «سینما» در ایران کاشتند و دیده می‎شود که امسال بیش از همیشه برخی مقلدین این سبک ظهور و بروز بیشتری پیدا کرده اند.

گروه فرهنگی مشرق ـ در روز هشتم این فیلم در سینمای برج میلاد به نمایش درآمد.

طعم شیرین خیال/ کمال تبریزی
مستند سفر به آمادای/ فرشاد افشین‌پور
در دنیای تو ساعت چنده؟/ صفی یزدانیان
نزدیک‌تر/ مصطفی احمدی
روز مبادا/ فائزه عزیزخانی
دریا و ماهی پرنده/ مهرداد غفارزاده
 
 
 
انرژی‌های پاک
طعم شیرین خیال/ کمال تبریزی
 خلاصه داستان: شیرین قناد (نازنین بیاتی) به استاد خود دکتر گروس رازیانی (شهاب حسینی) علاقه‌مند است. او مربی کارگاه انرژی‌های پاک در دانشگاه کرمان است.
 


فیلم بر اساس فیلمنامۀ خانم نغمه ثمینی ساخته شده و پیام فیلم، حفظ طبیعت و حمایت از انرژی‌های پاک است. انتخاب لوکیشن فیلم در کرمان باعث شده تا عناصر بومی و سنتی جلوۀ بیشتری در فیلم داشته باشند. عناصر فانتزی در فیلم استفاده شده تا بتواند سخنان دکتر رازیانی را تجسم بخشد. عمدۀ این عناصر، تصاویر انیمیشن فیلم است که به ذهن خیال‌پرداز شیرین می‌آیند.



عمدۀ ایراد فیلم آن است که شهاب حسینی به این نقش نمی‌آید. بایست فرد جوان‌تری انتخاب می‌شد که با شور و حرارت خاصی، حرف می‌زد. رابطۀ حاج شفیع قناد (نادر فلاح) با دخترش خیلی عالی و باورنکردنی است. در زمانه‌ای که پدرها بر خلاف دین و سنت مجبور می‌شوند به خواستۀ دخترشان تن در دهند در این فیلم می‌بینیم که دختر به نظر و خواست پدرش احترام فوق العاده می‌گذارد و موضوع ازدواجش را به اختیار او می‌گذارد. بعد از مدت‌ها بالاخره رابطۀ خوبی از یک پدر و دختر دیدیم. لااقل برای همین یک موضوع باید از خانم ثمینی تشکر کرد.

 
 
همدان  
مستند سفر به آمادای/ فرشاد افشین‌پور
خلاصه داستان:
حیات وحش و طبیعت همدان
 
فیلمی زیبا و تماشایی از طبیعت و حیات وحش استان همدان. واقعاً در خیلی از اوقات نمی‌شود فهمید که در حال تماشای یک فیلم مستند ایرانی هستیم. کارگردان با پژوهش کافی به سراغ موضوع خود رفته و به مدد فیلمبرداری عالی، طبیعت را به زیبایی تصویر کرده است. او از نماهای هلی‌شات نیز بهره گرفته و این فیلم را در مرکز صداوسیمای همدان ساخته است. باید به سازندگان فیلم دست مریزاد گفت. گویندۀ نریشن‌های فیلم، داوود نماینده است. "آمادای"، همان همدان است؛ به معنی سرزمین مادها.


 
یک نمایشنامه  
نزدیک‌تر/ مصطفی احمدی
خلاصه داستان:
خانواده‌ای پس از مدت‌ها دور هم جمع می‌شوند و پس از نزاع‌های وافر در نهایت با هم صلح می‌کنند.
 
این نخستین فیلم آقای مصطفی احمدی محسوب می‌شود که سابقه طولانی در دستیاری کارگردان‌های مختلف داشته است. نویسندگان فیلمنامه، بهرام توکلی و خانم هستی بشروتنی هستند. فیلم در ژانر اجتماعی به بازیابی روابط خانوادگی می‌پردازد. قاعدتاً باید حساب سینما را از تئاتر جدا کرد. اما این فیلم همچون یک نمایشنامه، پر دیالوگ بود و تک لوکیشن. دو سه لوکیشن خارجی خانه نیز چون در فیلم نقشی اساسی ندارند نمی‌توانند حال و هوای سینما را به مخاطب القاء کنند.



علی (صابر ابر) بعد از چهار ماه رفاقت(!) با مهتاب (پگاه آهنگرانی)، ناگهان او را به خانۀ پدری خود در یکی از ییلاقات اطراف تهران می‌آورد و نامزدش را به آنها معرفی می‌کند. اما علی در خانواده‌اش منفور است. مابقی فیلم، سعی علی و خانواده برای وفاق را نشان می‌دهد. رعنا (نازنین فراهانی) دختر بزرگ خانواده، از فرنگ برگشته و باردار است. او نمی‌خواهد به آنجا برگردد. یکی از دیالوگ‌های فیلم که توسط رعنا بیان می‌شود این است که در غرب، ازدواج از رونق افتاده است. رعنا که در معرض سقط جنین است توسط پسر عمویش دکتر احسان (پارسا پیروزفر) بازداشته می‌شود.



فیلمساز نشانه‌ای به دست ما نمی‌دهد که این جنین، مشروع است یا نه. اگر مشروع نیست چطور یک ایرانی به این کار تن داده است؟ و اگر مشروع است پس چگونه یک ایرانی با یک فرنگی نامسلمان ازدواج کرده؟ و حالا چگونه می‌خواهد طلاق بگیرد؟ چون در وقت بارداری طلاق وجود ندارد. شخصیت دکتر نیز همچون سوپاپی می‌ماند که در انتها بتواند پیروزمندانه وارد شود و دختر عمویش را خواستگاری کند، دکتری که معلوم نیست چطور تا سن چهل و چند سالگی ازدواج نکرده یا دخترعمویش را ندیده است.

 
یک فمینیست تازه به دوران رسیده
روز مبادا/ فائزه عزیزخانی
خلاصه داستان:
وصیت‎نامه تصویری سیمین (سیمین آقارضا) برای دخترش فائزه.
 
این فیلم توسط خانم فائزه عزیزخانی ساخته شده؛ یکی از شاگردان مؤسسه کارنامه که مستقیماً توسط جناب کیارستمی پرورش یافته است. تهیه‌کننده فیلم نیز مدیر عامل همین مؤسسه، خانم نگار اسکندرفر است. کارگردان با گرد‎آوری اهالی خانواده خود فیلمی شبه واقعی ساخته است در حالی‌که همه نقش‎ها بازی می‎شود. مادر (سیمین آقارضا کاشی) در نقش سیمین، خطاب به دخترش فائزه که پشت دوربین است برای مرگش وصیت می‎کند. او کمی بعد پیشنهاد می‎کند که از هدیه تهرانی دعوت کنند تا بیاید و نقش او را بازی کند. خانم تهرانی به خانه آنها می‎آید و فیلمنامه را می‎خواند ولی خوشش نمی‎آید. بالاخره روز مبادای مرگ مادر، به نحوی دیگر سرمی‎رسد.



مادر جانماز آب می‎کشد و خود را مسلمان معرفی می‎کند. فیلمساز به این طریق هم دیانت مسلمانان را نقد می‎کند و هم دین اسلام را. به مواردی از این قبیل توجه کنید:
1.    مادر شهادتین می‎گوید. و دخترش او را تمسخر می‎کند که چرا شبیه رزمندگان عملیات انتحاری حزب‎الله، وصیت می‎کند.
در بهشت زهرا مادر بر سر قبر مردی می‎رود که قبل از ازدواج، عاشقش بوده. او دوست دارد بعد از مرگ در قبر او گذاشته شود (و از همین جا است که دم خروس کارگردان بیرون می‎زند، اینکه سیمین به قیامت و معاد اعتقادی ندارد و همه چیز را در این دنیا می‎داند).
2.    سیمین از مادرش گلایه می‎کند که چرا ارث فرزندان را مساوی تقسیم نکردی؟ شما باید قانون ارث را عوض می‎کردی و سهم‌الارث دختر و پسر را یکسان می‎دادی؟!
3.    مردی در بخش زنانه مسجد، سرک می‎کشد.
4.    معلم خانم‎ها در مسجد در مواقعی مشمئزکننده است. صحبت نماز قضا و بلوغ و این چیزها و استخاره تلفنی اوست.
5.    امام جماعت مسجد از فائزه می‎خواهد تا از محراب، عکس شهدا و ماکت روز عاشورا فیلم بگیرد تا جوان‎ها هدایت شوند!
6.    فیلمساز از لای در به اتاق خواب والدینش سرک می‎کشد! پدر می‎گوید اگر مسلمان هستی چرا تمکین نمی‎کنی؟
7.    پدر حاضر نیست برای دفع بلای خواب بدی که مادر دیده قربانی بدهد. اما وقتی هدیه تهرانی می‎آید ریاکارانه در مقابل او این موضوع را انکار می‎کند. ولی در خفا به دخترش می‎گوید که تو سیاست نداری ها!  
8.    مادر وقتی می‎بیند نمی‎تواند پول‎هایی را که به شوهرش قرض داده از او بگیرد متوسل به سرقت از مغازه او می‎شود. مادر حساب شوهر و پسرانش را از حساب خود و دخترانش جدا می‎کند.
9.    سمیرا دختر دیگر به خانه پدر می‎آید و از همسر شکاک خود می‎نالد.
10.     برادر، نامزدش را ترک می‎کند ولی در نهایت نمی‎تواند او را رها کند.



فیلمساز به ظاهر دارد فیلمی درباره خانواده خود می‎سازد ولی در واقع سبک زندگی اسلامی مسلمان‎ها را نقد می‎کند. این حقه‎ای است که صدها بار یهودیان امریکا علیه مسیحیان به کار گرفته‎اند. به دو نمونه از این فیلم‎ها که در سال گذشته در اسکار مطرح شدند اشاره می‌شود:

1.    زندانیان (2013) Prisoners ساخته دنیس ویلنیو و بازی هیو جکمن. درباره پلیسی که مشکلات عدیده یک محله مسیحی‎نشین را کشف می‎کند.
2.    نبراسکا (2013) Nebraska ساخته الکساندر پاین. زن بداخلاق و کاتولیک، باعث دیوانگی پیرمرد شده است.

مهم‎ترین کارکرد این فیلم‎ها آن است که با تصویر کردن یک جامعه فاسد مسیحی، مخاطبان خود را از مسیحیت منزجر کنند. به این ترتیب دیگر لازم نیست پیام بدهید. همین که مخاطب از زندگی این متدینان متنفر شود هدف فیلمسازان حاصل شده است.

خانم اسکندرفر تهیه کننده این اثر، در جواب یکی از خبرنگاران که از توهین فیلم به دین و مذهب سؤال کرده بود گفت: همین که خانم آقارضاکاشی که فردی مذهبی است در این فیلم بازی کرده معلوم می‎شود که فیلم ما اشکالی ندارد. آنقدر این پاسخ مضحک بود که بنده ناچار شدم همانجا از او شفاهاً بپرسم که مگر مشاور مذهبی شما این خانم بوده‎اند؟! ایشان سکوت کرد و جوابی نداد. آیا محتوای فیلمنامه بر عهده بازیگر است یا فیلمنامه نویس و کارگردان؟



واقعاً باید تأسف خورد. اولاً برای ساخت این فیلم ضددین و فیلمسازان؛ ثانیاً ‌برای برخی دست اندر کاران که گویا تعمد دارند فیلم‎های ضد دین را به جشنواره بیاورند و آثار خوب دینی همچون "در مدت معلوم" را بیرون بگذارند، هر چند که کارگردانی، فیلمنامه و بازی‎های خوبی داشته باشد.

کلافه شدیم از جشنواره‎هایی را که با حمایت از سینمای بی محتوای کیارستمی تخم اصلاح‎شده چیزی را که در واقع ‌سینما نیست را به نام «سینما» در ایران کاشتند و دیده می‎شود که امسال بیش از همیشه برخی مقلدین این سبک ظهور و بروز بیشتری پیدا کرده اند. (افتخار کیارستمی به این است که در عمرش بیش از پنجاه فیلم ندیده است!) به اذعان بسیاری از مخاطبان، ضعیف‌ترین فیلم‎های امسال جشنواره‎ را مرتضی فرشباف (کارگردان بهمن) و فائزه عزیزخانی (کارگردان روز مبادا) ساخته‎اند که شاگردان مستقیم کیارستمی بوده‎اند. این فیلم‎ها نه محتوا دارد و نه تکنیک و نه مخاطب.
 
یک دارالتأدیب دیگر
دریا و ماهی پرنده/ مهرداد غفارزاده
خلاصه داستان:
با ورود احسان (علی اکبر صحرایی) به یک کانون اصلاح نوجوانان، ماجراهای تازه‎ای رخ می‎نماید.
 
فیلمی خوش‎ساخت و باورپذیر که بعد از فیلم گیرنده (1390) دومین ساخته جناب کارگردان محسوب می‎شود. بازیگران خوبی در این فیلم بازی کرده‎اند مانند: همایون ارشادی، نیوشا ضیغمی، نادر فلاح، امیرحسین رستمی.

فیلمساز به خوبی توانسته محیط دارالتأدیب را نمایش دهد و یک قصه خوب و تازه را روایت کند. بازیگر نقش اول (صحرایی) یک نوجوان واقعی ناشنوا است که در جمع دیگران احساس ضعف می‎کند. ما می‎فهمیم که او بی‎گناه است و خطای وکیل موجب زندانی شدن او شده است. انتهای فیلم به طرزی شاعرانه تمام می‎شود که مرا به یاد انتهای فیلم اوه برادر کجایی (2000) ساخته برادران کوئن می‎اندازد.



به دو ایراد فیلم اشاره می‎کنم. کارگردان از همان ابتدای معرفی افراد دست خودش را برای ما رو می‎کند و این درست نیست. ثانیاً فصل ورود بازرس (با بازی سیدجواد طاهری) فیلمنامه و بازی بدی دارد. ای کاش این قسمت از فیلم نهایی درمی‎آمد. در نهایت به کارگردان و تهیه کننده (امیر پورکیان) برای ساخت این فیلم تبریک می‎گویم.
 
 امیر اهوارکی