گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
چهار عیب مهلک توافق هستهای با ایران
پایگاه نشنال اینترست درباره توافق هستهای اخیر ایران و گروه 5+1 مینویسد: در فرهنگ سیاسی ما زمانی که دولتی به یک پیروزی سیاسی دست مییابد، سعی میکند که در داخل روی آن خیلی مانور کند، درباره مزایای آن اغراق کرده و مشکلاتش را هم نادیده بگیرد. توافق هستهای با ایران یک نمونه برای این موضوع است.
دولت درباره این توافق با زبان اغراقآمیزی سخن میگوید. رئیس جمهور آن را تاریخساز میخواند و ادعاهای زیر را مطرح میکند: محدودیتهای در نظر گرفته شده برای برنامه هستهای ایران تمامی مسیرها برای دستیابی این کشور به تسلیحات هستهای را بست؛ بازرسیهای برنامهریزی شده مانع از فریبکاری ایران میشود؛ اگر ایران توافق را زیرپا بگذارد، تحریمها به صورت خودکار دوباره اعمال میشوند؛ فتوای رهبر انقلاب اسلامی، تولید و بکارگیری هرگونه تسلیحات هستهای را حرام دانستهاند.
وزیر امور خارجه ایران واشنگتن را به تفسیر اشتباه از توافق متهم کرده است و به نظر میرسد که دو کشور برداشتهای متفاوتی از متن توافق دارند. اما، علاوه بر این مسائل، چهار دلیل برای اینکه این توافق مشکل دارد و میتواند تهدیدهای جدی ایجاد نماید وجود دارد:
نخست، تکیه به فتوای رهبر انقلاب به عنوان نشانه نیت واقعی ایران کار خطایی است چراکه دستیابی به این گونه تسلیحات همیشه یکی از اهداف ایران بوده و خواهد بود.
این گفته که ایران میخواهد از انرژی هستهای برای تولید برق استفاده کند اشتباه است. ایران دارای ذخائر عظیم نفت و گاز است. برای ایران مقرون به صرفهتر خواهد بود که از دیگر گزینهها برای تولید برق استفاده کند.
نویسنده این مقاله فتوای مقام معظم رهبری را مبهم و قابل تفسیر به اشکال مختلف خوانده و ادعا میکند: ایرانیها به لحاظ اعتقادی میتوانند فریبکاری کرده و دشمنان خود را گمراه کنند تا بتوانند بر آنها چیره شوند. همچنین، این احتمال وجود دارد که فتوای جدیدی صادر شود که در آن بر دستیابی به تسلیحات هستهای به منظور غلبه بر دشمنان تاکید گردد. پس رئیسجمهور آمریکا نباید به فتوای رهبر یک کشور دشمن اشاره کند.
دوم، حتی اگر اوباما درست بگوید که این توافق میتواند مانع تولید مواد هستهای غنیشده توسط ایران برای تولید تسلیحات اتمی شود، هنوز ریسکهای بسیاری وجود دارد. چارچوب توافقی برنامههای هستهای اعلام شده ایران را محدود کرده، فرآوری را ممنوع کرده، ذخائر هستهای ایران را کاهش داده و مانع ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته میشود.
البته، دور کردن ایران از تسلیحات هستهای برای یک سال بهتر از این است که ایران ظرف مدت چند ساعت یا چند روز بمب اتمی تولید کند. اما، این مسأله نمیتواند به اندازه دورکردن ایران از این گونه تسلیحات برای دو سال و یا بیشتر خوب باشد. این توافق سه ریسک اساسی دارد:
- محدودیتهای اعمال شده برای برنامه هستهای ایران برای مدت زمان مشخصی است: 10 سال برای غنیسازی اورانیوم و 15 سال برای پلوتونیوم. ایران پس از این زمان میتواند برنامه هستهای خود را با هر سرعتی که دوست دارد توسعه دهد. درست است که این مدت زمان از نظر دولت آمریکا زمان زیادی است، اما در زندگی ملتها، این زمان بسیار کوتاهی است.
- بیانیه دولت به این مسأله اشاره میکند که در توافق به تعهد ایران به معاهده منع تکثیر هستهای برای جلوگیری از دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی تکیه شده است. اما، ایران سابقه خوبی در پیروی از این معاهده ندارد.
- این توافق بهانهای را در اختیار دیگر کشورها خصوصاً رقبای منطقهای ایران قرار میدهد تا بلندپروازیهای هستهای خود را دنبال کنند. اگرچه این کشورها سالها با هستهای شدن فاصله دارند، اما آنها تمامی تلاش خود را برای رسیدن به این مقصود به کار خواهند بست.
سوم، رئیس جمهور بیش از حد بر کارآمدی بازرسیها تاکید میکند. وی معتقد است که تلاشهای ایران برای فریبکاری به موقع کشف و برملا خواهد شد و در نتیجه، آمریکا و همپیمانان آن خواهند توانست مانع دستیابی ایران به تسلیحات اتمی شوند. این یک فرآیند طولانیمدت است. جزئیات رژیم بازرسی برای توافق نهایی هنوز اعلام نشده است، بنابراین در این برهه از زمان نمیتوان ارزیابی کاملی از آن داشت.
اما، تاریخ نشان میدهد که با پیشرفته شدن روشهای جمعآوری اطلاعات، توانایی برای فریب و مخفیکاری نیز افزایش مییابد. ایران میتواند بدون اطلاع ما در یک نقطه دور افتاده و یا حتی در مرکز تهران تاسیسات مخفی غنیسازی ایجاد نماید. پس باید از ابزارهای دقیق بازرسی برای برنامه هستهای ایران استفاده کرد.
چهارم، چارچوب توافقی به ما میگوید که اگر ایران از توافق تخطی کند، تحریمهای برداشته شده در یک چشم برهم زدن برمیگردند. به نظر میرسد که تصور دولت این است که تحریمها به صورت خودکار برمیگردند. در حال حاضر، مشخص نیست که روش حل و فصل اختلافات چگونه خواهد بود.
همچنین، آیا چین و روسیه نیز با برگشت تحریمها در صورت مشخص شدن تخلف ایران موافقت میکنند؟ مکانسیمهای مشخص کردن اینکه واقعاً این تخلفات رخ دادهاند یا خیر کدامند؟ این میتواند فرآیندی طولانی باشد. این فرآیند طولانی میتواند بر مدت زمان دستیابی ایران به تسلیحات اتمی موثر باشد.
حتی همپیمانان غربی آمریکا نیز ممکن است برای جلوگیری از برقراری تحریمها خواستار مصالحه بین دو کشور شوند. مدت زمان و تلاش بسیاری برای اعمال تحریمها علیه ایران صرف شد. زمانیکه این تحریمها برداشته شوند دیگر به راحتی نمیشود آنها را برگرداند.
آینده توافق هستهای با ایران
ریچارد هس در مقالهای در پایگاه پراجکت سندیکت درباره توافق انجام شده بین ایران و غرب مینویسد: چیزهایی زیادی حل شده به نظر میرسد، اما اصلاً این طور نیست. توافق هستهای با ایران اقدام سیاسی و دیپلماتیک مهمی محسوب میشود. اما، این توافق موضوعات و جزئیاتی بسیار دیگری دارد که انتظار آن نمیرود.
اما، متن منتشر شده سوالات بیپاسخ بسیاری دارد. در واقع، در هفتههای آتی این مسائل باید حل و فصل شوند. واقعیت این است که مذاکرات واقعی تازه شروع شده است.
چارچوب توافقی محدودیتهای جدی برای برنامه هستهای ایران از جمله تعداد سانتریفیوژها، نوع راکتورها و میزان و مقدار اورانیومی که این کشور میتواند غنیسازی و ذخیره کند ایجاد خواهد کرد. بازرسیهایی هم برای اطمینان حاصل کردن از این مسأله که ایران از مفاد توافق تبعیت خواهد کرد در نظر گرفته شده است. همچنین، در قبال این اقدامات، تحریمهای ایران نیز پس از راستیآزمایی برداشته خواهند شد.
حداقل مزیت این توافق این است که فرصت یکسالهای را از زمانیکه ایران تصمیم به تولید تسلیحات هستهای بگیرد به غرب میدهد تا نسبت به آن واکنش نشان دهد. فرض بر این است نظارتها خواهد توانست در اسرع وقت عهدشکنی طرف ایرانی را آشکار ساخته و پاسخ بینالمللی که شامل برقراری مجدد تحریمها است را ترتیب دهد.
به چهار دلیل این توافق میتواند مختل شده و یا تاثیر خود را نداشته باشد. نخست، 90 روز باقی مانده است. تمامی مواردی که ما داریم درباره آنها بحث میکنیم به توافق موقت مربوط میشوند، تقریباً سه ماه تا دستیابی به توافق جامع زمان باقی مانده است. در این زمان، ممکن است تغییراتی در افکار و عقاید تیمهای مذاکرهکننده ایجاد شود، تیمهایی که به کشورهای خود برمیگردند و ممکن است با انتقادات رقبای خود مواجه شوند. در این مدت کمی که از قرائت بیانیه لوزان گذشته است، طرف ایرانی و آمریکایی درباره آنچه مورد مذاکره قرار گرفته است اختلاف نظر دارند.
دغدغه دوم درباره جزئیاتی است که باید حل و فصل شود. مشکلترین مسأله زمانبندی برای رفع تحریمهاست. این تحریمها از سویی دیگر مهمترین اهرم علیه ایران محسوب میشوند. این بدان معناست که بسیاری در آمریکا و اروپا خواهان آن هستند که تا زمان اثبات صداقت ایرانیها، این تحریمها همچنان پابرجا باشد.
نگرانی سوم این است که آیا طرفهای مختلف هرگونه توافق بلندمدتی را تایید میکنند. دو طرفی که تردیدهایی درباره آنها وجود دارد ایران و آمریکاست. تندروها در ایران قطعاً با هر نوع توافق با شیطان بزرگ که باعث محدودسازی توانمندی هستهای این کشور شود مخالف هستند. اما، از سویی دیگر، طرف ایرانی بسیار خواهان برداشته شدن تحریمهاست.
تردیدها در آمریکا بیشتر هم هست چرا که اوباما با شرایط سیاسی پیچیدهای خصوصاً از جانب کنگره دست و پنجه نرم میکند. نگرانیهای بسیاری درباره توانمندی هستهای ایران، کفایت ابزارهای نظارتی و بازرسی و اینکه پس از گذشت 15 تا 25 سال که دیگر محدودیتی برای برنامه هستهای ایران وجود نخواهد داشت چه اتفاقی میافتد وجود دارد.
مساله اخذ تاییدیه از کنگره نیز با نگرانی چهارم ارتباط مستقیم دارد: چطور این توافق اجرایی میشود. تاریخچه کنترل تسلیحات به ما میگوید که کشورهایی وجود داشتهاند که علیرغم توافق در برخی مسائل، به گونه دیگری عمل کردهاند.
دغدغه پنجم بیش از همه به سیاستهای دفاعی و خارجی ایران برمیگردد. این توافق تنها به فعالیتهای هستهای ایران مرتبط میشود و هیچ اشارهای به برنامههای موشکی یا حمایت از گروههای نیابتی توسط ایران نمیشود.
ایران در آینده کشوری قدرتمند خواهد بود که در حال حاضر به دنبال برتری منطقهای است. حتی، اگر توافق هستهای امضا و اجرایی نیز شود، تاثیری بر این واقعیت نخواهد داشت و حتی ممکن است که آن را نیز وخیمتر نماید چراکه ایران وجاهت بیشتری به دست خواهد آورد.
هاوس در پایان مینویسد: اوباما درست میگوید: توافق هستهای با ایران نسبت به دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی یا وارد جنگ شدن با این کشور ارجحیت دارد. اما، هرگونه توافقی باید همچنین اطمینانی به آمریکا و منطقه دهد مبنی بر اینکه میتواند در نهایت برنامه هستهای ایران را کنترل و هرگونه فریبکاری را در اسرع وقت مشخص نماید. این کار آسانی نیست. اغراق نیست که تلاش برای رسیدن به این اطمینان حتی از خود مذاکرات نیز دشوارتر است.
رژیم صهیونیستی آماده لابی کردن علیه توافق هستهای با ایران میشود
به گزارش پایگاه هافینگتون پست، رژیم صهیونیستی به تازگی تحلیل رسمی تهیه کرده است که در آن فهرستی از مشکلات توافق هستهای بین ایران و غرب را تهیه کرده است. این اقدام میتواند زمینه فعالیتهای نتانیاهو برای ایجاد اختلال در پرونده هستهای ایران را فراهم سازد.
نتانیاهو به عنوان منتقد جدی مذاکرات هستهای با ایران توافق حاصله را زیر سوال برده و آنرا ناکافی خواند. انتظار میرود که وی فرآیند دور جدید لابی کردن علیه توافق لوزان را با شدت تمام آغاز نماید.
اما، در این تحلیل که توسط کارکنان دفتر نتانیاهو تهیه شده ادعا شده است که سیستم بازرسی همانطور که مذاکرهکنندگان ادعا میکنند قوی نیست زیرا نمیتواند طرف ایرانی را مجبور کند که تمامی سایتها را هر زمان و در هر جایی باز کند.
همچنین، این تحلیل ادعا میکند که این توافق درباره سرنوشت ذخائر اوارنیوم ایران و اینکه تحریمها چطور در صورت تخطی ایران از مفاد توافق برگردانده میشود مبهم است.
طبق سند منتشر شده توسط دولت آمریکا، ایران برای مدت 10 سال اجازه نخواهد داشت تا اوانیوم را با استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته غنیسازی کند. اما، ایران اجازه خواهد داشت تا در زمینه تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته فعالیت کند. مقامات رژیم صهیونیستی معتقدند که پس از گذشت این مدت زمان، ایران خواهد توانست این سانتریفیوژهای پیشرفته را راهاندازی کرده و فعالیتهای هستهای خود را سرعت بخشد.
راستیآزمایی برنامه هستهای ایران غیرممکن است
به گزارش پایگاه فریبیکن، برغم قولهای اوباما برای شناسایی هرگونه فریبکاری از جانب ایران در کمترین زمان ممکن، کارشناسان کنترل تسلیحات معتقدند که راستیآزمایی پیادهشدن این توافق توسط ایران کار بسیار دشوار و حتی غیرممکنی است.
در فکتشیت کاخ سفید آمده است که توافق نهایی از ایران نخواهد خواست تا سانتریفیوژهایش را برچیند یا مواد هستهای غنیشده خود را از بین برد. این توافق همچنین به ایران اجازه خواهد داد تا به فعالیتهای تحقیق و توسعه در تاسیساتی که برخلاف معاهده منع تکثیر هستهای ساخته شدهاند ادامه دهد. سند اصلی برای راستیآزمایی برنامه هستهای ایران پروتکل الحاقی سازمان بینالمللی انرژی اتمی است.
با این حال، در تازهترین گزارش وزارت امور خارجه آمریکا آمده است که اگرچه ایران این پروتکل الحاقی را امضاء کرده است، اما آن را از سال 2003 تا 2006 به صورت مشروط و انتخابی پیاده کرده است.
ویلیام هریس که در گذشته در تنظیم موافقتهای کنترل تسلیحات آمریکا شرکت داشته است گفت: توافق نهایی هستهای با ایران میتواند فرصت مناسبی برای راستیآزمایی برنامه هستهای این کشور ایجاد نماید. اما، آیا جامعه جهانی میتواند مطمئن باشد که این توافق به درستی اجرایی میشود؟
وی گفت که ایران میتواند بخشی از ذخائر خود را مخفیانه به کشوری دیگری نظیر کره شمالی بفرستد. در این صورت چگونه ما میتوانیم اثبات کنیم که بخشی از اورانیوم غنیشده ایران در کره شمالی قرار دارد؟ اگر بخواهیم بازرسی شدید را از ایران داشته باشیم، انگیزهها برای فعالیتهای تحقیق و توسعه و ذخیرهسازی فراسرزمینی افزایش مییابد.
نظر به مشکلاتی که در گذشته آژانسهای اطلاعاتی آمریکا در برآورد برنامههای تسلیحاتی خارجی داشتند، مسئولیت راستیآزمایی برنامه هستهای ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مطابق مفاد پروتکل الحاقی انجام خواهد شد. این پروتکل از ایران خواهد خواست تا اجازه دسترسی به تمامی سایتهای از جمله سایتهای مخفی و سری مانند سایتهای فردو، نطنز، پارچین به بازرسان آژانس داده شود. همچنین، بازرسان خواهند توانست به زنجیره تامین هستهای ایران دسترسی داشته باشند.
کارشناسان معتقدند که تمامی این اقدامات میتواند تنها اطلاعاتی کمی از این سایتها در اختیار ما قرار دهد و به هیچ وجه نمیشود درباره فعالیتهای مخفی ایران که برخلاف مفاد انپیتی انجام شدهاند جمعآوری کرد.