****
نگاهی به روابط ایران و اتحادیه اروپایی ورای پرونده هستهای
پایگاه اندیشکده کارنگی در گزارشی مفصل به بررسی روابط ایران و اتحادیه اروپایی پرداخته و پیشنهاداتی را نیز درباره رویکرد آتی این اتحادیه در قبال ایران ارائه میدهد: توافق جامع هستهای پایان راه نیست، بلکه پیش شرطی برای سیاست کارآمدتر اتحادیه اروپایی در منطقه آشوبزده خاورمیانه است.
این گزارش می نویسد: رویکرد دیپلیماتیک فعلی در قبال ایران موفقیتآمیز بوده است چراکه توانسته است برنامه هستهای این کشور را محدود سازد. با این حال، تمرکز محدود به پرونده هستهای نمیتواند همچنان حفظ شود. بدون توجه به این که نتیجه مذاکرات هستهای چه میشود، اتحادیه اروپایی باید رویکرد خود را در قبال ایران توسعه دهد.
اتحادیه اروپایی باید به شکل منحصر بفردی رویکرد وسیعتری را در قبال ایران تدوین کند. اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نتوانستهاند روابط خوبی با این کشور داشته باشند.
در حال حاضر، توجه اتحادیه اروپایی منحصراً معطوف به پرونده هستهای شده است و دستیابی به توافق هستهای را هدف غایی میداند. این اتحادیه برای تدوین رویکردی وسیعتر باید با آمریکا همکاری نزدیکی داشته باشد تا از القای این مساله که بین دو طرف شکاف وجود دارد جلوگیری به عمل آید.
اتحادیه اروپایی باید ایران را تشویق کرده که در زمینههای مختلفی از جمله عدم تکثیر، حقوق بشر و ثبات منطقهای همکاری کند. باید توجه داشت که رضایت ایران برای همکاری در هریک از حوزهها شرط اصلی است. پس از حل پرونده هستهای، باید به نقش منحصر به فرد ایران در منطقه و دغدغههای راهبردی این کشور توجه شود. ایران تنها به پرونده هستهای منحصر نمیشود، پس اروپا باید همکاری خود را با ایران افزایش دهد. توافق هستهای میتواند میزان همکاریها را افزایش دهد.
در 12 سال اخیر، اروپا توجه خود را تنها مصروف پرونده هستهای ایران کرده است. این مساله نیز دو دلیل داشت. نخست، مذاکرات هستهای بسیار فنی هستند. قاطی کردن مذاکرات هستهای با ملاحظات وسیعتر داخلی و منطقهای میتوانست به مذاکرات هستهای ایران و اروپا صدمه به زند. دوم، این عقیده وجود داشت که نتیجه مذاکرات هستهای میتواند بر موضع غرب در قبال ایران تاثیر بگذارد. در حقیقت، به مذاکرات هستهای به عنوان تسهیلکننده گفتگوهای ایران و غرب در دیگر زمینهها توجه شد.
اما، ایران بیش از تعداد سانتریفیوژهایش است. این کشور با چهار عامل شناخته میشود. نخست، جغرافیا، ایران را به بازیگری کلیدی تبدیل کرده است که در چهار راه اروپا، روسیه، آسیای مرکزی و جنوب آسیا قرار دارد. دوم، ایران کشوری قوی است که موسسات کارآمد، زیرساخت صنعتی، و جامعهای با احساسات قوی ملیگرایانه دارد. حتی آن دسته از ایرانیهایی که علاقهای به حکومت اسلامی ندارند، کاملاً به کشور خود افتخار میکنند. سوم، به رغم مشکلات داخلی، جامعه مدنی ایران بسیار قوی است. چهارم، مردم ایران بر خلاف کشورهای عربی طرفدار غرب و مخالف آمریکا هستند.
اتحادیه اروپایی باید سه سناریو را برای مذاکرات هستهای تدوین کند. سناریوی اول موفقیت مذاکرات هستهای است. این مطلوبترین گزینه است. توافق هستهای نه تنها میتواند تهدید برنامه هستهای ایران را از بین برد، بلکه میتواند زمینه را برای افزایش همکاریها مهیا سازد.
سناریوی دوم شکست مذاکرات است. اتحادیه اروپایی باید به صورت جدیدی به احتمال شکست مذاکرات نگاه کند. در صورت وقوع این گزینه نامطلوب، ایران به فعالیتهای هستهای خود ادامه میدهد و آمریکا را نیز فشارها را بر ایران افزایش میدهد. در این صورت، اتحادیه اروپایی از دو طرف گیر میافتد چرا که نمیتواند با هریک از طرفین همکاری خوبی داشته باشد. اروپا حتی اگر چنین اتفاقی هم بیفتد هم باید تدوین رویکرد وسیعتر خود را همچنان ادامه دهد.
سناریوی سوم میتواند ادامه شرایط فعلی باشد. در این صورت، توافق موقت میتواند نیمه دائمی شده و یا طرفین تصمیم بگیرند که اقدام بدی انجام ندهند. هر چند این شرایط نوعی آرامش قبل از طوفان است، اما فرصت چند سالهای را برای افزایش همکاری با ایران به وجود میآورد.
نویسنده این گزارش توصیههایی نیز به مقامات اروپایی میکند: بدون توجه به نتیجه مذاکرات، اروپا باید رویکرد وسیعتر خود را در قبال ایران تدوین نماید. در این رویکرد باید به حوزههای زیر توجه شود:
افزایش اقدامات منع تکثیر: تقویت سیستم فعلی منع تکثیر به همراه اصل حل و فصل چندجانبه مناقشه از اهمیت فراوانی برای اتحادیه اروپایی برخوردار است. این اقدامات میتواند نه تنها مانع دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شود، بلکه از مسابقه تسلیحاتی هستهای نیز در منطقه جلوگیری به عمل آورد. اروپا باید فکر غنیسازی بومی در منطقه را حذف نماید.
افزایش قدرت جامعه مدنی: افزایش دموکراسی و حقوق بشر باید جزو اولویتهای اتحادیه اروپایی باشد. این اتحادیه باید تماسهایی با فعالان جامعه مدنی در ایران برقرار کرده تا به تواند با آنها در زمینههای مورد علاقه همکاری کند. اتحادیه اروپایی باید گفتگوهای حقوق بشر را با ایران از سر به گیرد، اما باید از همان استانداردهایی استفاده کند که برای دیگر کشورهای منطقه به کار میبرد.
همچنین این اتحادیه باید با جامعه ایرانی ارتباط برقرار کند و با آنها درباره مسائلی از قبیل آزادی، حقوق کارگری و نقض قوانین داخلی و بینالمللی توسط ایران صحبت کند.
همکاری با ایران برای حل مناقشات: ایران در تعدادی از چالشهای منطقهای از جمله مبارزه با گروه داعش، ایجاد ثبات در افغانستان و عراق، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و خاتمه بخشیدن به بحران سوریه نقش دارد. اتحادیه اروپایی باید با آمریکا و کشورهای همپیمان در منطقه از قبیل رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی و افغانستان همکاری کرده تا آنها رویکرد غیرسودمند حذف ایران از حل مناقشات بینالمللی خاتمه دهند.
بهبود قابلیت عملیاتی اتحادیه اروپایی: توسعه رویکرد سیاسی اتحادیه اروپایی به زمان نیاز دارد. موفقیت نهایی این رویکرد نه تنها به اقدامات این اتحادیه بلکه به اقدامات هم پیمانان آن نیز بستگی دارد. چندین گام باید برای افزایش توان سازمانی این اتحادیه برداشته شود. سرویس اقدام بیرونی اروپا (EEAS) باید فوراً کارگروهی را تشکیل داده و تمامی میزهایی که با ایران سروکار دارند را در یک جا جمع نماید. هدف آن باید بررسی و پیادهسازی حوزههای همکاری و مهیا نمودن شرایط برای همکاری بلندمدت است.
اتحادیه اروپایی باید در ایران حضور داشته باشد. به عنوان مثال، این کار را احتمالاً میتوان از طریق تاسیس دفتر نمایندگی در تهران انجام داد. در صورت دستیابی به توافق هستهای، تاسیس چنین دفتری میتوان به عنوان نشانه عادیسازی روابط مورد استقبال قرار گیرد.
همکاری نزدیک با آمریکا: اتحادیه اروپایی باید همکاری نزدیکتری با آمریکا داشته باشد. همکاری این دو میتواند به سبب چالشها و فرصتهایی که ایران برای آنها ایجاد میکند زیاد باشد. تماس با اتاقهای فکر و سیاستمداران آمریکایی برای این اتحادیه لازم است چرا که بسیاری از این افراد معتقدند که نقش این اتحادیه در پرونده هستهای ایران ضعیف است. اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن باید با دولت و کنگره آمریکا همکاری کنند تا در صورت دستیابی به توافق هستهای تحریمهای ایران برداشته شود.
نویسنده این مقاله در انتها نتیجهگیری میکند: برقراری گفتمان با ابران در مسائلی به غیر پرونده هستهای بعید است که در کوتاهمدت به تواند باعث ایجاد مشارکتی بین دو طرف شود. اما قطعاً اروپا از این همکاری سود خواهد برد.
مزیت فرهنگی عظیم ایران
به گزارش پایگاه ریلکلیر ورلد، با وجود تمامی صحبتهایی که درباره ایران شده است، هنوز درباره یک حقیقت مشخص بحثی نشده است: رفتار بیرونی حکومت ایران پویاتر و کارآمدتر از تمامی حکومتهای اسلامی در خاورمیانه است. ایران هزاران سانتریفیوژ ساخته است. ایران نیروهای حزبالله در لبنان، شیعیان در عراق و یمن را آموزش و تجهیز کرده است و کمک شایانی نیز به بشار اسد در سوریه کرده است. ترکیه و کشورهای عربی در مقایسه با ایران در خواب هستند. ایران اقدام میکند و دیگر کشورهای عربی همچنان به واکنش نشان دادن ادامه میدهند و زمانی هم که این کار را میکنند، اقدامات آنها چندان کارآمد نیست. چرا اینگونه است؟ سحر جادوی حکومت ایران چیست؟
ایران از داشتن تمدن و خرده کشور سود میبرد. کشورهای عربی فقط کشور هستند و از این جهت نیز بسیارشکننده میباشند. در حقیقت، مدل کشور در خاورمیانه شکست خورده است و مزیت ایران این است که رهبران آن در هر دو سطح ورای و زیر حالت سنتی کشور فعالیت میکنند.
کشور مدرن ایران وامدار تمدن باستانی پارسی است. در جهان کشورهای عربی بسیاری وجود دارند، اما تنها یک امپراطوری پارسی وجود داشته است، امپراطوری که کاملاً بر کشورهای عرب همسایه خود سلطه داشته است.
در عین حال، ایران از مزیتهای خرده کشور نیز سود میبرد. ایران به سبب عقاید انقلابیاش معتقدان راسخی مثل حزبالله لبنان و دیگر گروههای شیعی دارد. این گروهها ایدهای کارآمد و نوآورانه بودهاند چرا که آنها نظریه خرده کشور را محقق کردهاند. این در حالیست که ارتش عراق و نیروهای متعارف دیگر کشورهای خاورمیانه بد عمل کردهاند زیرا آنها اعتقادی به کشور خود ندارند.
عدم شناخت این مساله علت شکست تمامی تلاشهای آمریکا برای آموزش نیروهای عراقی بوده است. سپاه پاسداران و نیروی دریایی ایران از قدرت بالایی برخورداند چرا که آنها از ایده خرده کشور نشات گرفتهاند. سپاه از ایدئولوژی مقاومت بهره میگیرد که مورد علاقه برخی افراد اهل تسنن نیز است.
تمدن در ایران نمایانگر زبان، فرهنگ و ارزشهاست. خرده کشور نیز نمایانگر گروه یکپارچه پویا است. این دو زمانیکه با هم جمع شوند، سد بزرگی برای کشورهای عربی محسوب میشوند.
ایرانیها مدلی را برای آموزش رزمندگان لبنانی، سوری و عراقی به وجود آوردهاند که تمامی نقشههای کشورهای عربی را نقش بر آب میکند. در حقیقت، تنها نیروهای ویژه آمریکایی از چنین توانایی برای آموزش سربازان خارجی در سراسر دنیا برخوردارند. اما، ایران به راحتی این رزمندگان را آموزش میدهد. در حقیقت، این نیروها بخشی از سیاست ایران برای تاثیرگذاری در دیگر کشورهاست.
این گزارش می نویسد: رویکرد دیپلیماتیک فعلی در قبال ایران موفقیتآمیز بوده است چراکه توانسته است برنامه هستهای این کشور را محدود سازد. با این حال، تمرکز محدود به پرونده هستهای نمیتواند همچنان حفظ شود. بدون توجه به این که نتیجه مذاکرات هستهای چه میشود، اتحادیه اروپایی باید رویکرد خود را در قبال ایران توسعه دهد.
اتحادیه اروپایی باید به شکل منحصر بفردی رویکرد وسیعتری را در قبال ایران تدوین کند. اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نتوانستهاند روابط خوبی با این کشور داشته باشند.
در حال حاضر، توجه اتحادیه اروپایی منحصراً معطوف به پرونده هستهای شده است و دستیابی به توافق هستهای را هدف غایی میداند. این اتحادیه برای تدوین رویکردی وسیعتر باید با آمریکا همکاری نزدیکی داشته باشد تا از القای این مساله که بین دو طرف شکاف وجود دارد جلوگیری به عمل آید.
اتحادیه اروپایی باید ایران را تشویق کرده که در زمینههای مختلفی از جمله عدم تکثیر، حقوق بشر و ثبات منطقهای همکاری کند. باید توجه داشت که رضایت ایران برای همکاری در هریک از حوزهها شرط اصلی است. پس از حل پرونده هستهای، باید به نقش منحصر به فرد ایران در منطقه و دغدغههای راهبردی این کشور توجه شود. ایران تنها به پرونده هستهای منحصر نمیشود، پس اروپا باید همکاری خود را با ایران افزایش دهد. توافق هستهای میتواند میزان همکاریها را افزایش دهد.
در 12 سال اخیر، اروپا توجه خود را تنها مصروف پرونده هستهای ایران کرده است. این مساله نیز دو دلیل داشت. نخست، مذاکرات هستهای بسیار فنی هستند. قاطی کردن مذاکرات هستهای با ملاحظات وسیعتر داخلی و منطقهای میتوانست به مذاکرات هستهای ایران و اروپا صدمه به زند. دوم، این عقیده وجود داشت که نتیجه مذاکرات هستهای میتواند بر موضع غرب در قبال ایران تاثیر بگذارد. در حقیقت، به مذاکرات هستهای به عنوان تسهیلکننده گفتگوهای ایران و غرب در دیگر زمینهها توجه شد.
اما، ایران بیش از تعداد سانتریفیوژهایش است. این کشور با چهار عامل شناخته میشود. نخست، جغرافیا، ایران را به بازیگری کلیدی تبدیل کرده است که در چهار راه اروپا، روسیه، آسیای مرکزی و جنوب آسیا قرار دارد. دوم، ایران کشوری قوی است که موسسات کارآمد، زیرساخت صنعتی، و جامعهای با احساسات قوی ملیگرایانه دارد. حتی آن دسته از ایرانیهایی که علاقهای به حکومت اسلامی ندارند، کاملاً به کشور خود افتخار میکنند. سوم، به رغم مشکلات داخلی، جامعه مدنی ایران بسیار قوی است. چهارم، مردم ایران بر خلاف کشورهای عربی طرفدار غرب و مخالف آمریکا هستند.
اتحادیه اروپایی باید سه سناریو را برای مذاکرات هستهای تدوین کند. سناریوی اول موفقیت مذاکرات هستهای است. این مطلوبترین گزینه است. توافق هستهای نه تنها میتواند تهدید برنامه هستهای ایران را از بین برد، بلکه میتواند زمینه را برای افزایش همکاریها مهیا سازد.
سناریوی دوم شکست مذاکرات است. اتحادیه اروپایی باید به صورت جدیدی به احتمال شکست مذاکرات نگاه کند. در صورت وقوع این گزینه نامطلوب، ایران به فعالیتهای هستهای خود ادامه میدهد و آمریکا را نیز فشارها را بر ایران افزایش میدهد. در این صورت، اتحادیه اروپایی از دو طرف گیر میافتد چرا که نمیتواند با هریک از طرفین همکاری خوبی داشته باشد. اروپا حتی اگر چنین اتفاقی هم بیفتد هم باید تدوین رویکرد وسیعتر خود را همچنان ادامه دهد.
سناریوی سوم میتواند ادامه شرایط فعلی باشد. در این صورت، توافق موقت میتواند نیمه دائمی شده و یا طرفین تصمیم بگیرند که اقدام بدی انجام ندهند. هر چند این شرایط نوعی آرامش قبل از طوفان است، اما فرصت چند سالهای را برای افزایش همکاری با ایران به وجود میآورد.
نویسنده این گزارش توصیههایی نیز به مقامات اروپایی میکند: بدون توجه به نتیجه مذاکرات، اروپا باید رویکرد وسیعتر خود را در قبال ایران تدوین نماید. در این رویکرد باید به حوزههای زیر توجه شود:
افزایش اقدامات منع تکثیر: تقویت سیستم فعلی منع تکثیر به همراه اصل حل و فصل چندجانبه مناقشه از اهمیت فراوانی برای اتحادیه اروپایی برخوردار است. این اقدامات میتواند نه تنها مانع دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شود، بلکه از مسابقه تسلیحاتی هستهای نیز در منطقه جلوگیری به عمل آورد. اروپا باید فکر غنیسازی بومی در منطقه را حذف نماید.
افزایش قدرت جامعه مدنی: افزایش دموکراسی و حقوق بشر باید جزو اولویتهای اتحادیه اروپایی باشد. این اتحادیه باید تماسهایی با فعالان جامعه مدنی در ایران برقرار کرده تا به تواند با آنها در زمینههای مورد علاقه همکاری کند. اتحادیه اروپایی باید گفتگوهای حقوق بشر را با ایران از سر به گیرد، اما باید از همان استانداردهایی استفاده کند که برای دیگر کشورهای منطقه به کار میبرد.
همچنین این اتحادیه باید با جامعه ایرانی ارتباط برقرار کند و با آنها درباره مسائلی از قبیل آزادی، حقوق کارگری و نقض قوانین داخلی و بینالمللی توسط ایران صحبت کند.
همکاری با ایران برای حل مناقشات: ایران در تعدادی از چالشهای منطقهای از جمله مبارزه با گروه داعش، ایجاد ثبات در افغانستان و عراق، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و خاتمه بخشیدن به بحران سوریه نقش دارد. اتحادیه اروپایی باید با آمریکا و کشورهای همپیمان در منطقه از قبیل رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی و افغانستان همکاری کرده تا آنها رویکرد غیرسودمند حذف ایران از حل مناقشات بینالمللی خاتمه دهند.
بهبود قابلیت عملیاتی اتحادیه اروپایی: توسعه رویکرد سیاسی اتحادیه اروپایی به زمان نیاز دارد. موفقیت نهایی این رویکرد نه تنها به اقدامات این اتحادیه بلکه به اقدامات هم پیمانان آن نیز بستگی دارد. چندین گام باید برای افزایش توان سازمانی این اتحادیه برداشته شود. سرویس اقدام بیرونی اروپا (EEAS) باید فوراً کارگروهی را تشکیل داده و تمامی میزهایی که با ایران سروکار دارند را در یک جا جمع نماید. هدف آن باید بررسی و پیادهسازی حوزههای همکاری و مهیا نمودن شرایط برای همکاری بلندمدت است.
اتحادیه اروپایی باید در ایران حضور داشته باشد. به عنوان مثال، این کار را احتمالاً میتوان از طریق تاسیس دفتر نمایندگی در تهران انجام داد. در صورت دستیابی به توافق هستهای، تاسیس چنین دفتری میتوان به عنوان نشانه عادیسازی روابط مورد استقبال قرار گیرد.
همکاری نزدیک با آمریکا: اتحادیه اروپایی باید همکاری نزدیکتری با آمریکا داشته باشد. همکاری این دو میتواند به سبب چالشها و فرصتهایی که ایران برای آنها ایجاد میکند زیاد باشد. تماس با اتاقهای فکر و سیاستمداران آمریکایی برای این اتحادیه لازم است چرا که بسیاری از این افراد معتقدند که نقش این اتحادیه در پرونده هستهای ایران ضعیف است. اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن باید با دولت و کنگره آمریکا همکاری کنند تا در صورت دستیابی به توافق هستهای تحریمهای ایران برداشته شود.
نویسنده این مقاله در انتها نتیجهگیری میکند: برقراری گفتمان با ابران در مسائلی به غیر پرونده هستهای بعید است که در کوتاهمدت به تواند باعث ایجاد مشارکتی بین دو طرف شود. اما قطعاً اروپا از این همکاری سود خواهد برد.
مزیت فرهنگی عظیم ایران
به گزارش پایگاه ریلکلیر ورلد، با وجود تمامی صحبتهایی که درباره ایران شده است، هنوز درباره یک حقیقت مشخص بحثی نشده است: رفتار بیرونی حکومت ایران پویاتر و کارآمدتر از تمامی حکومتهای اسلامی در خاورمیانه است. ایران هزاران سانتریفیوژ ساخته است. ایران نیروهای حزبالله در لبنان، شیعیان در عراق و یمن را آموزش و تجهیز کرده است و کمک شایانی نیز به بشار اسد در سوریه کرده است. ترکیه و کشورهای عربی در مقایسه با ایران در خواب هستند. ایران اقدام میکند و دیگر کشورهای عربی همچنان به واکنش نشان دادن ادامه میدهند و زمانی هم که این کار را میکنند، اقدامات آنها چندان کارآمد نیست. چرا اینگونه است؟ سحر جادوی حکومت ایران چیست؟
ایران از داشتن تمدن و خرده کشور سود میبرد. کشورهای عربی فقط کشور هستند و از این جهت نیز بسیارشکننده میباشند. در حقیقت، مدل کشور در خاورمیانه شکست خورده است و مزیت ایران این است که رهبران آن در هر دو سطح ورای و زیر حالت سنتی کشور فعالیت میکنند.
کشور مدرن ایران وامدار تمدن باستانی پارسی است. در جهان کشورهای عربی بسیاری وجود دارند، اما تنها یک امپراطوری پارسی وجود داشته است، امپراطوری که کاملاً بر کشورهای عرب همسایه خود سلطه داشته است.
در عین حال، ایران از مزیتهای خرده کشور نیز سود میبرد. ایران به سبب عقاید انقلابیاش معتقدان راسخی مثل حزبالله لبنان و دیگر گروههای شیعی دارد. این گروهها ایدهای کارآمد و نوآورانه بودهاند چرا که آنها نظریه خرده کشور را محقق کردهاند. این در حالیست که ارتش عراق و نیروهای متعارف دیگر کشورهای خاورمیانه بد عمل کردهاند زیرا آنها اعتقادی به کشور خود ندارند.
عدم شناخت این مساله علت شکست تمامی تلاشهای آمریکا برای آموزش نیروهای عراقی بوده است. سپاه پاسداران و نیروی دریایی ایران از قدرت بالایی برخورداند چرا که آنها از ایده خرده کشور نشات گرفتهاند. سپاه از ایدئولوژی مقاومت بهره میگیرد که مورد علاقه برخی افراد اهل تسنن نیز است.
تمدن در ایران نمایانگر زبان، فرهنگ و ارزشهاست. خرده کشور نیز نمایانگر گروه یکپارچه پویا است. این دو زمانیکه با هم جمع شوند، سد بزرگی برای کشورهای عربی محسوب میشوند.
ایرانیها مدلی را برای آموزش رزمندگان لبنانی، سوری و عراقی به وجود آوردهاند که تمامی نقشههای کشورهای عربی را نقش بر آب میکند. در حقیقت، تنها نیروهای ویژه آمریکایی از چنین توانایی برای آموزش سربازان خارجی در سراسر دنیا برخوردارند. اما، ایران به راحتی این رزمندگان را آموزش میدهد. در حقیقت، این نیروها بخشی از سیاست ایران برای تاثیرگذاری در دیگر کشورهاست.